✨ختم مجرب برای برآورده شدن حاجات ✨
🌹امام جعفر صادق علیه السلام فرمودند:
✴️ بیستودو بار سوره تکاثر را بخوانید در خلوت،
✴️ و بعد از آن ۱۰۰۰ بار صلوات بفرستید
و حاجت خود را بخواهید که خداوند نیز برآورده خواهد نمود.
📚درمان با قران، صفحه۱۶۱
#باب_ترک_اعتیاد
🌹ازپیامبر اکرم(ص) روایت شـده:
اگر سوره مؤمنون رانوشته وبر شخصی که شرب خمر می کند آویخته یاهمراه کنندشراب رابد دانسته وبه آن نزدیک نمیشود.
📚تفسیرالبرهان ج4 ص9
#جلب_محبت❤️
چون خواهی خود را محبوب دل کسی کنی این آیه را بنویس و نام او (مطلوب) را بنویس و با خود نگاه دار .
آیه 7 سوره مائده :
وَاذْكُرُواْ نِعْمَةَ اللّهِ عَلَيْكُمْ وَمِيثَاقَهُ الَّذِي وَاثَقَكُم بِهِ إِذْ قُلْتُمْ سَمِعْنَا وَأَطَعْنَا وَاتَّقُواْ اللّهَ إِنَّ اللّهَ عَلِيمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ
📚خواص آیات قرآن کریم
#کشف_سحر_در_خانه
#سوره_تکویر
🍁هر کس با ایمان
سوره مبارکه تکویر را در خانه خود با نیت خالص و توجه به خدا و معنی آن بخواند.
اگر سحر در آن خانه باشد و موضع آن معلوم نباشد خداوند متعال آن سحر را ظاهر گرداند.
و اثر و شر آن را از اهل خانه دفع سازد.
📚خواص آیات قرآن کریم ص 196
@jomalate10rishteri
#انرژی_مثبت👆
🌹 #السلامعلیڪ_یا_اباعبدالله🍃
بےقرارم یـا امام المُنتظـر
التفـاتے بر منِ بےتاب ڪن
یڪ #شب_جمعہ مرا هم زائر
مرقد #شش_گوشۂ #ارباب ڪن
#دلم_براے_حرمٺ_پرمیزنہ
#شب_زیارتے_ارباب
#شبتون_حسینی
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از بنرها
داستان های کوتاه بهلول و مجموعه حکایات
سخن بزرگان و جملات فلسفی و پندهای ناب و جملات دلنشین
بزرگترین کانال داستان کوتاه در #ایتا🔻
http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727
#داستان_وضرب_المثل_وسخن_بزرگان👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
و او عــشــ🌼ـق را آفرید
و زندگی آغـاز شد
پس با نامش شروع میکنم
امروزم را
تابپیچد عطر عاشقی
درهوای زندگیام
🌻بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ 🌻
🍃الهی به امیدتو🍃
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🌼آدینه تون
معطر به عطر خوش صلوات🌼🍃
🍃🌼اللّهُمَّصَلِّعَلي
🍃🌼مُحَمَّدوَآلِمُحَمَّد
🍃🌼وَعَجِّلفَرَجَهُــم
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
🌼
🌼 🍃
🌼 🍃 🌼
🌼 🍃 🌼 🍃 🌼
#سلام_امام_زمانم
🌼کی شود در
ندبه های جمعه پیدایت کنم
🌼گوشه ای تنها
نشینم تا تماشایت کنم
🌼می نویسم روی
هر گل نام زیبای تو را
🌼تا که شاید
این روزجمعه ملاقاتت کنم
🌼السلام علیک یاصاحب الزمان
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#سلام_اربابم
▪️یا حسین ع 💚
اول صبح به سمت حرمت روکردم
دست بر سینه سلامی به تو دادم ارباب
سر صبحی شده و باز دلم دلتنگ است
السلام ای سبب سینه تنگم ارباب
السلام عليك يا اباعبدالله الحسین
#روزتون_حسینی🌹
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
#آیه_روز☝️
#آیاگمان_کردیدکه_شمارابیهوده_آفریده_ایم
🌍اوقات شرعی به افق تهران🌍
☀️امروز #جمعه ٢١ شهریور ماه ١٣٩٩
🌞اذان صبح: ٠۵.١٩
☀️طلوع آفتاب: ٠٦.۴۴
🌝اذان ظهر: ١٣.٠١
🌑غروب آفتاب: ١٩.١٧
🌖اذان مغرب: ١٩.٣۵
🌓نیمه شب شرعی: ٠٠.١٨
#حمله_تروریستی_به_برج_دو_قلوی_مرکز_تجارت_جهانی
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
اللهم صل علی محمدوال محمد...
