#لبیک_یا_حسین
#متوکل_عباسی
بعد از سختگیری های بنی امیه، منصور دوانیقی در سال ۱۹۳ و بعد از آن هارون الرشید آرامگاه حسینی را ویران کردند.
هارون دستور داد تمام منطقه را شخم بزنند و کشت و زرع کنند و درخت سدر جنب آرامگاه را از بیخ و بن بکنند .
بعد از آن متوکل عباسی نوه هارون الرشید ، در دوران حکومت ۱۵ ساله اش، چهار بار آرامگاه حضرت را ویران کرد و نیز یکبار دستور داد به آن منطقه آب بستند تا اثری از محل آرامگاه نماند ، اما آب همه جا را فرا گرفت جز مرقد مطهر اباعبدالله الحسین ع !
آبی که به زندگی ببستند بر او
چون گشت شهید ، بر مزارش ببستند
@shamimemalakut
#شهادت_امام_هادی_تسلیت_باد
#متوکل_عباسی ۱
امام هادی ع ، در مدت ۳۳ سال امامت خود، حدود ۱۷ سال ، با متوکل لعنة الله علیه معاصر بوده است.
متوکل نسبت به بنی هاشم بد رفتاری و خشونت بسیار روا می داشت و همواره آنان را متهم می نمود ! وی نسبت به امام علی ع و خاندانش کینه و عداوت عجیبی داشت و اگر آگاه می شد که کسی به آن حضرت علاقمند است ، اموال او را مصادره می کرد و خود او را به هلاکت می رساند !
در حکومت او گروهی از علویان زندانی یا تحت تعقیب و متواری شدند.
@shamimemalakut
#امام_هادی
#متوکل_عباسی ۲
او در سال ۲۳۶ قمری دستور داد آرامگاه اباعبدالله الحسین ع و بناهای اطراف آن ویران شده و زمین پیرامون آن کشت شود و نیز در اطراف آن پاسگاههایی بر قرار ساخت تا از زیارت آن حضرت جلوگیری کند.
گویا هیچ یک از مسلمانان حاضر به تخریب قبر امام حسین ع نبوده است، زیرا او اینکار را توسط شخصی بنام «دیزج » انجام داد که یهودی الأصل بود.
متوکل اعلام کرد : رفتن به زیارت حسین بن علی ممنوع است و اگر کسی به زیارت او برود مجازات خواهد شد .
او می ترسید قبر امام حسین ع پایگاهی برضد او گردد و مبارزات و شهادت آن شهید بزرگوار الهام بخش حرکت و قیام مردم در برابر ستمهای دربار خلافت شود.
@shamimemalakut
#امام_هادی
#متوکل_عباسی ٣
متوکل در زمان خلافت خود بزرگانی از محبان اهل بیت شهادت رسانید که از جملهٔ آنان « ابن سکّیت » یار با وفای امام جواد و امام هادی و شاعر و ادیب نام آور شیعی ، بود.
روزی متوکل با اشاره به دو فرزند خود، از وی پرسید:
این دو فرزند من نزد تو محبوبترند یا «حسن" و "حسین "؟
ابن سکیت از این سخن و مقایسهٔ بی مورد سخت برآشفت و خونش به جوش آمد و بی درنگ گفت :
به خدا سوگند ، قنبر غلام علی ع در نظر من از تو و دو فرزندات بهتر است!
متوکل که مست قدرت و هوی و هوس بود، فرمان داد زبان او را از پشت سرش بیرون کشیدند!
متوکل ، «نصر بن علی جهضمی» را به علت حدیثی که در بارهٔ منقبت و فضیلت اهل بيت نقل کرده بود ، هزار تازیانه زد و دست از او برنداشت تا انکه شهادت دادند او از اهل سنت است !
@shamimemalakut
#امام_هادی
#متوکل_عباسی ۴
متوکل از نظر اقتصادی به قدری بر شیعیان سخت گرفت که می گویند:
در آن زمان گروهی از بانوان علوی در مدینه حتی یک دست لباس درست نداشتند که در آن نماز بگزارند و فقط یک پیراهن مندرس برایشان مانده بود که به هنگام نماز به نوبت از آن استفاده می کردند و نیز با چرخ ریسی روزگار می گذراندند، و پیوسته در چنین سختی و تنگدستی بودند تا متوکل به هلاکت رسید.
متوکل «عمربن فرج رُخجی» را فرمانروای مکه و مدینه ساخت و او مردمان را از نیکی و احسان به آل ابی طالب باز می داشت و سخت دنبال این کار بود؛ چنانکه مردم از بیم جان، دست از رعایت و حمایت علویان برداشتند و زندگی برخاندان امیرمؤمنان ع سخت شد.
متوکل به حاکم خود دستور داد با علویان بر اساس قواعد زیر برخورد کند:
۱ ) به هیچ یک از علويان جواز داشتن بیش از یک برده داده نشود.
۲) چنانچه دعوائی ما بین یک علوی و غیر علوی صورت گرفت، قاضی نخست به سخن غیر علوی گوش فرا دهد و پس از آن بدون گفتگو با علوی آن را بپذیرد .
۳) به هیچ یک از علویان هیچ گونه ملکی داده نشود . نیز اجازه اسب سواری و حرکت از « فسطاط » به شهرهای دیگر داده نشود.
@shamimemalakut
#امام_هادی
#متوکل_عباسی ۵
متوکل دارایی علویان را که ملک «فدک» بود مصادره کرد. نقل شده است که در آمد فدک در آن زمان بالغ بر ۲۴۰۰۰ دینار بوده است. متوکل فدک را به « عبدالله بن عمر بازیار » که از هوادارانش بود ، عطا کرد .
