محمدتقی عارفیان:
🌷باغ داغ همرزمان
📃 انتشار بهمناسبت چهلمین روز شهادت سرباز ولایت
#حاج_قاسم_سلیمانی
منتظر بود تا چو یارانش نوبت عهد او فرا برسد
جامی از دست دوست برگیرد انتظارش به انتها برسد
وصف "لَمْ یَلْحَقوا" در او پیدا شرح "مَنْ یَنْتَظِر" دو چشمانش
چشم در راه و پای در میدان تا که میعاد او کجا برسد
بیقرار از فراق یارانش شکوه میکرد از جداییها
بود در جستوجوی مسلخ عشق تا پیامی ز کبریا برسد
چهرهاش قابی از شهیدان بود، دل او باغ داغ همرزمان
عاشق و تشنۀ شهادت بود تا به یاران آشنا برسد
کاظمی، باکری و خرازی، همدانی و همت و صیاد
بود بیتاب وصل حاجاحمد تا به آن یار بیریا برسد
سر خود را گرفته بود به دست تا که در پای دوست اندازد
جان خود را به راه او میبرد تا ندای "بیا بیا" برسد
نور میخورد و نور مینوشید، جوشنش تار و پود ایمان داشت
به خدا داده بود عاریه سر تا به دلدار، سرجدا برسد
از هوا کرده بود خالی دل، از دلش کرده بود بیرون عُجب
شسته بود از مس وجودش دست تا به اکسیر و کیمیا برسد
گرچه در عشق دوست فانی بود، تا هدف یک دو گام باقی بود
رفت تا با فنا شدن در دوست به سرِ چشمۀ بقا برسد
تا علمدار بر زمین افتاد کمر مقتدای او بشکست
دل آقای ما چنان خون شد که به دادش فقط خدا برسد
دستش افتاد بر زمین اما علمش بر زمین نیفتاده
زینبش میبَرد علم بر دوش تا به شام پر از بلا برسد
دست او بود روی خاک اما ساربانی نبرد انگشتر
سخت و تلخ است داغش اما کی به غم شاه سرجدا برسد
تن سردار حق در آتش سوخت تا نیفتد به خیمهها آتش
بدن قاسم ارباً اربا شد پیش از آنکه به کربلا برسد
زندهتر شد شهید زندۀ ما، شده فرمانده سپاه خدا
کار سردار تازه شد آغاز، که بهزودی به انتها برسد
#محمدتقی_عارفیان، ۱۳۹۸/۱۰/۲۰
.
ز گریه چشمۀ چشمان شیعه دریا شد
به یاد غربت و غمهای حضرت هادی
همان امام هُمامی که جلوۀ حق بود
امام عشق و عدالت، امام آزادی
نه داشت یار و سپاهی نه داشت دمسازی
نه در حمایت او شیعه کرد فریادی
اگرچه از حرم سامرای او دوریم
شویم زائر وی چون کنیم از او یادی
چو هست جامعۀ ما همیشه جامعهخوان
گرفته اُنس به گفتار حضرت هادی
#محمدتقی_عارفیان، ۱۳۹۶/۱۲/۲۹
🔸 انتقام سخت میگیریم
🌷در رثای دانشمند ممتاز هستهای و دفاعی، #حاجمحسن_فخریزاده
هنوز از داغ قاسم چشمها حیران و بارانی است، محسن رفت
نصیب ما در این ایام تنها بهت و حیرانی است، محسن رفت
چه آسان میدرد حلقوم یوسفهای ما را گرگ، صد افسوس
دل ما شرحهشرحه همچو قلب پیر کنعانی است، محسن رفت
همه آرامش امروز ما مدیون قاسمها و محسنهاست، مدیونیم
دل از داغ عزیزان بهخونغلتیده طوفانی است، محسن رفت
خزانی شد بهار آرزوهامان در این پاییز و باکی نیست
همیشه در پی فصل زمستان هم بهارانی است، محسن رفت
گران چون کوه بود اما سبکبار از جهان پر زد، چه پروازی
که هرگز جای مرغان هوایی کنج دنیا نیست، محسن رفت
بکش دستی بر این دلهای غمگین و شکسته، داغها دیدیم
خدایا خانۀ دلهای یاران رو به ویرانی است، محسن رفت
چه تدبیری؟ چه امیدی؟ چه عقلی که همه تزویر و نیرنگ است
کدامین اعتدال؟ اینها فقط آیات شیطانی است، محسن رفت
به یادم آمد آن دلقک که از "غوغای روحانی نگر" میگفت
تمام این مصیبتها هم از غوغای روحانی است، محسن رفت
جواب موشک دشمن دریغا خندههای دیپلماتیک است، ای فریاد
منافقهای ترسو این کجا رسم مسلمانی است؟ محسن رفت
هزاران ننگ بر برجام و نیرنگی که پشتش دست ابلیس است
که بیشک در پس این پرده بازیهای پنهانی است، محسن رفت
در اینسو ما به درد هجر خوبان مبتلا هستیم و دلخونیم
در آنسو در جوار حضرت حق بزم رحمانی است، محسن رفت
چه شیرین است این لیلا چه دلجوی است و دلبند است این محبوب
که در کویش هزاران همچو فخریزاده قربانی است، محسن رفت
به یاری خدا از دشمن دون انتقام سخت میگیریم
که در این راه هر ایرانی یک قاسم سلیمانی است، محسن رفت
شهیدان خداباور کجا و پستهای کدخداباور
که یک سو حزب رحمانی و یک سو حزب شیطانی است، محسن رفت
به کوری دو چشم بندگان کدخدا فتح و ظفر با ماست
که اینجا ملک سربازان مولای خراسانی است، محسن رفت
#محمدتقی_عارفیان، ۱۳۹۹/۰۹/۱۴
.