ذکر روز جمعــه... صـد مرتبـه...
نماز روزجمعه:
،،پس ازنمازظهرجمعه
🌺دورکعت نماز گذارد و درهر رکعت
بعد از حمد ۷ توحید بخواند
🌺ذکر روزجمعه،100مرتبه
🍃اللهم صل علی محمدوآل محمد
وعجل فرجهم🍃
این ذکر بهترین داروی ،معنوی است
📚 مفاتیح الجنان
أَلَا بِذِڪْرِ اللَّهِ تَطْمَئِـنُّ الْقُلُــوبُ
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
#پیام_سلامتی
#خواص_نان_سنگک
✴️سرشار از↯↯
⚜آهن
⚜روی
⚜منیزیم
⚜وکلسیم است
🔸وتنها نانیست که تمام این مواد را دارد، اگر نانی این مواد را نداشته باشد باعث دیابت چاقی وسرطان میشود
♡• ♡ •♡
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلام
صبح آدینه اتون بخیر
زندگےانشایےاست
که خودمان مینویسیم
موضوع انشاء خدا را
وچه زیبا میشود
مقدمه اش عشق او
وانتهایش نگاه او باشد
روزتان پراز نگاه خدا❤️🍃
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
#دعا_درمانے #جهت_جلب_محبت 💞
✳️برای جلب محبت همسر، پدر و مادر، يا يكي از محارم و يا جلب محبت كسي كه داشتن رابطه با او حرام و گناه نيست، وضو بگير. دو ركعت نماز مثل نماز صبح به قصد قربت و نزديك شدن به خدا بخوان، بعد از نماز با گفتن تسبيحات حضرت فاطمه سلام الله عليها به حمد و ستايش خدا بپرداز،سپس بر محمد و آلش صلوات بفرست✳️
آن گاه اين دعا را بخوان:👇
اللَّهُمَّ ارْزُقْنِي إِلْفَهَا وَ وُدَّهَا وَ رِضَاهَا بِي وَ أَرْضِنِي بِهَا وَ اجْمَعْ بَيْنَنَا بِأَحْسَنِ اجْتِمَاعٍ وَ أَنْفَسِ ائْتِلَافٍ فَإِنَّكَ تُحِبُّ الْحَلَالَ وَ تَكْرَهُ الْحَرَامَ وَ اعْلَمْ أَنَّ الْإِلْفَ مِنَ اللَّهِ وَ الْفِرْكَ مِنَ الشَّيْطَانِ لِيُكَرِّهَ مَا أَحَلَّ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ
مردی از امام باقر عليه السلام دعايي جهت جلب محبت همسرش تقاضا كرد حضرت دستور عمل ذكر شده را به او فرمود.
📚مفاتیح الجنان
❤️💞❤️💞❤️💞❤️💞❤️💞❤️
@shamimrezvan
#ذڪرهاےگرـღگشا👆👆
✨ #ذکر_درمانے #کسب #ثروت_عظیم
اگرمی خواهی به ثروتی دست یابی که قابل جمع کردن نباشی از روز جمعه تا 41روزوهرروز41مرتبه این ذکر را تکرار کن.
« یا مفَتح فَتِّح یا مفَرِّج فَرِّج یا مسبب سبب یا میسرْ یسرْ یا مسهلْ سهلْ یا متَمم تَمم و حبسناَ االله نعم الوکیل
این ذکر را باید با حضور قلب ودوري از گناهان به جاي آورد ونباید فاصله اي دربین ایام ختم صورت گیرد .
