eitaa logo
درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
22.5هزار دنبال‌کننده
32.3هزار عکس
17.6هزار ویدیو
222 فایل
کانالی جهت آگاهی ازمفاهیم قرآن وذکر وحدیث https://eitaa.com/joinchat/1541734514C7ce64f264e تعرفه تبلیغات☝
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از 
اشخاصی که درکِ بالا دارن عضو شوند. #فقط_ذهن‌های_باز کانالی که انسان را بیدار خواهد کرد اسرارمهمی درمورد #ذهنتان که مسیر #زندگیتان راتغییرمیدهد کانالی از جنس #آگاهی اندکی تامل #پيشنهاد ويژه👇👇 مـتـن هــاے کوبنده و زیبــا ازجنس بیداری وداستان های واقعی http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727 #داستان_وضرب_المثل_وسخن_بزرگان👆 اگه میخوای #متحول بشی واردشو👆
○°●•○•°♡◇♡°○°●°○ " "بر اساس داستان واقعی و ششم ✍ بخش دوم 🌹بعد از نهار صبرکرم تا عمه تنها بشه می دونستم اگر تورج بفهمه می خواد با ما بیاد …. بعد گفتم : می دونین عمه جون ، ایرج بهم گفت ببرمت خونه ی مینا تا ازشون تشکر کنم اشکالی نداره ؟ گفت : نه چه اشکالی خوب کاری کردی حتما یک گل یا شیرینی بخرین … دست خالی نرین ….. گفتم پس برم تلفن کنم ببینم امشب خونه هستن یا نه ….. 🌹خودمو رسوندم تو اتاقم از ذوق نمی دونستم چیکار کنم لباسهامو زیر ورو کردم دلم لباس نو می خواست مدتها بود با همون لباسهایی که عمه خریده بود سر می کردم …. تصمیم گرفتم یک روز با مینا برم و از بانک پول بگیرم و برای خودم لباس بخرم ……… یک ساعت طول کشید تا آماده شدم ولی هنوز ساعت چهار بود و من باید منتظر می شدم اگر سرو کله ی تورج پیدا می شد حتما با ما میومد .. احساس می کردم ایرج می خواد امشب از من خواستگاری کنه … نمی دونم چرا ولی از لحنش اینو فهمیده بودم و می دونستم اگر اون این کارو بکنه هیچ کس مخالفت نمی کنه … خودمو کاملا برای این آماده کرده بودم جلوی آئینه کلی تمرین کردم ….. نه ایرج خان من می خوام درس بخونم …. نه ، نه ، احمق اونوقت اگر صبر کرد چیکار می کنی ؟ نه بزار این طوری میگم …. منم به شما خیلی علاقه دارم ولی فکر نمی کردم الان از من خواستگاری کنین … نه اینم بده …. میگم ، وای توام منو دوست داری نفهمیده بودم …ای رویا گمشو با این حرف زدنت …. نه باید این طوری بگی …. آهان میگم …. 🌹می دونستم که توام عاشق منی از نگاهت فهمیده بودم … حالا تا نتیجه ی کنکور صبر کن …. ای وای نه این حرفا چیه می زنی رویا تو اصلا بلد نیستی چی بگی اگر رفت و پشت سرشم نگاه نکرد حقته …. از این فکر دلم شدت گرفت … نشستم روی تخت و آه عمیقی کشیدم … پس اگر ازم خواستگاری کرد چی بگم ؟ ولش کن هر چی پیش اومد ….. اصلا چرا به عمه نگفته ؟ ….. خوب شاید می خواد اول نظر منو بدونه …. 