#احسن_القصص
✨ﺭﻭﺯﻱ ﻣﺮﺩﻱ ﻓﻘﻴﺮ،
ﺑﺎ ﻇﺮﻓﻲ ﭘﺮ ﺍﺯ ﺍﻧﮕﻮﺭ،
ﻧﺰﺩ ﺭﺳﻮﻝ ﺍﻟﻠﻪ ﺁﻣﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺍﻭ ﻫﺪﯾﻪ ﺩﺍﺩ،
ﺭﺳﻮﻝ ﺍﻟﻠﻪ ﺁﻥ ﻇﺮﻑ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﺷﺮﻭﻉ ﻛﺮﺩ ﺑﻪ ﺧﻮﺭﺩﻥ
ﺍﻧﮕﻮﺭ
ﻭ ﺑﺎ ﺧﻮﺭﺩﻥ ﻫﺮ ﺩﺍﻧﻪ ﺍﻧﮕﻮﺭ ﺗﺒﺴﻤﻲ ﻣﻴﻜﺮﺩ
ﻭ ﺁﻥ ﻣﺮﺩ ﺍﺯ ﺧﻮﺷﺤﺎﻟﻲ ﺍﻧﮕﺎﺭ ﺑﺎﻝ ﺩﺭ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﻭ ﭘﺮﻭﺍﺯ
ﻣﻴﻜﺮﺩ،
ﺍﺻﺤﺎﺏ ﺭﺳﻮﻝ ﺍﻟﻠﻪ ﺑﻨﺎﺑﻪ ﻋﺎﺩﺕ ﻣﻨﺘﻈﺮ ﺍﻳﻦ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﻛﻪ ﺁﻧﻬﺎ
ﺭﺍ ﺩﺭ ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺷﺮﻳﻚ ﻧﻤﺎﻳﺪ
ﻭ ﺭﺳﻮﻝ ﺍﻟﻠﻪ ﻫﻤﻪ ﺍﻧﮕﻮﺭﻫﺎ ﺭﺍ ﺧﻮﺭﺩ ﻭ ﺑﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﺗﻌﺎﺭﻓﻲ
ﻧﻜﺮﺩ .
ﺁﻥ ﻣﺮﺩ ﻓﻘﻴﺮ ﺑﺎ ﺧﻮﺷﺤﺎﻟﻲ ﻓﺮﺍﻭﺍﻥ ﺍﺯ ﺁﻧﺠﺎ ﺭﻓﺖ .
ﻳﻜﻲ ﺍﺯ ﺍﺻﺤﺎﺏ ﭘﺮﺳﻴﺪ :
ﻳﺎ ﺭﺳﻮﻝ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﺎﺩﺕ ﺑﺮ ﺍﻳﻦ ﺩﺍﺷﺘﻴﺪ ﻛﻪ ﻣﺎ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺧﻮﺭﺩﻥ
ﺷﺮﻳﻚ ﻣﻴﻜﺮﺩﻳﺪ،
ﺍﻣﺎ ﺍﻳﻦ ﺑﺎﺭ ﺑﻪ ﺗﻨﻬﺎﺋﻲ ﺍﻧﮕﻮﺭﻫﺎ ﺭﺍ ﺧﻮﺭﺩﻳﺪ !!