📚ختوم اذکار ص133
@shamimrezvan
#ذڪرهاےگرـღگشا👆👆
○°●•○•°♡◇♡°○°●°○
#رمان " #رویای_من"بر اساس داستان واقعی
#قسمت_بیست و هفتم ✍ بخش چهارم
🌹خیلی باهاش حرف زدم تا راضی شد ، ولی هنوز تردید داشت و منم می ترسیدم واقعا کاری بشه که اون نتونه به آرزوش برسه در عین حال
نمی خواستم در کار بدی که می کنه شریک باشم ……
تورج اصرار داشت که بریم شام بخوریم ولی اون بستنی مخصوصی که برای من آورده بودن برای من کافی بود و دیگه اشتها نداشتم ….
تازه بهش گفتم بریم شاید همین امشب موضوع رو گفتیم ولی خواهش می کنم تا من شروع نکردم تو حرف نزن …..
احساس من نسبت به تورج جور دیگه ای شد صورت دیگه ای از اونو دیدم مصمم و به فکر آینده بدون شوخی و لودگی فکر نمی کردم اون هرگز به فکر چیزی باشه …..
وقتی رسیدیم خونه همه تو حال بودن و من ایرج رو دیدم که اصلا حالش خوب نبود و شاید با من قهر هم بود ، با تندی از تورج پرسید تا حالا کجا بودی ؟
تورج گفت : چی شده مگه داداش حرف می زدیم با هم …. برا چی دلواپس شدی ؟ جوابشو نداد و رفت نشست عمه گفت : خیلی دیر کردین آخه ما فکر کردیم نکنه اتفاقی براتون افتاده باشه … ایرج بازم با تندی گفت : بشین …بشین اینجا بگو چی شده که به رویا می خواستی بگی ؟ هر چی می خواستی بگی الان جلوی همه بگو ….
تورج یک نگاهی به من کرد و گفت : آخه چیز مهمی نبود که ……
بازم ایرج با همون لحن گفت : مهم بود یا نبود بشین بگو ما باید بدونیم …. راستش منم از ایرج ترسیده بودم ولی نمی خواستم مثل آدمهای گناه کار باهام رفتار بشه و متوجه شده بودم که برای همه سوء تفاهم پیش اومده و من می دیدم که طور دیگه ای به من نگاه می کنن …….. آب دهنم رو قورت دادم و با چشم به تورج اشاره کردم …. و گفتم : آره تورج می خواست یک چیزی به شما ها بگه که می ترسید باعث ناراحتی بشه پس می خواست با یکی در میون بزاره تا تصمیم بگیره چطوری عنوانش کنه این بود که رفتیم بیرون و با هم حرف زدیم مسئله فقط مربوط به خودشه و فقط می خواست با من مشورت کنه …..
این حرفا رو به خاطر ایرج گفتم و بالافاصله احساس کردم که ایرج تغییر حالت داد و پرسید خوب مگه ما غربیه ایم بگو ما که بد خواه تو نیستیم ….. علیرضا خان که تا حالا وا نمود می کرد ، تلویزیون نگاه می کنه … پرسید : کار بدی کردی ؟ گندی بالا آوردی ؟
تورج اومد حرف بزنه من بهش اشاره کردم الان چیزی نگو …. من به جای اون گفتم : راستش منم اول همین فکر شما رو کردم ولی وقتی بهم گفت نظرم نسبت بهش عوض شد فهمیدم که بر خلاف چیزی که نشون میده …خیلی به آینده و زندگیش اهمیت میده …..فقط می ترسه شما باهاش مخالفت کنین ….
خودش با صدای بلند گفت: آقا می خوام برم خلبانی….دانشکده ی افسری قبول شدم …
#ادامه_دارد
@jomalate10rishteri
#انرژی_مثبت👆
○°●○°•°°○°●°○
○°●•○•°♡◇♡°○°●°○
#رمان " #رویای_من "بر اساس داستان واقعی
#قسمت_بیست و هشتم✍ بخش اول
🌹یک دفعه همه سر جاشون میخ کوب شدن هیچ کس حرفی نمی زد علیرضا خان گلوش خشک شد ؛؛پیپ شو کوبید رو میز و گفت: بالاخره کار خودتو کردی ؟ من آخه چی بهت بگم ؟ مگه من برای خودم میگم دلم نمی خواد شغل به این
خطر ناکی داشته باشی …..چقدر در مورد این با هم حرف زدیم تو مگه قبول نکرده بودی؟ …. تورج گفت : نه نکرده بودم … فقط گفتم باشه چون شما می خواستین … ولی خلبانی عشق منه می خوام برم تو دل آسمون …. خیال پرواز یک لحظه راحتم نمی زاره دوست دارم اگر نتونم برم همیشه یک چیزی تو گلوم می مونه خواهش می کنم باهام مخالفت نکنین بزارین با خیال راحت برم ازتون می خوام خودتون بهم اجازه بدین و تو کارم نه نیارین ….