🌸 خبری از شما نشد آقا
آخرین جمعه هم رسید امسال، خبری از شما نشد آقا
چشم ما با شما نشد روشن، دل غمدیده وا نشد آقا
روزها رفت و هفتهها بگذشت، ماهها در پی هم آمد و رفت
سال هم میرسد به آخر و باز حاجت ما روا نشد آقا
اشتیاق، انتظار، صبر، فراق، چشم ما شد سپید در غم تو
روز هجران به سر نیامد باز، نوبت وصل ما نشد آقا
جمعهها آمدند از پی هم، با تو گفتیم شرح دردِ فراق
زخم این سینه التیام نیافت، درد کهنه دوا نشد آقا
گریه کردیم و ناله سردادیم: العجل العجل، بیا مهدی
در فراق تو اشک باریدیم دل ز داغت جدا نشد آقا
دل به داغ تو مبتلا کردیم، ندبه ندبه تو را صدا کردیم
ما برای فرج دعا کردیم، مستجاب این دعا نشد آقا
از تو حتی نیامده خبری تا که دلخوش به آن خبر باشیم
در افق از شکوه آمدنت گردی آخر بهپا نشد آقا
عالم از ظلم و جور پر شده است، کی تو پا در رکاب خواهی کرد؟
العجل صاحبالزمان الغوث، وقت عدل و وفا نشد آقا؟
در خزان فراق پژمردیم، بد شنیدیم و زخمها خوردیم
در غمت جان به لب شدیم اما جان فدای شما نشد آقا
روز از روضۀ غمت زاریم، شب چو شمع از فراق بیداریم
ای بهار حقیقی، آمدنت خبر سال ما نشد آقا
در میان زلال بارش اشک دیدن تو عجب صفا دارد
شاه خوبانی و تماشایت قسمت این گدا نشد آقا
اشتیاق، انتظار، صبر، فراق، جمعهها واژههای دلتنگی
آخرین جمعه رو به پایان است، خبری از شما نشد آقا...
#محمدتقی_عارفیان، آخرین آدینۀ سال ۱۳۹۷
غزلی بینقطه برای حضرت ولی عصر روحیفداه
🍃 سورۀ گُل
کرده مرا اهل درد ولولۀ روی او
آمده دام دلم سلسلۀ موی او
روی دلارای او مِهر و مدار دلم
هر سحر آوارهام در هوس روی او
مرهم آلام دل کی دهدم کام دل
موسِم اِحرام دل آمده در کوی او
واله او مهر و ماه، حال مرا او گواه
عود رود در سهگاه در حرم موی او
دل سرِ سودا رود، در ره او در رصد
سوی سُها میرسد لَمعه و سوسوی او
مهر و عطا میدهد، درد و دوا میدهد
عالَم و آدم همه سائل داروی او
مُلهِم و مولای ما، لؤلوی لالای ما
هم دل ما گَرد او هم سر ما گوی او
محرم اسرار ما، لولی و دلدار ما
همدم اسحار ما عکس مه روی او
در هوس وصل او میرود احوال عمر
در سر ما های او در دل ما هوی او
هادمِ سرمای دی، عطر گل روی وی
دعویِ کسری و کِی، سامری کوی او
سورۀ گل میرسد دورۀ مُل میرسد
مصلح کُل میرسد، روی همه سوی او
هادی کلّ اُمم حامل لوح و عَلَم
سوی حِرا در رَسَم میرود آهوی او
@shamimmarefat5
#محمدتقی_عارفیان
.
