#بایکوت_خبری_نخبه_زن☝️
یـاذالجـلال والا کرام...
یکشنبـه ... صدمرتبه...
💗پیام رهبری👆
🌸 #ذکرروز یکشنبه ۱۰۰ مرتبه
💗یا ذَالجَلالِ والاِکرام💐
🌸ای صاحب جلال و بزرگواری
💗این ذکر موجب فتح و نصرت میشود
#نماز_آمرزش👇
✍هرڪس این نمازرادر روز1شنبه بخواندازآتش جهنم وعذاب ایمن شود↻2رڪعت ؛
رکعت اول⇦حمد و 3 ڪـوثر
رکعت دوم⇦حمد و 3 توحید
📚جمال الاسبوع۵۴
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
🌙دعای هر روز ماه صفر☝️🌙
🌼اگر کسی خواهد که
🌼محفوظ ماند از بلاهای نازله
🌼در این ماه در هر روز
🌼ده مرتبه این دعا را بخواند
💥دعای ویژه ماه صفر نیز از محدث بزرگ مرحوم «فیض کاشانی» نقل شده که مستحب است هر روز 10 مرتبه قرائت شود:
✨یا شَدیدَ الْقُوی وَیا شَدیدَ الْمِحالِ یا عَزیزُ یا عَزیزُ یا عَزیزُ ذَلَّتْ بِعَظَمَتِکَ جَمیعُ خَلْقِکَ فَاکْفِنی شَرَّ خَلْقِکَ یا مُحْسِنُ یا مُجْمِلُ یا مُنْعِمُ یا مُفْضِلُ یا لا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ سُبْحانَکَ اِنّی کُنْتُ مِنَ الظّالِمینَ فَاسْتَجَبْنا لَهُ وَنَجَّیْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَکَذلِکَ نُنْجِی الْمُؤْمِنینَ وَصَلَّی اللّهُ عَلی مُحَمَّدٍ وَ الِهِ الطَّیِّبینَ الطّاهِرینَ.✨
📚مفاتیح الجنان
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
#پیام_سلامتی
🌾جوانه ماش منبع غنی لسیتین است و سبب کاهش کلسترول خون نیز میشود !
✅در نتیجه به کاهش چربی کبد کمک میکند و از کبد چرب پیشگیری میکند 👌
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸یکشنبه تون
💕پراز عشق و محبت
🌸و نگاه خدا هر لحظه
💕همراهتون باشـه
🌸آرزو میکنم
💕امـروز طلوع شادی
🌸خوشبختی و
💕روزی فراوان باشـه براتون
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
#آیه_درمانے #باب_عشق_محبت💞
از برای محبت روز یکشنبه صبح قدری نمک را بسیار سایئده که بسیار نرم بشود و در پیش روی خود گذارد و 51 دفعه این دعا را بخواند و بر آن دمد و نمک را در جای گرم و داغی قرار دهد به قصد محبت مطلوب
آیات 78 و 79 سوره یس :
وَضَرَبَ لَنَا مَثَلًا وَنَسِيَ خَلْقَهُ قَالَ مَنْ يُحْيِي الْعِظَامَ وَهِيَ رَمِيمٌ ﴿۷۸﴾
قُلْ يُحْيِيهَا الَّذِي أَنْشَأَهَا أَوَّلَ مَرَّةٍ وَهُوَ بِكُلِّ خَلْقٍ عَلِيمٌ ﴿۷۹﴾
📖اسرار المقاصد
@shamimrezvan
#ذڪرهاےگرـღگشا👆👆
#بخت_گشایی
#سوره_درمانے
هر كس را كه #بختش_بسته باشد
سوره #احزاب از قران كريم را در ساعت سعد (روز یکشنبه ساعت 1ظهر) بنويسد و در موم زرد عسل بپيچد و در محلی كه زندگی می كند مخفی نمايد طوريكه كسی از محل آن باخبر نباشد برايش خواستگار پيدا می شود.
