اگر یک شخص ثروتمند که به او اطمینان و اعتماد داری
به تو بگوید نگران نباش وغصه ی بدهی هایت را نخور، خیالت راحت باشد، من هستم؛ ببین این حرف او چقدر به تو آرامش می بخشد و راحت می شوی
خدای مهربان که غنی و تواناست به تو گفته است:
ألَیسَ اللهُ بِِکافٍ عَبدَهُ
آیا خداوند برای کفایت امور بنده اش بس نیست؟
یعنی ای بنده ی من ، بـرای همه ی کسری و کمبودهای دنیوی و اخروی ات من هستم.
این سخن خدا چقدر تو را راحت می کند و به تو آرامش می بخشد؟!
«ألا بِذِکرِ اللهِ تَطمَئِنُّ القُلوبُ،»
دلها با یاد خدا آرامش می یابد.
خدا مهربانتر از آن چیزیست که تو فکر میکنی
مصباح الهدی_حاج اسماعیل دولابی
@shamimmarefat5
آدمها فکر می کنند اگر یک بار دیگر متولد شوند،
جور دیگری زندگی
می کنند، شاد و خوشبخت و کم اشتباه خواهند بود.
فکر می کنند می توانند همه چیز را از نو بسازند، محکم و بی نقص!
اما حقیقت ندارد
اگر ما جسارت طور دیگری زندگی
کردن را داشتیم،
اگر قدرت تغییر کردن را داشتیم،
اگر آدمِ ساختن بودیم،
از همین جای زندگیمان به بعد را
مى ساختيم....
@shamimmarefat5
#داستان_کوتاه
👈مرد ماهیگیر
دو مرد در کنار دریاچه ای مشغول ماهیگیری بودند . یکی از آنها ماهیگیر با تجربه و ماهری بود اما دیگری ماهیگیری نمی دانست .
هر بار که مرد با تجربه یک ماهی بزرگ می گرفت ، آنرا در ظرف یخی که در کنار دستش بود می انداخت تا ماهی ها تازه بمانند ، اما دیگری به محض گرفتن یک ماهی بزرگ آنرا به دریا پرتاب می کرد .
ماهیگیر با تجربه از اینکه می دید آن مرد چگونه ماهی را از دست می دهد بسیار متعجب بود . لذا پس از مدتی از او پرسید...
- چرا ماهی ها به این بزرگی را به دریا پرت می کنی ؟
مرد جواب داد : آخر تابه من کوچک است !
گاهی ما نیز همانند همان مرد ، شانس های بزرگ ، شغل های بزرگ ، رویاهای بزرگ و فرصت های بزرگی را که خداوند به ما ارزانی می دارد را قبول نمی کنیم . چون ایمانمان کم است .
ما به یک مرد که تنها نیازش تهیه یک تابه بزرگتر بود می خندیم ، اما نمی دانیم که تنها نیاز ما نیز ، آنست که ایمانمان را افزایش دهیم .
خداوند هیچگاه چیزی را که شایسته آن نباشی به تو نمی دهد .
این بدان معناست که با اعتماد به نفس کامل از آنچه خداوند بر سر راهت قرار می دهد استفاده کنی .
هیچ چیز برای خدا غیر ممکن نیست .
💟به یاد داشته باش :ـ به خدایت نگو که چقدر مشکلاتت بزرگ است ،
ـ به مشکلاتت بگو که چقدر خدایت بزرگ است .
⚫️⚫️⚫️⚫️@shamimmarefat5
✍#حکایت_خداوند_گرگها
نانوایی شلوغ بود و چوپان مدام این پا و آن پا می کرد.
نانوا از چوپان پرسید: چرا انقدر نگرانی؟
چوپان گفت: گوسفندانم را رها کرده ام و آمده ام که نان بخرم. ترسم آن اسنگت که گرگ ها، شکمشان را پاره کنند.