ایرج بلند شد در حالیکه اشک تو چشمش بود بغلش کرد و گفت داداشم ما از بس تو رو دوست داریم نمی خوایم برات اتفاقی بیفته … عمه گفت : بیا به خاطر من این کارو نکن تورج جان ، عزیزم به خاطر من …. و اشکش سرازیر شد ….. من نمی فهمیدم چرا اونا اینقدر این مسئله رو بزرگ کرده بودن خیلی ها خلبان می شدن و دلیلی نداشت که اونا نگران باشن به هر حال هیچ کدوم موافق نبودن و حتی حمیرا شدیدا باهاش مخالفت کرد ولی از آخر گفت : اگر واقعا دلت می خواد کسی نمی تونه جلوتو بگیره…
تورجم در جوابش گفت آره اینم که امشب مطرح کردم به خاطر حرف رویا بود می خواستم یواشکی برم اون گفت که این کارو نکن و مرد و مردونه حرفتو بزن منم زدم پس شما هم پشیمونم نکنین و خودتون بهم روحیه بدین ، من خیلی دوندگی کردم تا تونستم برم اونجا حتی پول دادم شناسناممو کوچیک کردم …
ما خیلی تعجب کرده بودیم اون از مدت ها پیش فعالیت می کرد تا خودشو تو دانشکده خلبانی ثبت نام کنه …… و هیچ کس چیزی نفهمیده بود.
بالاخره همه مجبور شدن با خواسته ی اون موافقت کنن و همه با نگرانی و تورج با خوشحالی ، رفتیم که شام بخوریم ایرج خودشو به من رسوند و خم شد و آهسته در گوشم گفت : منو می بخشی ؟ من هیچی نگفتم.
رفتنم سر میز و نشستم وبه روی خودم نیاوردم ……..
سه روز بعد تورج که همه ی کاراشو کرده بود رفت دانشکده ی افسری برای یک دوره ی آمادگی…… جاش خیلی خالی بود انگار همه یک چیزی گم کرده بودیم اصلا نمی دونستیم که وجودش اینقدر تو خونه موثره حتی علیرضا خان هم اغلب دلتنگی می کرد و براش بغض
می کرد .
ایرج می گفت : بدون شوخی های اون نمیشه زندگی کرد … و عمه برای خوردن هر چیزی که اون دوست داشت باید اشک می ریخت … این طوری شد که پسر کوچیک خانواده یک مرتبه بزرگ شد و به چشم اومد و ما روزها و شبها رو با شنیدن خاطراتی از تورج طی می کردیم …..
ایرج هیچی به من نمی گفت فقط به فکرم بود بهم توجه می کرد و نگاه های عاشقانه هر وقت باهاش تنها می شدم فکر می کردم الان یک ندایی به من می ده ولی جز حرف معمولی بهم چیزی نمی زد … و تلاشی هم برای این کار نداشت … دیگه داشتم به عشقش شک می کردم هیچ مانعی سر راه ما نبود پس چرا اون حرفی به من نمی زد چند بار احساس کردم که می خواد بگه ولی سرخ می شد و دستپاچه و حرف رو عوض می کرد …………
مثلا : تولد ایرج من پیش قدم شدم و به عمه و حمیرا گفتم که یک طوری که نفهمه براش جشن بگیریم همه ی کارای اونم خودم کردم کیک درست کردم شام پختم و براش یک ادوکلون خریدم … اونشب اون خیلی خوشحال شد و همه بهش گفتن که این جشن رو رویا برات گرفته آخر شب اومد در اتاقم تا ازم تشکر کنه گفت : خیلی ممنونم که هستی …امیدوارم همیشه برای ما بمونی …
می خواستم بهت بگم …. که … من خیلی …. یعنی من .. تو رو ….. یعنی قدرتو می دونم … شب به خیر … در و بستم و با حرص گفتم: چقدر سخت بود اگر می گفتی منو دوست داری ؟ ترسو ….
