eitaa logo
درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
23.4هزار دنبال‌کننده
32.6هزار عکس
17.8هزار ویدیو
223 فایل
کانالی جهت آگاهی ازمفاهیم قرآن وذکر وحدیث https://eitaa.com/joinchat/1541734514C7ce64f264e تعرفه تبلیغات☝
مشاهده در ایتا
دانلود
🍂🍃🌸🍂🍃🌸 🍂🌸🍂 🌸 🌸✨ﻣﺮﺩﻯ ﺧﺪﻣﺖ ﺑﺎ ﺳﻌﺎﺩﺕ ﺁﻗﺎ ﺣﻀﺮﺕ ﺍﻣﺎﻡ ﻣﻮﺳﻰ ﻛﺎﻇﻢ (ﻉ) ﺷﺮﻑ ﻳﺎﺏ ﺷﺪ ﻭ ﺍﺯ ﻣﺸﻜﻠﺎﺕ ﻛﺎﺭﻯ ﺑﻪ ﺁﻗﺎ ﺷﻜﺎﻳﺖ ﻛﺮﺩ ﻛﻪ: ﺁﻗﺎ ﺟﺎﻥ ﻛﺎﺭ ﻣﻦ ﺑﺴﺘﻪ ﺷﺪﻩ ﻭ ﺑﻪ ﻫﺮ ﻛﺎﺭﻯ ﻛﻪ ﻣﺘﻮﺟﻪ ﻣﻰ ﺷﻮﻡ ﻭ ﺩﺳﺖ ﻣﻴﺰﻧﻢ، ﺳﻮﺩﻯ ﻧﻤﻰ ﻛﻨﻢ ﻭ ﺑﻪ ﻫﺮ ﺣﺎﺟﺘﻰ ﺭﻭ ﻣﻰ ﺁﻭﺭﻡ ﺁﻥ ﺣﺎﺟﺘﻢ ﺭﻭﺍ ﻧﻤﻰ ﺷﻮﺩ، ﭼﻪ ﻛﻨﻢ؟! ﺣﻀﺮﺕ ﻣﻮﺳﻰ ﺑﻦ ﺟﻌﻔﺮ (ﻉ ) ﻓﺮﻣﻮﺩﻧﺪ:✨ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﻧﻤﺎﺯ ﺻﺒﺢ ﺩﻩ ﻣﺮﺗﺒﻪ ﺑﮕﻮ: 《 ﺳُﺒْﺤﺎﻥَ ﺍﻟﻠّﻪِ ﺍﻟْﻌَﻈﻴﻢِ ﻭَ ﺑِﺤَﻤْﺪِﻩِ ﺍَﺳْﺘَﻐْﻔِﺮُﺍﻟﻠّﻪَ ﻭَ ﺍَﺳْﺌَﻠُﻪُ ﻣِﻦْ ﻓَﻀْﻠِﻪ》 ِ ﺭﺍﻭﻯ ﮔﻔﺖ: ﭼﻨﺪ ﺻﺒﺎﺣﻰ ﺑﺮ ﺍﻳﻦ ﺩﻋﺎ ﻣﺪﺍﻭﻣﺖ ﻛﺮﺩﻡ، ﺟﻤﻌﻰ ﺍﺯ ﻫﻢ ﻣﺤﻠﻰ ﻫﺎﻳﻢ ﻧﺰﺩ ﻣﻦ ﺁﻣﺪﻧﺪ ﻭ ﮔﻔﺘﻨﺪ: ﻣﺮﺩﻯ ﺍﺯ ﺍﻗﻮﺍﻡ ﺷﻤﺎ ﻣﺮﺩﻩ ﻭ ﻏﻴﺮ ﺍﺯ ﺗﻮ ﻭﺍﺭﺙ ﺩﻳﮕﺮﻯ ﻧﺪﺍﺭﺩ. ﺧﻠﺎﺻﻪ: ﺑﻪ ﻣﺎﻝ ﺯﻳﺎﺩﻯ ﺭﺳﻴﺪﻡ ﻭ ﺗﺎ ﺑﺤﺎﻝ ﺑﻰ ﻧﻴﺎﺯ ﻫﺴﺘﻢ. 📚 اذکار و ختوم و ادعیه 🌸 🍂🌸🍂 🍃🍂🌸🍃🍂🌸
هدایت شده از خانواده بهشتی
✍هرگز نباید مسائل و اختلاف‌های خود را بدون اطلاع و توافق همسرمان با خانواده‌های خود در میان بگذاریم ، زیرا : بعد از مدتی با همسرمان آشتی می‌کنیم اما خانواده‌ها همچنان تصور می‌کنند زندگی ما پر از بدبختی و مشکلات است و ممکن است دچار ناراحتی و دلتنگی شوند. و براساس اطلاعات معمولا ناقص، شروع به دادن راه کارها و راه‌حل‌های اشتباه ‌کنند. ضمن اینکه ممکن است نظرشون نسبت به همسر ما عوض شود ‌ •┈••✾🍃💞🍃✾••┈• @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
هدایت شده از خانواده بهشتی
❣️🔆❣️🔆❣️🔆❣️🔆❣️🔆❣️ 🌈به خاطر داشته باشید: " صمیمی و حامی " به معنای " آسان گیر و اهمال کار " نیست. نتایج بررسی های محققان نشان داده فرزندانی که به وسیله والدین شان تحقیر و تنبیه بدنی شده اند بسیار بیشتر از همسالان شان که چنین نبوده اند در معرض اعتیاد به مواد مخدر و الکل قرار دارند. طراحی و اجرای استراتژی فرزند پروری حمایت کننده عبارت است از ایجاد ارتباط صمیمانه و حفاظت کننده و وضع و اجرای قوانین روشن و واضح محدود کننده است تا فرزندان بیاموزند که باید مسئولیت اعمال و رفتارشان را به عهده بگیرند. ❤️🔅❤️ @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
حکایتی فوق العاده وآموزنده❤ ☘مردثروتمندی که زن و فرزند نداشت تمام کارگرانی که پیش او کار می کردند برای صرف شام دعوت کرد. و جلوی آن ها یک نسخه قرآن مجید و مبلغی از پول گذاشت و هنگامی که از صرف شام فارغ شدند از آن‌ها پرسید قرآن را انتخاب می‌کنید یا آن مبلغ پولی که همراه آن گذاشته شده است، اول از نگهبان شروع کرد پس گفت: انتخاب کنید؟ ☘نگهبان بدون اینکه خجالت بکشد جواب داد: آرزو دارم که قرآن را انتخاب کنم ولی تلاوت قرآن را بلد نیستم لذا مال را می‌گیرم چرا که فائده آن با توجه به وضعیت من بیشتر هست و مال را انتخاب کرد. بعداً از کشاورزی که پیش او کار می‌کرد، سوال کرد. گفت اختیار کن؟ ☘کشاورز گفت: زن من خیلی مریض است و نیاز به مال دارم تا او را معالجه کنم اگر مریضی او نبود قطعا قرآن را انتخاب می‌کردم ولی فعلا مال را انتخاب می‌کنم. بعد از آن سوال از آشپز بود که آیا قرآن یا مال را انتخاب می کنید؟ ☘پس آشپز گفت: من تلاوت را خیلی دوست دارم ولی من پیوسته در کار هستم وقتی برای قرائت قرآن ندارم بنابر این پول را بر می گزینم. و در سری آخر از پسری که مسئول حیوانات بود پرسید این پسر خیلی فقیر بود پس گفت: من به طور قطعی می دانم که تو حتما مال را انتخاب می کنید تا این‌که غذا بخری یا اینکه به جای این کفش پاره پاره خود کفش جدیدی بخری. ☘ پس آن پسر جواب داد: درسته من نیاز شدیدی دارم که کفش نو خرید کنم یا این‌که مرغی بخرم تا همراه مادرم میل کنم ولی من قرآن را انتخاب می کنم چرا که مادرم گفته است: یک کلمه از جانب الله سبحانه و تعالی ارزشمندتر از هر چیز است و مزه و طعم آن از عسل هم شیرین تر است. ☘قرآن را گرفت و بعد از این‌که قرآن را گشود در آن دو کیسه دید در اولین کیسه مبلغی ده برابری آن مبلغی بود که بر میز غذا بود، وجود داشت و کیسه دوم یک وثیقه بود که در او نوشته بود: به زودی این مرد غنی ، وارث می‌شود. ☘ پس آن مرد ثروتمند گفت: هر کسی گمانش نسبت به الله خوب باشد پس الله او را نا امید نمی کند. پس گمان شما به پروردگار جهانیان چگونه است. انسان باید تنها به پروردگار خود ایمان داشته و از رحمت خدا نامید نشود و به او گمان نیک داشته باشد ❤
🌸 پيامبر صلي الله عليه و آله: 👈 شما را سفارش مى كنم به خوردن مويز🍇 زيرا صفرا را برطرف مى كند، بلغم را از بين مى برد، اعصاب را قوى، خستگى را دور، و اخلاق را خوب مى كند، وبه روح آرامش می بخشد، وغم را می برد...🔸 📚خصال ص۳۴۴
✨﷽✨ ✨ ﻏﺮﻭﺭ.. ﺑﺪﺗﺮﯾﻦ ﺩﺷﻤﻦ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺍﺳﺖ ﺗﻨﺪﺭﺳﺘﯽ.. ﺑﺎﺍﺭﺯﺵ ﺗﺮﯾﻦ ﺩﺍﺭﺍﯾﯽ ﺍﺳت ﺑﯽ ﺗﻔﺎﻭﺗﯽ.. ﺩﺭﺩﻧﺎﮎ ﺗﺮﯾﻦ ﺍﻧﺘﻘﺎﻡ ﺍﺳﺖ ﺁﺳﺎﯾﺶ ﻭ ﺁﺭﺍﻣﺶ.. ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﻧﻌﻤﺖ ﺍست
🍂🍃🌸🍂🍃🌸 🍂🌸🍂 🌸 📳از حضرت رضا (ع) روایت شدہ ڪـہ فرمودند: براے رفع هر مرضے بخوانید: 🌿💞 يا مُنْزِلَ الشِّفَاءِ وَ مُذْهِبَ الدَّاءِ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ أَنْزِلْ عَلَى وَجَعِيَ الشِّفَاء💞🌿 📚مصباح ڪفعمے ص 152 🌸 🍂🌸🍂 🍃🍂🌸🍃🍂🌸
🌳🌼🌳 🍃 🌿به عدد سن هر دختری دوازده عدد خرما تهیه شود و در سینی چیده شود و سوره فتح و یس را بر روی آن بخواند و شب جمعه خیرات نماید بخت او سریع گشاده میشود. 📖منبع ویکی فقه
🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨ دعایی برای 💥❤ امام علی (ع) : هر کس از پیروان ما هر روز این چهار حمد را بخواند خداوند او را چهار چیز کرامت فرماید: 1-عمر طبیعی 2-مال و فرزند بسیار 3-با ایمان از دنیا رفتن 4-بی‌حساب داخل بهشت شدن 🌷بِسمِ اَللهِ اَلرَّحمنِِ اَلرَّحیمِ🌷 🌷اَلحَمدُلِلّهِ اَلّذی عَرََّفََنی نَفسَهُ وَلَم یَترُکنی عُمیانَ اَلقََلبِ 🌷 اَلحَمدُلِلّهِ اَلّذی جَعَلَنی مِن اُمََّةِمُحَمَّدٍ صَلَّی اَللهُ عَلَیهِ وَالِه 🌷اَلحَمدُ لِلّهِ اَلَّذی جَعَلَ رِِزقی فی یَدِه وَلَم یَجعَلهُ فی اَیدِی النّاس 🌷اَلحَمدُلِلّهِ اَلَّذی سَتَرذنوبی وَ عُیُوبی وَلَم یَفضَحنی بَینَ الخلائق🌷 📚مفاتیح الجنان
‍ ‍ ‍ 💞 با نیت جلب معشوق هر شب یکصد و سه بار( یا شفیق) و دویست و هشتاد بار( یا رئوف) با محبتی عمیق بخوانید است. تا به دست رسیدن معشوق ادامه یابد. 📚سحرگشا وباطل نامه ღـگشا⬆️
💖🍃💖🍃💖🍃💖🍃 مطابق 📅 دوم آذر ۱۳۹۹ هجری شمسی ششم ربیع الثانی ۱۴۴۲ هجری قمری ۲۲ نوامبر ۲۰۲۰ میلادی ☝ صدقه اول صبح فراموش نشود 🌸 اذکار روز یکشنبه : - یا ذَالْجَلالِ وَالْاِكْرام (100 مرتبه) - ایاک نعبد و ایاک نستعین (1000 مرتبه) - یا فتاح (489 مرتبه) برای فتح و نصرت. 🌸 یک شنبه برای کارهای زیر خوب است : 🔹امور مربوط به عقد و ازدواج، 🔹طلب حاجات و رفع نیازهای معاش 🔹دیدارهای سیاسی و ملاقات با بزرگان 🔹و سعی و تلاش برای انجام کار ها 🔹امور تجارت و خرید و فروش 🔹انجام معالجات و درمان 🔹 کلا" انجام هر امر خیر و اساسی، خوب است 🌹 نوزادی که امروز به دنیا بیاید خوش روزی و از آفت و بلا به دور باشد ان شاءلله. 🌷 ️️یکشنبه شب (یکشنبه که شب شد) مباشرت، و فرزند حاصل از آن گردد و به قسمت و سرنوشت خود راضی باشد ان شاءالله ✂ طبق روایات، (سر و صورت) در این روز از ماه قمری ، خوب نیست و سبب فقر و بی پولی و بلا می گردد . ♦ یا از نظر ماه قمری در این روز خوب نیست و موجب درد و رعشه در اعضا می گردد. 💢️این یکشنبه برای (رفع موهای بدن با نوره) مناسب نیست. 🚫 یکشنبه برای ، روز مبارک و مناسبی نیست و طبق روایات ممکن است موجب بی برکتی در زندگی گردد. 🚫 یکشنبه برای ، خریدن و پوشیدن روز مناسبی نیست . طبق روایات موجب غم واندوه و حزن شده و برای شخص، مبارک نخواهد بود‌. 💢 وقت در روز یکشنبه: از طلوع آفتاب تا ساعت ۱۲ و بعداز ساعت ۱۶ عصر تا مغرب. : 🔹اذان صبح: ۱۹: ۵ 🔹طلوع آفتاب: ۴۷ : ۶ 🔹اذان ظهر:: ۵۱: ۱۱ 🔹غروب آفتاب: ۵۳ : ۱۶ 🔹اذان مغرب: : ۱۳۱۷ 🔹نیمه شب شرعی: ۰۶: ۲۳ 💫ذات الکرسی عمود ۱۸:۴ ❣دعا در زمان ذات الکرسی مستجاب است. 🔴ذات الکرسی مخصوص روز است 📚 منابع مطالب ما: الدروع الواقیة سید بن طاووس، سایت کانون قرآنی، وسائل الشيعه ؛ ج7 ، باب 190.، حلیة المتقین ، ختوم و اذکار، ج 1، ص 423، مفاتیح الجنان و بحارالانوار و...تقویم المحسنین شیخ محدث کاشانی 💖🍃💖🍃💖🍃💖🍃
خدایا وقتی ڪه شب می‌رسد، افڪارم از تو و عشقت❤️ آرامش می‌گیـرد خوابم از امنیت و مهرت اطمینان می‌یابد مرا از واسطه های آرامش و شادی بندگانت قراربده. ✨شب خوش✨
❤️هر کسی هم که تنهایت بگذارد او هرگز رهایت نمیکند دستان رحمت خداوند همیشه بر شانه های توست! ❤️وقتی خدایی این چنین بزرگ وتوانا پشتیبان توست؛ "چگونه میتوانی غمگین باشی؟" 🌹به بودنت دلم خوشه🌹 ❤️بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ❤️ ❣الهی به امید تو❣
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💓خواهی که در پناه کرامات سرمدی ایمن شوی ز فتنه و ایمن زِ هر بدی لبریز کن زِ عطر گل نور سینه را  با ذکر یک صلوات بر نبی وآل نبی💓 💖✨اللّهمَّ صَلِّ عَلی محمَّد آلِ مُحَمَّد و عَجِّل فَرجهم✨💖
👈🏾 آیت‌الله وحیدخراسانی: حاج شیخ محمد لاهیجی در دورانی که ما در سنین جوانی بودیم و در نجف بودیم، او خودش گفت به من که صاحب این قضیه را من در زمان پیری اش دیده بودم. مرحوم کاشف الغطا، شیخ جعفر، همانی که صاحب جواهر از او تعبیر می‌کند به استاد اکبر، شیخ انصاری به بعض الاساطین. 🌿کاشف الغطا وارد لاهیجان شد. در ایامی که در لاهیجان بود جوانی را آوردند - این جوان پوست و استخوانی بود - پیش شیخ. 🌿پدر جوان گفت: این جوان دردش را به ما نمی گوید ولی چون شما مرجع دین اید و این جوان در مقابل شما تسلیم است، شما از او بپرسید: درد چیست؟ ... شیخ خلوت کرد، از جوان پرسید، گفت: داستان من این است:  🌿من در کمال زیبایی بودم و در کمال رشادت و قوت، یک روز در جنگل به یک دختری برخوردم که مانند او در حسن و جمال ندیده بودم. این دختر به من اظهار عشق کرد، بعد که با او همبستر شدم یک مرتبه مثل کسی که روح از بدنش کشیده بشود حال من این جور شد، [او] گفت: هر وقت من آمدم تو حق تخلف نداری. نقل کرد به شیخ که وقتی می آید مثل یک کوه است در کمال وقاحت، سیاه. همچنین قدم به قدم که نزدیک می شود کوچک می شود، وقتی به من می رسد به این صورت در می آید، و از این برخورد حال من به اینجا رسیده... شیخ پرسید: چیزی هم برای تو آورده، گفت: بله هر وقت می آید تحفه ها می آورد. شیخ همان جا یک کاغذ گرفت دو قطعه کرد، [چیزی در آن] نوشت. گفت: این را می گذاری روی آنچه آورده، این را هم نگاه می داری وقتی آمد مقابلش قرار می دهی.  🌿شیخ دستور را داد، پسر را بردند. فردا پیش شیخ آوردند، گفت: چه شد؟ گفت به همان ترتیب آمد، وقتی رسید، من آن ورقه را نشانش دادم، تا آن ورقه را نشان دادم گفت: رفتی به شیخ جعفر کاشف الغطا گفتی؟ گفتم: بله. گفت: بلا معطلی رفت سر آن اثاث، آنجا هم آن ورقه رادید، بعد برگشت دود شد رفت. روز به روز حال جوان برگشت.بعد بزرگان علما از کاشف الغطا سؤال کردند: چه کردی؟ گفت فقط نوشتم: بسم الله الرحمن الرحیم. آن بسم الله ای که مثل شیخ جعفر کاشف الغطایی بنویسد قدرتش این است. 🌿این است معنای این آیه فَأَمَّا الَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَاعْتَصَمُوا بِهِ فَسَيُدْخِلُهُمْ فِي رَحْمَةٍ مِنْهُ. 📚 تفسیر سوره یس، جلسه سی و نهم ↶【جهت اطلاع ازمطالب بیشتر لطفابه ما بپیوندید 】↷ _
درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
ادامه درس 👆 🌺🌸🌺🌸🌺 🌸🌺🌸🌺 🌺🌸🌺 🌸🌺 🌺 #تفسیر_سوره_نور #لطفا_توجه_بفرمایید 👇👇👇 🌺برای جمع آوری و نوشتن مطا
ادامه درس 👆 🦋🌼🦋🌼🦋 🌼🦋🌼🦋 🦋🌼🦋 🌼🦋 🦋 👇👇👇 🌼برای جمع آوری و نوشتن مطالب و ها وقت گذاشته می شود درس 🦋سوره با ۶۴ آیه در نازل شده است و محتوای سوره در باره و با های وغیره است 🌼 مطالب سوره 👇👇 1⃣ زن ومرد 2⃣احکام نسبت به دیگران وشرایط ثبوت آن 3⃣راههای از آلودگی به 4⃣روابط ومردان در جامعه 5⃣آسان گیری وتعجیل در 6⃣ چرانی و 7⃣آداب و فرزندان 8⃣ زن ومرد در منزل شده باشد 9⃣ ورود و برای ورود به اتاق خصوصی پدر ومادر 🔟 چگونگی روابط و مابین نزدیکان 1⃣1⃣ و 2⃣1⃣ ایمان و الهی 3⃣1⃣ بیت که مردم بوسیله آنها به ودین وشریعت وسنت هدایت می شوند 4⃣1⃣ جهانی صالح
🌸🍃🌸 🍃🌸 🌸 🌸 بسم الله الرحمن الرحیم 🌸 🌹 السَّلامُ عَلَيْكَ يا اَبا عَبْدِاللهِ وَعَلَى الاَْرْواحِ الَّتي حَلَّتْ بِفِنائِكَ عَلَيْكَ مِنّي سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقيتُ وَبَقِيَ اللَّيْلُ وَالنَّهارُ وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّي لِزِيارَتِكُمْ، اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَعَلى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَيْن 🌸 🌹 السَّلامُ علیڪَ یا بقیَّةَ اللهِ یا اباصالحَ المَهدي یا خلیفةَالرَّحمن و یا شریڪَ القران ایُّها الاِمامَ الاِنسُ و الجّانّ سیِّدے و مَولاے الاَمان الاَمان 🌸 🌹"اللَّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الحُجَهِ بنِ الحَسَن، صَلَواتُکَ علَیهِ و عَلی آبائِهِ، فِی هَذِهِ السَّاعَهِ وَ فِی کُلِّ سَاعَهٍ، وَلِیّاً وَ حَافِظاً وَ قَائِداً وَ نَاصِراً وَ دَلِیلًا وَ عَیْناً، حَتَّی تُسْکِنَهُ اَرْضَکَ طَوْعاً وَ تُمَتعَهُ فِیهَا طَوِیلا" 🌸 🌹 اَللّهُمَّ عَرِّفْنى نَفْسَكَ فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى نَفْسَكَ لَمْ اَعْرِف نَبِيَّكَ اَللّهُمَّ عَرِّفْنى رَسُولَكَ فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى رَسُولَكَ لَمْ اَعْرِفْ حُجَّتَكَ اَللّهُمَّ عَرِّفْنى حُجَّتَكَ فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى حُجَّتَكَ ضَلَلْتُ عَنْ دينى 🌸 🌹 ﺍﻟﻠَّﻬُﻢَّ ﺻَﻞِّ ﻋَﻠَﻰ ﻋَﻠِﻲِّ ﺑْﻦِ ﻣُﻮﺳَﻰ ﺍﻟﺮِّﺿَﺎ ﺍﻟْﻤُﺮْﺗَﻀَﻰ ﺍﻟْﺈِﻣَﺎﻡِ ﺍﻟﺘَّﻘِﻲِّ ﺍﻟﻨَّﻘِﻲِّ ﻭَ ﺣُﺠَّﺘِﻚَ ﻋَﻠَﻰ ﻣَﻦْ ﻓَﻮْﻕَ ﺍﻟْﺄَﺭْﺽِ ﻭَ ﻣَﻦْ ﺗَﺤْﺖَ ﺍﻟﺜَّﺮَﻯ ﺍﻟﺼِّﺪِّﻳﻖِ ﺍﻟﺸَّﻬِﻴﺪِ ﺻَﻠَﺎﺓً ﻛَﺜِﻴﺮَﺓً ﺗَﺎﻣَّﺔً ﺯَﺍﻛِﻴَﺔً ﻣُﺘَﻮَﺍﺻِﻠَﺔً ﻣُﺘَﻮَﺍﺗِﺮَﺓً ﻣُﺘَﺮَﺍﺩِﻓَﺔً ﻛَﺄَﻓْﻀَﻞِ ﻣَﺎ ﺻَﻠَّﻴْﺖَ ﻋَﻠَﻰ ﺃَﺣَﺪٍ ﻣِﻦْ ﺃَﻭْﻟِﻴَﺎﺋِﻚَ 🌸 🌹« یا الله یا رحمن یا رحیم، یا مقلّب القلوب، ثبت قلبی علی دینک» ای تغییردهنده ی قلبها، قلب مرا بر دین خودت تثبیت کن. 🌸 🌹 اَللّهُمَّ نَوِّر قُلُوبَنا بِالْقُرآن اللّهُمَّ زَیِّن اَخْلاقَنا بِزینَةِ الْقُرآن اَللّهُمَّ ارْزُقنا شَفاعَةَ الْقُرآن 🌹خدایا منور کن قلبهایمان را به نور قرآن و مزین کن اخلاق مارا به زینت قرآن خدایا روزیمان کن شفاعت قرآن 🌼 أللَّھُمَ عـجِـلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج @shamimerezvan @azkarerouzaneh 🌸 🍃🌸 🌸🍃🌸
☝️۰۰۰۰ 🌍اوقات شرعی به افق تهران🌍 ☀️امروز 2 آذر ماه 1399 🌞اذان صبح: 05:20 ☀️طلوع آفتاب: 06:48 🌝اذان ظهر: 11:52 🌑غروب آفتاب: 16:53 🌖اذان مغرب: 17:13 🌓نیمه شب شرعی: 23:07
❣ در روز یکشنبه جهت دفع بلا و دشمن و نیل به مقاصد و حصول مهمات  1)قبل از شروع 3صلوات بفرستد 2)دو رکعت نماز بخواند به قصد طلب حاجت 3) وبعد از نماز نیز 3 صلوات و از روز یکشنبه شروع کند. روز یکشنبه⬇️ 🌸💫70 مرتبه سوره مبارکه حمد روزدوشنبه🌸 💫60 بار سه شنبه 🌸💫 50 بار؛ چهارشنبه🌸💫40بار پنج شنبه🌸💫30بار جمعه 🌸💫20 بار روزشنبه🌸💫 10 بار بخواند ان شاءالله به حاجت خود برسد ✅توجه کنید فقط روز یکشنبه دو رکعت نماز رو میخونین و مابقی روزها فقط حمد رو بخونین نماز نداره. 📚دو هزار و یک ختم
☝️ یـاذالجـلال والا کرام... یکشنبـه ... صدمرتبه... 🌸 یکشنبه ۱۰۰ مرتبه 💗یا ذَالجَلالِ والاِکرام💐 🌸ای صاحب جلال و بزرگواری 💗این ذکر موجب فتح و نصرت می‌شود 👇 ✍هرڪس این نمازرادر روز1شنبه بخواندازآتش جهنم وعذاب ایمن شود↻2رڪعت ؛ رکعت اول⇦حمدو3ڪـوثر رکعت دوم⇦حمدو3توحید 📚جمال الاسبوع۵۴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅هر روز صبح بعد بیدار شدن از خواب، ناشتا با معده خالی یک لیوان آب زنجبیل بخورید تا بعد چند روز از خواص و تاثیراتش بر بدن مات و مبهوت شوید! شدیدا توصیه می کنم کلیپ را ببینید و هرگز مصرف این ترکیب جادویی را قطع نکنید که درمان بسیاری از دردهای بدن است! اطلاع رسانی کنید!👍                  🌷                🌷🌷           🌷🌷🌷🌷      🌷🌷🌷🌷🌷🌷 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 ─┅─═इई 🍁🍂🍁ईइ═─┅─ بزن رو لینک زیر وارد شو👇 @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh امتحان کنید👆👆 سرشار از پیامهای مثبت🎶 👈🏽  👍👍
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یکشنبه 2 آذر ماهتون زیبا 🌸🍃 الهی خدا پشت وپناهتون باشه و یه روزخوب یه روزعالی یه روزموفق یه روزپربرکت یه روزشاد و پراز آرامش رو براتون مقدر کنه🌸🍃 آمیـــن❣
🍃🍂 راهکارے براے       دفع اثر طلسم و سحر 🍃🍂 🖋 اگر کسے را سحر کرده باشند روز یکشنبه سوره مزمل را بنویسد و روے آن آب بریزد و آب را بنوشد 📚 حاشیه تفسیر زواره مطالب مشابہ ↩️
○°●•○•°♡◇♡°○°●°○ " "بر اساس داستان واقعی و هشتم ✍ بخش سوم 🌸برگشت طرف من و گفت : خیلی دلم شکسته رویا … نه که مال حالا باشه خیلی وقته که فقط به خاطر این بچه ها خودمو نگه می دارم ….. چرا ما زن ها باید اینقدر زجر بکشیم تا بتونیم فقط زندگی کنیم …. 🌸واقعا صبر کردن تنها راهش بود ؟ خوب بودن وفادار بودن اینکه همه بگن تو خوبی برای زندگی کردن کافی بود یک عمر تحمل کردن برای بدست آوردن چه چیزی ؟ که اونم به دست نیومده ، حاصل زندگی من شده یک مشت غم و ناراحتی ….. 🌸پرسیدم چطوری با علیرضا خان آشنا شدین ؟ نگاه غمگین و در مونده شو به سقف انداخت؛؛ مدتی نگاه کرد انگار ذهنشو می برد به قدیما،،،، دورِ؛؛دور …. گفت : آقام ؛که پدر بزرگ تو می شد یک فرش فروشی داشت تو بازار، خونه ی ما هم نزدیک بودبه دُکونش ؛؛ چند تا خیابون بیشتر فاصله نداشت… 🌸ولی خیلی کار و بارش رونق نداشت اما خوب وضع مونم بد نبود… خودش می گفت سرمایه ندارم تا بتونم با فرش تجارت کنم …ولی خیلی اهل شعر و ادب بود حافظ و شاهنامه می خوند و طبع لطیفی داشت سواد رو تو مکتب یاد گرفته بود و خط خوشی هم داشت و گاهی خودش شعر می گفت: با اینکه اون زمان بیشتر مردم نمی گذاشتن دختراشون درس بخونن من دبیرستان می رفتم هنوز چند تا دبیرستان بیشتر تو تهرون نبود .. آقام اصرار داشت که ما حتما تحصیل کرده باشیم …. 🌸می گفت : شوهرت نمیدم تا درست تموم نشده ، منم خوشگل و قد بلند بودم و خیلی خواستگار داشتم ….. یک روز از مدرسه که اومدم خونه دیدم ، بابات که شش سال از من کوچیک تر بود مریضه و تب داره؛؛ چون مادرم دوتا بچه شو همین طوری از دست داده بود تا ما مریض می شدیم می ترسید ….. به من گفت باید ببرمش دکتر…. تو برو به آقات بگو یا خودت بیا یا پول بده من ببرمش ….زودم برگرد …. 🌸منم چادرِ سفیدی داشتم که سرم انداختم و راه افتادم با همون هم میرفتم مدرسه ….. اونوقت ها چادر سفید سر کردن توی خیابون بد نبود…. رفتم بازار و خودمو رسوندم به دُکون آقام … چشمم به علیرضا ، افتاد اون یک جوون قد بلند و خیلی خوشگل و خوش تیپ بود,, داشت با آقام و یک نفر دیگه چایی می خوردن …. اونم منو دید … جلو نرفتم چون آقام هم منو دید ، زود استکانشو گذاشت زمین و اومد جلو و پرسید اینجا چیکار می کنی ؟ 🌸گفتم مهدی مریض شده تب داره مادرم گفته یا پول بدین یا خودتون بیان که ببیرمش دکتر ….. گفت : چی شده چرا مریضه گفتم نمی دونم تب داره … گفت من الان مهمون دارم پول میدم ولی به مادرت بگو اگر عجله ای نیست صبر کنه من خودم میام…. اگر حالش خیلی بده خوب خودش ببره ….. 🌸تا آقام رفت پول بیاره علیرضا داشت منو ورانداز می کرد … من پولو گرفتم و برگشتم خونه …. دو روز بعد وقتی میرفتم مدرسه اونو دیدم سر کوچه ی ما وایستاده …. چادرمو کشیدم جلو و از کنارش رد شدم … احساس می کردم پشت سر من داره میاد نزدیک مدرسه برگشتم و دیدم هنوز دنبالمه …. 🌸باز فردا همین کار و کرد و از دور منو می پایید … اونقدر اومد تا من دیگه به حضورش عادت کرده بودم شب به امید دیدن اون می خوابیدم و صبح به شوق دیدارش از خونه می رفتم بیرون ……… خوب جوون بودم و جز به دلم به چیز دیگه ای فکر نمی کردم …….. هر روز نگاهمون تو هم گره می خورد و از کنار هم رد می شدیم بدون اینکه حرفی بزنیم … ○°●○°•°♡◇♡°○°●°○
○°●•○•°♡◇♡°○°●°○ " "بر اساس داستان واقعی و هشتم ✍ بخش چهارم 🌸یک روز که من همین جور حواسم به پشت سرم بود که ببینم اون داره دنبال من میاد یا نه ..چند تا لات از سر کوچه پیداشون شد ، کوچه های ما هم که باریک و تنگ بود …. لات ها جلوی من وایستادن که نتونم برم می خواستن سر به سر من بزارن که علیرضا اومد و منو گرفت و کشید و گفت بی شرفا با خواهر من چیکار دارین و باهاشون در گیر شد … من از ترسم فرار کردم و برنگشتم ببینم چی شدو چه بلایی سرش میاد …. به دو رفتم مدرسه ….. اصلا فکر نمی کردم چیزی شده باشه ، اون به همین سادگی شد قهرمان من …. 🌸فکر می کردم از اون بهتر تو این دنیا نیست …. شاهزاده ای که منو از دست دیو نجات داده بود رویای عجیبی بود هیچی از اطرافم نمی فهمیدم جز به یاد آوردن صورت و نگاه گرم و محبت آمیز اون ……… سال ۱۳۱۶ بود و من پانزده سالم تموم نشده بود…. یعنی تقربیا چهارده ساله بودم و خوب حق هم داشتم هنوز بچه بودم … خلاصه فردا اون نیومد …. و پس فردا و فرداهای دیگه ازش خبری نشد ، حالا به فکر افتادم و نگرانش شدم خودمو سرزنش می کردم چرا من اونو با یک عده لات ول کردم و رفتم ، فکر می کردم از پس اونا بر میاد …….. 🌸نگو اون روز بهش چاقو زده بودن و بیچاره مدتی هم همین طوری توی کوچه افتاده بود … تا مردم پیداش می کنن و می رسونن به مریض خونه ….. منم که از همه جا بی خبر روزها و شبها در انتظار دیدنش ثانیه شماری می کردم … و توی ذهنم اونو مرده فرض کردم و براش عزا داری کردم با خودم می گفتم اگر زنده بود محال بود که نیاد و منو ببینه …… تا یک شب که آقام از سر کار اومد ….. شام خوردیم و من ظرفا رو بردم لب حوض بشورم دیدم چوبک نیست ( اون زمان برای شستن ظرفها از چوبک که ریشه یک گیاه بود استفاده می کردن ) … برگشتم تو راهرو تا چوبک رو بردارم …شنیدم که آقام داره از من و خواستگارم حرف می زنه …. 🌸اون می گفت : نمیشه به ما نمی خورن, بهش گفتم نه … ولی بازم اصرار می کنه ..اون با پسر مرتضی میومد دم دُکون …نمی دونم از کجا شکوه رو دیده و میگه هر کاری بگین می کنم …. مادرم بهش تشر زد که حالا چرا شما میگی نه ؟ چون وضع شون خوبه ما دختر نمیدیم ؟ می خوای لگد به بخت دخترت بزنی ؟ آقام گفت : نمیشه … می دونی این پسره نوه ی کیه ؟ محمد حسن میرزای قاجاره پدرش زود مرد و هفت تا بچه داشت چهار تا دختر و سه تا پسر همه رو مادره بزرگ کرده خیلی هم مال و مکنت دارن ..ما رو چه به اونا ، نمی خوام پشت سر کسی ، تهمت بزنم میگن پسرای این طایفه همه بی بند و بار و زن باره هستن…حالا خدا می دونه … این چطوریه من نمی دونم ….. نه,, نه ,, نمیدم ؛ می ترسم یک دونه دخترمو بدم و فردا بدبخت بشه … ○°●○°•°♡◇♡°○°●°○