🌹اونقدر با خودم کلنجار رفتم ، تا صدای بوق ماشینشو شنیدم و قلبم فرو ریخت و خودمو رسوندم پشت پنجره … دستشو از شیشه ی ماشین آورد بیرون و تکون داد …نفسم داشت بند میومد … زود رفتم پایین که دیدم تورج و حمیرا تو حال نشستن و تلویزیون تماشا می کنن … تورج با تعجب پرسید کجا می خوای بری ؟ گفتم میرم خونه ی مینا تا از پدر و مادرش تشکر کنم …. 🌹گفت صبر کن منم میام الان حاضر میشم …عمه گفت : نمی خواد همه برین ایرج خودش می بره و میاره تو می خوای بری چیکار؟ … گفت: واقعا؟ با ایرج میری ؟خیلی خوب منم میام تو ماشین می شینم …عمه گفت : نه تو باش پیش ما, باباتم اومده…… چیزی پیش نیاد الان اوقاتش تلخه …تو برو جلو از دلش در بیار نزار کینه کنه ….. 🌹تورج گفت : مثلا کینه کنه چی میشه؟ حالا من برم از دلش در بیارم ؟ خوبه والله…… همون موقع علیرضا خان اومد.. اخماش تو هم بود؛؛ همه سلام کردیم زیر زبونی جواب داد و بدون اینکه به کسی نگاه کنه رفت تو اتاقش ….تورج گفت ببخشید رویا من باشم بهتره تو برو زود بیا …… با دستپاچگی گفتم : اشکالی نداره خودتو ناراحت نکن ، جایی نمیریم که ؛؛الان بر می گردیم ….. و با سرعت رفتم بیرون ایرج تو ماشین منتظر بود … @tafakornab @shamimrezvan ○°●○°•°♡◇♡°○°●°○
○°●•○•°♡◇♡°○°●°○ " "بر اساس داستان واقعی و ششم✍ بخش سوم 🌹سوار شدم و برای اولین بار جلو نشستم پهلوی اون ! … گفتم:سلام.. گفت :سلام خوبی؟ خیلی دیر نگردم که… گفتم: نه ، نه ، زودتر هم اومدی … تو خوبی دیشب نخوابیدی حالام که باید استراحت می کردی منو می بری … گفت :نه بابا من به زیاد خوابیدن عادت ندارم …. تو چی خوب خوابیدی ؟ گفتم منم مثل تو عادت به زیاد خوابیدن ندارم …. پرسید خوب نگفتی کجا می خوای بری ؟ گفتم راستش باید برم خونه ی مینا تا از سوری جون و آقای حیدری تشکر کنم و یک چیز دیگه ام می خوام ولی روم نمیشه بگم شاید مسخره ام کنی …. گفت : نه بگو چرا مسخره ات کنم این چه حرفیه …. بگو …کنجکاو شدم ببینم می خوای کجا بری ؟ 🌹گفتم: دلم برای فرید تنگ شده پسر هادی تا هوا تاریک نشده یک سر بزنم شاید بتونم ببینمش .. اعظم بیشتر عصر ها میره خونه ی مادرش و سر شب که هادی بر می گرده میاد خونه ..می دونم دوره ولی اگر زحمتت نیست خیلی دلم براش تنگ شده می خوام ببینمش حتی از دور ..حتما تو این چند ماه خیلی بزرگ شده …… نگاهی به من کرد و لبخندی زد و پرسید …. راستشو بگو نکنه دلت برای هادی تنگ شده؟ ….. 🌹گفتم نه بابا غلط بکنم بسه دیگه…. به خدا دلم برای فرید تنگ شده ولی اگر سخته نرو ناراحت نمیشم . گفت : نه عزیزم میره فقط بگو کدوم طرفه ….. از لحن مهربون و گرمش قلبم فرو ریخت …. عاشقش بودم و هر حرکت اون برای من دنیایی از تعریف بود … آدرس دادم ولی به تنها چیزی که فکر می کردم کلمه ی عزیزم بود که از اون شنیده بودم آخه این اولین بار بود و برای من هم معنای خاصی داشت ……. کنار هم نشسته بودیم و حرف می زدیم ولی هر دوی ما احساس همدیگر رو درک می کردیم …. می دونستم اونم مثل منه ایرج کسی نبود که بتونه احساسه شو پنهون کنه … من هر لحظه منتظر بودم که به من بگه چقدر دوستم داره ….. 