eitaa logo
کانال شمیم بهشت
767 دنبال‌کننده
20.4هزار عکس
11.9هزار ویدیو
169 فایل
کانال شمیم بهشت 🌼🌻 🌼🌻یامهدی فاطمه (س) یار مظلومان جهان برای ظهورت دعای فرج میخوانم 🌼🌻بهترین کانال مذهبی و معنوی شمیم بهشت ۰( اللهم عجل الولیک فرج والعافیت ونصر ) @shamimmarefat5 ارتباط با مدیر محترم ⚘⚘⚘⚘ ممنونم که پستها رو فوروارد میکنید نه کپی
مشاهده در ایتا
دانلود
🔻اگه من منم پس كو كدوي گردنم ♦️شخصی كه در گيجي و هواس پرتي لنگه نداشت قصد سفر کردو زنش گفت اين كدو را به گردنت بیاویز كه اگر راه گم كردي حد اقل خودت را گم نكني ♦️مرد حواس پرت قبول كرد و كدو را به گردنش آويزان كرد وراه افتاد توي راه شب زير درختي خوابيد و دزدي اومد و كدو را از گردن مرد حواس پرت دزديد. ♦️مرد حواس پرت صبح كه از خواب پاشد و كدو رو پيدا نكرد گفت:اگه من منم پس كو كدوي گردنم! @shamimmarefat5
ـ﷽ـ 💌نامه ی بقره/بند۲۹ "هُو الذی خَلَقَ لَکُم ما فی الارضِ جمیعاً" ازخالق آسمانے به بنده زمینے😍🌱 بنده ی من تا الان به این فکر کردی که دنیا رو برای تو آفریدم تو رو برای خودم!؟ دنیا رو مثل یه اسباب بازی ساختم که ازش خسته بشی و برگردی به سمت خودم اما تو غرق دربازی شدی و من رو فراموش کردی،هنوزم دیر نیست برگرد من همیشه منتظرتم دوستدار همیشگی تو ♥️ 📬فرستنده:خدا 📖گیرنده:انسان @shamimmarefat5
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌟خدا جان ؛ برای تمام شبهایی که به آدمهایت امید داشتم و نا امیدم کردند و عجیب گریستم مرا ببخش... 🌟ببخش اگر حواسم پرت شد و یادم نبود که جز بر تو امید بستن ابتدای نا امیدی و درد است... 🌟خدا جان ؛ هر شب با لب‌های ستارگانت مرا آرام ببوس... که یادم بماند دل بردارم از هر دلبری غیر از خودت... @shamimmarefat5
‍ پنج شنبه است و ياد درگذشتگان 🕊🖤 🕊🖤اَللّهُمَّ اغفِر لِلمُومِنینَ وَ المُومِنَاتِ وَ المُسلِمینَ وَ المُسلِمَاتِ اَلاَحیَاءِ مِنهُم وَ الاَموَاتِ ، تَابِع بَینَنَا وَ بَینَهُم بِالخَیراتِ اِنَّکَ مُجیبُ الدَعَوَاتِ اِنَّکَ غافِرَ الذَنبِ وَ الخَطیئَاتِ وَ اِنَّکَ عَلَی کُلِّ شَیءٍ قَدیرٌ بِحُرمَةِ الفَاتِحةِ مَعَ الصَّلَوَاتِ 🖤🕊 التماس دعا 🕊🖤 چه بسیار افرادی که به فردا نرسیدند... 🕊🖤 خدایا 🕊🖤 پایان‌ِمون رو به عاقبت بخیری برسان 🕊🖤 برای شادی روح همه عزیزان سفرکرده 🕊🖤 بخوانیم فاتحه و صلوات 🕊🖤 روحشون شاد و یادشون گرامی 🕊🖤 @shamimmarefat5
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شادی روح شهدای مدافع حرم صلواتی نثار کنیم @shamimmarefat5 اللهم صل علی محمد وال محمد وعجل فرجهم
اللهم صل علی محمد وال محمد وعجل فرجهم اللهم صل علی محمد وال محمد وعجل فرجهم اللهم صل علی محمد وال محمد وعجل فرجهم اللهم صل علی محمد وال محمد وعجل فرجهم اللهم صل علی محمد وال محمد وعجل فرجهم اللهم صل علی محمد وال محمد وعجل فرجهم اللهم صل علی محمد وال محمد وعجل فرجهم اللهم صل علی محمد وال محمد وعجل فرجهم اللهم صل علی محمد وال محمد وعجل فرجهم اللهم صل علی محمد وال محمد وعجل فرجهم اللهم صل علی محمد وال محمد وعجل فرجهم اللهم صل علی محمد وال محمد وعجل فرجهم اللهم صل علی محمد وال محمد وعجل فرجهم اللهم صل علی محمد وال محمد وعجل فرجهم اللهم صل علی محمد وال محمد وعجل فرجهم.