در پاسخ به خاکپاشی خفاشی بر چهرۀ خورشید
#مرد_میدان
بگذاشت پا جا پای مولا مرد میدان
زد مثل مولا دل به دریا مرد میدان
اهل ولایت بود و استادی مسلّم
در بزم شاگردیّ مولا مرد میدان
اهل بصیرت اهل ایمان اهل تقوا
مرد خدا مرد تولّا مرد میدان
اینجا به چشمش کوچک و بیمنزلت بود
چون بود در سودای آنجا مرد میدان
گشتند گرد عافیت دنیاپرستان
رفتند سوی مال، اما مرد میدان
از دام مال و عافیت خود را رهانید
بگذاشت در راه خدا پا مرد میدان
دار شهادت را به دوشش برد عمری
دل کنده بود از دار دنیا مرد میدان
چون از کسی غیر از خدا پروا نمیکرد
در عرش اعلی کرد پر وا مرد میدان
محو خدا بود و فدا در راه او شد
مانند اکبر ارباً اربا مرد میدان
از کربلای شصتویک جا ماند اما
آورد اینجا کربلا را مرد میدان
هم عارفی بیادعا و بیریا بود
هم عاشقی مجنون و شیدا مرد میدان
هم بود مالک هم علمدار ولایت
هم شد فدایی همچو زهرا مرد میدان
سردار دلها بود و سرباز خدا، زد
با رفتنش آتش به دلها مرد میدان
در مکتبی که حاجقاسم کرد تأسیس
پیمان خون بستیم ما با مرد میدان
خورشید را کی میتواند کرد خاموش
خفاش پست چون تویی، نامرد میدان!
@shamimmarefat5
#محمدتقی_عارفیان، ۱۴۰۰/۰۲/۰۷
.
🍂 مهمان روسیاه
رسید ماه تو و دل هنوز مانده سیاه
بتاب بر دل تاریک و مرده یا الله
بدون یاد تو شبها چه سرد و غمبار است
ببین که روز مرا دوری از تو کرده سیاه
نشد شبی بههوای تو ترک خواب کنم
که نور از تو بگیرم به بامداد پگاه
دوباره آمده ماه تو و تهیدستم
ببین که میکشم از حسرت و ندامت آه
"فقیر و خسته به درگاهت آمدم رحمی"
کشید لطف تو دل را بهسوی این درگاه
به پای خویش به مهمانیات نیامدهام
که يُرْجَعُ الْعَبْدُ الْآبِقُ إِلىٰ مَوْلاه
ببین در آینۀ اشکها نیازم را
به حال زار من این روی زرد و خسته گواه
چه میشود که صدایم کنی حبیب غفور
چه میشود که مرا هم کنی بهلطف نگاه
امید من، همۀ هستیام، خدای عزیز
نخواه بندۀ خود را چنین ذلیل گناه
بگیر دست مرا تا نرفتهام از دست
بیار حبل متین را که ماندهام در چاه
جز آستانۀ مهرت بگو کجا بروم
کجا روم که ندارم بهجز تو پشت و پناه
به دست قهر و عُقوبت، وَلا تُؤدِّبْنی
اگرچه عمر شریفم شد از گناه تباه
بهجز محمد و آلش مرا شفیعی نیست
که گشته معصیتم کوه و طاعتم پَر کاه
تو گفتهای که "فَإنّی قَرِیب" آمدهام
نخواه دست مرا از وصال خود کوتاه
نگیر خرده که با دست خالی آمدهام
نداشت این دل بیچاره در بساطش آه
✍️ #محمدتقی_عارفیان، فروردین ۱۴۰۱ / ماه رمضان ۱۴۴۳
#الهی_العفو
@shamimmarefat5
.
💥دربارۀ حملۀ موشکی سپاه پاسداران به مواضع دشمنان در سوریه و عراق
در چشم او شد ساعت سیلی زدن نزدیک
شد خشم ایران قوی آمادۀ شلیک
دست سپاه مقتدر شد مشت، شد موشک
این انتقامی نرم بود از نوع بالستیک
✍️#محمدتقی_عارفیان، ۱۴۰۲/۱۰/۲۶
#ایران_قوی
#قدرت_موشکی
#معجزۀ_ایمان_و_علم
#پاسخ_سپاه_به_دشمنان_انقلاب
#انتقام_سخت_در_راه_است_انشاءالله
@shamimmarefat5