نانوا پرسید: چرا گوسفندانت را به خدا نسپرده ای؟
چوپان گفت: سپرده ام اما، او خدای گرگها نیز هست.
پیام اخلاقی:
خدا ضامن تنبلی و بی مسئولیتی های ما نیست.
@shamimmarefat5
∞☆🦋∞☆
#شهیدانـــــه 🌿
همیشه میگفتـــــ :
زیباترین شهادتـــــ را میخواهم!
یڪ بار پرسیدم:
شهادتـــــ خودش زیباسـتـــــ ؛
زیباترین شهادتـــــ چگونه استـــــ؟!
در جوابـــــ گفتـــــ :
زیباترین شهادتـــــ این استـــــ ڪه
جنازهاے هم از انسان باقے نماند :)
#شھیدابراهیمهادے🌿
@shamimmarefat5
🌹🌹
جوان کافری عاشق دختر عمویش شد،عمویش یکی از رؤسای قبایل عرب بود.
جوان کافر رفت پیش عمو و گفت: عموجان من عاشق دخترت شدهام آمدم برای خواستگاری....
عموگفت:حرفی نیست ولی مهر دختر من سنگین است...!
جوان کافر گفت:عموجان هرچه باشد من میپذیرم.
عموگفت:در شهر بدیها (مدینه)
دشمنی دارم که باید سر او را برایم بیاوری آنوقت دختر از آن تو...!!
جوان کافر گفت:عمو جان این دشمن تو اسمش چیست...؟!
عمو گفت :اسم زیاد دارد؛ ولی بیشتر او را به نام علیبن ابیطالب می شناسند...
جوان کافر فوراً اسب را زین کرد با شمشیر و نیزه و تیر و کمان و سنان راهی شهر بدیها (مدینه) شد...
به بالای تپّهی شهر که رسید دید در نخلستان جوان عربی در حال باغبانی و بیل زدن است. به نزدیک جوان عرب رفت.
گفت:ای مرد عرب تو علی را میشناسی ...؟!
جوان عرب گفت: تو را با علی چهکار است...؟!
جوان کافر گفت :آمدهام سرش را برای عمویم که رئیس و بزرگ قبیلهمان است ببرم چون مهر دخترش کرده است...!
جوان عرب گفت: تو حریف علی نمیشوی ...!!
جوان کافر گفت :مگر علی را میشناسی ...؟!
جوان عرب گفت :بله من هر روز با او هستم و هر روز او را میبینم..!
جوان کافر گفت : مگر علی چه هیبتی دارد که من نتوانم سر او رااز تن جدا کنم...؟!
جوان عرب گفت:قدی دارد به اندازهی قد من هیکلی همهیکل من...!
جوان کافر گفت:خب اگر مثل تو باشد که مشکلی نیست...!!
مرد عرب گفت:اول باید بتوانی من را شکست بدهی تا علی را به تو نشان بدهم...!!
خب حالا چی برای شکست علی داری...؟!
جوان کافر گفت:شمشیر و تیر و کمان و سنان...!!
جوان عرب گفت:پس آماده باش..
جوان کافر خندهای بلند کرد و گفت: تو با این بیل میخواهی مرا شکست دهی ...؟! پس آماده باش..شمشیر را از نیام کشید.
جوان کافر گفت: اسمت چیست...؟!
مرد جوان عرب جواب داد عبدالله...!!
(بندهی خدا) و
پرسید نام تو چیست...؟!
گفت:فتاح ،و با شمشیر به عبدالله حمله کرد...
عبدالله در یک چشم بههم زدن کتف و بازوی جوان کافر را گرفت و به آسمان بلند کرد و به زمین زد وبا خنجر خود جوان کافر خواست تا او را بکشد که دید اشک از چشمهای جوان کافر جاری شد...
جوان عرب گفت: چرا گریه میکنی...؟!
جوان کافر گفت: من عاشق دختر عمویم بودم آمده بودم تا سر علی را ببرم برای عمویم تا دخترش را به من بدهد حالا دارم به دست تو کشته میشوم...
مرد عرب جوان کافر را بلند کرد و گفت: بیا با این شمشیر سر مرا ببُر و برای عمویت ببَر...!!
جوان کافر گفت :مگر تو کی هستی ...؟!
جوان عرب گفت منم (( اسدالله الغالب علیبن ابیطالب )) که اگر بتوانم دل بندهای از بندگان خدا را شاد کنم؛ حاضرم سر من مِهر دخترعمویت شود..!!!
جوان کافر بلند بلند زد زیر گریه و به پای مولای دو عالم افتاد و گفت :من میخواهم از امروز غلام تو شوم یاعلی
پس👈فتاح شد 👈قنبر غلام علیبن ابیطالب...
▫️یاعلی! تو که برای رسیدن جوانی کافر به آرزویش سر هدیه کردی ...
▫️یا علی! ما دوستداران تو مدتیاست گرفتار انواع بلاها و بیماریها و ...شدهایم ترا به حق همان غلامت قنبر دستهای ما را هم بگیر...
✴️ بر جمال پر نور مولا امیرالمؤمنین علی (علیه السّلام )صلوات...🍃🤝 🍃
یاعلی مدد🌹🌹🌹🌹
@shamimmarefat5
یا ایها العزیز....
•°🌱
"دلتنگی"
نام دیگر این روزهاست
وقتی
از این همه رهگذر
یکی تو نیستی ...
وقتی قرار است همه را ببینم؛
اما تو را نه...........
🌤️اللهم عجل لولیک الفرج 🌤️
@shamimmarefat5
اگر یادتان بود و #باران گرفت ،
دعایی به حال بیابان کنیـــد ...😭
@shamimmarefat5
🤲
خداوندا...
مرا بابتـــــِ گناهانے ڪه در طول روز
با هزاراں قدرتـــــِ عقل توجیهشاں میڪنم
ببخش ...!
••|شهیدچمران
@shamimmarefat5
روزی باران شدیدی می بارید. ملانصرالدین پنجره خانه را باز کرده بود و داشت بیرون را نگاه می کرد. در همین حین همسایه اش را دید که داشت به سرعت از کوچه می گذشت.
ملا داد زد: آهای فلانی! کجا با این عجله؟ همسایه جواب داد: مگر نمی بینی چه بارانی دارد می بارد؟
ملا گفت: مردک خجالت نمی کشی از رحمت الهی فرار می کنی؟
همسایه خجالت کشید و آرام آرام راه خانه را در پیش گرفت. چند روزی گذشت و بر حسب اتفاق دوباره باران شروع به باریدن کرد و این دفعه همسایه ملا پنجره را باز کرده بود و داشت بیرون را تماشا می کرد که
یکدفعه چشمش به ملا افتاد که قبایش را روی سر کشیده است و دارد به سمت خانه می دود.
فریاد زد: آهای ملا! مگر حرفت یادت رفته؟ تو چرا از رحمت خداوند فرار می کنی؟ ملانصرالدین گفت: مرد حسابی، من دارم می دوم که کمتر نعمت خدا را زیر پایم لگد کنم:
:
@shamimmarefat5
داستان کوتاه
"یخی که عاشق خورشید شد"
زمستان تمام شده و بهار آمده بود؛
تکه یخی کنار سنگی بزرگ جای خوبی برای خواب داشت؛
از میان شاخه های درخت، نوری را دید
با خوشحالی به خورشید نگاه کرد و با صدای بلند گفت: سلام خورشید...من تابحال دوستی نداشته ام با من دوست می شوی؟
خورشید گفت: سلام، اما…
یخ با نگرانی گفت: اما چه؟
خورشید گفت: تو نباید به من نگاه کنی،
باور کن من دوست خوبی برای تو نیستم
اگر من باشم، تو نیستی! می میری، میفهمی؟
یخ گفت: چه فایده که زندگی کنی و کسی را دوست نداشته باشی؟!
چه فایده که کسی را دوست داشته باشی ولی نگاهش نکنی؟!
روزها یخ به آفتاب نگاه کرد و کوچک و کوچک تر شد؛
یک روز خورشید بیدار شد و تکه یخ را ندید؛
از جای یخ، جوی کوچکی جاری شده بود
چند روز بعد از همان جا گلی زیبا به شکل خورشید رویید...
هر جا که خورشید می رفت گل هم با او می چرخید و به او نگاه می کرد،
گل آفتابگردان هنوز عاشق خورشید است…
:
@shamimmarefat5
عالـــم همه قــطره انـد و دریاســت حسین
خوبــان همه بنـده اند و موݪاست حســین
#داستان کوتاه
♦️مردی چهار پسر داشت. آنها را به ترتیب به سراغ درخت سیبی فرستاد که در فاصلهای دور از خانهشان روییده بود؛
پسر اول در زمستان، دومی در بهار، سومی در تابستان و پسر چهارم در پاییز به کنار درخت رفتند.
سپس پدر همه را فراخواند و از آنها خواست که بر اساس آنچه دیده بودند درخت را توصیف کنند.
پسر اول گفت: «درخت زشتی بود، خمیده و در هم پیچیده.»
پسر دوم گفت: «نه، درختی پوشیده از جوانه بود و پر از امید شکفتن.»
پسر سوم گفت: «نه، درختی بود سرشار از شکوفههای زیبا و عطرآگین و باشکوهترین صحنهای بود که تا به امروز دیدهام.»
پسر چهارم گفت: نه، درخت بالغی بود پربار از میوهها و پر از زندگی.»
مرد لبخندی زد و گفت: «همه شما درست گفتید، اما هر یک از شما فقط یک فصل از زندگی درخت را دیدهاید.
شما نمیتوانید درباره یک درخت یا یک انسان بر اساس یک فصل قضاوت کنید.
اگر در زمستان تسلیم شوید، امید شکوفایی بهار، زیبایی تابستان و باروری پاییز را از کف دادهاید.
🌳 مبادا بگذاری سختی یک فصل، زیبایی و شادی تمام فصلهای دیگر را از بین ببرد.
@shamimmarefat5
#تحولانه
👌تفاوت افراد مثبت با افراد منفی
🔴 فرد مثبت همیشه برنامه دارد.
♦️ فرد منفی همیشه بهانه دارد.
🔴 فرد مثبت همیشه خود جزئی از جوابهاست.
♦️ فرد منفی همیشه خود بخشی از مسائل است.
🔴 فرد مثبت در کنار هر سنگی سبزهای میبیند.
♦️ فرد منفی در کنار هر سبزهای سنگی میبیند.
🔴 فرد مثبت برای هر مشکلی راهکاری مییابد.
♦️ فرد منفی برای هر راهکاری مسئلهای میبیند.
🔴 فرد مثبت همیشه دوستیها را زیاد میکند.
♦️ فرد منفی دشمنیها را زیاد میکند.
🔴 فرد مثبت میگوید اجازه بده، انجامپذیر است.
♦️ فرد منفی میگوید نمیتوانم، انجامپذیر نیست.
🔴 فرد مثبت همیشه با صبر مسائل را حل میکند.
♦️ فرد منفی همیشه با خشم مسائل را زیاد میکند.
@shamimmarefat5
هر صبح باید به شیرینی آغاز شود
شبیه لبخند کسی
که دوستش داری . . .
سلام
صبح بخیر
@shamimmarefat5
🌷شعر کودکانه🌷
🌸 ذکر روز شنبه -"یا رب العالمین»🌸
شنبه شروع هفته ---- خدا یادم نرفته
خالق این جهانه ---- خدای آسمانه
ذکر لبم همینه ---- یا رب العالمینه
◻️
•┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈•
#شعر - کودکانه
رمضان آمد و مهمونی بـه پا شد
نوبت مهمونی پاک خدا شد
سفره ی خدا پر از عطر نمازه
پرِ از پرستش و راز و نیازه
همه ی دستاشون بـه سوی آسمونه
رو لبا نام خدای مهربونه
رمضان ماه دعا ماه پرستش
ماه مهربونی و برکت و رحمت
@shamimmarefat5
┅═ঊঈ🍂🌸🍂ঊঈ═┅
دعای روز بیست و پنجم
بسم الله الرحمن الرحیم
اللهمّ اجْعَلْنی فیهِ محبّاً لأوْلیائِکَ ومُعادیاً لأعْدائِکَ مُسْتَنّاً بِسُنّةِ خاتَمِ انْبیائِکَ یا عاصِمَ قُلوبِ النّبییّن.
خدایا قرار بده در این روز دوست دوستانت ودشمن دشمنانت و پیرو راه و روش خاتم پیغمبرانت اى نگهدار دلهاى پیامبران.
🌸«اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج»🌸
┅═ঊঈ🍂🌸🍂ঊঈ═┅
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸 *بنده عزیزم*🌸
بسته ۳۰ روزه شما رو به اتمام است.
پس از به پایان رسیدنِ حجم باقیمانده،
عبادتهای شما با نرخ عادی محاسبه خواهد شد.
دیگر قرائت یک آیه قرآن، برابر ختم قرآن نخواهد بود،دیگر نفسهایتان، تسبیح پروردگار محاسبه نمیشوددیگر خوابتان، عبادت شمرده نخواهد شد...تمدید این بسته تا سال دیگر امکانپذیر نیست.از فرصت باقی مانده استفاد ه کنید ولی هرگزناامید نباشید. هیچ کس تنها نیست،
« *همراه اول و آخر شما خداوند مهربان است* »
@shamimmarefat5
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سرصبحی بریم مشهد......؟؟؟
دلتنگ توام ....🤲❤️
السلام علیک یاعلی بن موسی الرضاالمرتضی...✋✋🌾🌾🌾
@shamimmarefat5
❣❣❣❣❣❣❣❣❣❣❣❣❣❣
پیامبر اکرم صلیالله علیه و آله فرمودند:
ای فرزند آدم! به پدر و مادرت نیکی کن و صلهرحم داشته باش تا خداوند، کارت را آسان و عمرت را طولانی بگرداند. پروردگارت را فرمان ببر تا خردمند به شمار آیی و از او نافرمانی نکن که نادان شمرده میشوی.
(الفردوس، ج۵ ، ص۲۸۲)
@shamimmarefat5
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#حدیث
💚امام رضا علیه السلام:
📖مَنْ قَرَأَ فِے شَهْرِ رَمَضَانَ آیَهً مِنْ
📖ڪِتَابِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ ڪَانَ ڪَمَنْ خَتَمَ
📖الْقُرْآنَ فِے غَیْرِهِ مِنَ الشُّهُور
📖ڪسے ڪه ماه رمضان یک آیه از
📖ڪتاب خدا را قرائت ڪند،مثل این است ڪه
📖در ماههاے دیگر تمام قرآن را بخواند.
📗بحار، ج۹۳، ص ٣۴۶
#شهررمضان الذی انزل فیه القرآن
@shamimmarefat5
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#سلام🌷
صبحتون پراز عشق❤️
امروز امید راصدابزنيم🌷
اميدبه روزهایِ
خوبِ نيامده
امـيد به اتفاقات قشنگ🌷
روزتان عالی
بوم زندگیتون رنگين
دلتون به پاكی آسمان🌷
@shamimmarefat5
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
لطفی بنما که خاک پایت گردم
دامن بتکان که تا گدایت گردم
دلتنگ زیارت توام اربابم
من را به حرم ببر فدایت گردم
#اللهم_ارزقنا_ڪربلا❤️
#صلی_الله_علیک_یا_اباعبدالله🌷
╲
@shamimmarefat5