شمر آمد لب گودال و سرم تیر کشید دست بر حنجره ات زد ...جگرم تیر کشید روی تل بود که دیدم نفسم می گیرد روی تل بود که ناگه کمرم تیر کشید اولین ضربه که زد ...قلب من افتاد به خاک دومین ضربه، دودست قمرم تیر کشید در همان لحظه که او شاهرگت را می‌زد حنجر و شاهرگ و شاهپرم تیر کشید ناگهان از دل گودال سرت بالا رفت ناگهان‌تر همه‌ی دوروبرم تیر کشید ذوالجناح تو که برگشت چه غوغایی شد خیمه ها سوخت دل اهل حرم تیر کشید دور هر خیمه که می‌سوخت دویدم اما نیزه ها خوردم و از نو کمرم تیر کشید خوب شد بچه‌ی شش‌ماهه‌ی خود را بردی پای گهواره ی او چشم ترم تیر کشید دختر کوچک تو سیلی سختی خورد و صورت نیلی اش از درد و ورم تیر کشید مثل آن روز که مادر به روی خاک افتاد، مقنعه، چادر و سنجاق سرم تیر کشید پهلوی مادرمان باز هم انگار شکست باز انگار که فرق پدرم تیر کشید اسب تا سینه‌ی آقا پسرت را له کرد آن طرف سینه‌ی آقا پسرم تیر کشید شش برادر همه بر روی زمین افتادند اینچنین سینه‌ی خیرالبشرم تیر کشید خوب شد همسفرم بودی و دیدی که چقدر نیزه‌ها خوردم و پای سفرم تیر کشید چه بگویم که کجای جگرم می سوزد‌ چه بگویم که کجای جگرم تیر کشید ایوب پرنداور @shamimmarefat5
🔸 رکعاتی که در دلِ شب، خواندنش بر تو سنگینی می کند، نمیدانی که در روزِ محشر چقدر تو را خوشحال خواهد کرد... ✨️ خداوند بنده را در آخرت شگفت زده می کند. 🔶️ رواياتی که از آل محمد (صلی الله عليه و آله و سلم) در فضيلت سحرخيزی و نماز شب رسيده است عقل ها را حيران می کند و از بس که آن فضيلت بزرگ و زياد است باور کردنش مشکل به نظر می آيد. 📚 رساله لقاء الله نوشته عارف بزرگوار آقا ميرزا جواد ملکی تبريزی 🖇 🖇 🖇 @shamimmarefat5
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔶️ این کار عجیب و غریب رو اهل بیت (ع) گفتن اگر کسی هر روز انجام نده از ما نیست... 👈🏻 هرکس مدتی این عمل رو انجام بده، دیگه غم و ناراحتی براش نمیمونه... 🖇 🖇 🖇 @shamimmarefat5
🌸 سوره حشر 🌸 حضرت رسول(ص) می فرمایند: هرکس سوره حشر را بخواند، تمامی آفریدگان خدا، از بهشت و دوزخ و عرش و کرسی و حُجُب و آسمان های هفتگانه و زمین های هفتگانه، هوا و باد مرغان و درختان و کوه ها و آفتاب و ماه و فرشتگان بر او صلوات فرستند و برای او استغفار کنند. اگر در آن روز یا آن شب بمیرد، با شهادت از دنیا رفته است. 📚همان، ص۲۵۵ 🖇 🖇 🖇 @shamimmarefat5
شبهای جمعه فاطمه با اضطراب و واهمه آید به دشت کربلا گوید حسین من چه شد؟ گردد به دور خیمه گاه آید میان قتلگاه گوید حسین من چه شد نور دو عین من چه شد؟ 😭😭😭😭😭😭😭😭 @shamimmarefat5
