🍃🍁حکایت🍁🍃
🌌 #دو_عدد_نان .!!
🍁حضرت #عيسى(علی نبیناوآله وعلیه السلام) با اصحاب خود نشسته بودند که #هیزم_شکنی از کنار آنها گذشت.
حضرت عیسی(علی نبیناوآله وعلیه السلام) به اطرافیان فرمودند:
این هیزم شکن #بزودی_خواهد_مُرد.
🍁پس ازمدتی،هیزمشکن با كولهبارى از #هيزم برگشت.
اصحاب به حضرت عیسی گفتند:
شما خبر داديد كه اين مَرد به زودی مىميرد ولی او را #زنده مىبينيم.
🍁حضرت عيسى(علی نبیناوآله وعلیه السلام) به آن هیزمشکن فرمودند:
هيزمت را زمین بگذار.
🍁وقتی #هيزم را باز كردند، ناگهان #مارى_سیاه كه سنگى در دهان گرفته بود را دیدند.
🍁حضرت عيسى از هیزمشکن پرسيدند:
امروز #چه_عملی انجام دادی که این #بلا از تو دفع شد؟
هیزمشکن پاسخ داد:
👈دو عدد #نان داشتم. فقيرى دیدم؛ يكى از نانها را به #فقیر دادم.
📚عده الداعی و نجاح الساعی، ص ۸۴.
🌸🍃⛔🍃🌸
شعری زیبا و تکان دهنده از
#قیصر_امین_پور
یاد دارم در غروبی سرد سرد،
می گذشت از کوچه ما دوره گرد،
داد می زد: کهنه قالی می خرم،
دست دوم، جنس عالی می خرم،
کوزه و ظرف سفالی می خرم،
گر نداری، شیشه خالی می خرم
اشک در چشمان بابا حلقه بست،
عاقبت آهی کشید، بغض اش شکست،
اول #ماه است و #نان در سفره نیست،
ای خدا شکرت، ولی این زندگی است؟!!!
سوختم، دیدم که بابا پیر بود،
بدتر از او، خواهرم دلگیر بود،
بوی نان تازه هوش اش برده بود،
اتفاقا مادرم هم، روزه بود،
صورت اش دیدم که لک برداشته،
دست خوش رنگ اش، ترک برداشته،
باز هم بانگ درشت پیرمرد،
پرده اندیشه ام را پاره کرد...،
دوره گردم، کهنه قالی می خرم،
دست دوم، جنس عالی می خرم،
کوزه و ظرف سفالی می خرم،
گر نداری، شیشه خالی می خرم،
خواهرم بی روسری بیرون دوید،
گفت: "آقا، #سفره خالی می خرید؟!!
#قیصر_امین_پور
.
وقتی حاجتت را
به تاخیر می اندازد،
دارد چیز بزرگتری به تو می دهد...:))
منتها تو
حواست به خواستهی خودت هست
و متوجه نمیشوی...
تو #نان میخواهی،
او به تو #جان می دهد :)
.
-میرزااسماعیلدولابی🌱
@shamimmarefat5
💕راحت نوشتیم بابا نان داد !
بی آنکه بدانیم بابا چه سخت ،
برای #نان
همه جوانیش را داد ..