📚قرآن درمانی
@shamimrezvan
#ذڪرهاےگرـღگشا👆👆
#مطالب_مشابه🌸🍃👆
○°●•○•°♡◇♡°○°●°○
#رمان " #رویای_من "بر اساس داستان واقعی
#قسمت_سی و دوم✍ بخش سوم
🌹ولی صبح که برای نماز رفتم اول عکس اون رو برداشتم و نگاه کردم و بی اختیار بوسیدم و بهش گفتم از این به بعد فقط من می مونم و تو. با هم زندگی می کنیم…
دیگه اصلا سعی نکردم اون رو ببینم یا سراغش برم و یا باهاش حرف بزنم. مثل اینکه هیچ اتفاقی بین ما نیفتاده…
🌹ولی من قلبم رو می خواستم چیکار کنم؟ مگه از اول دست من بود که حالا بتونم اون رو کنترل کنم؟ وقتی نزدیکش بودم نفسم بند میومد و وقتی از دور پیداش می شد ضربان قلبم اونقدر تند می شد که احساس می کردم تمام بدنم داره مثل قلبم می زنه و از همه بدتر ساعت اومدنش به خونه بود که دیگه حسی به تنم نبود و فقط سکوت می کردم تا صدای ماشینش و بعد صدای در رو و صدای پای اون روی پله ها رو و صدای در اتاقش رو بشنوم و این ها هیچ اختیاری نبود… وقتی پای ایرج در میون بود من مثل عروسک کوکی می شدم که اختیاری از خودش نداره….
🌹یبست روز دیگه هم به همین منوال گذشت هوا خیلی سرد شده بود من تصمیم گرفتم از راه دانشگاه برم و برای خودم یک پالتو بخرم. ولی به عمه چیزی نگفتم چون اون موافقت نمی کرد که من پولم رو خرج کنم. مرتب به من سفارش می کرد که پولات رو از بانک نگیر و جمع کن برای آینده ات… دنیا بند و بنیان نداره… و هر چیزی که من نیاز داشتم رو برام تهیه می کرد…
🌹از گوشه و کنار می شنیدم که تورج به عمه زنگ می زنه و گاهی با ایرج تماس می گیره… ولی خبر دیگه ای نداشتم… و تو این مدت خونه هم نیومد… البته شاید بازم من کج خیالی می کردم ولی احساسم این بود که علیرضا خان هم با من خیلی مهربون مثل قبل نبود.
🌹اتفاقا اون روز ساعت دو تعطیل شدم و یک تاکسی گرفتم و رفتم خیابون پهلوی تا بگردم و یک پالتوی خوب بخرم…
همه جا بسته بود پس پیاده راه افتادم و از کنار پیاده رو بی هدف قدم زدم تا مغازه ها باز شد. ولی از بس دلم گرفته بود بازم دلم می خواست به همون کار ادامه بدم، بی اینکه به چیزی نگاه کنم از کنار مغازه ها رد می شدم… یک مرتبه دیدم که پیاده مقدار زیادی راه رفتم و دیگه جایی بودم که اصلا بوتیکی نبود. دوباره برگشتم…
🌹ولی چیز مناسبی پیدا نکردم… به ساعت نگاه کردم و دیدم که نزدیک نه شبه و حتما عمه نگران من شده.
