✨﷽✨
#درس_زندگی
✍یک جوان مومنی می گفت با پدرم رفتم شهربازی، توی صف خرید بلیط؛ یه زن و شوهر با 4 تا بچشون جلوی ما بودند. وقتی به باجه رسيدند و متصدی باجه، قیمت بلیط ها رو بهشون اعلام کرد، ناگهان رنگ صورت مرد، تغییر کرد !!
💥نگاهی به همسرش انداخت، معلوم بود که پول کافی ندارد و نميدانست چه بکند.
ناگهان پدرم دست در جیبش کرد و یک تراول صد هزار تومانی بیرون آورد و روی زمین انداخت، سپس خم شد و پول را از زمین برداشت و به شانه مرد زد و گفت: ببخشید آقا، این پول از جیب شما افتاد.
مرد که متوجه موضوع شده بود، بهت زده به پدرم نگاه کرد و گفت:
متشکرم آقا !!! مرد شریفی بود ولی برای اینکه پیش بچهايش شرمنده نشود، کمک پدر را پذیرفت.
بعد از اينکه بچه ها بهمراه پدر و مادرشان داخل شهربازی شدن، ما آهسته از صف خارج شدیم و بدون رفتن به شهربازی به طرف خانه برگشتیم و من در دلم به داشتن چنین پدری افتخار کردم! "آن زیباترین شهربازی بود که به عمرم نرفته بودم"
ثروتمند زندگی کنیم، بجای آنکه ثروتمند بمیریم!
:-:-:-:-:-:-:-:-:-:-:-:
🕊شمیم رحمت🕊
•┈┈•••✾•🌷🌿🌺🌿🌷•✾•••┈┈•
https://eitaa.com/joinchat/2124283952Cc5f23552a1