#شب_چهارم
وقتي كسي ز جان خودش دست ميكشد،
از هستي و جهان خودش دست ميكشد
وقتي كه آفتاب دلش ميكند غروب،
از ماه آسمان خودش دست ميكشد
يادش ميان خلق خدا ميشود عزيز
هر كس كه از نشان خودش دست ميكشد
وقتي كه صحبت از غم و داغ حسين شد،
زينب ز كودكان خودش دست ميكشد...
يك بار رو زدم به تو اينگونه تا مكن
سهميه ي مرا تو از اين غم جدا مكن
اينان در آسمان بلندت كبوترند
نام تو ميبرند به هرجا كه ميپرند
شرمنده ام كه بيشتر از اين نداشتم
اين كودكان تمامي هستي خواهرند
در قلبشان عزاي جوانت گرفته اند
در راه تو، فدايي و قربان اصغرند
شمشيرشان ميان كمر برق ميزند
شاگرد درس رزم علمدار لشكرند
خون علي ميان رگ اين دو كودك است
جنگاوري اين دو، به زهرا قسم تك است
زينب! بيا ببين چقدر قد كشيده اند
از بس كه پابه صفحه ي صحرا كشيده اند
دشمن هنوز دركف اين كودكان توست
تكبير اهل عرش پي حيدران توست
در اين زمان كم، چقدر زخم خورده اند
ازسر بگير تا به كمر زخم خورده اند
اي #مادرشهيد كه نذرت ادا شده
درقلب خسته ات چقدر غصه جا شده
ازخيمه ها بيا و ببين بي پسر شدي
مثل من حسين، تو از هر نظر شدي...
#محمدحسن_بیات_لو
#حیدرانه_پدرانه
نور چشمم فدای طفلانت
جان زینب همیشه قربانت
زندگی من و تب و تابم
دست من خالی است دریابم
حیف شد بیش از این توانم نیست
حاصلی جز دو نوجوانم نیست
#یا_جبل_الصبر
#شب_چهارم
@shamimmarefat5