با عجله یک تاکسی گرفتم و بر گشتم خونه. زنگ در وردی رو زدم آقا کریم در رو باز کرد. از دیدن من تعجب کرد که چرا تو این سرما پیاده اومدین؟ خانم می گفتین اسماعیل تو اتاق من بود می فرستادم دنبالتون… گفتم نه مهم نیست با تاکسی اومدم… هنوز چند قدم نرفته بودم که اسماعل ماشین رو روشن کرد و اومد تا همون چند قدم راه رو منو ببره… گفتم آخه چه لزومی داره؟ راهی نیست خودم می رفتم…
🌹گفت: نه خیر آقا سفارش کرده بیست بار اومده دم در و برگشته می ترسیدن شما سرما بخورین… پرسیدم علیرضا خان؟ گفت: نه خیر آقا ایرج. الانم تو حیاط هستن…
همون رو گفت که من چشمم افتاد به ایرج که روی پله ی وردی وایساده بود. ماشین که وایساد عمه هم اومد… پیاده شدم ایرج دوید جلو و پرسید اتفاقی برات افتاده؟ گفتم نه چه اتفاقی؟ رفتم خرید…
🌹عمه داد زد خوبی؟ کجا بودی تا حالا؟ چرا بی خبر رفتی مُردیم و زنده شدیم بدو… بدو حمیرا تو رو می خواد… بدو حالش خیلی بده…
با عجله از پله ها رفتم بالا و خودم رو رسوندم به اتاق حمیرا… داشت ناله می کرد اونقدر جیغ زده بود که دیگه نایی نداشت… رو تخت نشستم و بغلش کردم دستهاشو انداخت دور گردن من و سرشو مثل یک بچه ی بی پناه گذاشت روی سینه ام و نفس نفس می زد و آهسته ناله می کرد…گفتم: الهی بمیرم، ببخشید عزیزم نمی دونستم بیدار میشی وگرنه نمی رفتم غلط کردم… و اون بیشتر خودش رو به من می چسبوند و آروم تر می شد.
🌹گریه ام گرفته بود هم من و هم عمه و هم ایرج و حتی مرضیه اشک می ریختیم …..(حالا می فهمم که همه ی آدما مثل حمیرا نیاز دارن که همون طور سرشون رو روی یک سینه ای بزارن که برای اونا مطمئن و امن به نظر بیاد چه اونایی که مغرورند و قوی هستن و چه اونایی که ضعیف و ناتوانند این یک نیاز انکار ناپذیره انسانه، بعضی ها به دنبال همین نیاز گم میشن… چون جایگاه خودشون رو پیدا نمی کنن یا به اشتباه پناه می برند)
#ادامه_دارد
@tafakornab
@shamimrezvan
○°●○°•°♡◇♡°○°●°○
○°●•○•°♡◇♡°○°●°○
#رمان " #رویای_من "بر اساس داستان واقعی
#قسمت_سی و دوم ✍ بخش چهارم
🌹تا موقعی که حمیرا آروم روی پای من خوابش برد،ایرج و عمه بالای سر ما وایساده بودن…
این طور که عمه می گفت: خیلی هر دو اذیت شدن، هم برای من نگران بودن هم برای جیغ و فریاد های حمیرا…
من حمیرا رو خوابوندم و رفتم تا لباسم رو عوض کنم . وقتی رفتم تو آشپزخونه ایرج و عمه اونجا بودن. مرضیه داشت شام رو می کشید.. اونا داشتن با هم حرف می زدن…
🌹عمه می گفت : می ببینی تو رو خدا وقتی حالش خوبه میشه دختر بابا وقتی بد میشه به من فحش میده انگار تقصیر منه. چی بهش بگم… آخه حرفم که نمی شه بهش زد زود قهر می کنه و میره بدتر منو حرص میده… ایرج گفت: خودتو ناراحت نکن مادر من، مردا نمی تونن مثل زن ها احساس شونو بگن… یک جور دیگه ابراز می کنن. خودت می دونی که اون برای حمیرا چقدر غصه می خوره ولی نمی تونه نشون بده. تازه طاقتش هم از شما کمتره…
🌹عمه رو کرد به من و گفت حالا تو بگو کجا رفته بودی؟ دلمون هزار راه رفت… من که گفتم حتما یک بلایی سرت اومده…
گفتم: دانشگاه دیر تعطیل شد بعدم دیدم سردمه رفتم پالتو بخرم باجه تلفن هم دم دستم نبود، ببخشید، فکر نکرده این کارو کردم… عمه با اعتراض گفت: تو پالتو می خواستی؟ میومدی با اسماعیل یا ایرج می رفتی. تو رو خدا دیگه بی خبر جایی نرو. به من بگو چه ساعتی میای همون موقع بیا. من کاری ندارم کجا میری فقط بدونم که حالت خوبه همین… گفتم چشم عمه دفعه ی آخرمه دیگه این کارو نمی کنم، قول میدم.
