#ذکرروز👆
🌸ذكر روز پنجشنبه🌸
لٰا اِلٰهَ اِلَّا اللهُ المَلِكُ الحَقُّ المُبين
💥معبودي جز خدا نيست💥
💥پادشاه برحق آشكار💥
➖➖➖➖➖➖
#سوره_درمانے
💎روز۵شنبه۲رڪعت نمازبـہ
نیت ڪسب مال وثروت بخواندوسپس《سوره یاسین》بخواندواین
عمل را تا ۳ روز انجام دهدبهتراست
📚گوهر شب چراغ۱۵۷/ ۲
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پنجشنبهها
ثانیه هایمان بوے
دلتنگے میدهد
چه مهمانان ساکتی
هستند رفتگان
نه بدستی
ظرفی آلوده میکنند
نه به حرفی دلی را
تنها به فاتحه قانعند...
شادی روح رفتگان،🕊
فاتحه و صلوات 🌷
┅✿❀🍃♥️🍃❀✿┅
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#بسته_سلامتے
🍵 اگر صبح ها با سردرد از خواب بيدار ميشويد
#چای_سبز و #الوورا را امتحان كنيد.
🤕 اگرمتعادل مصرف شود #سردردهاى صبحگاهى را از بين ميبرد.
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌺سلام آخرهفته تون عالی 👌
🌸20 قدم تا بهار
🌼به یمن ۲۰روز مانده به بهار
🌺برای تک تک تون
🌸از خدا میخوام
🌼حالتون عالی20باشه
🌺کارتون 20
🌸لحظه هاتون 20
🌼روزگارتون 20
🌺عشق تون20 و
🌸زندگی تون 20
✫⇠ #دختر_شینا
✫⇠قسمت :3⃣4⃣
#فصل_هفتم
به هول از جا بلند شدم و دویدم به طرف اتاقی که مادرشوهرم آنجا بود. داشت از درد به خود می پیچید. دست و پایم را گم کردم. نمی دانستم چه کار کنم. گفتم: «یک نفر را بفرستید پی قابله.»
یادم آمد، سر زایمان های خواهر و زن برادرهایم شیرین جان چه کارهایی می کرد. با خواهرشوهرهایم سماور بزرگی آوردیم و گوشه اتاق گذاشتیم و روشنش کردیم. مادرشوهرم هر وقت دردش کمتر می شد، سفارش هایی می کرد؛ مثلاً لباس های نوزاد را توی کمد گذاشته بود یا کلی پارچه بی کاره برای این روز کنار گذاشته بود. چند تا لگن بزرگ و دستمال تمیز هم زیر پله های حیاط بود. من و خواهرشوهرهایم مثل فرفره می دویدیم و چیزهایی را که لازم بود، می آوردیم.
بالاخره قابله آمد. دلم نمی آمد مادرشوهرم را در آن حال ببینم، پشتم را کردم و خودم را با سماور مشغول کردم که یعنی دارم فتیله اش را کم و زیاد می کنم یا نگاه می کنم ببینم آب جوش آمده یا نه، با صدای فریاد و ناله های مادرشوهرم به گریه افتادم. برایش دعا می خواندم. کمی بعد، صدای فریادهای مادرشوهرم بالاتر رفت و بعد هم صدای نازک و قشنگ گریه نوزادی توی اتاق پیچید.
همه زن هایی که دور و بر مادرشوهرم نشسته بودند، از خوشحالی بلند شدند.
ادامه دارد...✒️
✫⇠ #دختر_شینا
✫⇠قسمت :4⃣4⃣
#فصل_هفتم
قابله بچه را توی پارچه سفید پیچید و به زن ها داد. همه خوشحال بودند و نفس هایی را که چند لحظه پیش توی سینه ها حبس شده بود با شادی بیرون می دادند، اما من همچنان گوشه اتاق نشسته بودم. خواهرشوهرم گفت: «قدم! آب جوش، این لگن را پر کن.»
خواهرشوهر کوچک ترم به کمکم آمد و همان طور که لگن را زیر شیر سماور گذاشته بودیم و منتظر بودیم تا پر شود، گفت: «قدم! بیا برادرشوهرت را ببین. خیلی ناز است.»
لگن که تا نیمه پر شد، آن را برداشتیم و بردیم جلوی دست قابله گذاشتیم. مادرشوهرم هنوز از درد به خود می پیچید. زن ها بلندبلند حرف می زدند. قابله یک دفعه با تشر گفت: «چه خبره؟! ساکت. بالای سر زائو که این قدر حرف نمی زنند، بگذارید به کارم برسم. یکی از بچه ها به دنیا نمی آید. دوقلو هستند.»