🔴 قالیچه‌ی سوخته چقدر بهاء داره؟ ▪️ مردی ﺑﺪﻫﮑﺎﺭ ﺷده بود، يک ﻗﺎﻟﯿﭽﻪ توی خونه ﺩﺍﺷﺖ، ﮔﻮﺷﻪ‌ی ﻗﺎﻟﯿﭽﻪ ﺳﻮﺧﺘﻪ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ. مجبور بود؛ همون رو برداشت برد بازار برای فروش. ▪️ﻫﺮ ﻣﻐﺎﺯﻩ‌ﺍﯼ كه می‌رﻓﺖ، می‌گفتن: ﺍﯾﻦ ﻗﺎﻟﯿﭽﻪ ﺍﮔﻪ ﺳﺎﻟﻢ ﺑﻮد ۵۰۰ تومن ﻣﯽﺍﺭﺯﯾﺪ، ﺍﻣﺎ ﺣﺎﻻ ﮐﻪ ﺳﻮﺧﺘﻪ ﻣﺎ ۱۰۰ ﯾﺎ ۱۵۰ تومن ﺑﯿﺸﺘﺮ نمی‌خریم. ▪️ﮔﺮﻓﺘﺎﺭ ﺑﻮﺩ و به ﺍﻣﯿﺪ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺑﺨﺮﻥ ﺍﺯ اﯾﻦ ﻣﻐﺎﺯﻩ ﺑﻪ ﺍﻭﻥ ﻣﻐﺎﺯﻩ می‌رفت. ▪️داخل ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﻣﻐﺎﺯﻩ‌ﻫﺎ، حاج جواد فرش‌چی ﻣﻐﺎﺯﻩ‌ﺩﺍﺭ، از منصف‌های بازار و از ارادتمندان اهل‌بیت(ع) پرﺳﯿﺪ: قالیِ خوبیه؛ چرا ﻗﺎﻟﯽ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﺧﻮﺑﯽ ﺭﻭ ﻣﺮﺍﻗﺒﺖ ﻧﮑﺮﺩﯾﺪ؟ ﮔﻔﺖ: ﻣﻨﺰل‌مون ﺭﻭﺿﻪ ﺩﺍﺷﺘﯿﻢ، ﻣﻨﻘﻞ ﭼﺎﯾﯽ ﺭﻭﯼ ﺍﯾﻦ ﻗﺎﻟﯽ ﺑﻮﺩ، ﺫﻏﺎل‌ها ﺭﯾﺨﺖ و ﻗﺎﻟﯽ ﺳﻮﺧﺖ. حاج‌جواد یک تکونی به خودش داد: گفتی ﺗﻮ ﺭﻭﺿﻪ ﺳﻮﺧﺘﻪ؟ گفت: بله. ▪️حاج‌جواد گفت: ﺍﯾﻦ ﺍﮔﻪ ﺳﺎﻟﻢ ﺑﻮد ۵۰۰ تومن ﻣﯽ‌ﺍﺭﺯﯾﺪ ﺍﻣﺎ ﺣﺎﻻ ﮐﻪ ﺑﺮﺍی اﺭﺑﺎﺏ ﻣﻦ ﺳﻮﺧﺘﻪ ﻣﻦ ١ ﻣﯿﻠﯿﻮﻥ ﺍﺯﺕ می‌خرﻡ😭 ▪️قالیچه رو خرید و روی میزش پهن کرد و تا آخر عمرش روی قسمت سوخته‌ی قالیچه که به اندازه‌ی کف دست بود گل محمدی پرپر می‌کرد و دوستان صمیمی و همکارانش همه به نیّت تبرک، یک پَر از گلها را برداشته، توی چایی‌شون می‌ریختند. ▪️ اوﻥ ﻗﺎﻟﯿﭽﻪ تو روضه سوخته ﺑﻮﺩ قیمت گرفت؛ کاش دل‌مون تو روضه‌ها بسوزه؛ اونوقت بگیم: یا امام حسین(ع) دل سوخته رو چند می‌خری؟😭  اَلسَّلامُ عَلَيک يا اَبا عَبْدِ اللَّهِ، وَعَلَى الْأَرْواحِ الَّتى‏ حَلَّتْ بِفِنآئِک، عَلَيک مِنّى‏ سَلامُ اللَّهِ اَبَداً ما بَقيتُ وَبَقِىَ اللَّيلُ وَالنَّهارُ، وَلا جَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى‏ لِزِيارَتِکمْ، اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَينِ، وَعَلى‏ عَلِىِّ بْنِ الْحُسَينِ، وَعَلى‏ اَوْلادِ الْحُسَينِ، وَعَلى‏ اَصْحابِ الْحُسَينِ @shamimmarefat5
ســـــلام صبح جمعه تون بخیر و شـادی براتون آدینه ای پُر از نشاط شادی و خوشبختی آرزو میکنم امیدوارم امروز رو با سلامتی و دل خـوش همراه با خاطراتی زیبـا در کنار خانواده و عزیزان دلتون سپری کنید جمعه تابستانیتون گلباران @shamimmarefat5
زندگی چیزی نیست، که لب طاقچه عادت از یاد من و تو برود... وقتتون بخیر کاربران محترمممممم . @shamimmarefat5
🔆پنج‌شنبه ۱۹ مرداد سال ۲ ساعت ۵ عصر حادثه بود. غفلت. بی‌هوا، بی‌آنکه نگاه کنم در ماشین را به سمت خیابان باز کردم. بعدِ صدایِ برخورد، موتوری را دیدم که کف خیابان ولو شده. جلدی موتورش را از روی پایش برداشتم. دستش روی گوشش بود. پیچ‌وتاب بدنش نشان از درد داشت. خون از لای انگشت‌ها زد بیرون. مردم رسیدند. کمک کردند. همه منتظر دعوا بودیم. چشم‌انتظار فحش و بدوبیراه و بعد حتی کتک‌کاری. اینکه من بگویم چرا وقت رانندگی با گوشی کار می‌کردی؟ بگویم چرا اینقدر چسبیده به ماشین‌های پارک شده می‌راندی؟ بگویم ببین درِ ماشینِ نازنینم را مچاله کردی... بگویم و بگویم و همه اینها را با چاشنی توهین و فحاشی. او هم بگوید کوری؟ چرا نگاه نکردی؟ مگر در طویله است بی‌هوا بازش می‌کنی؟ از پشت کدام کوه آمده‌ای شهر؟ ببین چه بلایی سرم آوردی؟ ولی هیچ کدام از این بگومگوها اتفاق نیافتاد. حادثه بود ولی درگیری نه. خیلی نجیب رفت نشست روی صندلی که شاطر نانوای سنگک برایش آورده بود. یکی که می‌خورد بلد باشد گفت سرت را کج بگیر خون گوشت بیرون بریزد. یکی دیگر مدام چک می‌کرد سرگیجه و حالت تهوع نداشته باشد. من هم دل‌نگرانش جست می‌زدم این‌ور و آن‌ور که مبادا بلایی سر جوان مردم آورده باشم. دستمال می‌دادم که خون‌ها را پاک کند. اورژانس را گرفتم، پشت‌بندش پلیس را. نه سرگیجه داشت نه حالت تهوع. اورژانس پرسید هوشیاری دارد؟‌ جواب بله بود. هوشیار بود که آرام نشسته بود و جنجال نمی‌کرد. اسنپ موتوری بود. مامور انتقال دوتا پیتزا. گوشی را چک می‌کرد برای یافتن آدرس که من بی‌هوا و غافلانه در را باز کرده بودم. اورژانس رسید. معاینه کرد. خون گوش برای ضربه به سر نبود. تیزی زاویه‌ی در‌ ماشین، لاله‌گوش را چاک داده بود. پانسمان مختصری کرد و گفت حتی بخیه هم نمی‌خواهد. ولی محض احتیاط برود بیمارستان. حال عمومی‌اش خوب بود. از سلامتی که خیال‌مان راحت شد، پلیس راهنمایی هم رسید. گرفتن مدارک و یادداشت اسم و فامیل و چک کردن وضعیت تصادف مختصر که تمام شد، گفت یا منتظر پلیس باشید که به شکایت‌ها رسیدگی کند. یا بین خودتان حل و فصل کنید که کار به بردن وسایل نقلیه و پارکینگ و دنگ‌وفنگ‌هایش نرسد. من می‌دانستم صددرصد مقصرم. ولی اسنپ‌موتوری آنقدر نجیب بود که شک کردم. نکند مقصر است که عوض گردن‌کشی، گردن‌کج کرده؟! رام (نه آرام) نشسته تا از زیر خسارت مچاله کردن در، در برود؟! شماره رفقایی که می‌شناختم را گرفتم. اهل فن را. کارشناس‌ها. گفتند صددرصد مقصری. خسارت را همین اول بده که هیچ‌کدام‌تان از کاروبار نیافتید. خودش گواهینامه نداشت. موتورش هم پلاک. نه او رغبتی به شکایت داشت، نه من حوصله‌ی دویدن‌های اداری و نه پلیسی که بعدا آمد علاقه‌ای به درست کردن پرونده. پول پیتزاها و خسارت کله‌چراغ موتور را می‌خواست، به‌علاوه پول چندلیتر بنزینی که ریخته بود کف خیابان. تسویه کردم. بعد گفتم زخم گوش‌ت؟ گفت شکایتی ندارم. سهم خودش را از حادثه پذیرفته بود. قسمت خودش از غفلت. از چک کردن گوشی هنگام رانندگی. مصالحه کردیم و تمام شد. حالا من مانده‌ام از سرشب با دو چیز: یک: چرا با آنکه می‌دانستم مقصرم، با خوب رفتار کردن جوان موتوری به شک افتادم؟ یعنی اگر هارت‌وپورت می‌کرد، به من می‌قبولاند تقصیر را؟ حالا که نجیبانه نشست و حتی آخ نگفت و داد هم نزد، باید شک می‌کردم؟ وای بر من! دو: در دنیای واقعی، غفلت من فقط به خودم آسیب نمی‌زند. دامن یکی دیگر را هم می‌گیرد. غفلت من می‌توانست جان یک جوان، که حتمی عزیز چند نفر است را بگیرد. از این نباید غافل شد. ✍سید‌ میثم میرتاج الدینی @shamimmarefat5
🌹شیخ رجبــعلــــے خیاط(ره)🌹 🦂 اگر ما به قدر؛ «ترسیدن از یڪ عقرب» از خــدا بترسیم،، همہ کارهای عالم اصلاح میشود!!!! @shamimmarefat5