🌹با اومدن علیرضا خان حرف قطع شد و شام خوردم و بدون اینکه به صورت ایرج نگاه کنم رفتم بالا …
فردا هم رفتم دانشگاه. اون روز خیلی درس داشتم و سرم خیلی شلوغ بود بیشتر دانشجو هایی که با من هم کلاس بودن من رو شناخته بودن و چون من در درس از اونا قوی تر بودم مرتب اشکال هاشون رو از من می پرسیدن پس بازم دیرتر از دانشگاه اومدم بیرون…
جلوی در ورودی ایرج رو دیدم که از سرما خودش رو خم کرده بود ….
#ادامه_دارد
@tafakornab
@shamimrezvan
○°●○°•°♡◇♡°○°●°○
#حدیث_روز
🔅 #امام_علی_علیه_السلام :
🔸 سَبَبُ التَّدمير سوءُ التَّدبيرِ .
🔹« علّت ويرانى ، سوء تدبير (بى مديريّتى) است . »
📚 غرر الحكم : ج ٤ ح ٥٥٤٩
〰➿〰➿〰➿〰➿〰
💎حضرت فاطمه زهرا عليها السلام :
هر كه عبادت خالصانه خود را به درگاه خدا فرا برد ، خداوند عزّ و جلّ بهترين كارى را كه به صلاح اوست برايش فرو فرستد
📚ميزان الحكمه، جلد 4، صفحه 49
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
✨﷽✨
#احکام_شرعی #احکام_نماز
❓سوال: آیا #نماز خواندن روى تخت و تشک ابرى، صحیح است؟
📝پاسخ: اگر هنگام نماز، تخت حرکت زیادى نداشته و بدن در موقع قرائت و ذکر، روى آن آرام باشد، نماز صحیح است.
❓سوال: آیا نماز خواندن بر روى فرش ابریشم، صحیح است؟
📝پاسخ: همه مراجع: آرى، صحیح است.
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
#هرروزیک_آیه #تدبر #بخشش
✨وَلْیَعْفُوا وَلْیَصْفَحُوا أَلَا تُحِبُّونَ أَن یَغْفِرَ اللَّهُ لَکُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَّحِیم
✨ببخشید و چشم بپوشید ، آیا دوست ندارید خداوند شما را ببخشد؟ و خداوند بسیار آمرزنده و مهربان است
📚سوره نور ، آیه٢٢
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
🌹👈ابلیس به ۵ علت بدبخت شد🌹
➊اقــــرار به گـــــناه نڪرد
➋از ڪرده پشـــــیمان نشد
➌خــــود را مـلامـت نڪرد
➍تصـمیم به تـــوبه نگرفت
➎از رحـمت خدا نامید شد.
💐آدم به ۵ علت سعادتمـند شد💐
➊اقـــــرار به گـــــــناه ڪرد
➋از ڪرده پشـــــــیمان شد
➌خــــود را ســـرزنش ڪرد
➍تعـــجیل در تـــــوبه ڪرد
➎به رحمت حق امید داشت.
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
#ذکر_درمانے
🍃جهت خیانت نکردن همسر🍃
✨هر روز ٢٢۰ مرتبه ذکر
《 #یاغفار 》 تا یکسال مداومت کنند
تا برای همیشه ریشه کن بشه این مشکل ان شا الله
✧💞✧💞
#ایده_معنوی
@shamimrezvan
#ذڪرهاےگرـღگشا👆👆
هدایت شده از داستان های آموزنده ،بهلول عاقل ضرب المثل
🌸خــدایا همینکه
💗حال دوستانم خوب باشد
🌸و لبخند بر لبشان کافیست
💗در این عصر زیبـا آنها را
🌸به آغوش مهربانت میسپارم
💗و بهترین هدیه سلامتی را
🌸برایشان آرزومندم
#پاییزپیشاپیش_مبارک☕️🍩
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از بنرها
مجموعه ای بی نظیراز:
🔴داستانهای ناب خداشناسی وحکایات شیرین
🔵ریشه ی ضرب المثلهای اصیل ایرانی
🔴داستانهاي شيرين انبيا و معجزات پيامبران
🔵زندگينامه شيطان
🎯در مجموعه ی داستانِ راستان
👇👇
http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727
#داستان_وضرب_المثل_انرژی_مثبت👆
هدایت شده از خانواده بهشتی
#همسرانه
💝ازدواج وقتی خوب پیش می رود که حداقل یک نفر بتواند معذرت خواهی کند.
🔴غرور داشتن در رابطه زناشویی چیز قابل قبولی نیست.
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از خانواده بهشتی
#تربیت_فرزند👨👩👧👦
💢اگر قرار است اتفاق مهمي " چه خوب چه بد " در خانواده رخ دهد صبر نكنيد تا آخرين دقيقه خبر آن را به دختر يا پسر نوجوانتان بدهيد.
اگر جز اين باشد او احساس مي كند كه وجودش در خانواده اهميتي ندارد!
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
🔵بانویی که امام حسین علیه السلام، سه بار در قبر به دیدنش آمد!🔵
✳️ائمه اطهار به ویژه امام زمان(علیه السلام) تاکید فراوانی بر مداومت به خواندن زیارت عاشورا داشته اند.
🌟 این زیارت از ناحیه خود خداوند متعال نازل شده و از احادیث قدسی به شمار می رود.
📜از حاج محمدعلی روایت شده که:
در یزد مرد صالح و فاضلى بود که به فکر آخرت خویش بود و شبها در مقبره اى خارج شهر یزد که به آن مزار گویند، مى خوابید.
💠این مرد همسایه اى داشت که از کودکى در مکتب و غیره با هم بودند، تا اینکه بعدها باج خواهى و پول زورگرفتن را انتخاب کرد و تا آخر عمر هم چنین مى بود، تا اینکه مرد و در همان مقبره مذکور دفن کردند.
🔴هنوز یک ماه نگذشته بود که حاج محمد على او را در خواب دید، با حالت زیبا و سر حال از نعمت!!
💬او گوید: نزدش رفتم و به او گفتم: تو از کسانى نبودى که در باطن نیکو باشی و کار تو جز عذاب نتیجه اى نداشت، چگونه به این مقام رسیدى؟!
♨️آن مرد گفت: آرى مسئله همانطور است که تو گفتى، من تا دیروز در سخت ترین عذاب بودم،
🌺تا اینکه همسر استاد اشرف آهنگر از دنیا رفت و او را در اینجا دفن کردند و اشاره کرد به مکانى که صد ذراع فاصله داشت
و در همان شبى که او را به خاک سپردند، حضرت امام حسین(علیه السلام) سه بار به دیدن او آمدند.
🌺و در مرتبه سوم دستور فرمود: تا عذاب را از اهل این قبرستان بردارند، به این جهت حال من نیکو شد و در نعمت و وسعت قرار گرفتم...
💬حاج محمدعلى گوید: با تعجب از خواب بیدار شدم، استاد اشرف آهنگر را نمى شناختم و جاى او را نمى دانستم، در میان بازار آهنگرها جستجو نمودم تا استاد اشرف را پیدا کردم...
از او پرسیدم،آیا شما همسر دارى؟ گفت: داشتم، ولى دیشب فوت نمود و او را در فلان جا دفن کردیم...
💥از او پرسیدم: آیا همسر شما به زیارت امام حسین (علیه السلام) رفته بود؟ گفت: خیر...
❓پرسیدم: آیا مصیبت حضرت را مى نمود؟ گفت: خیر.
🔰پرسیدم: آیا او براى امام حسین مجلس مصیبت برپا مى کرد؟ جواب داد: خیر، منظورت از این سوالها چیست ؟
♻️ آن مرد داستان خواب خود را بیان کرد و گفت مى خواهم رمز آن ارتباط میان او و امام حسین را دریابم.
🔆استاد اشرف گفت: آن زن همواره به خواندن #زیارت_عاشورا مداومت داشت...
📚شیخ عباس قمی، کتاب شریف مفاتیح الجنان
@tafakornab
@shamimrezvan
#پیام_سلامتی #عکس_نوشته👆
✅9 بیماری که میشود با 9 میوه خشک آن را درمان و یا از ابتلا به آن پیشگیری کرد
برای عزیزانتون ارسال کنید
join us 👌👇
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨﷽✨
✨ #پندانـــــــهـــ
✅ده چیز
✅ده چیز دیگر را از بین میبرد
✨نیکی، بدی را
✨تکبر ،علم را
✨توبه ،گناه را
✨دروغ ،رزق و روزی را
✨عدل، ظلم را
✨غم ،عمر را
✨صدقه ،بلا را
✨خشم ،عقل را
✨پشیمانی، سخاوت را
✨غیبت ،کارهای خوبت را
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
#ذکر_درمانے
#ثروت #دولت
💙👈 مرحوم نائینی می فرماید:↯↯↯
🍃🌹 و هرکس هر شب ۱۱۱مرتبه بگوید ((یا عٰالِیُ یٰا کٰافِیُ )) خداوند متعال تمام امور او را کفایت میکند انشالله تعالی.🌹🍃
📚 منبع :کشکول سیاح :۳۰۲/۲
🍃🍂🌹🍃🍂🌹🍃🍂
@shamimrezvan
#ذڪرهاےگرـღـگشا👆
#ذکر_درمانے
#گشایش_بخت_دختران ❤️
#ذكر 🌷«یا لطیف»🌷 جهت بخت گشایی دختران بسیار مناسب است.
كه میبایستی این ذكر را هر روز ۱۲۹ مرتبه بخوانید.
👈 و همچنین این آیه نیز همین خواصی را دارد. كه به وقت اذان خوانده شود.
🌸✨ وَ اَنْکِحُوا آلْاَیامی مِنْکُمْ وَ الصّالِحینَ مِنْ عِبادِکُمْ وَ اِمائِکُمْ اِنْ یَکُونُوا فُقَراءَ یُغْنِهِمُ اللهُ مِنْ فَضْلِهِ وَاللهُ واسِعٌ عَلیمٌ ✨🌸
(سوره نور آیه۳۲).
@shamimrezvan
#ذڪرهاےگرـღـگشا 👆
#اذکارمعجزه_آسای_طلایی
#گشایش_بخت
🌸✨ یڪ ذکرمجرب براے گشایش بختツ
اگہ مجردے ودلت همســ♡ـــر مےخواد
زیادبگـو↯
«رَبِّ لا تَذَرْنی فَرْداً و َأَنْتَ خَیْرُ الْوارِثینَ»✨
ڪلیڪ ڪنید↩️
@shamimrezvan
#ذڪرهاےگرـღگشا👆👆
🍂🍃🌸🍂🍃🌸
🍂🌸🍂
🌸
#دعا_درمانے #دعا_براے_رفع_درد
🍡از امام صادق علیـہ السلام نقل است ڪـہ براے هر دردے بگو :
☘قَالَ الصَّادِقُ ع تَقُولُ بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ كَمْ مِنْ نِعْمَةٍ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فِي عِرْقٍ سَاكِنٍ وَ غَيْرِ سَاكِنٍ عَلَى عَبْدٍ شَاكِرٍ وَ غَيْرِ شَاكِر ☘
🍡سپس با دست راست ریشت را بگیر و پس از نماز واجب سـہ بار بگو :
☘اللَّهُمَّ فَرِّجْ كَرْبِي وَ عَجِّلْ عَافِيَتِي وَ اكْشِفْ ضُرِّي ☘
و سعے ڪن ڪـہ این دعا با اشڪ و گریـہ باشد
📚اصول ڪافے ج 2 ص 565 – بحارالانوار ج 92 ص 50
🌸
🍂🌸🍂
🍃🍂🌸🍃🍂🌸
@shamimrezvan
#ذڪرهاےگرـღگشا👆👆
#خواص_سوره_های_قرانی
✅برای الفت ومهربانی خانواده
✅دفع کشمکش ودعوا های مختلف
✅گرم شدن محیط زندگی
《 پیشنهـــادے فـــوق العــاده 》
⇜۞سوره↯مبارکه۞⇝
#طلاق
📚درمان باقران ص۱۳۰
@shamimrezvan
#ذڪرهاےگرـღگشا👆👆