#ولادت_حضرت_مادر
#روز_مادر
به یاد مادرم ...
سال آخر دبیرستان بودم؛ امتحانی داشتم که کتاب قطوری داشت و فقط یک شب وقت برای خواندن داشتیم. میدانستم که نمیرسم کتاب را تمام کنم. یا باید تا صبح بیدار میماندم که من آدمش نبودم یا باید نصف کتاب نخوانده میرفتم امتحان و تجدید میشدم. آخر شب شده بود و من هنوز کتاب را به نصف هم نرسانده بودم. سرم روی کتاب میافتاد و چشمانم میرفت. خردادماه بود و هوا گرم. در ایوان نشسته بودم. مادر پیشم آمد و گفت:《چرا نمیخوابی؟》
گفتم:《درسم تموم نشده. حتی نصف هم نشده. باید تا صبح بیدار بمونم. اما نمیتونم.》
گفت:《برو دست و صورتت رو بشور و بیا. خوابت میپره.》
به حرفش گوش کردم. وقتی برگشتم دیدم سجادهاش را در ایوان پهن کرده، چادر نمازش را سر کرده و مفاتیح به دست در سجادهاش نشسته است. با خود گفتم خب میخواهد نماز شبش را بخواند و بعد بخوابد. مادر عادت داشت آخر شب نماز شبش را میخواند و بعد میخوابید. ساعتی گذشت نماز مادر تمام نشد. من درس میخواندم. مادر نماز میخواند. من درس میخواندم مادر دعا میخواند. من درس میخواندم مادر قرآن میخواند تا اذان صبح شد. ساعت ۵ صبح بود. گفت:《کتابت تموم شد؟》
گفتم:《 آره.》
گفت:《 پاشو نمازت رو بخون و برو بخواب. ساعت ۷ صدات میکنم صبحانه بخوری و بری امتحان. حتما امتحانت رو خوب میدی.》و خوب هم دادم.
من خوابیدم. ولی مادر نخوابید. چون صبح شده بود و روز او شروع شده بود. باید صبحانه آماده میکرد و به بقیه رسیدگی میکرد. من رفتم امتحان و ظهر آمدم و ناهار مثل همیشه حاضر بود و مادر مثل همیشه مشغول کار. من زندگی کردم و او خودش را به پای من ریخت. در شبها و روزهای امتحان. او قبول شد و من مردود. مردود از فرزندی. مردود از قدرشناسی و مردود از آنچه او لایقش بود و من ندانستم چه بود؟
#به_قلم_ساده
#ولادت_حضرت_مادر
وقتی برای دومین بار مادر شدم در نام گذاری پسرم با همسرم به توافق نمی رسیدیم.
تا اینکه عصر یک روز پاییزی وقتی به خانه آمد شناسنامه را روی میز گذاشت. لبخندی که موقع استقبالش روی لب داشتم خشک شد!
با دلهره شناسنامه را برداشتم و باز کردم. حلقه ی اشک نور چشمانم را تار کرد.
باور نمی کردم. حرفش را به کرسی نشانده بود. خودم را مادری ضعیف می دیدم که حتی اختیار انتخاب نام کودکانش را هم ندارد.
دست خودم نبود مثل ابر بهار می باریدم. وقتی خودم را مشغول کردم سکوت در خانه پیچید.
شب که شد تلفن به صدا درآمد. مادرم بود. از اسم بچه پرسید. توضیح دادم.
اما او خوشحال شد و گفت:« محمدحسن اسم زیبایی است!!
امام حسن علیه السلام همیشه در کنار مادرشان بودند محمدحسن تو هم مامانی خواهد شد.»
حرف مادرم به عمق جانم نشست. تمام ناراحتی ام به یک باره تمام شد. مادرم سواد خواندن و نوشتن نداشت اما به من درس عاشقی داد!
حرف مادرم درست بود و راست از آب در آمد.
وابستگی محمدحسن هشت ساله ام شهره ی خاص و عام است.
#به_قلم_ص_ج
#روز_مادر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#سردار_دلها
#شهید_القدس
سردارابراهیم جباری نقل می کرد : عبای مقام معظم رهبری ، کفن پیکر ارباً اربای حاج قاسم شد !!
کاش مادرش زنده بود.
عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ عَلَيْهِ السَّلَام قَالَ: جَاءَ رَجُلٌ إِلَى النَّبِيِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه فَقَالَ يَا رَسُولَ اللَّهِ مَا مِنْ عَمَلٍ قَبِيحٍ إِلاَّ قَدْ عَمِلْتُهُ فَهَلْ لِی مِنْ تَوْبَةٍ فَقَالَ لَهُ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه فَهَلْ مِنْ وَالِدَيْكَ أَحَدٌ حَيٌّ قَالَ أَبِی قَالَ فَاذْهَبْ فَبَرَّهُ قَالَ فَلَمَّا وَلَّى قَالَ رَسُولُ اللَّهِ لَوْ كَانَتْ أُمُّهُ.
امام سجاد علیه السلام فرمود: مردى نزد رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم آمد و گفت: يا رسول الله هيچ كار زشتى نمانده مگر اینکه مرتکب شدهام، آيا راهی برای توبه دارم؟
پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم فرمود: آيا پدر و مادرت زنده اند؟ گفت: پدرم زنده است. حضرت فرمود: برو به او نيكى كن.
راوی گفت: وقتی که آن مرد میرفت، حضرت فرمود: ای كاش مادرش زنده بود!
📚 بحار الانوار، ج ۷۱ ص ۸۲
#ولادت_حضرت_مادر
شمیم ملکوت
#صالح_العاروری چه شهادت بیاد ماندنی ! شب ولادت حضرت زهرا س !
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
هدیه به سردار سلیمانی و همرزمانش
و شهدای مدافع حرم و شهدای امنیت و
شهدای غزه و همه شهدا و علما و صالحین و مومنین و درگذشتگان.
بخوانیم سوره ی تبارک را.
💚با قران محشور شوید.
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
تَبَارَکَ الَّذِی بِیَدِهِ الْمُلْکُ وَهُوَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ ﴿١﴾
الَّذِی خَلَقَ الْمَوْتَ وَالْحَیَاةَ لِیَبْلُوَکُمْ أَیُّکُمْ أَحْسَنُ عَمَلا وَهُوَ الْعَزِیزُ الْغَفُورُ ﴿٢﴾ الَّذِی خَلَقَ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ طِبَاقًا مَا تَرَى فِی خَلْقِ الرَّحْمَنِ مِنْ تَفَاوُتٍ فَارْجِعِ الْبَصَرَ هَلْ تَرَى مِنْ فُطُورٍ ﴿٣﴾
ثُمَّ ارْجِعِ الْبَصَرَ کَرَّتَیْنِ یَنْقَلِبْ إِلَیْکَ الْبَصَرُ خَاسِئًا وَهُوَ حَسِیرٌ ﴿٤﴾
وَلَقَدْ زَیَّنَّا السَّمَاءَ الدُّنْیَا بِمَصَابِیحَ وَجَعَلْنَاهَا رُجُومًا لِلشَّیَاطِینِ وَأَعْتَدْنَا لَهُمْ عَذَابَ السَّعِیرِ ﴿٥﴾ وَلِلَّذِینَ کَفَرُوا بِرَبِّهِمْ عَذَابُ جَهَنَّمَ وَبِئْسَ الْمَصِیرُ ﴿٦﴾
إِذَا أُلْقُوا فِیهَا سَمِعُوا لَهَا شَهِیقًا وَهِیَ تَفُورُ ﴿٧﴾ تَکَادُ تَمَیَّزُ مِنَ الْغَیْظِ کُلَّمَا أُلْقِیَ فِیهَا فَوْجٌ سَأَلَهُمْ خَزَنَتُهَا أَلَمْ یَأْتِکُمْ نَذِیرٌ ﴿٨﴾ قَالُوا بَلَى قَدْ جَاءَنَا نَذِیرٌ فَکَذَّبْنَا وَقُلْنَا مَا نَزَّلَ اللَّهُ مِنْ شَیْءٍ إِنْ أَنْتُمْ إِلّا فِی ضَلالٍ کَبِیرٍ ﴿٩﴾ وَقَالُوا لَوْ کُنَّا نَسْمَعُ أَوْ نَعْقِلُ مَا کُنَّا فِی أَصْحَابِ السَّعِیرِ ﴿١٠﴾
