#محض_بیداری
معلم بازنشسته
پیرمرد در گوشه سالن تنها نشسته بود که داماد جلو آمد و گفت: سلام استاد آیا منو می شناسید؟ #معلم گفت خیر عزیزم فقط می دانم مهمان دعوتی از طرف داماد هستم
#داماد خودش رو معرفی کرد و گفت: مگه میشه منو فراموش کرده باشید؟! یادتان هست ساعت گران قیمت یکی از بچه ها گم شد و شما فرمودید که باید جیب همه دانشآموزان را بگردید
و گفتید همه باید رو به دیوار بایستیم و من که #ساعت را دزدیده بودم از ترس و خجالت خیلی ناراحت بودم که آبرویم را می برید، ولی شما ساعت را از جیبم بیرون آوردید و تفتیش جیب بقیه ی دانش آموزان را تا آخر انجام دادید
تا پایان آن سال و سال های بعد در آن مدرسه هیچکس موضوع دزدی ساعت را به من نسبت نداد و خبردار نشد
معلم گفت من باز هم شما را نشناختم! ولی واقعه را دقیق یادم هست. چون من موقع تفتیش جیب دانش آموزان چشم هایم را بسته بودم . #تربیت و حکمت معلمان ، دانش آموزان را بزرگ می نماید...
💜نکته های زندگی 💜:
ایده دلبری
💕 این جملات زنانه، مردان را عاشق میکنه
😉 ابَرمرد زندگی من:
👈 یکی از نیازهای روحی مردانه که باید برآورده شود تا شما با چشمان خودتان ببینید یک مرد تا چه حد میتواند حمایتگر، مؤثر و دوستداشتنی باشد، این است که حس کند اَبَرمرد زندگی همسرش است. بداند در نگاه شریک زندگیاش تکرار نشدنی است وشما بهعنوان همسر او اعتقاد دارید بهترین مرد دنیا در کنارتان هست.
👈 اینکه هر آدمی مشکلاتی دارد و هیچکس گل بیعیب نیست را همه قبول دارند اما مهم این است مرد زندگیتان بداند در نگاه شما بهترین انتخاب بوده و خواهد بود. به او بگویید که قوی و قابل اتکاست و دنیایتان بدون او چیز بزرگی کم دارد؛ چیزی مانند یک حامی مهربان برای تمام لحظات زندگی.
🍃🌸
دعوای زن و شوهر طبیعی است؛ اما بسیار غیر طبیعی است که تمامی دوستان و اقوام و همسایه ها از این دعواهای زناشویی باخبر شوند
⚠️ پس نسبت به مسایل و مشکلات خود، رازدار باشید و فراموش نکنید که به زودی با هم آشتی خواهید کرد
⚠️ آن وقت همسر شما با حرفهایی که پشت سرش زده اید موقعیت بدی در بین فامیل ، دوستان و آشنایان پیدا می کند و خود شما نیز به خاطر آن که آن قدر بدگویی کرده بودید شرمنده میشوید ....
🍃🌸
💯خوش اخلاقی خانم خونه یکی از پایه های محکم زندگی مشترکه
⬅️خانومایی که به شوهراتون پرخاش میکنید
❌با لحن اروم و بدون توهین مساله رو مطرح کنید
#سیاست_های_زنانه
🍃🌸
🔸سعی کنید حالتهای مختلف همسرتان اعم از غم و شادی، اضطراب و آرامش و ترس و امنیت او را درک کرده و در هر شرایطی در کنارش باشید
#آقایان_بخوانند
🍃🌸
من ایمان دارم که...
گاهی یک مرد
بهانه دلخوشی یک زن
میشود و یک زن
بانی خوشبختی یک مرد...
زندگے کوتاه است..
کاش بهانه و بانی باشیم...
🍃🌸
💠به خودتان،نوع لباسی که میپوشید،ظاهر زندگیتان و دستپختتان توجه کنید
💠بیانگیزگی شما در رسیدگی به اوضاع خانه،خورد و خوراک و پوشش در همسرتان نیز تاثیر میگذارد.
چه لباسی همسرم را #جذب می کند؟
❈ لباس های #تحریک کننده قطعا" با لباسهای راحت و گشادی که خیلی از خانمها ترجیح می دهند در خانه بپوشند #تفاوت دارد
❈ دامنهای تنگ و کوتاه یا دامنهایی با #چاک هایی که تا بالای ران می رسند، تاپهایی با یقه باز، لباسهای حریر بدن نما یا پیراهنهای دکمه داری که دکمه های بالایی آنها #بسته نشده اند، از جمله لباسهای تحریک آمیز محسوب می شوند
❈ این لباسها را بیشتر از جنس های #لطیف و براق مانند: لنین، ابریشم، ساتن و بافتهای ظریف مشابه انتخاب کنید.
🍃🌸
🚫 عوارض خوابیدن با آرایش :
⇠ افزایش چروک پوست
⇠ افزایش لک های پوستی
⇠ افزایش جوش های ریز زیر پوستی
خانم هایی که زیاد آرایش می کنند و آرایش خود را زود به زود پاک نمی کنند یا از مواد آرایشی غیر استاندارد استفاده میکنند، باید منتظر به وجود آمدن پیری زودرس پوست خود باشند.
🍃🌸
اگر سواد تعلیم و #تربیت را نداریم حداقل هفت "ت" تباهی را رعایت کنیم که کودکی نرمالی پرورش دهیم.