🌹هوا هنوز تاریک نشده بود که ما به خونه ی هادی رسیدیم کمی دورتر نگه داشتیم ……… امیدوار بودم که اعظم بیاد تا من فرید رو ببینم ….. با خودم می گفتم اگر اومد که چه بهتر اگر نیومد خوب من با ایرج هستم و خوشحالم ……….ولی این خوشحالی پایدار نبود … نگاه کردن به اتنهای خیابونی که لحظات سخت و بدی رو گذروندم منو یاد روزی انداخت که حسین برادر اعظم یقه ی منو تو حیاط گرفت ، وای خدا جون اگر بلایی سرم آورده بود؟؟؟ و به قول اون مجبورم می کردن زنش بشم؟؟ و یاد روزهایی که با چه بدبختی توی کوچه می موندم تا هادی بیاد افتادم و حالم به طور کلی منقلب شد اصلا یادم رفت که ایرج پیشم نشسته لبهام بهم می خورد و دگرکون شده بودم بغض کردم و از اومدنم پشیمون شدم … ایرج پرسید : حالت خوبه رنگ از روت پریده …. 🌹گفتم ببخشید پشیمون شدم لطفا….لطفا زود از اینجا بریم ….. بریم تو رو خدا منو از اینجا ببر خیلی بد بود نمی تونی تصور کنی چی به من گذشته …. فورا روشن کرد و دور زد ولی دیدم که اعظم و فرید دارن میان بیشتر از اینکه از دیدن فرید خوشحال بشم از دیدن اعظم منتفر شدم ….. وقتی از جلوی اونا رد شدیم گفتم اینا بودن .. و بالافاصله بغضم ترکید و زدم زیر گریه … ایرج حیرت زده برگشت ولی دیگه اونا پشتشون بود و ما از کنارشون رد شده بودیم ولی یک نظر فرید رو دیدم بزرگ شده بود …. ولی از کار احمقانه ای که کرده بودم از خودم بدم اومده بود …… من حالم واقعا بد بود و دلم نمی خواست حرف بزنم ولی ایرج یک ریز می گفت چی شده ؟؟ چرا این طوری شدی ؟ گفتم : یک کم صبر کن آروم بشم از اول برات تعریف می کنم تا بدونی چرا این طوری شدم …….. 🌹احساس صمیمتی که با ایرج داشتم و میل به گفتن چیزایی که تو دلم مونده بود و به کسی نگفته بودم باعث شد از اول همه چیز رو تعریف کنم …. همه چیز رو حتی جریان حسین رو گفتم تا بدونه چرا از دیدن اون خونه این قدر منقلب شدم ….. و متوجه نبودم دارم با روح و روان ایرج چیکار می کنم یک مرتبه دیدم از عصبانیت به خودش می پیچه؛؛ رگ گردنش بلند شده بود با دو دستشش فرمون و فشار می داد … @tafakornab @shamimrezvan ○°●○°•°♡◇♡°○°●°○
🖤امام حسين عليه السلام: بدانيد كه نيازهاى مردم به شما از نعمت هاى خدا بر شماست.... از آنها ملول نشويد كه گرفتار مى شويد.... 📚کشف الغمه ج2ص241 〰➿〰➿〰➿〰➿〰➿〰 💎امام حسین(علیه السلام): ✍از آنچه موجب عذرخواهى مى‌شود بپرهيز، زيرا مؤمن بد نمى‌كند، عذرخواهى هم نمى‌كند ولى منافق هر روز كار بد مى‌كند و بعد عذرخواهى مى كند. 📚تحف العقول، ص۱۷۷ @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
