#المراقبه
بهمنیار،شاگرد بوعلی سینا، به او گفت: شما از افرادى هستید که اگر ادعاى پیغمبرى کنید، مردم میپذیرند و واقعاً از خلوص نیت ایمان میآورند!
بوعلى گفت: این حرفها چیست؟ تو متوجه نیستی!
بهمنیار گفت: نه، مطلب حتماً از همین قرار است.
مدتی بعد در یک زمستان که با همدیگر در سفر بودند و برف زیادى هم آمده بود، مقارن طلوع صبح که مؤذن اذان میگفت، بوعلى بیدار بود، بهمنیار را صدا کرد و گفت: برخیز! بهمنیار گفت: چهکار دارید؟
بوعلى گفت: خیلى تشنهام، یک ظرف آب به من بده تا رفع تشنگى کنم، بهمنیار شروع کرد استدلال کردن که استاد، خودتان طبیب هستید، بهتر میدانید معده وقتى در حال التهاب باشد، اگر انسان آب سرد بخورد معده سرد میشود و ایجاد مریضى میکند.
بوعلى گفت:من طبیبم و شما شاگرد هستید. من تشنهام شما براى من آب بیاورید!
بهمنیار باز شروع کرد به استدلال کردن و انواع بهانه آوردن ...!
پس از آنکه بوعلى براى او اثبات کرد برخاستن براى او سخت است گفت: من تشنه نیستم، خواستم شما را امتحان کنم. آیا یادت هست به من میگفتی: چرا ادعاى پیغمبرى نمیکنی؟ اگر ادعاى پیغمبرى بکنى مردم میپذیرند، شما که شاگرد من هستى و چندین سال است پیش من درسخواندهای، میگویم آب بیاور، نمیآوری و دلیل براى من میآوری، در حالى که این شخص مؤذن پس از گذشت چند صدسال از زمان پیامبر اکرم (ص) بستر گرم خودش را رها کرده و بالاى مأذنه به آن بلندى رفته است تا نداى "اشهد ان لا اله الا الله و اشهد ان محمدا رسول الله" را به مردم برساند. او پیغمبر است، نه من که بوعلى سینا هستم!
#غرور_علمی_نداشته_باشیم
#اولین_ثمره_علم_الهی_تواضع_است
@shamimemalakut