#ادامه_دارد
@tafakornab
@shamimrezvan
○°●○°•°♡◇♡°○°●°○
#حدیث_مهدوی
🖤حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف):
🍃من برای کسی که مصیبت جدم سیدالشهدا علیه السلام
را یاد کند و سپس برای تعجیل فرج و تایید امر من دعا کند،
دعا خواهم کرد🍃
📓مکیال المکارم،ج2،ص46
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
#احکام_شرعی #احکام_وضو
🚰وضو و غسل با آب غصبی😨
#سوال:
⁉️ حکم وضو و غسل با استفاده از آب پشت کنتور چیست و جبران آن چگونه است؟
#پاسخ:
❇️ استفاده غیر قانونی از آب پشت کنتور جایز نیست و وضو و غسل با آن باطل است. این گناه با توبه و استغفار جبران نمی شود؛ بلکه مبلغ آن را ضامن است.
نکته👇🏽
گاهی کنتور خراب است و شخص اطلاع رسانی کرده، اما مسئولان اقدامی برای تعمیر کنتور انجام نداده اند، در اینجا، وضو و غسل صحیح است ولی ضامن مبلغ آن می باشد.
منبع: امام خمینی، توضیح المسائل (محشی - امام خمینی و دیگر مراجع)، ج 1، ص 163، م 267؛ خامنه ای، استفتائات جدید، پایگاه اطلاع رسانی khamenei.ir، اموال دولتی.
#احکام_وضو
#احکام_غسل
#غصبی
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
#ذڪرهاےگرـღـگشا⬆️⬆️
#هرروزیک_آیه
✨بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
✨به نام خداوند رحمتگر مهربان
✨قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ ﴿۱﴾
✨به راستى كه مؤمنان
✨رستگار شدند (۱)
✨الَّذِينَ هُمْ فِي صَلَاتِهِمْ خَاشِعُونَ ﴿۲﴾
✨همانان كه در نمازشان فروتنند (۲)
📚سوره مبارکه المؤمنون
✍آیات ۱ تا ۲
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
✨ #ذڪر_درمانے
✨ #عزیز_شدن_نزد_دیگران
✨ #بخصوص_خانواده_همسر
👈 اگر شخصی بخواهد نزد دیگری عزیز و محترم شود به طرف راست و چپ و جهت خودش هر کدام ۴ مرتبه بگوید
《 #یاعَزیز 》
سپس به طرف مقابل بدمد، البته عزیز خواهد شد. این عمل مجرب وصحیح هست.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
برای ایجاد #محبت_در_دل_معشوق
👈برای ایجاد محبت در دل مقابل در روز جمعه ۱۰۰۰ مرتبه 《 #اَلوَدُود 》 را بر انار شیرین بخواند و به خورد مطلوب بدهد تا بخورد دوستی او بی نهایت گردد به گونه ای که تا روز قیامت از او جدا نشود.
@shamimrezvan
#ذڪرهاےگرـღگشا👆
#ذڪرهاےگرـღـگشا👆
هدایت شده از خانواده بهشتی
#همسرانه
#هر_دو_بدانیم
همسرتان رابرهمه مقدم بشمارید
💍وقتی ازدواج کردید،اولین و پراهمیت ترین شخص بعدازخودتان،همسرتان خواهد بود.
❌هیچکس وهیچ چیزحتی فرزندتان رابه او ترجیح ندهید
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
#تربیت_فرزند👨👩👦👦
کار خوب رو به فرزندتان بیاموزید
فرزندتان را به اشتباهاتش نیاویزید
با مجازات هیچکس تبدیل به انسان بهتری نخواهد شد.
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
✅ #تشرفات ✅
#داستان_تشرف
🔴🔵 امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) وارد مرحله قیام شده است.
♦️ میرزا ابوالفضل قهوه چی به ظاهر پيرمردي عامي و ساده اما در واقع يكي از شيفتگان و شرف يافتگان آستان مقدس امام زمان روحي فداه بود آن جناب نسبت به مسجد جمكران علاقه فراوان نشان مي داد و چه بسا تشرفات مكرر و توفيقات بي مثالش را از رهگذر انس با آن مسجد شريف به دست آورده بود .
