#حدیث_روز👆 #تقواوگشایش
🌍اوقات شرعی به افق تهران🌍
☀️امروز #جمعه 7 شهریور ماه 1399
🌞اذان صبح: 05:05
☀️طلوع آفتاب: 06:34
🌝اذان ظهر: 13:05
🌑غروب آفتاب: 19:37
🌖اذان مغرب: 19:55
🌓نیمه شب شرعی: 00:21
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
نماز روزجمعه:
،،پس ازنمازظهرجمعه
🌺دورکعت نماز گذارد و درهر رکعت
بعد از حمد ۷ توحید بخواند
🌺ذکر روزجمعه،100مرتبه
🍃اللهم صل علی محمدوآل محمد
وعجل فرجهم🍃
این ذکر بهترین داروی ،معنوی است
📚 مفاتیح الجنان
أَلَا بِذِڪْرِ اللَّهِ تَطْمَئِـنُّ الْقُلُــوبُ
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
برخیز از جای خود ، ای گل پرپرم
ای اذان گوی من ، ای علی اکبرم
بعد تو دنیا جهنّم شده
قامتم از داغ تو خم شده
غرق آتش بابا شد ،
جسمت ارباً اربا شد
علی اکبر پسرم😔
❃ یا علی اکبر (ع)
✦ ✦ ✦
اِرباً اِربٰا شدهای...
یعنی... اگر جمع شوند
همه لشکر من،
جمع نگردد بدنت 😭
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
حاج محمود کریمی4_6025875352927077769.mp3
زمان:
حجم:
11.14M
▪نوحه حضرت علی اکبر "ع"
▪بالا بلند بابا گیسو کمند بابا
▪حاج محمـود کریـمی
🍃▪️🍃▪️🍃▪️🍃▪️
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
#پیام_سلامتی #تغذیه
💥ویتامین دی از آنجایی که هم میتواند از طریق مواد غذایی و هم از طریق نور خورشید جذب بدن شود منحصربهفرد است. با این حال حدود ۵۰ درصد از جمعیت جهان بهاندازهی کافی نور خورشید دریافت نمیکنند و تعداد زیادی از این افراد دچار کمبود ویتامین دی هستند.
👇 منابع غذایی ویتامین D:
🔹ماهی سالمون، شاه ماهی ،ماهی خاویار و ماهی ساردین
🔹کنسرو ماهی تن
🔹 میگو
🔹قارچ
🔹شیرگاو و شیر سویا
🔹آب پرتقال
🔹غلات و بلغور
🔹زردهی تخممرغ
🔹جگر گوساله
🔹لبنیات
✅با خانواده ویتامین ها با ما همراه باشید:
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
265.7K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اَّلسلامُ عَلَى الْحُسَیْن
وَعَلَى عَلِىِّ بْن الْحُسَیْن
ِسلام بر امام حسین(ع)
و بر جوان رشیدش
سلام دوستان خوبم
صبح شما بخیر
عزاداریتون قبول حق
الهی دلتون آرومه آروم باشه
و روز تون پر خیر و برکت
تقدیم به شما عزاداران حسینی
حاجت روا باشید ان شاءالله
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
#آیه_درمانی
✨ #دعای_قرآنی فوری برای #فروش ملک و منزل و آپارتمان
🏠برای فروش ملک و آپارتمان یا زمین
صبح جمعه ، وضو بگیرد و سپس
هفت بار آیه صدویازده سوره مبارکه توبه
(وَ مَنْ أَوْفی بِعَهْدِهِ مِنَ اللَّهِ فَاسْتَبْشِرُوا بِبَیْعِکُمُ الَّذی بایَعْتُمْ بِهِ وَ ذلِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظیمُ)
را بر ظرفی از آب پاک بخواند و آن آب را در ملک یا منزل بپاشد .
#ذکر_فروش
📚قران درمانی
@shamimrezvan
#ذڪرهاےگرـღگشا👆👆
#ایمنی_ازبلاها👆
#محفوظ_ازخطرات_جاده_ای_ودزد
🖊 هرکه پس ازنمازظهرجمعه
دورکعت نماز گذارد و درهر رکعت
بعد از حمد ۷ توحید بخواند و پس
از سلام این دعا را خواند تا جمعه
دیگر دچار فتنهاے نشود
📚 مصباح المجتهد
@shamimrezvan
#ذڪرهاےگرـღگشا👆👆
حاج محمود کریمی4_5825520681961391013.mp3
زمان:
حجم:
7.26M
▪نوحه حضرت علی اکبر "ع"
▪️نوحه عربی فارسی ترکی
▪مهلا مهلا ای ماه لیلا
▪حاج محمـود کریـمی
▪️پیشنهاد دانلود محشره😭
▪️〰▪️〰▪️〰▪️〰▪️
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از بنرها
سلام من😊 فاطمه هستم ...
من یه زن مذهبی هستم با شوهری مذهبی
مدتی بود شوهرم از روابط زناشوییمون راضی نبود و دلیلشم این بود که من خیلی خجالت میکشیدم از شوهرم و برام سخت بود خواسته هاشو برآورده کنم تااینکه یه بار یکی ازدوستان روحانی کانالی رو معرفی کرد به نام
❣ #سبک_زندگی❣
از وقتی که تو این کانال عضو شدم
به کلی دیدگاهم به روابط زناشویی تغییر پیدا کرده کلی اطلاعاتم زیاد شده شوهرم ازم خیلی راضیه و تمام اینارو مدیون این کانال هستم🌹👇👇
✅http://eitaa.com/joinchat/766377995Cae42414a21
#زندگی_عاشقانه👆
○°●•○•°♡◇♡°○°●°○
#رمان " #رویای_من "بر اساس داستان واقعی
#قسمت_بیستم✍ بخش اول
🌹با خودم فکر کردم خوب رویا خانم حالا می خوای کجا بری خونه ی هادی که اصلا دلم نمی خواست برم ، ازش کینه داشتم اون تو این مدت یک بار به دیدن من نیومد ، حتی می تونست یک تلفن بزنه و از حالم با خبر بشه ولی این کارو نکرده بود …
نه دیگه حاضر نبودم اونجا برم فکر کردم برم خونه ی عمو …. ولی زود پشیمون شدم اونجا منو پیدا می کردن و بازم مکافات درست میشد تازه دلم نمی خواست عمو منو با این حال روز ببینه …..
