💖 #خاطرات 💖
💠دوش آب سرد در مِنا
🔹در يكى از سالهاى گرم و كم آبى در مِنا، خيمه را گُم كردم. مقدارى گشتم و پيدا نكردم، خيلى اذيّت شدم. يكى از دوستان به من رسيد وگفت: چكار مى كنى؟
🔸داستان را گفتم، گفت: خوب الا ن چه مى خواهى؟ (من از روى مزاح و اينكه چيزى بگويم كه فعلاً در دسترس نباشد، بلكه بايد خواب آن را ديد) گفتم: يك دوش آب سرد و يك انار يزد!
🔹دست مرا گرفت و به خيمه خودشان برد كه در آن خيمه دوش آب بود، پس از دوش آب سرد و وقتى در خيمه نشستم، آن سيّد، انارى را جلوى من گذاشت و گفت: به جدّم اين انار يزد است!!
📙کتاب خاطرات حاج آقا #قرائتی
🔻 خاطرهای زیبا از رهبر انقلاب
✍ آقای ذوالنوری میگوید: در یکی
از سالها که مقام معظم رهبری دیداری
از جانبازان شهر مقدس قم داشتند،
از اولین نفری که مقابل در مستقر بود
شروع به معانقه و روبوسی نمودند
یکی از جانبازان عرض کرد :
🔹 آقا من تقاضا دارم که انگشترتان
را به عنوان یادگاری به من بدهید. مقام
معظم رهبری بلافاصله انگشتر خود را
درآوردند و به ایشان دادند. جانباز
دیگری عبای رهبر را برای تبرک
درخواست کرد. معظم له عبای
خود را برداشتند و به آن جانباز
عطا کردند. جانباز ویلچری دیگری
عرض کرد: آقا من میخواهم برای
نجات از فشار قبر، پیراهن شما را
همراه کفنم داشته باشم. مقام
معظم رهبری به حالت
مزاح فرمودند:
🔹 اینجا که نمیشود پیراهن را از
تن درآورد! وقتی به محل استقرار
رفتم، آن را برای شما خواهم فرستاد
دیدار طولانی و صمیمانه جانبازان که
تمام شد، آقا به محل اقامت خود
بازگشتند و پیراهن را توسط بنده برای
آن جانباز فرستادند، این در حالی بود که
هنوز جمعیت جانبازان از مدرسه
فیضیه متفرق نشده بودند
#خاطرات
@shamimmarefat5
🔻 خاطرهای زیبا از رهبر انقلاب
✍ آقای ذوالنوری میگوید: در یکی
از سالها که مقام معظم رهبری دیداری
از جانبازان شهر مقدس قم داشتند،
از اولین نفری که مقابل در مستقر بود
شروع به معانقه و روبوسی نمودند
یکی از جانبازان عرض کرد :
🔹 آقا من تقاضا دارم که انگشترتان
را به عنوان یادگاری به من بدهید. مقام
معظم رهبری بلافاصله انگشتر خود را
درآوردند و به ایشان دادند. جانباز
دیگری عبای رهبر را برای تبرک
درخواست کرد. معظم له عبای
خود را برداشتند و به آن جانباز
عطا کردند. جانباز ویلچری دیگری
عرض کرد: آقا من میخواهم برای
نجات از فشار قبر، پیراهن شما را
همراه کفنم داشته باشم. مقام
معظم رهبری به حالت
مزاح فرمودند:
🔹 اینجا که نمیشود پیراهن را از
تن درآورد! وقتی به محل استقرار
رفتم، آن را برای شما خواهم فرستاد
دیدار طولانی و صمیمانه جانبازان که
تمام شد، آقا به محل اقامت خود
بازگشتند و پیراهن را توسط بنده برای
آن جانباز فرستادند، این در حالی بود که
هنوز جمعیت جانبازان از مدرسه
فیضیه متفرق نشده بودند
#خاطرات
@shamimmarefat5
15.9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
15.9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کلیپ
🔹 #خاطرات شنیدنی استاد در مورد #ساده_زیستی #رهبر معظم انقلاب و #امام راحل ره
🔻 رهبران ما در جهان کم نظیرند ...
⬅️ اینه که با همه انتقاداتی که هست پشت این نظام ایستادیم !
استادحسن #رحیم_پور ازغدی
@shamimmarefat5