🔷 از آن جناب نقل شده است كه در يكي از تشرفاتم به جمكران در عالم مكاشفه ، خدمت امام زمان رسيدم و آن حضرت خطاب به من فرمود :
🔶 ميرزا ابوالفضل ! از اين همه جمعيت كه مي بيني به جمكران آمده اند حتي يك نفر به خاطر من نيامده ، بلكه هر يك از ايشان به خاطر حاجت خويش آمده است .
🌹 ميرزا ابوالفضل ، در بازار قم قهوه خانه اي داشت ، اما هر چهار شنبه و هر جمعه آن را تعطيل مي كرد و به زيارت مسجد مقدس جمكران مي شتافت . روزي عده اي از بازاري ها به او گفتند : ميرزا ابوالفضل ! جمعه ها را براي خودت به جمكران برو ! و چهارشنبه ها را براي ما نرو ! بمان و به ما چايي بده ! در جوابشان گفت : براي چاي دادن به شما جمكران را رها نمي كنم . برخي از بازاري ها او را تهديد كردند و گفتند : اگر چنين كني قهوه خانه ات را مي بنديم . در جواب آنها گفت : ببنديد ! خيال مي كنيد كه به خاطر فروش چاي از امام زمانم دست بر مي دارم ؟! مگر من يوسف فروشم ؟! سرانجام عده اي از بازاري ها تهديد خود را با زدن قفل به در قهوه خانه او ، عملي كردند تا شايد وي را از عادت خويش باز دارند . اما آن مرد خدا ، هنگامي كه ديد به در قهوه خانه اش قفل زدند ، بلافاصله خودش نيز قفلي ديگر تهيه كرد و صدا زد : قهوه خانه ! خداحافظ !
🔺آن جناب خود نقل كرده است : در همان شب كه فردايش در قهوه خانه را قفل زدند ، آقا امام زمان را در خواب ديدم . حضرت فرمودند : ميرزا ابوالفضل ! بازاري ها تصميم گرفته اند بر در قهوه خانه ات قفل بزنند . گفتم : آقا جان ! قربانت گردم ! بگذار بزنند . مگر من بزغاله ام كه بع بع كنم و بگويم جو مي خواهم ؟! خدا ناظر است و رزق مرا مي دهد . من جمكران تو را به هيچ قيمتي رها نمي كنم . آقا لبخندي زدند . در همان حال از خواب پريدم و ديدم كه نزديك اذان صبح است ... صبح كه به قهوه خانه رفتم ، ديدم به در آن قفل زده اند.
🔴 میرزا ابوالفضل مدتی بعد از دنیا رفتند، یکی از خوبان قم او را در خواب دید که در همان عالم قبر(برزخ) یک کوله پشتی روی دوشش دارد و به آن شخصی که خواب می دید نزدیک شد و گفت آقا وارد قم شده و رد شد و رفت. این آقا وقتی از خواب برخواست، گفت: یعنی چه؟ میرزا ابوالفضل از دنیا رفته کوله پشتی یعنی چه؟ آقا واردقم شده یعنی چه؟نفهمید.
برای تعبیر خوابش پیش کسی رفت. گفتند این که دیدید کوله پشتی بر روی دوشش بود به این خاطر است که او عاشق ولی عصر(عج)بودند، عاشقی که از دنیا برود، عشق را از یاد نمی برد، یعنی برای رجعت آماده است و زمانی که امام زمان(عج) ظهور کند او نیز برمی گردد
🌺 و اما اینکه دیدید به تو گفت حضرت وارد قم شد، یعنی حضرت وارد مرحله ی قیام شد. پس واقعیت این است که قیام حضرت نزدیک است.
🌺ألـلَّـهُـمَــ عَـجِّـلْ لِـوَلـیِـکْ ألْـفَـرَج🌺
@tafakornab
@shamimrezvan
#بسته_سلامتے
🔻خواص سبزی خوردن
✔️ترخون جانشین نمک
✔️گشنیز کاهش قند خون
✔️تره کاهش فشار وکلسترول
✔️تربچه ضد سرطان
✔️ریحان آرامبخش و خواب آور
✔️شاهی محرک فعالیت کلیه ها
✔️جعفری خون ساز
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨﷽✨
✨ #پندانـــــــهـــ
بهترین چیزهای زندگی رایگان هستند
دوستان خوب
خانواده
خاطرات خوش
خنده،عشق
قدرشونو بدونیم♥️
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh