eitaa logo
شمیم ملکوت
386 دنبال‌کننده
5.3هزار عکس
410 ویدیو
140 فایل
ساده و صمیمی با ملکوتیان
مشاهده در ایتا
دانلود
📸ابتکار هوشمندانه سرباز روس برای سنجش عیار انسانیت! 🔹یک سرباز ارتش روسیه با انتشار این عکس مدعی می شود که به همراه همقطاران خود یک زن اوکراینی را اسیر کرده‌اند. در فاصله کوتاهی پس از انتشار عکس، بیش از ۲۰۰ هزار کاربر، کامنت‌های توهین آمیزی را ذیل پست منتشر شده از سوی او درج می‌کنند و می‌گویند «این عمل غیر انسانی است و شایسته انسان نیست. » 🔹سرباز روسی ۲۴ ساعت پس از انتشار عکس، ضمن عذرخواهی اعلام می کند که عکس منتشر شده مربوط به یک زن فلسطینی است که توسط سربازان اسرائیلی اسیر شده است. 🔹پس از این توضیح حتی یک کامنت دیگر نیز ذیل عکس منتشر نمی‌شود!
وقتی مادرش بالای سر پیکر آرمان آمد ،با تعجب گفته بود : این آرمان نیست !! چون بعدا معلوم شد ، هفتاد نفر در شهادت او دست داشته اند ! یاد عاشورا افتادم ، وقتی حضرت زینب ، کنار گودی قتلگاه آمد. شمشیر شکسته ها و نیزه ها را کنار زد. نگاهی از روی تعجب به بدن قطعه‌قطعه‌ی برادر کرد، و صدا زد: « أ أنتَ أخی؟ أ أنتَ ابنُ والدی؟ آیا تو برادر منی؟ آیا تو حسین منی؟» آنگاه دست برد زیرِ بدنِ برادر. و بدن را مقداری از زمین حرکت داد و سر به آسمان بلند نمود: اللهم تقبّل هذا القربان؛ خدایا این قربانی را از ما قبول نما! خوشا بحال هر کسی که با تو زندگی کرد و دوستت داشت !
خدایا ! حقیقت دنیا را به ما نشان بده تا محبت آن از قلبمان خارج شود !
امام خمینی ره ، در چهل حدیث می فرماید لحظه مرگ ، در کیفیت زندگی اخروی انسان خیلی مؤثر است ! اینکه آن لحظه ، انسان از رفتنش راضی باشد!
امام خمینی (ره) در چهل حدیث می فرماید : « مهم ترین فایده ی ایمان، در لحظه احتضار و مرگ است !!! زیرا شیاطین در صدد هستند تا آخرین تیر در ترکش را رها کرده و انسان مؤمن را، بی ایمان روانه آخرت کنند ! » جالب است ، ما تا حالا فکر می کردیم ایمان فقط در زندگی بدرد می خورد ! ولی در کتاب معرفت یافتگان مطلب عجیبی را از آیه الله مستنبط نقل کرده است : آیه الله مستنبط را در زمان حمله متفقین به ایران دستگیر کرده و حکم اعدام وی را صادر می کنند . وقتی ایشان را برای اعدام می برند و طناب دار را به گردنش می اندازند ، به یکی از اطرافیان می گوید : سیگارت را می دهی تا یک نفس بکشم ! آنها تعجب می کنند، اما لحظه ای بعد خبر می رسد که حکم اعدام لغو شده و ایشان را رها کنید . وقتی از ایشان علت آرامش در لحظه اعدام را می پرسند ، می فرماید : من مطمئن بودم که اعدام نمی شوم !! چون من سالها پیش به وبا مبتلا شدم . وقتی در حال احتضار بودم ، شیاطین دورم جمع شدند تا در اعتقاداتم شبهه وارد کنند و مرا بی ایمان روانه آخرت کنند . اما من بواسطه قوت اعتقادی به همه شبهات جواب می دادم و با هر جوابی ، شیطانی محو می شد ! تا اینکه دیگر شیطانی نماند . ناگهان ندایی شنیدم که گفت : بواسطه این مجاهدت تو ، سی سال به عمرت افزوده شد ! وقتی طناب در گردنم بود ، هنوز از آن سی سال مانده بود و من یقین داشتم که اعدام نمی شوم ! @shamimemalakut
