eitaa logo
درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
25.3هزار دنبال‌کننده
34.2هزار عکس
19.4هزار ویدیو
226 فایل
کانالی جهت آگاهی ازمفاهیم قرآن وذکر وحدیث کانال دوم مون(داستانهای آموزنده بهلول عاقل) http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727 تبلیغات👇 https://eitaa.com/joinchat/1541734514C7ce64f264e تعرفه تبلیغات☝ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌‌ ‌ ‌ ‌ #ترک_کانال
مشاهده در ایتا
دانلود
705.7K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
‍🌸شروع هفته تون معطر به ذکر شریف 🌸صلوات بر حضرت مُحَمَّدٍ ﷺ و خاندان پاک و مطهرش 🌸 🌸اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ 🌸وَ آلِ مُحَمَّدٍ 🌸وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
903.4K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
( إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِي جَنَّاتٍ وَنَعِيمٍ ) الطور (17) At-Tur بی گمان پرهیزگاران در باغها (ی بهشت) ونعمتها (ی فراوان) هستند. @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
❣ 🌹عمری به 🌱بیهوده گفتن سر نکردیم ها گفتند 🌹و ما نکردیم 🌱دل در تب لبیک زد ولی ما💔 🌹لبیک گفتن 🌱را لبی هم تر . . . 🌹تعجیل درفرج صلوات @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
4.61M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💔اول با دو چشمِ پرآب 🌹السلام علیـڪ یـا حسین😔 💔دلِ من مانده از حرم محروم😔 🌹السـلام علیـڪ 😔 ✨اَلـسـَّـلٰامُ عـَلـَيْكَ يٰـا اَبٰـا عَــبْـدِ اللهِ ✨وَعـَلَى الْاَرْوٰاحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِـنـٰائِكَ ✨عَلَيْكَ مِنّى سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقيتُ ✨و َبَقِىَ اللَّيْلُ و َالنَّهٰارُ وَ لاجَعَلَهُ اللهُ ✨ آخــِر َ الْـعَـهْـدِ مـِنّـى لـِزِيـٰارَتـِكـُمْ 💚اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ 💚وَعَلٰى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَيْنِ 💚وَعَـلىٰ اَوْلادِ الْـحـُسَـيـْنِ 💚وَعَلىٰ اَصْحٰابِ الْحُسَيْن  💚اللهم ارزقنا زیارت الحسیــــن عليه السلام @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
👆 🌍اوقات شرعی به افق تهران🌍 ☀️امروز ٢٢ شهریور ماه ١٣٩٩ 🌞اذان صبح: ٠۵.٢٠ ☀️طلوع آفتاب: ٠٦.۴۵ 🌝اذان ظهر: ١٣.٠٠ 🌑غروب آفتاب: ١٩.١٦ 🌖اذان مغرب: ١٩.٣۴ 🌓نیمه شب شرعی: ٠٠.١٨ @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
یـا رب العـالمیــــن... شنبــه... صـدمرتبـه... ⚜﷽⚜ ❣ذكر روز شنبه 🥀يا رَبَّ العالَمين 🌸اي پروردگار جهانيان هرڪس روزشنبه این نماز را بخواند خدا او را در درجه پیغمبران صالحین وشهدا قرار دهد [۴رڪعت ودر هر رڪعت حمد، توحید، آیة‌الکرسے] 📚مفاتیح الجنان @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
💥⚡️💥⚡️💥⚡️💥⚡️ ⚡️💥⚡️💥⚡️💥⚡️ 💥⚡️💥⚡️💥⚡️ ⚡️💥⚡️💥⚡️ 💥⚡️💥⚡️ ⚡️💥⚡️ 💥⚡️ ⚡️ 🌅 🌅 «نـــــهـــــج الـــــبـــــلاغـــــة» حکمت 325- 《در رثای محمد ابن ابےبکر》 وَ قَالَ (عليه السلام) لَمَّا بَلَغَهُ قَتْلُ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي بَكْرٍ: إِنَّ حُزْنَنَا عَلَيْهِ عَلَي قَدْرِ سُرُورِهِمْ بِهِ ، إِلَّا أَنَّهُمْ نَقَصُوا بَغِيضاً وَ نَقَصْنَا حَبِيباً و درود خدا بر او فرمود (آنگاه كه خبر كشته شدن محمد بن ابی بكر را به او دادند): همانا اندوه ما بر شهادت او، به اندازه‌ی شادی شامیان است. جز آنكه از آنان دشمن، و از ما دوستی كاسته شد. 🌅 🌅 @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
❗️عدم مصرف صبحانه به فاصله ی ۲ ساعت پس از بیدار شدن از خواب باعث بهم خوردن هورمون های سیری و گرسنگی شده و باعث می شود بدن شما برای جبران انرژی از دست رفته بیشتر از قبل در طی روز گرسنه شود. 🔸در نتیجه عدم صرف صبحانه با افزایش وزن همراه خواهد بود. @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
325.7K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