فَاعْتَرَفُوا بِذَنْبِهِمْ فَسُحْقًا لأصْحَابِ السَّعِیرِ ﴿١١﴾ إِنَّ الَّذِینَ یَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ بِالْغَیْبِ لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَأَجْرٌ کَبِیرٌ ﴿١٢﴾
وَأَسِرُّوا قَوْلَکُمْ أَوِ اجْهَرُوا بِهِ إِنَّهُ عَلِیمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ ﴿١٣﴾
أَلا یَعْلَمُ مَنْ خَلَقَ وَهُوَ اللَّطِیفُ الْخَبِیرُ ﴿١٤﴾ هُوَ الَّذِی جَعَلَ لَکُمُ الأرْضَ ذَلُولاً فَامْشُوا فِی مَنَاکِبِهَا وَکُلُوا مِنْ رِزْقِهِ وَإِلَیْهِ النُّشُورُ ﴿١٥﴾
أَأَمِنْتُمْ مَنْ فِی السَّمَاءِ أَنْ یَخْسِفَ بِکُمُ الأرْضَ فَإِذَا هِیَ تَمُورُ ﴿١٦﴾
أَمْ أَمِنْتُمْ مَنْ فِی السَّمَاءِ أَنْ یُرْسِلَ عَلَیْکُمْ حَاصِبًا فَسَتَعْلَمُونَ کَیْفَ نَذِیرِ ﴿١٧﴾
وَلَقَدْ کَذَّبَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَکَیْفَ کَانَ نَکِیرِ ﴿١٨﴾
أَوَلَمْ یَرَوْا إِلَى الطَّیْرِ فَوْقَهُمْ صَافَّاتٍ وَیَقْبِضْنَ مَا یُمْسِکُهُنَّ إِلّا الرَّحْمَنُ إِنَّهُ بِکُلِّ شَیْءٍ بَصِیرٌ ﴿١٩﴾
أَمْ مَنْ هَذَا الَّذِی هُوَ جُنْدٌ لَکُمْ یَنْصُرُکُمْ مِنْ دُونِ الرَّحْمَنِ إِنِ الْکَافِرُونَ إِلا فِی غُرُورٍ ﴿٢٠﴾ أَمْ مَنْ هَذَا الَّذِی یَرْزُقُکُمْ إِنْ أَمْسَکَ رِزْقَهُ بَلْ لَجُّوا فِی عُتُوٍّ وَنُفُورٍ ﴿٢١﴾
أَفَمَنْ یَمْشِی مُکِبًّا عَلَى وَجْهِهِ أَهْدَى أَمْ مَنْ یَمْشِی سَوِیًّا عَلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِیمٍ ﴿٢٢﴾
قُلْ هُوَ الَّذِی أَنْشَأَکُمْ وَجَعَلَ لَکُمُ السَّمْعَ وَالأبْصَارَ وَالأفْئِدَةَ قَلِیلا مَا تَشْکُرُونَ ﴿٢٣﴾
قُلْ هُوَ الَّذِی ذَرَأَکُمْ فِی الأرْضِ وَإِلَیْهِ تُحْشَرُونَ ﴿٢٤﴾
وَیَقُولُونَ مَتَى هَذَا الْوَعْدُ إِنْ کُنْتُمْ صَادِقِینَ ﴿٢٥﴾ قُلْ إِنَّمَا الْعِلْمُ عِنْدَ اللَّهِ وَإِنَّمَا أَنَا نَذِیرٌ مُبِینٌ ﴿٢٦﴾
فَلَمَّا رَأَوْهُ زُلْفَةً سِیئَتْ وُجُوهُ الَّذِینَ کَفَرُوا وَقِیلَ هَذَا الَّذِی کُنْتُمْ بِهِ تَدَّعُونَ ﴿٢٧﴾ قُلْ أَرَأَیْتُمْ إِنْ أَهْلَکَنِیَ اللَّهُ وَمَنْ مَعِیَ أَوْ رَحِمَنَا فَمَنْ یُجِیرُ الْکَافِرِینَ مِنْ عَذَابٍ أَلِیمٍ ﴿٢٨﴾
قُلْ هُوَ الرَّحْمَنُ آمَنَّا بِهِ وَعَلَیْهِ تَوَکَّلْنَا فَسَتَعْلَمُونَ مَنْ هُوَ فِی ضَلالٍ مُبِینٍ ﴿٢٩﴾ قُلْ أَرَأَیْتُمْ إِنْ أَصْبَحَ مَاؤُکُمْ غَوْرًا فَمَنْ یَأْتِیکُمْ بِمَاءٍ مَعِینٍ ﴿٣٠﴾
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