نمی تونستم براش چه توضیحی بدم …….تنها کسی که به فکرم رسید مینا بود مامانش خیلی مهربون بود و منو دوست داشت می تونم چند روزی برم اونجا تا یک جایی نزدیک اونا برای خودم بگیرم و مستقل بشم ….
آره چرا که نه مگه بابا با همین حقوق زندگی ما رو اداره نمی کرد پس من یک نفر به راحتی می تونم از عهده ی خودم بر بیام …….
🌹یک تاکسی از دور میومد بلند شدم و رفتم کنار خیابون و دست نگه داشتم مرد میون سالی بود گفت : کجا خواهر ؟ خدا بد نده چی شده ؟ گفتم خیابون پرواز چیزی نیست تصادف کردم ….. گفت : ببخشید فضولی نباشه شما جای دخترم هستی ولی به نظرم میاد حالت خوب نباشه تازه تصادف کردی ؟ با چی با ماشین ؟ گفتم تو رو خدا آقا می ببینی که حالم خوب نیست لطفاً…… گفت : عذر می خوام … نمی خواستم ناراحت بشی دلمون واست سوخت یک دختر تنها این موقع صبح با چمدون سر شکسته خوب آدمیزاده دیگه هزار تا فکر می کنه …الان خانم دختر من همسن شماس اگه از خونه فرار کرده باشی خیلی بده، نکن برگرد خونه ات هیچ کس پدر و مادر نمیشه …این روزا زمونه خیلی بد شده همه جا گرگ هست ……..
داد زدم نه آقا اینا نیست من نه فرار کردم نه پدر و مادر دارم ول کن دیگه دارم میرم خونه ی خواهرم بریم مسافرت … راحت شدی ؟ …….
اون دیگه حرف نزد ولی من ازش ترسیده بودم چون هنوز خیابون ها خلوت بود گفتم نکنه یک خیالهایی تو سرش باشه ….. و یک بار دیگه آرزو کردم پسر بودم ……….
🌹جلوی در خونه نگه داشت ….خیابون پرواز .. خیابون باریکی بود که دو طرفش جوی آب بود و یک پیاده روی باریک داشت ماشین ها باید با احتیاط از کنار هم رد می شدن و خونه ی مینا درست کنار خیابون بود. بدون معطلی زنگ زدم تا راننده فکر دیگه ای نکنه .
سوری جون مامان مینا درو باز کرد در حالیکه معلوم بود از اینکه اون موقع صبح کسی در خونه شونو زده تعجب کرده چشمش به من که افتاد بیشتر هراسون هم شد ….. زد تو صورتش و لپشو کند که خدا منو بکشه چی شده چرا به این روز افتادی مادر ؟
🌹الهی من بمیرم چیکارت کردن که این موقع صبح زدی بیرون دختر خوب و مهربون وای ، وای خدا سایه ی هیچ پدر و مادری رو از سر بچه هاش کم نکنه خدا از هادی هم بگذره باید تقاص پس بده؛ ، بیا ….بیا؛ قربونت برم مینا هنوز خوابه … بیا ، بیدارش کنیم … زود باش برام تعریف کن چی به روزت آوردن ….. مینا از سر و صدای ما بیدار شد و نشست و چشمش مالید …
پرسید واقعا خودتی رویا ؟ چی شدی؟ الهی بمیرم تصادف کردی ؟ دیدم دلم شور می زنه و خواب بد دیدم برات زنگ زدم پسر عمه ات ورداشت ولی حرف درست و درمونی نزد اصلا نفهمیدم داره چی میگه امروز که نیومدی حدس زدم باید اتفاقی افتاده باشه خوب بیا بشین بگو چی شده ….
🌹گفتم : چیزی نیست روز سیزده خوردم زمین و سرم شکست منتها حمیرا با من نمی سازه اونم نمی گذاشتن بیام بیرون برای همین صبح زود اومدم که اونا خواب باشن … چیزی نیست فقط می خوام برای خودم مستقل باشم حقوق بابام هست می تونم نزدیک شما یک خونه ی کوچیک پیدا کنم دیگه نمی خوام به اونجا برگردم …… سوری جون گفت : نه به این راحتی که تو گفتی نبود ، حتما یک چیزی شده که نمی خوای بگی همین طوری با حمیرا دعوا کردم که نشد حرف ، مگه تو بچه ای؟ اگر این باشه بد کاری کردی دلواپس شون کردی اگر چیز دیگه ای هست که دیگه من نمی دونم صبر کن چایی حاضره برم براتون بیارم …. و اشاره کرد به مینا که ببین چی شده ؟
مینا پرسید : بیرونت کردن ؟ با این حرف اون بغضم ترکید و گریه ام گرفت …گفتم نه بابا .. خودم اومدم با حمیرا نمی شد تو یک خونه زندگی کرد …
#ادامه_دارد
@tafakornab
@shamimrezvan
○°●○°•°♡◇♡°○°●°○