18.48M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
الا یا قوم ان لم ترحمونے فارحمو هذا....
برید این جملہ را ناگاہ تیرِ نا بہ هنگامی
📜 #شاعرانه
🎙 #حیدر_امرالهی
@shamimmarefat5
*هیچوقت عوض نشو*
رفتم توی مغازه کامپیوتری گفتم:
ببخشید این تبلت من یهویی خاموش شد
مغازهدار گفت:
باشه یه نگاهی بهش میندازم. ممکنه Lcd سوخته باشه. اگه سوخته بود عوضش کنم؟
گفتم
بله لطفاً، خیلی احتیاج دارم
گفت
فردا بعد از ظهر بیایید تحویل بگیرین.
با خودم گفتم
خوب یه ۷۰۰ ۸۰۰ تومنی افتادم تو خرج
و روز بعدش رفتم و خلاصه تبلت رو سالم بهم تحویل داد.
گفتم:
هزینهش چقدر میشه
گفت:
هیچی، چیز مهمی نبود فقط کابل فِلَتش شل شده بود، سفت کردم همین
تشکر کردم و اومدم بیرون... نشستم تو ماشین ولی دلم طاقت نیاورد. میتونست هر هزینهای رو به من اعلام کنه و منم خودم رو آماده کرده بودم...
کنار پاساژ یک شیرینی فروشی بود. یک بسته شکلات گرفتم و دوباره رفتم پیشش. گذاشتم رو پیشخوان و بهش گفتم:
*دنیا به آدمهایی مثل شما نیاز داره... لطفاً هیچوقت عوض نشو*
از بالای عینکش یه نگاهی بهم انداخت و متوجه موضوع شد.
گفت؛ حرف پدرم رو بهم زدی که چند وقت پیش فوت شد اونم میگفت
*همیشه خوب باش و عوض نشو حتی اگه همه بهت بدی کنن*
در راه برگشت به این فکر میکردم که تغییر در آدمها به تدریج اتفاق میافته. تنها چیزی که میتونه ما رو در مسیر درستکاری و امانتداری حفظ کنه یک جمله ساده از عزیزترین آدم زندگیمونه...
*آدمِ خوب! هیچ وقت عوض نشو...*
*از هزاران، یکنفر اهل دل اند*
*مابقی تندیسی از آب و گِل اَند*
تقدیم به تمام خوبان و کسانی که در مسیر خوبی هستند.
https://eitaa.com/shamimmarefat5
🌸《میلتون》 با وجود اینکه نابینا بود، مینوشت...
🌸《بتهوون》 در حالی که ناشنوا بود آهنگ میساخت...
🌸《هلن کلر》 در حالی که نابینا و ناشنوا بود سخنرانی میکرد...
🌸《رنوار》 در حالی که دستهایش دچار عارضه رماتیسمی بود، نقاشی میکرد...
🌸《مجسمه ساز مکزیکی 》بعد از قطع دست راستش، ساخت مجسمه ای را که آغاز کرده بود با دست چپ به پایان رساند...
تو هم می تونی علیرغم سختیها و مشکلات خودت رو به هدفت برسونی ،، شک نکن...
https://eitaa.com/shamimmarefat5
#تلنگر 📚
💎مردی خسیس طلاهایش را در گودالی پنهان کرد و هر روز به آنها سر میزد.
یک روز یکی از همسایگانش طلاها را برداشت. مرد خسیس به گودال سر زد اما طلاهایش را نیافت و شروع به شیون و زاری کرد.
رهگذری پرسید:
چه شده؟ مرد حکایت طلاها را گفت. رهگذر گفت: این که ناراحتی ندارد. سنگی در گودال بگذار و فکر کن که شمش طلاست، تو که از آن استفاده نمیکنی، سنگ و طلا چه فرقی برایت دارد؟
ارزش هر چیزی در داشتن آن نیست بلکه در استفاده از آن است.
https://eitaa.com/shamimmarefat5
🔴 شاید تکراری
یک استاد دانشگاه میگفت: "یک بار داشتم برگههای امتحان را تصحیح میکردم. به برگهای رسیدم که نام و نام خانوادگی نداشت. با خودم گفتم ایرادی ندارد. بعید است که بیش از یک برگه نام نداشته باشد. از تطابق برگهها با لیست دانشجویان، صاحبش را پیدا میکنم. تصحیح کردم و ۱۷ گرفت. احساس کردم زیاد است. کمتر پیش میآید کسی از من این نمره را بگیرد. دوباره تصحیح کردم ۱۵ گرفت.
برگهها تمام شد. با لیست دانشجویان تطابق دادم، اما هیچ دانشجویی نمانده بود. تازه فهمیدم کلید آزمون را که خودم نوشته بودم، تصحیح کرده ام."
اغلب ما نسبت به دیگران سخت گیرتر هستیم تا نسبت به خودمان، و بعضى وقتها اگر خودمان را تصحيح كنيم، میبينيم به آن خوبى ها هم كه فكر ميكنيم، نیستیم…
https://eitaa.com/shamimmarefat5
حکایت
پادشاهی روزی به وزیر خویش گفت:"چه خوبست اگر پادشاهی جاودانه باشد."
وزیر گفت:"اگر جاودانه بود، نوبت به تو نمیرسید!'
#شیخ_بهائی
https://eitaa.com/shamimmarefat5
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بساط "چای" عجب بساط عاشقانه ای بود اونوقتها ...
مادر چهارزانو میزد کنار سماور ، بابا تکیه به دیوار میزد و پاهاشو دراز میکرد
ما هم دور تا دور نیم دایره دوزانو و چهارزانو مینشستیم به چای !
عالم و آدم رو یادمون می رفت. صدای حورت کشیدن بابا که بلند میشد ...
زل میزدیم به همدیگه
نه به صفحه تلویزیون و گوشی..
دنیامون چشما و دستا و صورت همدیگه بود.
هل و دارچین و زعفرون زنجبیلش هم همین زل زدنا ...
بازم بشینیم به چای...❤️
https://eitaa.com/shamimmarefat5
#آتش_جهنم
🌹🍃حفاظٺ از
آتش جہنم🌹🍃
💠✨امام صادق عليه السّلام فرمودند:
میخواهی دعائى به تو بياموزم كه تو را از آتش جهنّم حفظ كند؟
عرض كردم آرى، فرمودند:
پس از دميدن سپيده صبح
صد بار بگو «اللّهمّ صلّ على محمّد و آل محمّد»
خداوند روى تو را از حرارت آتش دوزخ در امان میدارد...✨💠
Ⓜ️ثواب الاعمال عقاب الاعمال صفحہ 345
https://eitaa.com/shamimmarefat5