ﺭﺳﻮﻝ ﺍﻟﻠﻪ ﻟﺒﺨﻨﺪﻱ ﺯﺩ ﻭ ﻓﺮﻣﻮﺩ :
ﺩﻳﺪﻳﺪ ﺧﻮﺷﺤﺎﻟﻲ ﺁﻥ ﻣﺮﺩ ﻭﻗﺘﻲ ﺍﻧﮕﻮﺭﻫﺎ ﺭﺍ ﻣﻴﺨﻮﺭﺩﻡ؟
ﺍﻧﮕﻮﺭﻫﺎ ﺁﻧﻘﺪﺭ ﺗﻠﺦ ﺑﻮﺩ،
ﻛﻪ ﺗﺮﺳﻴﺪﻡ ﺍﮔﺮ ﻳﻜﻲ ﺍﺯ ﺷﻤﺎ ﺩﺭ ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺗﻠﺨﻲ واکنشی ﻧﺸﺎﻥ ﺩﻫﺪ
ﺧﻮﺷﺤﺎﻟﻲ ﺁﻥ ﻣﺮﺩ ﺑﻪ ﺍﻓﺴﺮﺩﮔﻲ ﻣﺒﺪﻝ ﺷﻮﺩ .✨
⚡️" ﺍﻟﻠﻬﻢ ﺯﯾﻦ ﺃﺧﻼﻗﻨﺎ ﺑﺎ ﺍﻟﻘﺮﺁﻥ ﺑﺤﻖ ﻣﺤﻤﺪ ﻭ ﺁﻟﻪ "⚡️
ﻫﯿﭻ ﻭﻗﺖ ﺩﻝ ﮐﺴﯽ ﺭﻭ ﻧﺸﮑنیم.
📖بحارالانوار
❣ #I_love_Muhammad ❣
❣ محَمَّدٌ رَسُولُ اللَّه ❣
#من_محمد_را_دوست_دارم
#پیام_سلامتی
🌴خرما اولین و قوی ترین داروی ضد سرطان است !
جالب بدونید ، اگر هر شخص روزانه 10 الی 15 مغز بادام را با 3 تا 5 عدد خرما بخورد
تا آخر عمرش نه سایدگی استخوان سراغش می آید و نه آرترز میگیرد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨﷽✨
✨ #پندانـــــــهـــ
ﻫﯿﭻ ﮐﺲ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﻧﮑﺮﺩﻩ ﮐﻪ
ﺑﺎ ﭼﻪ ﻗﯿﺎﻓﻪ ﺍﯼ،
ﺩﺭ ﭼﻪ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩﺍﯼ
ﻭ ﺑﺎ ﭼﻪ ﺷﺮﺍﯾﻄﯽ ﺑﺪﻧﯿﺎ ﺑﯿﺎﯾﺪ.
ﻫﯿﭽﮑﺲ ﺭﺍ ﺑﺨﺎﻃﺮ ﻫﯿﭻ ﭼﯿﺰﺵ
ﺗﺤﻘﯿﺮ ﯾﺎ ﻣﺴﺨﺮﻩ ﻧﮑﻨﯿﻢ.
ﺩﺭ ﺑﺎﺭﻩ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﻗﻀﺎﻭﺕ ﻧﮑﻨﯿﻢ.
ﻫﻤﺎﻥ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﮐﻪ ﺑﻪ ﯾﮏ ﻣﺪﯾﺮ،
ﻣﻬﻨﺪﺱ یا ﺩﮐﺘﺮ ﺍﺣﺘﺮﺍﻡ ﻣﯽﮔﺬﺍﺭﯾﻢ،
ﺑﻪ ﻫﻤﺎﻥ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﺑﻪ ﯾﮏ ﮐﺎﺭﮔﺮ، ﺭﻓﺘﮕﺮ، ﻣﺴﺘﺨﺪﻡ ﻫﻢ ﺍﺣﺘﺮﺍﻡ ﺑﮕﺬﺍﺭﯾﻢ.
ﺧﻮﺩﻣﺎﻥ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻫﯿﭽﮑﺲ ﺑﺮﺗﺮ ﻧﺒﯿﻨﯿﻢ،
ﺧﺎﮐﯽ ﺑﺎﺷﯿﻢ، ﻣﺎ ﻭﺟﻮﺩﻣﺎﻥ ﺍﺯ ﮔﻞ ﺳﺎﺧﺘﻪ ﺷﺪﻩ، ﭘﺲ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺧﺎﮐﯽ ﺑﺎﺷﯿﻢ ﺗﺎ ﺑﻮﯼ ﻧﺎﺏ ﺁﺩﻣﯿﺰﺍﺩ ﺑﺪﻫﯿﻢ.
👤دکتر الهی قمشه ایی
#ذکر_درمانے #فایده
🍂🍃صلواتےکه باعث مستجاب
شدن دعـــــا مـــےشود🍂🍃
🌸✨از امام جعفر صادق (؏)
روایت شده است که هـــر
کسےاین صلوات رابفرسـتد
مستجاب مــے شود هـــر
دعایـے کـه بعد از آن بکند
زیرا که خداوند بخشنده تـر
از آن است کـه بعضـے را
رد نمایــــد و بعضــے را
مستجــاب گردانــد👇
《اللَّهُمَ صَلِ عَلَى مُحَمَّدٍ
وَ آلِهِ وَعَلَى أَهْلِ بَيْتِهِ 》
📚جمال الاسبوعص۲۴۲
#کلام_علما #سوره_درمانے
💠آیت الله بهجت:👇👇
دادن صدقه،خواندن شش بار سوره قدر
و یک بار آیت الکرسی را برای در امان ماندن
در سفر و خطرات جاده ای را توصیه کرده اند.
📚بهجت الدعا ص۸۷
#دعا_درمانے 👆
🍃عزیز و محبوب شدن🍃
🖊 جهت گرامی شدن در انظار مردم
هنگام بیرون آمدن از خانه ۱۲ مرتبه
بخواندو بر خود بدمد که بسیار
مجرب است
ڪلیڪ ↩️
🌴 #ذکر_درمانے
#جهت_رسیدن_به_مقصود 🌴
👈 جهت رسیدن به مقصود این عمل را انجام بده که مجرب است.
⬅️ اول یک دور تسبیــ📿ـــح
✨صلوات✨ بگیرید
(یعنی صد مرتبه صلوات بفرستید )
🔹 سپس ۱۰۰۰ مرتبه بگویید
🌷 ✨ الغالِبُ العَزیزُ ✨ 🌷
سپس صد مرتبه بگویید
🌹🍃و کَفی باللهِ حَسیباً و کَفی بِاللهِ عَلیماً و کَفی بِاللهِ وَلیّاً و کَفی بِاللهِ شَهیداً مُحَمَِد رَسولُ اللهِ 🍃🌹
📚منبع : منتخب الختوم صفحه ۱۳۲
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
مطابق #محاسبات_نجومي
✴️ پنجشنبه👈 15 آبان 1399
👈 19 ربیع الاول 1442 👈 5 نوامبر 2020
🕋 مناسب ها دینی و اسلامی.
🎇 امور دینی و اسلامی .
❇️ امروز روز شایسته ای است برای امور زیر :
✅ خواستگاری و عقد و ازدواج .
✅ خرید حیوان و وسیله سواری .
✅ و جابه جایی و نقل و انتقالات نیک است .
👶 مناسب زایمان و نوزادش مبارک و روزی دار خواهد شد . ان شاءالله
🤒 مریض امروز زود خوب می شود.
🚘 مسافرت:
مسافرت خوب و خیر دارد ولی همراه صدقه باشد.
🔭 احکام نجوم.
🌗 این روز از نظر نجومی روز مناسبی برای امور زیر است .
✳️ کندن چاه و کانال .
✳️ درختکاری .
✳️ و خرید و فروش املاک و کالا نیک است .
👩❤️👩 امروز (روز پنجشنبه)
مباشرت هنگام زوال ظهر مستحب و فرزند حاصل از آن اقا بزرگوار و عاقل گردد .ان شاءالله.
💑 امشب: امشب (شبِ جمعه) ، وقت مباشرت پس از زمان فضیلت نماز عشا است و فرزند شب جمعه ، از ابدال و یاران امام زمان علیه السلام و سخنوری نطاق گردد که سخن او در دل ها اثر گذارد . ان شاءالله
💇♂💇 اصلاح سر و صورت :
طبق روایات، #اصلاح_مو (سر و صورت)
در این روز ماه قمری ، باعث توانگری می شود .
💉💉حجامت فصد خون دادن :
#خون_دادن یا #حجامت و فصد باعث رفع درد بدن می شود .
😴 تعبیر خواب امشب:
اگر شب جمعه خواب ببیند تعبیرش از ایه ی ۲۰ سوره مبارکه " طه " است.
فالقاها فاذا هی حیه تسعی ....
و چنین برداشت میشود که دلیل قوی تحت عنوان خواب بیننده در آید . در این مضامین قیاس شود.
💅 ناخن گرفتن:
🔵 پنجشنبه برای #گرفتن_ناخن، روز خیلی خوبیست و موجب رفع درد چشم، صحت جسم و شفای درد است.
👕👚 دوخت و دوز:
پنجشنبه برای بریدن و دوختن #لباس_نو روز خوبیست و باعث میشود ، شخص، عالم و اهل دانش و علم گردد.
✴️️ وقت استخاره :
در روز پنجشنبه از طلوع فجر تا طلوع آفتاب و بعد از ساعت ۱۲ ظهر تا عشاء آخر ( وقت خوابیدن)
💫ذات الکرسی عمود ۱۹:۱۶
❣دعا در زمان ذات الکرسی مستجاب است.
🔴ذات الکرسی مخصوص روز #پنجشنبه است
❇️️ ذکر روز پنجشنبه نیز: لا اله الا الله الملک الحق المبین
✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۳۰۸ مرتبه #یارزاق موجب رزق فراوان میگردد .
💠 ️روز پنجشنبه طبق روایات متعلق است به #امام_حسن_عسکری_علیه_السلام . سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد.
🌸 زندگیتون مهدوی 🌸
📚 منابع مطالب ما:
📔 تقویم همسران
نوشته ی حبیب الله تقیان
انتشارات حسنین علیهما السلام
قم:
پاساژ قدس زیر زمین پلاک 24
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨برایت چه بخواهم ز "خدا" ؟
🌸بهتر از اینكه
✨خودش پنجره باز اتاقت باشد
🌸عشق، محتاج نگاهت باشد
✨خلق، لبریز دعایت باشد
🌸و دلت تا به ابد
✨وصل خدایی باشد
🌸که همین نزدیکیست
شبتون بخیر و زیبا 🌙
♡• •♡
#حاجتروایی_با_یاعلی
🖋تا ۱۰ شب هر شب دو رکعت
نماز حاجت بخوان سپس بےتکلم
باکسے ۱۱۰صلوات فرست و ۱۵۷۰
"یاعَلےّ" بگو وحاجت بخواه و سه
#صلوات بفرست ✺➹
📚گنجهاے معنوے۱۵۴
هدایت شده از درمان با آیه های نور الهی وذکرهای گره گشا
🔴 به نظر شما پیروزی کدام یک در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا برای ایران بهتر است؟
🔵 بایدن49%
🔴 ترامپ 46%
http://eitaa.com/joinchat/4247126026C5a1e6af62a
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خوشبخت کسی که عشق احمد دارد💙
در قلب درخشش نور محمد دارد✨
هر کس بفرستد به محمد صلوات 💙
در آخرتش ثواب بی حد دارد ✨
💙✨اللّهُمَّصَلِّعَلي
💙✨مُحَمَّدوَآلِمُحَمَّد
💙✨وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
#صبحم_به_نام_اربابم_حسین_ع
💙عالم، به عشقِ
روی تو بیدار می شود
💙هر روز، عاشقـانِ تو
بسیـارمی شود
💙وقتی،سـلام
می دَهَمت، در نگاهِ من
💙تصویرِ کربلای تو،
تکرار می شود
#السلام_علیک_یااباعبدالله_الحسین_ع
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#اول_هر_سپیده
#سلام_امام_زمانم
سلام میکنم به تو توئی که نور دیدهای
توئی که سالها زمن به جزبدی ندیدهای
سلام میکنم به تو غریب غائب ازنظر
توئی که وقت بی کسی به داد من رسیدهای
🍃اللهم عجل لولیک الفرج🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨أَلا بِذِكرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ القُلُوبُ✨
یاد خدا آرام بخش دلهاست...
روزمان را متبرك کنیم
با نام و ياد خدا
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨
✨الهی به امید تو...✨
#حدیث_روز☝️#شکرنعمت_افزایش_نعمت۰۰۰
🌍اوقات شرعی به افق تهران🌍
☀️امروز #پنجشنبه ١۵ آبان ماه ١٣٩٩
🌞اذان صبح: ٠۵.٠۵
☀️طلوع آفتاب: ٦.٣٠
🌝اذان ظهر: ١١.۴٨
🌑غروب آفتاب: ١٧.٠۵
🌖اذان مغرب: ١٧.٢۴
🌓نیمه شب شرعی: ٢٣.٠۵
🌸🍃🌸
🍃🌸
🌸
🌺 چهار چیز در چهار چیز
🌸 پیامبر خدا (صلی الله علیه وآله) فرمودند : خداوند چهار چیز را در چهار چیز قرار داده است :
🔸 اول ، برکت علم را در تعظیم استاد قرار داده است. شاگرد باید استادش را تعظیم کند و به او احترام بگذارد. ...من هرشب برای آشیخ مرتضی زاهد (ره) یک سوره قرآن می خوانم. اینها در برکت علم تاثیر دارد.
🔸دوم : بقای ایمان در تعظیم خداست. اگر خدا را بزرگ بشماری ایمانت باقی می ماند. خواندن نماز در اول وقت تعظیم الله است.
🔸سوم: اگر کسی می خواهد در دنیا شاد باشد و دست به هر چه می زند طلا بشود می بایست به پدر و مادرش نیکی کند.
🔸چهارم : اگر می خواهی که از آتش دوزخ رهایی یابی ، مردم را از خود نرنجان و آنها را اذیت نکن.
🌷 آیت ا... مجتهدی تهرانی – ره
🌸
🍃🌸
🌸🍃🌸
#رهبرانقلاب☝️#اصل_وحدت_ضرورت_راهبردی_امت_اسلام۰۰۰۰☝️
لااله الا الله الملک الحق المبین...
ذکر روز پنجشنبـــه...صدمرتبه...
#ذکرروز
🌸ذكر روز پنجشنبه🌸
🥀لٰا اِلٰهَ اِلَّا اللهُ المَلِكُ الحَقُّ المُبين
💥معبودي جز خدا نيست
💥پادشاه برحق آشكار
➖➖➖➖➖➖
#سوره_درمانے
💎روز ۵شنبه ۲ رڪعت نمازبـہ
نیت ڪسب مال وثروت بخواند و سپس《سوره یاسین》بخواندواین
عمل را تا ۳ روز انجام دهد بهتر است
📚گوهر شب چراغ ۱۵۷/ ۲
#پیام_سلامتی
✅شاید باورش عجیب باشه اما بدترین زخم معده ها رو با انجیر خشک میشه درمان کند !
✅کافیه 15 روز ناشتا روزی یه دونه انجیر خشک بخورین یا انجیر رو توی عسل بذارید بمونه و روزی یه دونه ناشتا میل کنيد.
✨﷽✨
پنجشنبه ویاد درگذشتگان 😭یادکنیم آنها را با قرائت فاتحه وصلوات🌹
✍🏻هر کس در عصر پنج شنبه برود بر سر قبر مادرش و پدرش و طلب مغفرت کند ، خداوند عزوجل طبقه هایی از نور به قلب آنان افاضه می کند و آنها را خوشنود می گرداند و حاجات این کس را بر می آورد.
✍🏻أرحام انسان در عصر پنجشنبه منتظر هدیه ای هستند و لذا من در بین هفته منتظرم که عصر پنج شنبه برسد و بیایم بر سر قبر پدر و مادرم و فاتحه بخوانم.
📚منبع : معاد شناسی علامه طهرانی ، ج ۱ ، ص ۱۹۰
🔻با نشرمطالب درثواب ان شریک باشیم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹 ســــــــلام
🌹 پنجشنبه تون پرنشاط
دوست خوبم
دمیدن خورشید
گردش روز و شب
و همه اتفاقات
خوش جهان هستی
تنها بخاطر توست
چون خدا عاشق توست
پس عاشقانه زندگی کن
و از آن لذت ببر...
🌹 تقدیم با بهترین آرزوها
🌹 آخر هفته خوبی داشته باشید
🍃🌸﷽🍃
🌸🍃🌸🍃
🍃🌸🍃
🌸🍃
🍃
#سوره_درمانے
خواص سورهی مبارکهی مائده 🦋
♦️ابن ابی کعب از رسول خدا (ص) روایت کرده هر کس سوره مائده را بخواند حق تعالی او را به عدد هر یهود و نصرانی که در دنیا نفس کشد ده حسنه نویسد و ده بدی محو کند و ده درجه بلند نماید
♦️هر کس سوره مائده را در هر پنجشنبه بخواند هرگز به خدا شرک نیاورد و ایمان خود را به ظلم نپوشد
و هر که آن را بنویسد و با خود دارد از دردها و وَرَمها عافیت یابد
♦️و هرگاه در صندوق یا میان لباسها بگذارد از ضایع شدن و دزد بردن ایمن گردد.
📚 منهاج العارفین ص ۴۵۸
🍃
🌸🍃
🍃🌸🍃
🌸🍃🌸🍃
🍃🌸🍃🌸🍃
#آیه_درمانے #جدایی_بین_دو_حرام
🔹آیه شریفه 9 سوره #یس را #هفت_مرتبه بر #هفت_قطعه #سنگ_نمک به ترتیب بخواند و در هر نوبت #اسم دو نفری را که می خواهند از هم جدا شوند با نام مادر آن ها را نام ببرد و #بدمد بر #سنگ سپس در #آتش اندازد بیشک بین آنها #جدایی حاصل خواهد شد لعنت خدا بر سوء استفاده کننده فقط در امر حلال #مجرب است.
🌸وجَعَلْنَا مِنْ بَيْنِ أَيْدِيهِمْ سَدًّا وَمِنْ خَلْفِهِمْ سَدًّا فَأَغْشَيْنَاهُمْ فَهُمْ لَا يُبْصِرُون🌸
📚 کنز الحسینی ص 146
○°●•○•°♡◇♡°○°●°○
#رمان " #رویای_من "بر اساس داستان واقعی
#قسمت_پنجاه و دوم ✍ بخش دوم
🌸عمه تو حال بود …
گفتم : سلام عمه جون ایرج خونه س ؟
گفت سلام مادر آره داره حاضر میشه بره مسافرت….
یکه خوردم پرسیدم کجا ؟
🌸گفت : می خواد بره بادی به سرش بخوره اونم بچه ام خسته شده دیگه …….
بزار بره یک کم حال و هواش عوض بشه ….
با بغض پرسیدم کجا ؟
گفت : اونشو من نمی دونم از خودش بپرس …و خیلی جدی این حرف رو زد و نشست روی مبل و تلویزیون رو زیاد کرد …..
وارفتم و آهسته از پله ها رفتم بالا …ایرج تو اتاقش بود در اتاق باز بود ولی من یک ضربه زدم و گفتم : ایرج جان ؟
🌸گفت : جانم عزیزم اومدی ؟ چه زود فکر نمی کردم به این زودی بیایی منو بغل کرد و بوسید …..
پرسیدم کجا می خوای بری چمدون بستی ؟ گفت : دیگه یک مدتی میرم هوا بخورم ……بی هدف اطرافو نگاه کردم اشک تو چشمم جمع شده بود ..و خواستم که اون نبینه و رومو برگردوندم تا برم بیرون منو از پشت گرفت و شروع کرد به خندیدن و گفت : آخه من بدون تو کجا رو دارم برم ؟ می خوام با هم بریم شمال …
🌸یک نفس بلند کشیدم و برگشتم و با مشت زدم تو سینه ش و گفتم خیلی بدی ….
داشتم میمردم مگه آزار داری منو اذیت می کنی ؟
گفت : فکر کردم مامان بهت گفته …..گفتم اونم مثل تو شوخی کرده حتما ، چون گفت تو داری میری هوا بخوری بدون من ……….
از خنده روده بر شده بود می گفت الحق که من و تورج بچه های اونیم ….
برو حاضر شو تا ظهر نشده بریم نهار رو تو راه بخوریم ….
🌸گفتم عمه گناه داره اونم بیاد و صبر نکردم و دویدم پایین اون داشت می خندید دست انداختم دور گردنش و گفتم تو رو خدا عمه بیا با ما بریم خواهش می کنم نگو نه ….قبول نمی کنم بیا بدون شما خوش نمیگذره ….
🌸گفت اولا بشین ببینم باهات کار دارم …..تو دلت
می خواد برات عروسی مفصل بگیرم ؟
گفتم الان چه وقت این حرفاس عمه جون …
گفت : نه بگو ببینم ..(ایرجم اومد پیش ما ) گفتم راستش من اصلا دوست ندارم عروسی بگیرین …
همونی که داشتم عالی بود خیلی هم عالی و همیشه توی ذهنم می مونه دیگه چه لزومی داره؟
عروسی برای یک شب خاطره انگیزه خوب منم داشتم دیگه… برای چی عروسی بگیریم …. نمی خوام…..
🌸سرشو بلند کرد و به ایرج گفت : دیدی گفتم؟ من رویا رو میشناسم شما ها هنوز اونو نشناختین…
خوب پس اگر این طوره برین با هم یک سفر و عروسی کنین منم تا شما بر گردین اوضاع خونه رو روبراه می کنم ….
🌸بغلش کردم و بوسیدمش اونم منو در آغوش گرفت و در حالیکه چشمهاش پراز اشک بود گفت قربونت برم عمه خدا تو رو به من داد …..
ایرج گفت داد به من ….مامان صاحب نشو داد به من….
#ادامه_دارد
○°●○°•°♡◇♡°○°●°○
○°●•○•°♡◇♡°○°●°○
#رمان " #رویای_من "بر اساس داستان واقعی
#قسمت_پنجاه و دوم ✍ بخش سوم
🌸من خیلی زود وسایلم رو جمع کردم و دادم به ایرج برد گذاشت تو ماشین عمه برامون یک عالم خوراکی گذاشته بود من کیفم رو روبراه کردم و نگاه کردم تو آینه تا ببینم خوب هستم یا نه …
یک باره قلبم از جا کنده شد …..سست شدم یاد اون روزی افتادم که با بابام می خواستم برم شمال ترس و دلهره تمام وجودم رو گرفت بشدت می لرزیدم صحنه های تصادف یک بار دیگه اومد جلوی چشمم ایرج منو صدا کرد ولی قدرت حرکت نداشتم وقتی دید خبری از من نشد اومد بالا ….
از دیدن من ترسید فکر کرد اتفاقی برام افتاده ……
نشستم روی تخت و گفتم : ایرج نمیام می ترسم…
پرسید چرا عزیزم خودتو ناراحت نکن بگو ببینم چی شده گفتم : از شمال رفتن می ترسم …
گفت : اوه یادم نبود عزیز دلم من مراقبم بالاخره که باید بریم گفتم : پس از جاده ی چالوس نرو هیچوقت نمی خوام اون جاده رو ببینم……
صدا زد مامان یک کم آب قند بیار… رویا حالش خوب نیست ….
عمه هم داد زد مرضیه آب قند بیار و خودش با عجله اومد بالا ….
بلند شدم که مسئله بزرگ نشه ولی سرم گیج رفت و خوردم زمین ……
ایرج منو روی دست بلند کرد و برد پایین روی کاناپه خوابوند …..
عمه هراسون دنبال ما میومد و هی می پرسید چی شده ؟
ایرج گفت : یاد سفرشون با دایی اینا افتاده…… عمه زد روی دستش و گفت خاک بر سرم چرا من به فکر نبودم …
ولش کن ایرج با این حالش نرو برین یک جای دیگه …
گفتم نه الان حالم خوب میشه …و آب قند رو سر کشیدم …
کمی دراز کشیدم و از جام بلند شدم و گفتم بریم……
ایرج گفت : نه عجله ای نیست اول تو حالت خوب بشه ……
نمی خواستم تو ذوق ایرج بزنم ……..
گفتم : نه خوبم به خدا بهترم …فقط از جاده ی چالوس نریم ….
هنوز خیلی خوب نبودم و تظاهر می کردم که راه افتادیم و ایرج از جاده هراز رفت به طرف شمال ….
با این که ما می خواستیم بریم رامسر و راهمون طولانی می شد …….با تمام قوا سعی می کردم به چیزی که ناراحتم می کنه فکر نکنم تا این سفر رو برای خودمون؛؛ مخصوصا ایرج خاطر انگیز باشه …….
اونم تمام راه با من حرف زد …انگار سالها بود با هم حرف نزده بودیم .
نهار رو توی راه خوردیم و هوا داشت تاریک می شد که رسیدیم به هتل رامسر….وقتی داشتیم از پله های هتل بالا می رفتیم گفتم : ایرج جان منو اول میبری لب دریا ؟…
گفت باشه عزیزم جابجا بشیم میریم …..در اتاق رو که باز کردم جا خوردم و برگشتم و ایرج رو بغل کردم و گفتم وای تو محشری ….چطوری این کارو کردی ؟ تمام اتاق تزیین شده بود چراغ ها خاموش بود و با نوری که از شمع های بلند روی گلهای قرمز می تابید اتاق روشن شده بود خیلی شاعرانه و زیبا ….مثل یک رویای دست نیافتی دل انگیز بود …. در و بست و منو بغل کرد ……………
ما دیگه لب دریا که نرفتیم… حتی شام هم نخوریم و تا صبح خوابیدیم ……. و صبح تو آغوش ایرج بیدار شدم …..
نزدیک ظهر رفتیم لب دریا و من برای اولین بار دریایی که همه ی رویای من در بچه گی بود دیدم … کنارش وایستادم و مدت زیادی فقط نگاه کردم …..
خواستم چیزی بگم ولی احساس کردم اون خودش می دونه که من چی می خوام بگم…. خروشان بود با موجهای بلند ..آبها بهم می پیچیدن و طبقه ؛ طبقه روی هم فریاد می کشیدن و به طرف من میومدن و من بازهم نگاه کردم …
ایرج اومد از پشت دستهاشو دور کمر من حلقه کرد و سرمو بوسید ….و اونم مثل من ساکت وایستاد ….
یک هفته اوجا موندیم تمام جنگل و روستای زیبای اطراف رو گشتیم ولی چیزی که همه ی اونا رو لذت بخش می کرد عشقم به ایرج بود …..
ساعت حدود دو از رامسر راه افتادیم و این بار با نظر من از همون جاده ی چالوس برگشتیم ابتدای جاده نگه داشت و کلوچه و عسل و سبد خرید و بعد به من نگاه کرد و گفت خوبی ؟ می خوای برگردم از هراز برم ….
گفتم نه به خدا خوبم بریم …
گفت : پس به من فکر کن با خودت تکرار کن چقدر شوهرمو دوست دارم بهش اعتماد دارم اونم بیچاره داره آهسته میره و به جاده هم نگاه نکن …
#ادامه_دارد
○°●○°•°♡◇♡°○°●°○