در فدک یازده درخت خرما وجود داشته که پیامبر ص، آنها را بدست خود کاشته بود.
فرزندان حضرت فاطمه س، میوه ی آنها را به حجاج اهدا می کردند و از برکت آنها ، ثروت سرشاری عاید آنها می شد.
عبدالله بن عمر بازیار ، شخصی را به مدینه فرستاد و او این درختها را قطع کرد و آن شخص چون به بصره برگشت ، فلج شد !
@shamimemalakut
#امام_هادی
#متوکل_عباسی ۶
درکنار این فشارها و محدودیتهای جانکاه نسبت به شیعیان ، متوکل در تاراج بیت المال و بنای کاخهای با شکوه وراه اندازی تشریفات پرخرج بیداد می کرد.
او کاخهای متعددی بنا کرد واموال هنگفتی هزینهٔ آنها نمود.
از جمله، کاخهایی بنامهای : شاه، عروس ، شبداز ، بدیع، غریب و برج بنا کرد و یک میلیون و صد هزار دینار فقط هزینهٔ ساختن کاخ اخیر کرد!
وی نیز قصر دیگری ساخت که به قصر « بُركُواء » شهرت یافت. ساختمان این قصر که از بهترین و بزرگترین قصرهای وی بود، بیست میلیون درهم هزینه برداشت ! قصرهای دیگری نیز بنامهای ، جعفری ، ملیح ، غرو ، مختار ، حیر برای خوشگذرانی بنا کرده بود که هر کدام میلیون ها درهم خرج برداشته بود!
متوکل تصمیم گرفت پسرش « عبدالله معتز» را ختنه کند و برای این منظور تشریفات بسیار پرخرج و سرسام آوری به راه انداخت از جمله :
فرشی را که طول آن یکصد ذراع و عرض آن نیز پنجاه دراع بود، برای تالار قصر که دارای همین ابعاد بود، تهیه کردند و برای پذیرایی از مدعوین چهار هزار صندلی از طلا و مرصع به جواهر در تالار قصر چیدند!
به فرمان متوکل بیست میلیون درهم که برای نثار آماده شده بود، بر سر زنان و خدام و حاشیه نشینان نثار کردند!
و یک میلیون درهم که روی آنها عنوان جشن و مراسم ختنه کنان حک شده بود، بر سر آرایشگر و ختنه کننده و غلامان و پیشکاران مخصوص نثار گردید!
آن روز از ختنه کنندهٔ معتز رسیدند که تا موقع صرف غذا، چه مبلغی عائد تو شده؟
وی گفت: هشتاد و چند هزار دینار ، غیر از اشیای زرین و انگشتری و جواهر !
وقتی که صورت مخارج «جشن ختنه کنان» به متوکل تسلیم شد، بالغ بر هشتاد و شش میلیون درهم شده بود !!
( بخشی از این جشن ، در سریال « مسافر ری » به تصویر کشیده شده است ).
@shamimemalakut
#امام_هادی
#متوکل_عباسی ۷
#فیش_های_نجومی
بخشش بی حساب خلفای عباسی از بیت المال مسلمین ، منحصر به رقاصه ها و آوازه خوانان در بزم هایشان نبود که مادران و همسران و دیگر بستگان آنها را هم در بر می گرفت.
«متوکل» به مادرش «شجاع» سالی ۶۰۰/۰۰۰ دینار میداد، آنچه که پس از مرگ این زن باقی ماند ۵/۰۰۰/۰۰۰ دینار پول نقد و جواهراتی به ارزش ۱/۰۰۰/۰۰۰ دینار، و زمینهایی که ارزش غلات سالانهٔ آن ۴۰۰/۰۰۰ دینار بود.
ام قبیحه ، همسر «متوکل» و مادر «معتز» نیز از همین بخششی ها و دست و دلوازی های همسر و پسرش به ثروت های هنگفتی دست یافته بود.
به طوری که پس از کشته شدن پسرش «معتز» ( آن هم به خاطر این که از تهیهٔ /۵۰/۰۰۰ دینار برای مخارج سپاه خود عاجز بود ) ، در نزد ام قبیحه ۱/۸۰۰/۰۰۰ دینار پول نقد و سه جعبه جواهرات از زمرد و یاقوت و درهای گرانبها یافتند ، که قیمت این جواهرات ۲/۰۰۰/۰۰۰ دینار بود.
«ابن اثیر » از قول «ابوالشمط» نقل می کند که گفت:
من برای متوکل شعری خواندم که در آن ناسزای رافضه (شیعیان) بود. او مرا امیر «بحرین» و «ایمامه» کرد و چهار خلعت به من داد ، «منتصر» هم به من یک خلعت داد و سپس «متوکل » دستور داد۰۰۰ /۳/۰۰۰ دینار بر من نثار کنند و به «منتصر» و «سعد ایتاخی » امر کرد که دینارها را از زمین جمع کنند و به من بدهند. آنها هم هرچه او دستور داد انجام دادند. بعد از آن «متوکل» برای شعر دیگری هم مانند آنچه گفته بودم /۱۰/۰۰۰ درهم بر من نثار کرد."
از بخششهای «متوکل» تنها شاعران برخوردار نبودند، بلکه خنیاگران و دلقکان و مسخرگان نیز جوایز بزرگی دریافت میکردند.
طبری نقل می کند که وقتی متوکل قصر « جعفری » خود را تمام کرد ، مطربان و دلقکان را فراخواند و پس از انجام کارشان ، به آنها ۲/۰۰۰/۰۰۰ درهم داد .
درسنامه عصر غیبت ، ص ۷۱
@shamimemalakut