‏چه فایده ای دارد نگرانِ من باشی ولی، از من دفاع نکنی؟! خیلی دوستم داشته باشی، اما من را نفهمی؟! جایِ خالیم را حس کنی، اما سراغم را نگیری؟! #نزار_قبانی #غزه ۲ دختر بچه‌ فلسطینی که از زیر آوار نجات پیدا کردند !

#المراقبه امثال من ، به شیطان التماس می کنیم به ما کاری نداشته باش و یکی مثل عبدالرسول، چشم شیطان را در می آورد ! تر و تمیز، بدون خرج اضافه !! چشمانت، یادگار چشمان ابوالفضل نافذ البصیرة ع بوده! #طرید

#المراقبه عاقبت بخیری ، یعنی یک عمر واسه خودت عشق و حال کنی و بعد بخاطر مردم مظلوم غزه بمیری جوری که ، همه ستمگران را رسوا کنی !! قیمت لحظه ی بیداریت ، چند است ؟! #آرون_بوشنل #طرید

#دلنوشته_یکی_از_طلاب کد نود و نه!! نوزاد ۱۴ روزه ام بخاطر عفونت ریه در بخش مراقبت های ویژه بستری شده بود، لحظات سختی رو میگذروندم، تازه زایمان کرده بودم، بدنم ضعیف شده بود و اعصاب و روحیه ام ضعیف تر.... دو سه شب بود نخوابیده بودم، یه صندلی سیاه جلوی اتاق نوزادان بود خواستم چند دقیقه ای چشم هامو روی هم بذارم نمیدونم چند دقیقه گذشت که یه صدای نامفهومی از بلندگو پخش شد، صدای مبهم آقایی که انگار خبری رو میرسوند، از خواب پریدم، زیرلب غرغر کردم که چرا چرتم رو پاره کرده بود و دوباره تلاش کردم چشمهامو روی هم بذارم که اینبار صدای شیون مادری بلند شد، چنان ضجه میزد که انگار بچه اش مرده بود و واقعا هم بچه دو ماهه اش رو از دست داده بود، دیگه نتونستم تا صبح بخوابم، کلافه بودم روحیه ام رو باخته بودم، فردای اون شب نزدیک اذان عصر یه بار دیگه صدای اون آقا تو بلندگو و تکرار جملاتی نامفهوم و چند دقیقه بعد صدای ضجه مادری دیگر....  تازه اون موقع بودکه فهمیدم صدای ضجه های مادرانه یه ربطی به اون صدای نامفهوم داره ولی چه ربطی؟ هنوز کشف نکرده بودم!!! روز بعد بالاخره تسلیم شدم، بی خوابی و فشاری که روم بود بالاخره منو از پا انداخت. از پشت در اتاق نوزادان به اتاق مادران که طبقه اول بود پناه بردم تا چند ساعتی استراحت کنم. وارد اتاق که شدم دیدم مادرها دورهم جمع شدن و دارن حدیث کسا میخونن، خسته بودم حال همراهی باهاشون رو نداشتم، یه تخت خالی پیدا کردمو ولو شدم، تازه چشمام سنگین شده بود که دوباره سر و کله اون صدای نامفهوم پیدا شد، مادرها حدیث کساشون رو قطع کردن تا به صدا گوش بدن، دفعه دوم که صدا تکرار شد، چندتا از مادرها یا زهرا یا زهرا گویان به طرف در دویدن، چند نفر دیگه هم روی پاهاشون میزدن و حسین جان حسین جان میگفتن، یه مادر دیگه زیر لب زمزمه میکرد یا صاحب الزمان کد نود و نهِ، کد نود و نهِ...... هاج و واج بهشون نگاه میکردم، سر از کارشون در نمیاوردم، چند دقیقه که گذشت مادرهایی که به طرف در دویده بودن گریان و آشفته به اتاق برگشتن، بقیه که تو اتاق مونده بودن انگار منتظر خبر بدی بودن ولی جرات پرسیدنش رو نداشتن، دختر کردی که صورتش از شدت وحشت سفید شده بود گفت بخیر گذشت، بچه مینا بود، الحمدالله برگشت!!!!  همه نفس راحتی کشیدن و ادامه حدیث کسا رو خوندن، انگار نه انگار همین چند لحظه پیش همه شون جون به لب شده بودن..... من هنوز گیج و منگ بودم که کد نود و نه دیگه چیه، جرات پرسیدنش رو هم نداشتم، دفعه بعد که اون صدای نامفهوم در بیمارستان پیچید با دقت گوش کردم، جمله ای که تکرار میشد این بود: "کد نود و نه، بخش آی سی یو"  کنجکاو بودم این کد نود و نه چیه که همه رو جون به سر کرده، یه روز با یه خانم جوانی تو اتاق مادران گرم گفتگو درباره بچه هامون بودیم، با آب و تاب از دختر ۶ماهش صحبت میکرد که چقدر شیرین شده بود و چطور بیماری به زندگیشون چنگ انداخته بود و شب و روزشون رو سیاه کرده بود، گرم صحبت بودیم که پیجر بیمارستان کد نود و نه رو اعلام کرد، اون خانم جوان به سمت بخشی که دخترش بستری بود دوید و چند دقیقه بعد...... اونجا بود که فهمیدم معنی اون کد چیه، کدی که بهت میگه مرگ و زندگی بچه ات به احیا کردن پرستارها وابسته ست، کدی که مرزِ نبضِ حیات یه مادره چشم انتظاره، کدی که زاویه خمیدگی کمرِ یه پدر رو اندازه میزنه.... گاهی فکر میکنم چقدر وجود این کد نود و نه تو زندگیم ضروریه، تا یادم بندازه کی هستم، کجا دارم میرم، یادم بندازه این دمی که میره ممکنه دیگه بازدمی نداشته باشه، یادم بندازه هیچی برای بُردن ندارم، یادم بندازه وقتم خیلی کمه و تا فرصت هست باید کاری کرد، و از همه مهمتر یادم بندازه خدایی هست و خدایی هست و خدایی هست......

🔶 به اطلاع عموم مقلدان مقام معظم رهبری (مد ظله العالی) می رساند که شماره تلفن دفتر مقام معظم رهبری، به شماره زیر تغییر یافته است: ۰۲۵-۳۷۴۴۴ جهت پاسخگویی به احکام شرعی برادران: عدد ۱ جهت پاسخگویی به احکام شرعی خواهران: عدد ۲ بخش خمس و وجوهات: عدد ۳ را شماره گیری فرمایید.

#درختکاری تا آخر اسفند اگر با ۱۳۷ تماس بگیرید، نهال رایگان تحویل بگیرید.

🔺شاهکار هندسی این ماهی رو ببینید ! دعای عرفه : کور باد چشمی که تو را نبیند!

در آخر #ماه_شعبان زیاد بگویید: اَللّهُمَّ اِنْ لَمْ تَکُنْ غَفَرْتَ لَنا فیما مَضى مِنْ شَعْبانَ فَاغْفِرْ لَنا فیما بَقِىَ مِنْهُ. خدایا اگر هنوز در آنچه از #شعبان گذشت مارا نبخشیده‌ای، پس در باقیمانده این ماه ما را بیامرز!!

#المراقبه #مناجات_شعبانیه از دست همسرش مستآصل شده بود و پشت تلفن شکایت می کرد. من هم گوشی دستم بود، ولی داشتم برگه تصحیح می کردم. نمی دونم چی احساس کرد که گفت: استاد! دارید گوش میدید؟ حواستون به من است؟ راست می گفت ، شنیدن با گوش دادن فرق می کند. در شنیدن فقط صدا ها به گوش آدم می رسد، اما گوش دادن فعلی است که پیامد و اثر و نتیجه دارد! یاد این فراز مناجات شعبانیه افتادم که حضرت می فرماید: " وَ اسْمَعْ دُعائى اِذا دَعَوْتُكَ و اسْمَعْ نِدائى اِذا نادَیْتُكَ " خداوند سمیع است و همه اصوات را می شنود، اما حضرت از خدا می خواهد بگونه ای صدایم را بشنو که رحمت و عنایت و لطفت را در پی داشته باشد... راستی باید صدای مناجات آدم چطور باشه که خداوند بهش گوش بدهد و به او رو کند؟ فقط می دونم که اگر انسان تمام دنیا را داشته باشد و خدا از او روبرگردانده باشد، هیچ ارزشی ندارد! @shamimemalakut

#مناجات_شعبانیه «فَقَدْ هَرَبْتُ اِلَیْک؛ همانا به سوی تو فرار کردم» فرار از خفت و خواری گناه ، فرار از برهوت جهالت ، فرار از تکیه به قدرت پوشالی خودم و مردم ، فرار از غفلت تمام نشدنی هوای نفس! از هر طرف که رفتم جز وحشتم نیفزود زنهار از این بیابان ،وین راهِ بی نهایت! @shamimemalakut

#مناجات_شعبانیه " اِلهی قَدْ جُرْتُ عَلی نَفْسی فِی النَّظَرلَها " توی دنیا مدام انسانها تحقیر می شوند . با بمب و موشک ، با اختلاس و رشوه و نزول، با فحش و نیش و سیلی ، با.... اما هرگز چیزی بدتر از حقارت و ذلت گناه نیست ! چون انسان با دست خودش، زمینه سقوط و هبوطش را فراهم می کند! وقتی انسان گناه می کند ، بغیر از خودش ، ملک و ملکوت و خوبی و صداقت و فضایل اخلاقی تحقیر می شوند ! ملائکه هم در برابر شیاطین تحقیر می شوند ! جرأت نکردم بگویم اهل بیت هم تحقیر می شوند !!! @shamimemalakut

#مناجات_شعبانیه " مُتَضَرِّعا اِلَیْک " پنج دقیقه از ساعت هشت گذشته بود، که به حوزه رسیدم . با عجله وارد سالن شدم و دیدم حمیده در انتهای سالن آرام و بی صدا گریه می کند! چون کلاسم دیر شده بود، بدون حرف زدن با او ، وارد کلاسم شدم ، اما در تمام مدت تدریس ساعت اول، گریه ی او ذهنم را مشغول کرده بود! بعد از کلاس دنبالش گشتم و علت گریه اش را پرسیدم ... و بالآخره با همراهی مدیر کارش درست شد! حتما شما هم تجربه کرده ای وقتی فرزندت، با گریه چیزی را درخواست کرده، قدرت " نه" گفتن را نداشته ای! گریه موجب جلب رحمت خداست! پیامبر اکرم ص فرمود: « گریه از خوفِ خدای تعالی کلید رحمت و نشانه پذیرش و درب مستجاب شدن دعا است.» @shamimemalakut