#حضرت_ام البنین
شاعر شده ام که غرق احساس شوم
سرمست شمیم شاخه ی یاس شوم
یا ام بنین به حال من رحمی کن
چون آمده ام غلام عباس شوم
ای ام ادب ام شرف دستم گیر
ای همسر سلطان نجف دستم گیر
دیوانه ی یک نگاه عباس توام
در راه رسیدن به هدف دستم گیر
در سینه همین لطف و صفا ما را بس
عشق قمر کرببلا ما را بس
یک بار زیارت اباالفضل شهید
با قصد نیابت از شما ما را بس
در وصف تو عقل بی سر و سامان شد
در درک عروج روح تو لنگان شد
با یاد عظمت تو ای همسر عشق
سرگشته شدم سینه ی من حیران شد
از ام قمر،شمس زمین باید باید گفت
از روی بصیرت و یقین باید گفت
بر آنکه ابالفضل بود فرزندش
از عمق وجود آفرین باید گفت
ای سینه ی با وفا مرا یاری کن
این دیده ی خشک را تو گل کاری کن
امروز که صاحب عزا عباس است
چون شعله بسوز و آبروداری کن