✴️⇦ اگر خواستی زراعت کنی یک مشت از بذرها را در دست گرفته و رو به قبله ایستاده و سه بار می گویی⇩ 🔹أَ أَنْتُمْ تَزْرَعُونَهُ أَمْ نَحْنُ الزَّارِعُونَ🔹 ✴️⇦ سپس می گویی⇩ 🔹اللَّهُمَّ اجْعَلْهُ حَرْثاً مُبَارَكاً وَ ارْزُقْنَا فِيهِ السَّلَامَةَ وَ التَّمَامَ وَ اجْعَلْهُ حَبّاً مُتَرَاكِباً وَ لَا تَحْرِمْنِي مِنْ خَيْرِ مَا أَبْتَغِي وَ لَا تَفْتِنِّي بِمَا مَنَعْتَنِي بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّيِّبِينَ الطَّاهِرِينَ🔹 و سپس بذر را بپاشید 📚 بحارالانوار ج 100 ص 67 – مستدرک الوسائل ج 13 ص 462 @shamimrezvan ღگشا👆👆
✨وَلِلَّهِ غَيْبُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَإِلَيْهِ ✨يُرْجَعُ الْأَمْرُ كُلُّهُ فَاعْبُدْهُ وَتَوَكَّلْ عَلَيْهِ ✨وَمَا رَبُّكَ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ ﴿۱۲۳﴾ ✨و نهان آسمانها و زمين از آن خداست ✨و تمام كارها به او بازگردانده مى ‏شود ✨پس او را پرستش كن و بر او توكل نماى ✨و پروردگار تو از آنچه انجام مى‏ دهيد ✨غافل نيست (۱۲۳) 📚سوره مبارکه هود ✍آیه ۱۲۳ @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 کلیپ : آیا با لاک هم میشه وضو گرفت ؟ 👤 حجت الاسلام والمسلمین ماندگاری ⏲ زمان : 1 دقیقه و 44 ثانیه @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
🥀✨🕊 💦🕯 منزل به منزل ڪوفه را تاشام رفتیم با ڪاروانی خسته و بی حال رفتیم.. از زیر سنگ و بارش دشنام رفتیم.. تنها برای ماندن اسلام رفتیم.. @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
هدایت شده از خانواده بهشتی
💑 💕خانم وآقای محترم، مدافع هم باشید! 💖ازهمسر خود درگفتار وکردار حمایت کنید. به هیچ کس حتی نزدیکان اجازه ندهید بی دلیل ازهمسر شماعیب جویی کنند! @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
هدایت شده از خانواده بهشتی
چطوراسترس بچه‌ها روموقع کلاس آنلاین کم کنیم؟ بافرزندتون مهربون باشید 🔸به هیچ عنوان فرزندتون روبخاطر عدم‌یادگیری سرزنش نکنید. به کودک استراحت بدید 🔸بچه‌ها درکنار درس خوندن، نیاز به استراحت دارند، به نیازها وخواسته‌های فرزندتون توجه کنید. گفتگوی آزاد داشته باشید 🔸فرزندتون روتشویق کنید تا درمورد موضوعی که باعث استرس‌اش شده، صحبت کنه. 🔸به کودکتون اجازه بدید ازطریق تماس تصویری با دوستاش ارتباط برقرار کنه ازمزایای آموزش آنلاین به فرزندتون بگید 🔸امکان ضبط تدریس معلم و دیدن مجدد ویدیو، ارسال مکتوب اشکالات و سؤالات، مدت‌زمان‌کوتاه،‌انعطاف‌پذیری و عدم رفت‌وآمد به مدرسه درسرما، گرما و ترافیک ازجمله مزایای کلاس آنلاین هست که می‌تونید برای کمک به کاهش استرس کودک‌ واسش توضیح بدید. عوامل حواس پرتی روازکودک دورکنید 🔸گاهی حتی حضور والدین در کنار کودک می‌تونه باعث استرس و عدم‌یادگیریش بشه. ترس ونگرانی خودتون رو به فرزندتون انتقال ندید 🔸درحضور کودک، چیزی ازسختی‌ها ومشکلات درس خوندن از طریق فضای مجازی نگید؛بلکه با حمایت و راهنمایی‌هاتون تشویقش کنید دراین شرایط درس بخونه. @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