در آخرین لحظه ی زندگی علامه طباطبایی ره،از وی پرسیدند : عامل سعادت انسان چیست !؟ علامه بسختی فرمود : ، المراقبه ، المراقبه و سپس جان به جان آفرین تسلیم کرد ! هدیه به ارواح طیبه علما و علامه
الفبای حق‌کشی 🔹خانم "الف" به بانک می‌رود و نوبت می‌گیرد، شماره‌اش 135 است. همان‌جا دوستش را می‌بیند که سه ساعت زودتر از او آمده و دو شماره در دستش دارد. یکی 24 و یکی 25. شماره 25 را از او می‌گیرد و کارش را زودتر از 110 نفر دیگر انجام می‌دهد و خوشحال بانک را ترک می‌کند. آقای "ب" راننده تاکسی است. هر روز دقایقی را فریاد می‌زند تا مسافرانش تکمیل شده و حرکت کند. امروز باران شدیدی می‌آمد. آقای "ب" کسی را سوار نمی‌کرد و می‌گفت که فقط دربست می‌رود. خانم "پ" پنجره را باز می‌کند و زیرسفره‌ای را داخل کوچه می‌تکاند. آقای "ت" در اتوبان می‌بیند که همه‌ ماشین‌ها در ترافیک سنگینی هستند. وارد شانه‌ خاکی می‌شود و از چند صد نفر جلو می‌زند و بعد به داخل صف ماشین‌ها می‌آید. خانم "ث" فروشنده است. کیفی می‌فروشد با قیمت 20 هزار تومان. توریستی از همه‌جا بی‌خبر می‌آید که کیف را بخرد. قیمت را می‌پرسد، در جواب می‌شنود: 60 هزار تومان. آقای "ج" کارمند است. در ساعتی که اوج کار است و مراجعین صف کشیده‌اند، در اتاقش را بسته، چایی می‌ریزد و می‌نشیند کنار همکارش هرهر می‌خندد. یک لحظه با خودتان روراست باشید و بپذیرید که همه‌ ما به اندازه "توانمان" متجاوزیم و دیکتاتور و ضایع‌کننده‌ حق دیگران. ▫️حالا شما بیا و این عده‌ از مردمی که تجاوز به حق دیگری را هر روز و هر روز تمرین می‌کنند، بگذار به‌عنوان یک مسئول! ▫️سوءاستفاده از قدرت و دیگر کارها، طبیعی‌ترین نتیجه‌ ممکن خواهد بود. ▫️مسئولین از هوا نازل نشده‌اند!!
معاون آموزش حوزه ، برای هماهنگی بیشتر با طلاب ، یک گروه درسی در ایتا زده است. یکی یکی سر و کله شاگردها در گروه پیدا می شود . پروفایل یکی توجهم را جلب می کند. عکس پسر جوان زیبایی است ! کلا روان شناسی پروفایل ها برایم جذاب است. با خودم فکر می کنم شاید همسرش باشد و شاید برادرش. به بهانه آزمون شفاهی، از او می پرسم عکس پروفایلت همسرته ؟! می گوید : استاد برادر مرحومم است ! کلی از سوالم شرمنده می شوم. - کی مرحوم شده است ؟ - دو سال است استاد !! با تعجب تکرار می کنم : دو سال ؟! صدای نوزادی صحبتمان را قطع می کند. - بچه خودت است ؟ چندماهه است؟! - استاد ! دو ماهه است . بعد تبریک و تهنیت از علت مرگ برادرش می پرسم . می گوید برادرم در یک خفت گیری کشته شد! خیلی متأسف می شوم. ادامه می دهد: بعداً که قاتلش دستگیر شد، مدام من و پدر و مادرم پیرم به دادگاه می رفتیم و از اون وقتی که قاتل جزئیات مرگ برادرم را توضیح داده ، من دچار افسردگی شدم . با اینکه بعد از آن ازدواج کردم و بچه دار شدم ، داغ برادرم از دلم نمی رود و کار همیشگی ام گریه و زاری است !! کلا از زنگ زدن و آزمون شفاهی پشیمان شده ام !! در دلم آرزو می کنم، کاش مادر علیوردی در دادگاه فرزندش حضور پیدا نکند! این آخری ، عجب دلهایی را سوزاندند !! واقعا آخری است !؟
از زخم‌هایم، آن‌ها که از دوست خورده‌ام، در چشم‌هایم پنهان می‌کنم و آن‌ها که از بیگانگان، در دل.. سیدمحمد مرکبیان @ir_tavabin
سالگرد شهادت ادواردو است. هدیه به ایشان و همه شهدا