تو ديگر نيستی
انار شكسته ای
كه خاطره های خونينش تنها
بر دست و دهان می ماند
تو ديگر نيستی
مگر به صورت شعری در دهان
و لمس سر انگشتهای تمام شدهات
بر دستهايمان
شگفت، پرداخت شده
لعلگون
انار دهان گشوده
از اين بيش نميماند
بر درخت.
@shamimmarefat5
#شمس_لنگرودی
تو ديگر نيستی
انار شكسته ای
كه خاطره های خونينش تنها
بر دست و دهان می ماند
تو ديگر نيستی
مگر به صورت شعری در دهان
و لمس سر انگشتهای تمام شدهات
بر دستهايمان
شگفت، پرداخت شده
لعلگون
انار دهان گشوده
از اين بيش نميماند
بر درخت.
@shamimmarefat5
#شمس_لنگرودی
دستهای تو انگار
پرچمهای صلحاند
بر خرابهی روزهای من
که جز نشانهای از گنجها در او باقی نیست
زورقها و نگهبانانی
که باروت کشفشده را به جزیرهی دور میبرند.
دستهای تو انگار
سیمهای تارند
که ترانههای حرام را پنهانی
در آتش رودخانههایشان حفظ میکنند،
رودهایی روشن
که صورت سربازهای شکستخورده را
در آتش زخمها میشویند.
دستهای تو
صبحی روشناند
صبح جمعهی پاییز
که زیر ملافهی سردی به موسیقی دوری گوش میکنم
ای سرمای صبح
که شمدهای سفید را بر اندامم رواج میدهی
به پاس همین دستهاست
که تو را
دوست دارم.
#شمس_لنگرودی
@shamimmarefat5
آرام باش عزیز من ، آرام باش
حکایت دریاست زندگی
گاهی درخشش آفتاب ،
برق و بوی نمک ، ترشح شادمانی
گاهی هم فرو میرویم
چشمهای مان را میبندیم
همه جا تاریکی است
آرام باش عزیز من
آرام باش
دوباره سر از آب بیرون می آوریم
و تلالو آفتاب را می بینیم
زیر بوته ای از برف
که این دفعه
درست از جایی که تو دوست داری
طالع می شود🌷🍃
#شمس_لنگرودی
@shamimmarefat5
مثل میوه ی افتاده ای
دلتنگم
میوه ای که درختش را بریده و
برده اند.
#شمس_لنگرودی
┄