در این شــ🌺ــنبه ی زیبای شهریورماه یه آرزوی قشنگ تقدیم شما الهی ڪه همیشه خبراے خوب وعالی بهتون برسه و نامه ی زندگیتون پر باشه از اتفاقات خوشایند دلتون پراز شادی 🌹شروع هفته تون عالی🌹 @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
═══✙🍃✨🍃✨🍃✙═══ هفت مبین برای زندگی ✅این ختم را رو باید هر روز صبح انجام بدید به این طریق که در سوره یس هفت مبین قرار داده شده و هر مبین برای یکی از روزهای هفته هست:   ♨️در روز شنبه از اول یس تا مبین اول بخوانید ( از آیه اول تا آیه 12) ♨️در روز یک شنبه از اول یس تا مبین دوم بخوانید ( از آیه اول تا آیه 17 ) ♨️در روز دوشنبه از اول یس تا مبین سوم بخوانید ( از آیه اول تا آیه 24 ) ♨️در روز سه شنبه از اول یس تا مبین چهارم بخوانید ( از آیه اول تا ایه 47 ) ♨️در روز چهاشنبه از اول یس تا مبین پنجم بخوانید ( از آیه اول تا آیه 60 ) ♨️در روز پنج شنبه از اول یس تا مبین ششم بخوانید ( از آیه اول تا آیه 69 ) ♨️در روز جمعه از اول یس تا مبین هفتم بخوانید ( از آیه اول تا آیه 77 )   @shamimrezvan ღگشا👆👆
🌸✨هرڪس ده مرتبه سوره 《 قل یا أیها الکافرون 》 را در وقت طلوع آفتاب بخواند و بعد از آن، هر دعائے ڪہ بکند مستجاب شود✨ 📚تسهیل الدواء،ص۳۱۴ @shamimrezvan ღگشا👆👆
○°●•○•°♡◇♡°○°●°○ " "بر اساس داستان واقعی و هشتم ✍ بخش دوم 🌹تا یک روز مینا زنگ زد و گفت فردا تو دانشگاه نتایج کنکور رو میدن .. من یک دفعه دلهره به جونم افتاد و نگران شدم احساس می کردم هیچی بلد نبودم و امکان نداره قبول شده باشم …. تا صبح یا بیدار بودم یا خوابهای بدی می دیدم …… یک بار دیدم که ورقه ای سفید بهم دادن .. پرسیدم این چیه؟ گفتن برگه آزمون توس که سفید دادی … یک بار می دیدم که همه دارن میرن دانشگاه و من پشت در موندم ….. بیدار می شدم و دیگه دلم نمی خواست بخوابم تا از اون خواب ها ببینم …… صبح زود حاضر شدم تا برم … با مینا جلوی در دانشگاه قرار گذاشته بودم ….اون زمان نتایج رو دست نویس برای داوطلب می فرستادن و این خیلی طول می کشید پس بهترین راه این بود که خودمون مراجعه می کردیم …. وقتی اومدم پایین ایرج هنوز نرفته بود ….. از دیدن من ترسید پرسید : چی شده مریضی ؟ گفتم نه برای چی ؟ گفت حالت خیلی بده چرا این طوری شدی ؟ گفتم راستش امروز نتیجه ی کنکور اعلام میشه می ترسیدم بگم چون می دونم قبول نمیشم ……. گفت خوب نشی فدای سرت سال دیگه طوری نمیشه که …. داشت گریه ام می گرفت … گفتم تو رو خدا اینطوری نگو .. خیلی سخته… نمی خوام بهش فکر کنم حالا برم ببینم چی میشه …. گفت وایسا خودم می برمت ….. 🌹گفتم :نه ، نه , چه کاریه تازه اگر قبول نشم خیلی خجالت می کشم ….. به حرفم گوش نکرد و رفت به علیرضا خان گفت : شما با اسماعیل برین من رویا رو ببرم دانشگاه نتیجه رو اعلام کردن … گفتم: نه به خدا خودم میرم علیرضا خان یک نگاهی به من کرد و گفت : نه ببرش حالش خوب نیست … نکنه می دونی قبول نمیشی …. عمه پرید بهش که این چه حرفیه می زنی ؟ چرا قبول نشه ؟ گفتم آره به دلم افتاده اسمم نیست ، دیشب هم خواب دیدم هر چی گشتم اسمم نبود … کاغذ نتیجه آزمون سفید بود یکی هم بهم گفت اصلا کنکور ندادی…. خودم می دونم وقتی این طوری میشم ، یعنی به دلم یک چیزی میفته حتما همون میشه ….. عمه گفت : این مزخرفا چیه می گی دلشوره داری این طوری فکر می کنی .. برو منم دعا می کنم انشالله قبول شدی … می خوای منم بیام ؟ گفتم نه می ترسم قبول نشده باشم خجالت بکشم …. ایرج گفت این قدر بزرگش نکن ….. الان بهش فکر نکن ….بیا زودتر بریم …. تمام راه رو تا دانشگاه ایرج منو نصیحت کرد ولی حال من بدتر و بدتر می شد…….. انگار وقتی دلداریم می داد مطمئن می شدم که قبول نشدم … بدنم یخ کرده بود و می لرزیدم شونه هام تکون می خورد … 🌹دم دانشگاه خیلی شلوغ بود و ماشین رو دورتر نگه داشتیم و با هم پیاده رفتیم ….مینا جلوی در منتظر بود … اونم حال خوبی نداشت نگاهی به من کرد و گفت : تو دیگه چی میگی اگر من استرس داشته باشم حق دارم تو که قبول میشی ، اگر تو قبول نشی پس کی می خواد قبول بشه …. بریم؟ گفتم نه من نمیام ایرج تو با مینا برو من اینجا منتظر میشم …اصلا نمی تونم راه بِرم ….. ایرج گفت پس بزار ببرمت تو ماشین اونجا بشین ، گفتم نه اینجا تکیه میدم تا تو بیای …. @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh ○°●○°•°♡◇♡°○°●°○