دوباره نفس ها حبس شد و اتاق را سکوت برداشت. قابله کمی تلاش کرد و به من که کنارش ایستاده بودم گفت: «بدو... بدو... ماشین خبر کن باید ببریمش شهر. از دست من کاری برنمی آید.»
دویدم توی حیاط. پدرشوهرم روی پله ها نشسته و رنگ و رویش پریده بود. با تعجب نگاهم کرد. بریده بریده گفتم: «بچه ها دوقلو هستند. یکی شان به دنیا نمی آید. آن یکی آمد. باید ببریمش شهر. ماشین! ماشین خبر کنید.»
ادامه دارد...✒️
@tafakornab
@shamimrezvan
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
http://eitaa.com/joinchat/2767126539Cf9cc9852b1
حجاب فاطمی مخصوص بانوان👆آقا❌❌❌
هدایت شده از خانواده بهشتی
#همسرانه
همسرتان رابه راحتی ببخشید
زن وشوهرهایی که راحت میتوانندبه خاطر مسائل کم اهمیت یکدیگرراببخشندرابطه عاطفی طولانی تروقوی تری باهم دارند
وگرنه به مروردچار #طلاق عاطفی میشوند...
@zendegiasheghaneh
@shamimrezvan
#داستان_واقعی
#شهیدی_که_روی_هوا_راه_میرفت❗️
#شهید_احمد_علی_نیری
#عارفانه
🍃شهید احمدعلی #نیری یکی از شاگردان خاص مرحوم آیت الله حق شناس بود ؛ وقتی مردم دیدند که آیت الله حق شناس در مراسم ترحیم این شهید بزگوار حضور یافت و ابعادی از شخصیت او را برای مردم بیان کرد ، تازه فهمیدند که چه گوهری از دست رفته است!
☘مرحوم آیت الله حق شناس درباره شهید نیری گفت: " #در_این_تهران_بگردید. ببینید کسی مانند این احمد آقا پیدا می شود یا نه؟"
در بخشی از کتاب #عارفانه نوشته شده است: آیت الله حق شناس ، در مجلس ختم این شهید با آهی از حسرت که در فراق احمد بود ، بیان داشتند: رفقا! آیت الله بروجردی حساب و کتاب داشتند. اما من نمی دانم این #جوان چه کرده بود؟ چه کرد که به اینجا رسید؟!"
🍀سپس در همان شب در منزل این شهید بزرگوار روبه برادرش اظهار داشتند: "من یک نیمه شب زودتر از ساعت نماز راهی مسجد شدم. به جز بنده وخادم مسجد ، این شهید بزرگوار هم کلید مسجد را داشت. به محض اینکه در را باز کردم ، دیدم شخصی در مسجد مشغول نماز است. دیدم که یک جوانی در حال سجده است. #اما_نه_روی_زمین ! بلکه #بین_زمین_و_آسمان_مشغول_تسبیح حضرت حق است. جلوتر که رفتم دیدم #احمد_آقا است. بعد که نمازش تمام شد پیش من آمد و گفت #تا_زنده ام به کسی حرفی نزنید...."
📚کتاب عارفانه
@tafakornab
@shamimrezvan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#درسنامه
💗محبت، اكسيری است كه
💕خار را گل میكند و مرده را زنده
💗گرمای زندگیبخش مهرومحبت را
💕از يكديگر دريغ نكنيم ..
💗وديوارهای خانهمان را از پيچكهای
💕مهرورزی و مهربانی زيبا كنيم...
❣
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#سوره_درمانے
#فرمول_ثروت
🌸✨روزپنجشنبه ازبرای
مال وثروت دو رکعت نماز
وبعد《 #سوره_یس》رابخواند
واین عمل راتاسه روزانجام دهد
مجرب خواهدبود✨
📚دوهزارختم۱۲۹۸
ڪلیڪ ڪنید↩️
@shamimrezvan
#ذڪرهاےگرـღگشا👆
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#ذکر_درمانے
#وصال_یار
✍هرڪس روز۵شنبه بعدازنماز
صبح و عشا چنین بخواند و در خیال
خودبه سینهے معشوق بدمد بےشڪ
به اوخواهدرسید ↯
⇦ یک #صلوات
⇦ #الحلیم ۱۰۱ بار
⇦ یک #صلوات
@shamimrezvan
#ذڪرهاےگرـღگشا👆👆
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#ذکر_درمانے
#نماز_بسیارمجرب
👑 #عزت_جاه_مقام
✨براے این امور در روز پنجشنبہ
۲ رڪعت نماز حاجت بخواند و
بعدنماز۵۰۰مرتبہ بگوید↯
اثرعجیب دارد✨
《مَن کان یُریدالعزة فلله العزة جمیعا》
📚صحیفه مهدیه۱۵۹