☑️ هزار بار ارزش خوندن داره ﭘﺪﺭ ﺯﺣﻤﺘﮑﺶ ﺩﺭ ﺩﻣﺎﯼ 50 ﺩﺭﺟﻪ ﺳﺨﺖ ﻣﺸﻐﻮﻝ ﮐﺎﺭ ﮐﺮﺩﻥ ﺑﻮﺩ ﻭ ﭘﺴﺮ 26 ﺳﺎﻟﻪ ﺍﺵ ﺑﯽ ﺗﻮﺟﻪ ﻏﺮﻕ ﺩﺭ اينستاگرام ﺍﯾﻦ ﭘﺴﺖ ﺭﺍ ﮔﺬﺍﺷﺖ : " ﺑﺴﻼﻣﺘﯽ ﻫﻤﻪ ﯼ ﭘﺪﺭﻫﺎ "... ! ﻣﺎﺩﺭ ﺍﺯ 5 ﺻﺒﺢ ﺑﯿﺪﺍﺭ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﻭ ﻣﺸﻐﻮﻝ ﮐﺎﺭﻫﺎﯼ ﺧﺎﻧﻪ . ﻭﻟﯽ ﺩﺧﺘﺮﺵ لنگ ﻇﻬﺮ ﺍﺯ ﺧﻮﺍﺏ ﺑﯿﺪﺍﺭ ﺷﺪ ﻭ ﭼﻨﺪ ﺳﺎﻋﺖ ﺑﻌﺪ ﺩﺭ ﻓﯿﺲ ﺑﻮﮎ ﭘﺴﺖ ﮔﺬﺍﺷﺖ : ﻫﻤﻪ ﯼ ﻫﺴﺘﯽ ﺍﻡ ﻣﺎﺩﺭ ...! ﺩﺭ ﻫﻤﺎﻥ ﻟﺤﻈﻪ ﻣﺎﺩﺭ ﻭﺍﺭﺩ ﺍﺗﺎﻕ ﺩﺧﺘﺮ ﺷﺪ، ﺩﺧﺘﺮك ﺩﺍﺩ ﺯﺩ : ﻫﺰﺍﺭ ﺑﺎﺭ ﺑﻬﺖ ﮔﻔﺘﻢ ﺑﯽ ﺍﺟﺎﺯﻩ ﻧﯿﺎ ﺗﻮ ﺍﺗﺎﻗﻢ، ﻧﻤﯽ ﻓﻬﻤﯽ؟؟ ﺭﺍﺳﺘﯽ، ﭘﺴﺖ ﺩﺧﺘﺮ ﮐﻠﯽ ﻻﯾﮏ ﺧﻮﺭﺩ ... ﻣﺮﺩ ﺗﺎﺑﻠﻮﯼ ﺧﺎﺗﻢ ﮐﺎﺭﯼ ﺷﺪﻩ ﺯﯾﺒﺎﯾﯽ ﺭﺍ ﮐﻪ ﺧﺮﯾﺪﻩ ﺑﻮﺩ، ﺭﻭﯼ ﺩﯾﻮﺍﺭ ﻧﺼﺐ ﮐﺮﺩ ... ﻫﻤﺴﺮﺵ ﮔﻔﺖ : ﺣﺎﻝ ﺑﺮﺍﺩﺭﺕ ﺭﺍ ﮐﻪ ﺑﯿﻤﺎﺭ ﺍﺳﺖ، ﭘﺮﺳﯿﺪﻩ ﺍﯼ ..؟ ﺑﺎ ﻋﺼﺒﺎﻧﯿﺖ ﮔﻔﺖ : ﺍﻻﻥ ﺣﻮﺻﻠﻪ ﻧﺪﺍﺭﻡ.. اما ! ﺭﻭﯼ ﺗﺎﺑﻠﻮ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺑﻮﺩ : «ﺑﯿﺎ ﺗﺎ ﻗﺪﺭ ﯾﮑﺪﯾﮕﺮ ﺑﺪﺍﻧﯿﻢ»! آيا تا بحال ! ﻫﯿﭻ ﻓﮑﺮ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﯾﻢ ﮐﻪ ﺷﻌﺎﺭ ﻫﺎﯾﻤﺎﻥ ﺩﺭ ﺩﻧﯿﺎﯼ ﻣﺠﺎﺯﯼ، ﭼﻘﺪﺭ ﺑﻪ ﺭﻓﺘﺎﺭﻣﺎﻥ ﺩﺭ ﻓﻀﺎﯼ ﺣﻘﯿﻘﯽ ﺷﺒﺎﻫﺖ ﺩﺍﺭﻧﺪ ؟؟ @tafakornab @shamimrezvan
😊 زردآلوسرشار ازکاروتن،پیش ساز ویتامین A است که به سلامت بینایی وپیشگیری ازشب کوری کمک می کند همچنین قیسی سرشاراز پتاسیم است . ✍قیسی منبع خوب آهن است که به رفع و پیشگیری کم خونی فقر آهن کمک می کند. 👈ابن سینا خوردن هر روز 50 گرم برگه زردآلو یا قیسی را برای تقویت اعصاب و کمخونی مفید دانسته است. 👇👇🏿👇 @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨﷽✨ ✨ نياز نيست انسان بزرگی باشيم، انسان بودن خود نهايت بزرگی است، مي توان ساده بود، ولي انسان بود، به همين سادگي!🌹 @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
✨آیت الله بهجت : 💍جهت گشایش بخت دختران آیه زیررا بخوانند: «رَبّنا هَبْ لَنا مِنْ أَزْواجِنا وَ ذُرِّیّاتِنا قُرّةَ أَعْیُنٍ وَ اجْعَلْنا لِلْمُتّقینَ إِمامًا» 📚فرقان ( 74) @shamimrezvan ღگشا👆👆
🔮 اگر را کرده اید ویا می خواهید به خویش برسید هر روز بین الطلوعین ۱۱۴ مرتبه بگو: ✨ یا جامع الشتات ✨ 🍃 ان شالله فراق به وصال تبدیل می شود. @shamimrezvan ღگشا👆👆
✍🏼 از امام صادق(ع): نقل است که هنگام مواجهه با《حیله》به این ذکر پناه برید وَأُفَوِّضُ أَمْری إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصیرٌ بِالْعِباد🔺 ڪلیڪ ڪنید↩️ @shamimrezvan ღگشا👆👆
