•‹🇮🇷🗞›•
شھیدابراهیمهمت؛
هروقتمےخواست!
برایبچہهایادگاریبنویسہمینوشت:
"منکانلله،کاناللهله"
هرکےباخداباشہخدابااوست...
#شھیدانہ
#سلام_ودرود_برشهیدان
@shamimmarefat5
☆∞🦋∞☆
•
شهـدا، هدفشون شهادتـــــ نبود!
اونا فقط مسیر رو درستـــــ انتخابـــــ ڪردن..
بین راه هم شهادتـــــ بهشون داده شد..(:
اللّهُم عَجِّللِوَلیِّڪَ الفَرج
#شھیدانہ🌿
#سلام_ودرود_برشهیدان
@shamimmarefat5
☆∞🦋∞☆
•
شهـدا، هدفشون شهادتـــــ نبود!
اونا فقط مسیر رو درستـــــ انتخابـــــ ڪردن..
بین راه هم شهادتـــــ بهشون داده شد..(:
اللّهُم عَجِّللِوَلیِّڪَ الفَرج
#شھیدانہ🌿
#سلام_ودرود_برشهیدان
@shamimmarefat5
داشتشهیدمیشد . .
نفساۍآخرشبود . .
بہشگفتمحاجۍبیایکمآببخور . .
گفتمیخواۍمنوشرمندهآقاکنۍ؟💔
آبوبزارواسهمجروحین!
- بچههاشہدااینطوریبودنا!
یهگردانبایهقمقمهآبسرمیکردن
¦↫#شھیدانه
¦↫#تلنگر
@shamimmarefat5
┄═🍃🌷🍃═┄
💌 #شھـــــیدانه
💐وقتی یه پست جدید به شهید عبدالله اسکندری پیشنهاد شد، خیلی طول کشید تا همسرم این مسئولیت را بپذیرد اما وقتی که قبول کرد،خیلی تلاش کرد تاخدایی ناکرده در این مسئولیت کوتاهی نداشته باشد. خوب به خاطر دارم، تا ساعت ۱۱الی ۱۲ شب سر کار بودند.
🌿یک بار به ایشان گفتم: آقا اگر شما یک مقدار ازکارتان کم کنید واستراحت کنید، بهتر است. روح سالم و جسم سالم خیلی بهتر کار می کند. اما ایشان با همان مهربانی و لبخند همیشگی شان گفتند: این مسئولیت زمان محدودی به من واگذارشده است، فرصت من برای استراحت خیلی کم است. نمی خواهم شرمنده شهدا باشم. می خواهم در روز حساب و کتاب جوابگوی کسی نباشم. شاید در طول یکی دو ساعت اگر خداوند یاری کند، بتوانم گره از کار کسی باز کنم.
🌷دیدار با خانواده شهدا هر پنج شنبه بود که من هم در این دیدارها شرکت می کردم. ایشان من را همسر شهید معرفی می کردند و وقتی از ایشان می پرسیدم که چرا؟ درپاسخ من می گفتند: شما همسر شهید آینده هستید.
✍به نقل از: همسر شهید
@shamimmarefat5
┄═🌿🌹🌿═┄
💌 #شھـــــیدانه
«شهید غلامحسین ابولحسنی»🌷
🖼 بعد از شهادت غلامحسین، هر وقت که دلم هوای پسرم را میکند، در خلوت شب پارچههای سفید را از روی عکسهایش کنار می زنم و تا صبح با پسرم خلوت میکنم. با او حرف میزنم، نوازشش میکنم، درد و دل میکنم و حرفهای دلم را با او در میان میگذارم و آرام آرام اشک میریزم.
🌀در یکی از همین شبها که تا دیر وقت با عکسهایش حرف میزدم و اشک میریختم، سردرد عجیبی گرفتم. بدنم از تب میسوخت و سردرد کلافهام کرده بود. نمیدانم چطور در آن حالت خوابم برده بود. صبح که از خواب بیدار شدم، سرم همچنان درد میکرد، تازه بیدار شده بودم که ناگهان زنگ در به صدا در آمد. در را که باز کردم دختر برادرم وارد خانه شد.
⁉️با تعجب پرسیدم: «چه اتفاقی افتاده که صبح به این زودی آمدهای». با نگرانی و دلهره جواب داد: «دیشب خواب غلامحسین را دیدم، او به من گفت که مادرم خیلی ناراحت است و سرش درد می کند و بعد از من خواست تا به خانه شما بیاییم و از لای کتابی که در طاقچه هست، قرص سردردی را که در آنجا گذاشته به شما بدهم.»
📖بعد از شنیدن این حرف با دختر برادرم آن کتاب را پیدا کردیم و در کمال بهت و حیرت از لای کتاب، همان دارویی را که غلامحسین گفته بود، برداشتیم. از آن اتفاق به بعد، من دیگر زیاد بیتابی نمیکنم زیرا همیشه احساس میکنم که غلامحسین نمرده است و مرا میبیند و او همیشه مواظب من است.»
☁️راوی: مادر شهید
📚برگرفته از کتاب امتحان نهایی
نویسنده: امیر رجبی
💕💜💕💜
┄═🌿🌹🌿═┄
💌 #شھـــــیدانه
#شهید_مصطفی_زاهدی_بیدگلی🌷
ولادت : ۱۳۴۷/۳/۱۰
شهادت : ۱۳۹۶/۱۱/۲۹
محل شهادت : سوریه
مزار: گلزار شهدای هفت امامزاده بیدگل
🥇مصطفی چند تا مدال افتخار داشت یکی مدال جانبازی ۵۸ درصدی، دیگر مدال حضور ۸۰ ماهه در جبهه، حضور در سیستان و بلوچستان و حضور در جبهه مقاومت در سوریه، اما مصطفی می گفت هیچ کدام از اینها برای من افتخار نیست، تنها افتخاری که من به آن می بالم نوکری در خانه اهل بیت (ع) است، این مدال از همه مدالهای دیگر برای او بالاتر و باارزشتر بود. میگفت: همین که ذاکر و مداح اهل بیت (ع) هستم برای من افتخار بزرگی است.
#بخشی_از_وصیت_نامه
📝همان گونه که رهبر و بنیانگذار این نظام فرمودند راه قدس از نجف و کربلا می گذرد . وای مردم نگذارید که سید علی مانند حضرت علی (ع) غریب بماند. با نفس گرم این سلاله حضرت زهرا (س) و شجاعت ایشان است که تا به حال گزندی به این نظام وارد نشده است. ان شاءالله وحدت و همدلی را حفظ کنید و پشت سر مقام معظم رهبری حرکت کرده و ایشان را تنها نگذارید.
@shamimmarefat5