#تفسیر
♣️با قرآن زندگی کنیم♣️
♣️جزء ۲۰/سوره قصص/آیه ۷۷♣️
🔲 چهار اندرز پرمايه و سرنوشت ساز:
♠️1️⃣ و ابْتَغِ فيما آتاكَ اللَّهُ الدَّارَ الْآخِرَةَ ♠️
در آنچه خدا به تو داده است، آخرت را بطلب( دنيا مزرعه ى آخرت است)
♠️2️⃣ و لا تَنْسَ نَصيبَكَ مِنَ الدُّنْيا♠️
بهره خود را از دنيا فراموش مكن(#حدیث )
♠️3️⃣ و أَحْسِنْ كَما أَحْسَنَ اللَّهُ إِلَيْك♠️
احسان كن ، چنان كه خدا بر تو احسان كرده است(#داستان)
♠️4️⃣ و لا تَبْغِ الْفَسادَ فِي الْأَرْضِ إِنَّ اللَّهَ لا يُحِبُّ الْمُفْسِدينَ♠️
اهل فساد مباش كه خدا اهل فساد را دوست ندارد
🔲 #حدیث : در معانى الاخبار از" امير مؤمنان على" علیه السلام در تفسير جمله « وَ لا تَنْسَ نَصِيبَكَ مِنَ الدُّنْيا» چنين آمده است:
▪️تندرستى▪️قوت▪️فراغت▪️جوانى▪️و نشاطت را فراموش مكن و بوسيله اين (پنج نعمت بزرگ) آخرت را بطلب"!
📢 طبق اين تفسير جمله فوق هشدارى است به همه انسانها كه فرصت ها و سرمايه ها را از دست ندهند كه فرصت چون ابر در گذر است.
🔳#داستان (هم نشین خرابه نشین ها )
از تشییع جنازه برمی گشتند که صدای ناله ای توجه شان را جلب کرد. پیگیر صدا که شدند ، دیدند پیرمردی بیمار و نابینا در کنج خرابه نشسته.
سراسیمه به سراغش رفتند ، سر پیرمرد را به دامان گرفتند و احوالش را جویا شدند.
☑️ پيرمرد گفت: در این دنیا فریاد رسی ندارم ، جز یک نفر که می آمد کنارم می نشست و با دستان خودش غذا به دهانم می گذاشت.
حالا سه روز است که از آمدنش خبری نیست ، منم خیلی گرسنه وتشنه ام.
✔️ پرسیدند : پیرمرد آقا را نشناختی؟
☑️ گفت:من کور هستم اما یک بار نام و نشانش را پرسيدم فرمود: من بنده خدا هستم.
✔️ پرسيدند پیرمرد آيا نشانه ای از او داری؟
☑️ پيرمرد گفت: هر موقع ذکر خداوند را مي گفت تمام سنگ و کلوخ ديوارهای این خرابه ، همراهي اش مي کردند و خداوند رو تسبيح مي گفتند.
✔️اینجا بود که بغض حسنین علیهما السلام ترکید و فرمودند: پیرمرد ، آن آقایی که تو داری از او سخن می گویی پدر ما امیر المومنین علي (علیه السلام) بود.
پیرمرد؛ دیگر منتظرش نباش ، الان داریم از تشییع جنازش برمیگردیم.
پیرمرد وقتی این خبر رو شنید دلش شکست و اشک از چشماش سرازیز شد ، گریه کنان التماس کرد: ای آقا زاده ها بر من منت بگذارید و مرا سر مزارش ببرید.
وقتی آوردنش اونقدر بالای سر قبر امیرالمومنین (علیه السلام )گریه کرد تا همان جا جان داد.
http://eitaa.com/shamimrahmat99
#بازی_سرگرمی 😍
#بازی_موبایل_مذهبی 📱📲
سلام حالتون خوبه؟😊
امروز یک بازی باحال برای بچه هاتون آوردم.
🍃🌺 بوستان نهج البلاغه 🌺🍃
💢بازی موبایل مخصوص گوشی های اندرویدی.
🔸 چهل حکمت از نهج البلاغه همراه با داستان و بازی جورچین
اگه میخواید بچه هاتون با نهج البلاغه بیشتر آشنا بشن حتما این بازی جذاب و برای بچه هاتون نصب کنید.
❤️❤️🌺❤️❤️🌺❤️❤️🌺❤️❤️🌺
این بازی رو میتونید از طریق لینک زیر دانلود کنید👇👇👇👇👇👇
http://cafebazaar.ir/app/?id=ir.seraj.nahjolbalaqe&ref=share
#
#داستان
#حدیث
#نهج_البلاغه
🕊شمیم رحمت🕊
•┈┈•••✾•🌷🌿🌺🌿🌷•✾•••┈┈•
http://eitaa.com/shamimrahmat99
بوستان نهج البلاغه ۲ (بنصره).apk
حجم:
98.76M
#کلام_بزرگان
#داستان
💠بعضی وقتا خدا برای رسوندنت به خواسته هاتْ داشته هاتُ ازت میگیره!
❇️حکیمی و شاگردش در سفر بودند.
یه شبی خونه ی زنی با چادر محقر و چند فرزند مهمون شدن و از شیر تنها بزی که داشت خوردند.
شاگرد دلش سوخت و پیشه خودش گفت کاش میشد کمکی بشون کنم از این فلاکت در بیان. ، وقتی فکرشو به حکیم گفت بلافاصله پاسخ داد: "اگه واقعا می خواهی بهشون کمک کنی
شبانه بزشون رو بکش!"
شاگرد خیلی تعجب کرد اما چون به حکیم ایمان داشت چیزی نگفت و شبانه بز رو کشت ...
صبح شد و از ناله و شیون زن بیدار شدن و بعدش به ادامه سفرشون پرداختن.
چند سال بعد حکیم و شاگرد وارد روستایی زیبا شدند و سراغ تاجر بزرگ را گرفتند که زنی بود با لباس های مجلل و کلی دبدبه کپکپه، وقتی راز موفقیتش رو پرسیدن، زن گفت چند سال ها پیش من از دار دنیا یه دلخوشی داشتم اونم یک بزم بود که با شیرش شکم بچه هامو سیر میکردم و یک روز صبح دیدیم که مرده.!
مجبور شدیم برا زنده موندن هر کدوم به کاری مشغول شیم، پسر بزرگم مشغول زراعت تو یه زمین شد و پسره دیگم مسئول فروش محصولات.
و کم کم زمینای بیشتری خریدیم و محصولات بیشتری فروختیم و حالا هم واسه خودمون کسی شدیم.
✅آره عزیز دل
بعضی وقتا خدا جون به دست آوردن ها رو دقیقا پشت از دست دادن ها قایم کرده!
🌸فقط باید دندون رو جیگر بذاری موقعش که برسه جیگرت حال میاد!
💕فَعَسی أَنْ تَكْرَهُوا شَیْئاً وَ یَجْعَلَ اللَّهُ فِیهِ خَیْراً كَثِیراً
#خدا
:-:-:-:-:-:-:-:-:-:-:-:
🕊شمیم رحمت🕊
•┈┈•••✾•🌷🌿🌺🌿🌷•✾•••┈┈•
https://eitaa.com/joinchat/2124283952Cc5f23552a1