‍ ‍ 🍃🍂جهـــــت شغـــــل منــاسب 🍃🍂 🌸✨هر که را مهمی باشد یا طالب چیزی شود یا دست ظالمی اسیر گردد و در حبس و محنتی افتد یا رزقش کم یا کارش کساد یا از شغلش معزول شود یا طالب ریاست قومی باشد دو رکعت نماز بخواند به نیت نماز شکر در مسجد یا محل خلوتی سر خود را برهنه کند و دست ها را بلند کرده و صد نوبت بگوید " " بعدازآن حاجات خودرابخواهدالبته مقاصد اوبرآورده شود.تاسه شب باید باحضورقلب ادامه دهددریک وقت معین✨ 📚گلهای ارغوان ج1 @shamimrezvan ღگشا👆👆
‍ ‍ ‍ برای ( ) توسل به (عج) کنید. ✍10تا یس میخونی به این نحو: ⚜شب چهارشنبه 2بار ⚜شب پنج شنبه 2بار ⚜شب جمعه 2بار ⚜روز جمعه هم 4بار ✨که جمعا میشه 10بار✨ ✨منظور از شب چهارشنبه رو دقت کنید👇👇 یعنی سه شنبه شب باید بخونید که فردای آن چهارشنبه میشود✨ 📚قرآن درمانی @shamimrezvan ღگشا👆👆 ღـگشا👆
🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹 مطابق ✴️ چهارشنبه 👈19 شهریور 99 👈 20 محرم الحرام 1442👈9 سپتامبر 2020 🏛 مناسبت های دینی و اسلامی . ⚫️😭پیدا کردن و دفن بدن مطهر جون ، غلام ابی ذر از شهدای کربلا توسط بنی اسد در حالی که این بدن بوی مشک می داد . 📛امروز صدقه صبحگاهی پرداخت گردد . 👶مناسب زایمان و نوزاد صبور، فاضل ،دانشمند، و عمری طولانی دارد و درآینده حاکم شهر یا منطقه ای گردد .ان شاءالله 🚘مسافرت اگر ضروری باشدحتما با صدقه همراه باشد. 🔭احکام نجوم. 🌗 این روز از نظر نجومی روز مناسبی برای امور زیر است. ✳️تاسیس شرکت . ✳️مبادله سند و قباله نوشتن . ✳️شکار و صید . ✳️و آغاز تحصیل نیک است . 💑احکام مباشرت و انعقاد نطفه. امشب مباشرت مستحب و فرزند حاکمی از حاکمان یا عالمی از عالمان گردد. ان شاءالله 💉💉حجامت خون دادن فصد باعث صحت است. 💇‍♂💇اصلاح سر و صورت ایمنی از بلاست . 😴🙄 تعبیر خواب. خوابی که (شب پنجشنبه) دیده شود تعبیرش از قران ایه ۲۱ سوره مبارکه "انبیاء علیه السلام "است. ام اتخذواالهه من الارض هم ینشرون ... و مفهوم ان این است که اگر کسی با خواب بیننده در خشم و غضب بود، خشم او برطرف شود .شما مطلب خود را دراین مضامین قیاس کنید. ✂️ناخن گرفتن 🔵 چهارشنبه برای ، روز مناسبی نیست و باعث خارش میشود. 👕👚 دوخت ودوز چهارشنبه برای بریدن و دوختن روز بسیار مناسبی است و کار آن نیز آسان افتد و به سبب آن وسیله و یا چارپایان بزرگ نصیب شخص شود.ان شاالله ✴️️ وقت در روز چهارشنبه: از طلوع آفتاب تا ساعت ۱۲ ظهر و بعداز ساعت ۱۶ عصر تا عشای آخر( وقت خوابیدن) ❇️️ روز چهارشنبه : یا حیّ یا قیّوم ۱۰۰ مرتبه ✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۵۴۱ مرتبه که موجب عزّت در دین میگردد 💠 ️روز چهارشنبه طبق روایات متعلق است به #امام_رضا_علیه السلام_ و . سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد. 💫ذات الکرسی عمود ۱۲:۴ ❣دعا در زمان ذات الکرسی مستجاب است. 