❣ترس
❣تهدید
❣تنبیه
❣توهین
❣تحقیر
❣تبعیض
❣تنفر
لطفا کودک راقربانی نادانی خود نکنید.
🍃🌸
#سیاست_های_زنانه
مردا مثل "کـــــش" میمونن هر چی بیشتر بچسبید بیشتر دور میـــــشن
حواست باشه خانمی😉
🍃🌸
خوبیهای آدما رو بشمار
اینجوری
ضعفهاشون برات کمرنگ میشه
یادت باشه
اگه میخوای رفیقِ خصوصیِ خدا بشی
بایدبتونی عیبهای دیگرانو نبینی
و براشون مهر بپاشی...❤
🍃🌸
"خودم می توانم، کمک لازم ندارم"
⛔️ جمله ای مخرب برای مردان⛔️
شما مفید و موثر بودن اورا زیر سوال میبرید.
🍃🌸
يك زن هرچقدر ظاهر جذابي داشته باشد؛ اگر عصبي، بهانه گير و بدبين باشد به تدريج ارزش خود نزد همسرش را از دست ميدهد!
همسر او هرچقدر هم ناخاسته اما از او زده میشود
زنان خوش بين جذاب هستند.
زيبايي عادي ميشود اما جذابيت هرگز!
🍃🌸
#تربیت
#روش_منش
امروز ساعت ۵ صبح دخترم بیدارم کرد
گفت بابا من عروس دارم من و میبری سالن
گفتم اره دخترم میبرم
وقتی امدم از در پارکینگ بیرون تو ماشین نشستم تا دخترم بیاد
دیدم اقای پاکبانی داره کوچه رو جارو میکنه ولی خیلی ناشیانه
و اصلا معلومه بلد نیست
خب من پاکبان کوچه رو می شناختم اقای عزیزی
یه پیرمرد خوش برخورد و با حال بود..
ولی نوع جارو كردن این كمى ناشيانه بود؛ تا حالا در طى صدها روز ده ها پاكبان رو ديدم و حاليم بود كه اين يارو اين كاره نيست؛
رفتم دخترم و رساندم و برگشتم
دیدم هنوز داره با آشغال ها بازی می کنه.
كم كم اين مشكوك بودنش رفت رو مُخم.
.
در ماشین رو باز كردم و صداش كردم «عزيزخوبى؟
يه لحظه تشريف بيار.
خيلى شق و رق اومد جلو و از پشت عينك ظريف و نيم فريمش
خيلى شُسته رُفته جواب داد:
«سلام.در خدمتم مشكلى پيش اومده؟»
از لحن و نوع برخوردش جا خوردم.
نفس هاش تو سحرگاه زیادی پر انرژی بود؛ به ذهنم رسید.
که یه کم مهربان تر برخورد کنم
"خسته نباشی گفتم بیا تو الاچیق یه قهوه بزنیم.
بعد تكه پاره كردن يه چندتا تعارف اومد داخل و نشست.
اون يكى هدفون هم از گوشش در آورد؛ دنباله سيم هدفون رو با نگاهم دنبال كردم كه ميرفت تو يقه ش و زير لباس نارنجى شهرداريش محو مي شد.
پرسيدم «چى گوش ميدى...
گفت: «يه كتاب صوتى به زبان انگليسيه».
كنجكاوتر شدم : « انگليسى؟! موضوعش چيه؟»
گردنشو كج كرد و گفت: «در زمينه اقتصادسنجى».
شكّم ديگه داشت سر ريز مي شد!
با يه حالت نيم خنده تو چهره ش گفت: «چيه؟ به يه پاكبان نمياد...
كه مطالعه داشته باشه؟ ... به خاطر شغلمه.»
از سرایدار ساختمان دو تا ابجوش گرفتم
دو تا علی کافه انداختم ...
رفتم سر میز متعجب تر پرسیدم که متوجه نميشم
اين اقتصاد و سنجش و اين داستان ها چه ربطي به كار شما داره؟».
نگاه ش را يه لحظه برگردوند و بعد دوباره به سمت من نگاه كرد و گفت : «من استاد هستم تو دانشگاه.»
قبل از اينكه بخام چيزي بپرسم انگار خودش فهميد گيج شدم
و ادامه داد: « من پدرم پاكبان اين منطقه است.آقاى عزيزى.
در مورد شما و روانشاد پسرتونم هم براى ما خيلى تعريف كرده همیشه می گفت یه پهلوون تو کوچه هست که مهربانه.
امشب تا دیدم شناختمون...
چون عکس تون رو با بابا دیده بودم.
جناب خمارلو من دكتراى اقتصاد دارم؛ و دو تا داداشم يكي مهندسه و اون يكى هم داره دكتراشو مي گيره.
به پدرم هر چى می گيم زير بار نمى ره که بازخريد شه؛
ما هم هر ماه روزايی رو به جاى پدرمون ميايم كار مى كنيم كه استراحت كنه.
هم كمكش كرده باشيم...
هم يادمون نره با چه زحمتى و چطورى پدرمون ما رو به اينجا رسوند.»
چند لحظه سكوت فضای بین ما رو گرفت و نگاه مون تو هم قفل شده بود.
استكان رو گذاشتم رو ميز و بلند شدم رفتم سمتش.
بغلش كردم و گفتم «درود به شرفت مرد.
قدر باباتم بدون.
خيلى آدم درست و مهربونیه..
🔻تربیت نیاز به روش و صدالبته منش دارد.
◽️همراه هم باشیم تا کارها زمین نماند.
@shamimmarefat5
👤نورالدين آهنگران