eitaa logo
کانال شمیم بهشت
830 دنبال‌کننده
20.6هزار عکس
12.1هزار ویدیو
169 فایل
کانال شمیم بهشت 🌼🌻 🌼🌻یامهدی فاطمه (س) یار مظلومان جهان برای ظهورت دعای فرج میخوانم 🌼🌻بهترین کانال مذهبی و معنوی شمیم بهشت ۰( اللهم عجل الولیک فرج والعافیت ونصر ) @shamimmarefat5 ارتباط با مدیر محترم ⚘⚘⚘⚘ ممنونم که پستها رو فوروارد میکنید نه کپی
مشاهده در ایتا
دانلود
•🌿❛ ‌ گاهے اوقاٺ‌ خُدا مےبینہ‌ کہ‌ ٺو از چے ناراحٺ‌ میشے عمداً‌ بہ‌ همون‌ گیر‌ میده میخواد‌‌ راحٺ‌ طلبیٺ‌ رو کنار‌‌ بذارێ...! @shamimmarefat5
☕️ 📖سوره ناس 💬پیام ها 🌱1- پيامبر، امين وحى است و چيزى از خود نمى‌گويد.🌸 «قُلْ» 🌱2- خطرات به قدرى شديد است كه خدا به پيامبرش دستور پناه بردن مى‌دهد.🌸 «قُلْ أَعُوذُ» 🌱3- بدون استمداد از خدا، امكان مبارزه با شرور نيست.🌸 «أَعُوذُ بِرَبِّ النَّاسِ» 🌱4- گناهكاران نبايد مأيوس شوند، زيرا خداوند، پروردگار همه مردم است نه فقط مؤمنان. 🌸«بِرَبِّ النَّاسِ» 🌱5- وقتى پيامبر، به خدا پناه مى‌برد، وظيفه ما روشن است.🌸 «قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ النَّاسِ» 🌱6- انسان بايد خود را تحت تربيت خداوند بداند،سلطنت و حكومت او را بپذيرد،و او را معبود خود قرار دهد.🌸 🌱7- انسان بى‌ايمان، به قدرت و جمعيّت و قوميّت و ثروت خود پناه مى‌برد، ولى مردان خدا به پروردگار و پادشاه و معبود هستى پناهنده مى‌شوند.🌸 «بِرَبِّ النَّاسِ‌- مَلِكِ النَّاسِ‌- إِلهِ النَّاسِ» 🌱8- بالاترين خطرها پنهان‌ترين آن‌هاست كه وسوسه درونى باشد.🌸 «مِنْ شَرِّ الْوَسْواسِ الْخَنَّاسِ» @shamimmarefat5
✔️ بعضی حکایتی زیبا نقل میکنن به این مضمون که : 🔰 قافله ای از مسیری عبور میکردن ، به غار تاریکی رسیدن که چشم چشم رو نمیدید ، ‼️ قافله سالار فریاد زد : ازین غار که رد میشیم زیر پا سنگ هایی ریخته ، هر کس برداره پشیمون میشه ، بر نداره پشیمون میشه ، کم بر داره پشیمون میشه ، زیاد بر داره پشیمون میشه ! 🌀 بعضی افراد قافله گفتن : وقتی پشیمون میشیم چه کاری بارِ خودمون رو سنگین کنیم . 🌀 بعضی گفتن : حالا یه مشت میریزیم تو جیبمون ضرر که نداره . 🌀 بعضی گفتن ما که داریم میریم این خُرجین رو پر میکنیم ، فوقش بیرون غار همه رو میریزیم دور . خلاصه هر کس طوری برا خودش محاسبه کرد . 🔰 به روشنایی که رسیدن متوجه شدن اون چه داخل غار ریخته بوده طلا و جواهر و سنگ زینتی بوده ! اونی که هیچی برنداشته بود تو سرش میزد که ای کاش حداقل یه مشت برمیداشتم ! اونی که یه مشت برداشته بود انگشت ندامت میگزید که کاش دو مشت برداشته بودم ! اونی که یه خرجین برداشته بود ... 🔴 حکایت ما و این دنیا و روز قیامته ، وقتی به روشنایی قیامت برسیم اون موقع میفهمیم که جواهراتی رو از دست دادیم، اونم به خاطر چی؟ به خاطر مسائلِ بسیار ناچیز ومسخره ! قیامت رو به همین دلیل یوم الحسره میگن، روزی که همه حسرت میخورن . @shamimmarefat5
تطهیر جان با کلام امیر کلام 🌸🌸🌸 ۱۳ وقَالَ (علیه السلام): إِذَا وَصَلَتْ إِلَيْكُمْ أَطْرَافُ النِّعَمِ، فَلَا تُنَفِّرُوا أَقْصَاهَا بِقِلَّةِ الشُّكْرِ. حضرت فرموند: زمانى كه مقدمات نعمتها به شما رسيد، نهايت آن را با كمى شكر از خود مرانيد. - نهج البلاغه -خوانی # کاشان- پایتخت- نهج البلاغه
إن کنت لاتزال تبحث عن ذلك الشخص الذي سوف يغير حیاتك، فانظر إلي المرآة! اگه دنبال اون شخصی که زندگیت رو عوض کنه می‌گردی، به آینه نگاه کن! @shamimmarefat5 سلاااام وقتتون بهشت🌹🌹🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کمی تبسم کنیییید فکر میکنید اگر در دوره حافظ و سعدی ، فردوسی و... تلفن بود اونم از نوع منشی دار ، منشی تلفن خونشون چی میگفت؟! 🤔 📞 پیغامگیر حافظ : رفته ام بیرون من از کاشانه خود غم مخور تا مگر بینم رخ جانانه خود غم مخور بشنوی پاسخ ز حافظ گر که بگذاری پیام زان زمان کو باز گردم خانه خود غم مخور 😂 📞 پیغامگیر سعدی : از آوای دل انگیز تو مستم نباشم خانه و شرمنده هستم به پیغام تو خواهم گفت پاسخ فلک گر فرصتی دادی به دستم 😂 📞 پیغامگیر باباطاهر : تلیفون کرده ای جانم فدایت الهی مو به قربون صدایت چو از صحرا بیایم ، نازنینم فرستم پاسخی از دل برایت 😂 📞 پیغامگیر فردوسی : نمیباشم امروز اندر سرای که رسم ادب را بیارم به جای به پیغامت ای دوست گویم جواب چو فردا برآید بلند آفتاب 😂 📞 پیغامگیر خیام : این چرخ فلک ، عمر مرا داد به باد ممنون توام که کرده ای از من یاد رفتم سرکوچه ، منزل کوزه فروش آیم چو به خانه ، پاسخت خواهم داد 😝😂 @shamimmarefat5
Farahzad-4.mp3
3.51M
حجت‌الاسلام والمسلمین چرا امام علی (ع) در کعبه متولد شد؟ @shamimmarefat5
داستانی از اسرار عدالت الهی روزی حضرت موسی (ع) به طور سینا می‌رفت. در مسیر راه عبادتگاهی دید که سقفش ویران شده بود. نزدیک‌تر رفت و دید مردی در زیر آوار مانده است. جنازه را بیرون کشید دید یکی از مؤمنان شهر است. ناراحت شد و او را در بیابان دفن کرد تا طعمه حیوانات نشود. به طور سینا آمد و در عدل خدا برایش سؤالی پیش آمد. پرسید: خدایا! صبح که از خانه بیرون آمدم ظالمی مُرده بود، که جنازه او را در میان تابوتی طلایی با غلامانی دست به سینه دیدم که با احترام و عزت بسیار او را دفن می‌کردند. ولی این مؤمن با ذلت در زیر آوار مانده بود و من با غربت، او را دفن کردم. حضرت موسی (ع) گفت: خدایا! از این راز عدالتت آگاهم کن. خداوند فرمود: موسی آن ظالم، عمری نافرمانی ما را کرد و روزی به سائلی سکّه‌ای بخشید، ولی آن مؤمن عمری فرمان ما را برد، اما روزی با همسرش بدخُلقی کرد و او را به ناحق آزرده ساخت. امروز، روز مرگِ هر دوی آن‌ها بود. یک سکّه‌ی آن ظالم را در این دنیا دادیم و آن تشییع جنازه‌ی با شکوه او بود و دیگر آن ظالم غیر از گناه، چیزی با خود نیاورد و یک بداخلاقی آن مؤمن را با ویران‌کردن سقفی مجازات کردیم تا به این دنیا (آخرت)، گناهی با خویش نیاورد. @shamimmarefat5