🔴ذات الکرسی مخصوص روز است 📚 منابع مطالب ما: 📔تقویم همسران نوشته ی حبیب الله تقیان قم:انتشارات حسنین علیهما السلام ادرس: پاساژ قدس زیر زمین پلاک 24 @shamimrezvan ღگشا👆👆 🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❣مهربان خدایم ✨در این واپسین ساعات شب ✨ببخش گناهانیکه دانسته ویا ندانسته ✨مرتکب شدیم آرامشی عطا بفرما ✨به قلبهای بی تابمان ✨آمیـــن یا رَبَّ ❣تاخدا هست امید هست 😇 فردا روشن است ✨ شبتون آروم ✨ @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
هدایت شده از 
🔥مجموعه ای از داستان های کوتاه و پند آموز 🌈 🌈 🌈 🌈 را برای شما عزیزان در نظر گرفتم ، داستان هایی که علاوه بر کوتاه و مختصر بودنشان دارای محتوا و پیام خیلی مهمی در زندگی می باشد و برخی از آنها شاید در زندگی ما پیش آمده باشد.🔥 با ما باشید👇👇 http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727 👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بارالها 🤲 در این روز زیبا🌸🍃 زندگی را را برای من و دوستانم بابرکت و مبارک قرار بده پروردگارا 🤲 عاقبت اعمال ما را ختم به خیر بگردان که تو راز نهفته در سینه ها❤️ را می دانی و از نیت همه ی ما آگاهی آمین به برکت صلوات بر حضرت محمد و خاندان پاک و مطهرش 🌼بسم الله الرحمن الرحیم🌼 🌻الهی به امیدتو🌻 @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🌼 امروز چهارشنبه صلواتی ختم کنیم به نیت 💚سلامتی آقا امام زمان و سلامتی شما عزیزان 🍃🌼رفع گرفتاری حاجت مندان 💚وآرامش برای همه مردم سرزمینمان ﷺ🌼ﷺ🌼ﷺ🌼ﷺ اللهم صل ؏ محمد وآل محمد ﷺ🌼ﷺ🌼ﷺ🌼ﷺ اللهم صل ؏ محمد وآل محمد ﷺ🌼ﷺ🌼ﷺ🌼ﷺ اللهم صل ؏ محمد وآل محمد ﷺ🌼ﷺ🌼ﷺ اللّهُمَّ🌼 عَجِّل🌼 لِوَلِیکَ🌼الْفَرَج✨🤲 @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
🌼 🌼 قرنها منتظر يار غائب ايم بر ديوِ يأس با صبر غالب ايم درپشت ابر خورشيدديده ايم شب تاسحر منتظر صبح صاحب ايم 🌻تعجیل درفرج صلوات🌻 @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
صلی الله علیک یه سلام میدم رو به حرم تویی ارباب و من نوکرم صلی الله علیک رو چشام اقا میزارمت میدونی خیلی دوست دارمت عاشقم یا حسین این ارادت از قدیمه  نوکریت بهترین اتفاق زندگیمه  تو دلم کسی نمی گیره جاتو  بخدا غمی نمی مونه با تو دوست دارم کرببلاتو  کارم اینست که هر روز همان اول صبح☀️ یک سلامی طرفِ کرببلایت بکنم °【♡ دست بر سینه و با دیده ی پر اشک خود طلبِ دیدنِ آن صحن و سرایت بکنم ✨اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ ✨وَعَلٰى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَيْنِ ✨وَعَلىٰ اَوْلادِ الْحُسَيْنِ ✨وَعَلىٰ اَصْحٰابِ الْحُسَيْن 【🧡】 ‌@tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh