eitaa logo
درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
22.4هزار دنبال‌کننده
32.3هزار عکس
17.6هزار ویدیو
222 فایل
کانالی جهت آگاهی ازمفاهیم قرآن وذکر وحدیث https://eitaa.com/joinchat/1541734514C7ce64f264e تعرفه تبلیغات☝
مشاهده در ایتا
دانلود
✨آیت الله بهجت : 💍جهت گشایش بخت دختران آیه زیررا بخوانند: «رَبّنا هَبْ لَنا مِنْ أَزْواجِنا وَ ذُرِّیّاتِنا قُرّةَ أَعْیُنٍ وَ اجْعَلْنا لِلْمُتّقینَ إِمامًا» 📚فرقان ( 74)
💖🍃💖🍃💖🍃💖🍃 مطابق 📆 ۲۱ آذر ۱۳۹۹ هجری شمسی ۲۵ ربیع الثانی ۱۴۴۲هجری قمری ۱۱ دسامبر ۲۰۲۰ میلادی ☝ در جمعه پاداش مضاعف دارد. 🌸 اذکار روز جمعه: - اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ( 100مرتبه ) - یا ذاالجلال و الاکرام (1000 مرتبه) - یا نور (256 مرتبه) برای عزیز شدن 🔹سوره بعد از نماز صبح 🔹 ۱۰ بار سوره قدر و 🔹۱۱بار سوره توحید و یس 🔹بعد از نماز ظهر سوره نبأ 🔹بعد از نماز عصر سوره والعصر 🔹بعد از نماز مغرب حشر 🔹بعد از نماز عشا واقعه امروز ساعت ۵:۲۹ قمر وارد برج عقرب میشود . تا ساعت ۶:۹ دقیقه روز یکشنبه ۲۳ آذر ادامه دارد . 🚫 در طول مدت از انجام امور اساسی، مهم و زیر بنایی زندگی بپرهیزید. مخصوصا عقد و ازدواج، انعقاد نطفه فرزند، سفر، شروع کار جدید ، امور لباس و... ☝ اگر در این مدت مجبور به انجام کاری بودید صدقه دادن ، خواندن آیت الکرسی و توکل بر خدای متعال را فراموش نکنید. ❌نکته: (برخی بزرگان ، صبر نمودن برای امور مهم را تا حدود یکی دو روز بعد از قمردرعقرب نیز سفارش نموده اند). 🌸 جمعه برای کارهای زیر خوب است: 🔹تعلیم و تعلم 🔹امور کشاورزی 🔹دید و بازدید سیاسی 🔹دیدار بزرگان و علما 🔹امور معمول روزانه ❌ از امور مهم و اساسی مثل ازدواج و مسافرت پرهیز شود 🌹نوزادی که در این روز به دنیا آید مبارک و خوش قدم است و عالم و دین شناس گردد به امید خدا. ⛔ از مباشرت به قصد بچه دار شدن به علت قمر در عقرب پرهیز شود بهتر است. ✂ طبق روایات، (سر و صورت) در این روز ماه قمری ، خوب است و باعث اصلاح شدن کارها می گردد. ❌ حجامت و خون دادن در جمعه در بعضی روایات معتبر نهی شده و خوب نیست . «امام صادق علیه السلام ،ﻧﻬﻰ ﻓﺮﻣﻮﺩﻩ ﺍﺯ ﺣﺠﺎﻣﺖ ﻛﺮﺩﻥ ﺩﺭ ﻭﻗﺖ ﻇﻬﺮ ﺭﻭﺯ ﺟﻤﻌﻪ. و در روایت دیگر ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﻫﺮﻛﻪ ﺩﺭ ﻭﻗﺖ ﺭﻭﺯ ﺟﻤﻌﻪ ﺣﺠﺎﻣﺖ ﻛﻨﺪ ﻭ ﺑﻠﺎﻳﻰ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺑﺮﺳﺪ ﻣﻠﺎﻣﺖ ﻧﻜﻨﺪ ﻣﮕﺮ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ.» ( منبع حلیه المتقین ، ) ♦ از نظر قمری یا ، زالو انداختن در این روز ،خوب و موجب صفای خاطر می شود به امید خدا. 🔹جمعه برای ، روز بسیار خوبی است و مستحب نیز هست. روزی را زیاد ، فقر را برطرف ، عمر را زیاد و سلامتی آورد. 👕 جمعه برای بریدن، دوختن، خریدن و پوشیدن روز بسیار مبارکی است و باعث برکت در زندگی و طول عمر می شود.. 🚫 جمعه ها طبق برخی روایات، برای (رفع موهای بدن با نوره) مناسب نیست. 🕥️️ وقت استخاره در روز جمعه از اذان صبح تا طلوع آفتاب و بعد از زوال ظهر تا ساعت ۱۶ عصر خوب است . 🌸سوره های امروز : سوره جمعه، ، فتح،اعلی، منافقون سوره قدر در هنگام عصر خوانده شود بهتر است. 🔹 اذان صبح: ۳۴ : ۵ 🔹طلوع آفتاب: ۰۴ : ۷ 🔹اذان ظهر:: ۵۸: ۱۱ 🔹غروب آفتاب:۵۱ : ۱۷ 🔹اذان مغرب:۱۱: ۱۷ 🔹نیمه شب شرعی:۱۲ : ۲۳ 💫ذات الکرسی عمود ۱۶:۴۸ ❣دعا در زمان ذات الکرسی مستجاب است. 🔴ذات الکرسی مخصوص روز است 📚 منابع مطالب ما: الدروع الواقیة سید بن طاووس، دوخت و دوز: سایت کانون قرآنی وسائل الشيعه ؛ ج7 ، باب 190. ناخن گرفتن: حلیة المتقین، ختوم و اذکار، ج 1، ص 423، مفاتیح الجنان و بحارالانوار و تقویم المحسنین شیخ محدث کاشانی 💖🍃💖🍃💖🍃💖🍃
همش دلم میگیره برا حرمــــــ♥️】 شب جمعه بیشتر دلم میخواد یه بار به کربلا برم شب جمعهــــ♡ــــــ بیشتر 💫اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَ 💫 عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَ 💫 عَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَ 💫 عَلى اَصْحابِ الْحُسَيْنِ 💫
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸ﺧﺪﺍﻭﻧﺪﺍ ..🤲 🍂ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺯﻧﺪگیمان ﺭﺍ 🌸ﺩﺭ ﺩﺳﺘﺎﻥ ﺗﻮﺍﻧﻤﻨﺪﺕ ﻗﺮﺍﺭﻣﯿﺪهیم 🍂ﻭ بہ ﺗـــــﻮ ﺗﻮﮐﻞ میکنیم 🌸کہ ﭼﺮﺍﻍ ﻭﻫﺪﺍﯾﺘﮕﺮ ﺭﺍهمان ﺑﺎﺷﯽ 🍂الهی بہ امیدتـــــو... 🍁بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ🍁 💥اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ ⭐️وآلِ مُحَمَّدٍ 🌙وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸بر چهرہ 🍃پر ز نور مهدی صلوات 🌸بر جان و دل 🍃صبور مهدی صلوات 🌸تا امر فرج 🍃شود مهيا بفرست 🌸بهر فرج 🍃و ظهور مهدی صلوات 🌸اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ🌸
🌼 مولای غریبم نبودنت تمام روزهای هفته .. قلبم را به درد می آورد اما، جمعه که می شود  جای خـــــــالی ات طور دیگری تیر می کِشد.. بیا و با آمدنت دلهای پر درد ما را شاد بفرما 🌼 العجل یا مولانا یاصاحب الزمان 🌼 اللهم عجل لولیک الفرج ‎‌‌‌‌‌
✋❤️ هرروزصبح زودبه گوشم صدای توست حی علی الحسین،وحی علی الحرم بایک سلام، روبه شما،رو به کربلا جامیدهم میان دلم یک بغل حرم ☀️🌹
ادامه درس 👆 ❤️🔹❤️🔹❤️ 🔹❤️🔹❤️ ❤️🔹❤️ 🔹❤️ ❤️ 👇👇👇 ❤️برای جمع آوری و نوشتن مطالب و ها وقت گذاشته می شود درس 🔹آیات لعان آیات ۶ ،۷ 🔹برای این دو آیه ۶ و ۷ دو شآن نزول مشابه ذکر شده است که یکی رابیان می کنیم ❤️شأن نزول آیه‏ در زمان اکرم صلی الله علیه و آله و در حضور ایشان این عمل صورت گرفت، که می‌گویند نزول این آیه همان است. 🔹 به نام هلال بن امیه هراسان آمد خدمت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و گفت: یا الله! من به چشم خود را دیدم که با فلان مرد می‌کرد. ♥️پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله "رویشان را برگرداندند. برای بار دوم و بار سوم نیز این سخن را بر زبان آورد و گفت: یا رسول الله! خدا خودش می‌داند که من راست می‌گویم و دروغ نمی‌گویم. ❤️همین آیات نازل شد و پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله بعد از نزول این آیات، هلال بن امیه و زنش را احضار فرمود 🔹 زنش از مدینه و فامیل‏دار و قبیله دار بود. هم با فامیل و قبیله خودش آمد. ❤️ برای اولین بار پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله مراسم «لعان» را اجرا کرد به مرد فرمود: 👇 🔹بیا بار قسم بخور و خدا را گواه بگیر که راست می‌گویی، دفعه هم لعنت خدا بر تو اگر دروغگو باشی. 🔹آمد و با کمال اینها را گفت. وقتی هلال بن امیه چهار بار را قسم خورد و خواست خودش را لعنت کند، ❤️ پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: 👇 بدان که آخرت از عذاب دنیا خیلی شدیدتر است، مبادا زن خودت را به متهم کرده باشی، از خدا بترس! گفت: نه یا رسول الله! خدا خودش می‌داند که من دروغ نمی‌گویم. 🔹به هم فرمود : [چهار بار بخور که دروغ می‌گوید، دفعه پنجم هم خدا بر تو اگر مرد راست گفته باشد. 🔹[ زن، اول کرد و زبانش تقریباً بند آمد نزدیک بود کند. نگاهی به خویشاوندان خود کرد و گفت: 🔹 نه، من هرگز روی اینها را نمی‌کنم و اسباب خجلت اینها را فراهم نمی‌کنم. این کار را کرد. 🔹به‏ زن هم بعد از شهادت، وقتی خواست بگوید: «غضب خدا بر من اگر او راست گفته باشد» ❤️پیامبر فرمود: از غضب خدا بترس، آنچه در آخرت است از آنچه در دنیاست خیلی شدیدتر است، اگر حرف شوهرت حقیقت دارد او را کنی! این بود که زبان زن بند آمد یک مدتی هم توقف کرد و گفت : نه ؛ من خویشاوندان خودم را رو سیاه نمی کنم وقتی آن جمله را گفت، ❤️پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: دیگر از این شما زن و شوهر یکدیگر نیستید." ( ادامه دارد 👆)
☝️۰۰۰ 🌍اوقات شرعی به افق تهران🌍 ☀️امروز 21 آذر ماه 1399 🌞اذان صبح: 05:34 ☀️طلوع آفتاب: 07:04 🌝اذان ظهر: 11:58 🌑غروب آفتاب: 16:51 🌖اذان مغرب: 17:12 🌓نیمه شب شرعی: 23:13
☝️۰۰۰۰☝️ 🍃 : ،،پس ازنمازظهرجمعه 🌺دورکعت نماز گذارد و درهر رکعت بعد از حمد ۷ توحید بخواند 🍃 ،100مرتبه 🌺الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ 🍃وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ این ذکر بهترین داروی ،معنوی است 📚 مفاتیح الجنان أَلَا بِذِڪْرِ اللَّهِ تَطْمَئِـنُّ الْقُلُــوبُ
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 تاثیردعا در حق دیگران! 💎امام صادق (علیه السلام) می‌فرماید : اگر شخصی در پشت سر برادر مؤمنش برای او دعا کند،از عرش ندا می شود: برای تو صد هزار برابر مثل او است (صد هزار برابر برای تو است) این در حالی است كه اگر برای خودش دعا می كرد، فقط به اندازه همان یك دعایش به او داده می شد. پس دعای تضمین شده ای که صدهزار برابر آن داده می شود بهتر است از دعای شخص دعا کننده برای خود، که معلوم نیست مستجاب بشود یا نشود. حال اگر کسی برای بهترین مخلوق خدا امام زمان علیه السلام دعا کند، چه می شود؟ یقینا بهترین ها برایش مقدر می شود... 🌼اللهم عجل لولیک الفرج🌼 📖۲ص۲۱۲
🍎 : 🔹به این منظور دو عدد خرما را در یک فنجان شیر به مدت یک شب بخیسانید. 🔹و روز بعد پیش از صبحانه خرما و شیر را میل کنید. 🔹همچنین می‌توانید مقداری خرمای خشک را هر روز صبح پیش از صبحانه میل کنید و پس از آن یک فنجان شیر گرم بخورید. برای عزیزانتون بفرستید❤️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💖آدینه ای پر از عشق و محبت 🌸 پرازسلامتی موفقيت و شادى 💖 پر از خنده و دلخوشى 🌸و پر از خبرهای خوب 💖براتون آرزومندم 🌸با آرزوی بهترینها 💖سلام آدینه مبارک
🌸 🌸 جابر انصاری می گوید: پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) به علی (علیه السلام) و فاطمه (سلام الله علیها) دعایی آموخت و فرمود: اگر بر شما وارد شد یا از ترسیدید، و یا این که ای داشتید، وضو بگیرید، به دنبالش دو رکعت نماز بخوانید، و بعد از نماز، دست های خود را به سوی آسمان دراز کنید و بگویید: 🔱یَا عَالِمَ‏ الْغَیْبِ‏ وَ السَّرَائِرِ یَا مُطَاعُ‏ یَا عَلِیمُ‏ یَا اللَّهُ‏ یَا اللَّهُ‏ یَا اللَّهُ‏ یَا هَازِمَ الْأَحْزَابِ لِمُحَمَّدٍ یَا کَائِدَ فِرْعَوْنَ لِمُوسَى یَا مُنْجِیَ عِیسَى مِنْ أَیْدِی الظَّلَمَةِ یَا مُخَلِّصَ قَوْمِ نُوحٍ مِنَ الْغَرَقِ یَا رَاحِمَ عَبْدِهِ یَعْقُوبَ یَا کَاشِفَ ضُرِّ أَیُّوبَ یَا مُنْجِیَ ذِی النُّونِ مِنَ الظُّلُمَاتِ یَا فَاعِلَ کُلِّ خَیْرٍ یَا هَادِیاً إِلَى کُلِّ خَیْرٍ یَا دَالًّا عَلَى کُلِّ خَیْرٍ یَا آمِراً بِکُلِّ خَیْرٍ یَا خَالِقَ الْخَیْرِ وَ یَا أَهْلَ الْخَیْرِ أَنْتَ اللَّهُ رَغِبْتُ إِلَیْکَ فِیمَا قَدْ عَلِمْتَ وَ أَنْتَ عَلَّامُ الْغُیُوبِ‏ أَسْأَلُکَ أَنْ تُصَلِّیَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّد🔱 📢سپس حاجت خود را از خدای متعال طلب کنید. 📚مکارم الاخلاق ص341 ـ مستدرک الوسائل ج8 ص214
☝️ 🖊 هرکه پس از نماز ظهر جمعه دو رکعت نماز گذارد و در هر رکعت بعد از حمد ۷ توحید بخواند و پس از سلام این دعا را خواند تا جمعه دیگر دچار بلا وفتنه‌اے نشود 📚 مصباح المجتهد
○°●•○•°♡◇◇°○°●°○ "‌ "بر اساس داستان واقعی و ششم ✍ بخش چهارم 🌸تا بالاخره یک روز علیرضا خان از ایرج خواست که بره و یک سر به کارخونه بزنه …..بعد از نهار ایرج ازمن خواست که باهاش برم … با خوشحالی قبول کردم و رفتیم ….. وقتی چشمم به اونجا افتاد فهمیدم که ایرج چی میگه و بهش حق دادم… دل آدم از اون همه ویرونی به درد میومد …..کمی اطراف خرابه های کارخونه راه رفتیم ایرج حرف نمی زد و نگاه می کرد ….. 🌸مثل اینکه داشت در ذهنش چیزی رو برنامه ریزی می کرد ….. بعد اومد و روی سکوی کنار دیوار نشست و گفت : به نظر میاد کار آسونی باشه ولی نیست …. این دستگاه ها همه از خارج اومده بود و امکان دوباره گرفتش هم نیست چون همه پول نقد می خواد و هم تضمینی نیست که دوباره این کارو نکنن دیدی که با کسانی که این بلا رو سر ما آوردن هیچ دلیل بر خوردی نشد ….. با این اوضاع هم فکر نمی کنم بشه داد و ستدی با انگلیس انجام بدیم … 🌸باید یک فکر دیگه بکنیم ….مثلا اینجا رو یک چیزی درست کنیم که در آمد زایی باشه . گفتم: مثلا چی ؟ گفت : الان یک فکرایی تو سرم هست ولی بزار خودم اول فکرا مو بکنم بعد میگم …. می ترسم تو الان بهم بخندی ….. صبر کن ، خودم درست برنامه ریزی کنم اگر شد به همه میگم ….دیگه کارخونه ی قبلی امکان نداره ……. هوا داشت تاریک می شد که ما برگشتیم,,,,, نزدیک تولد دخترا بود ولی هیچ رغبتی نداشتیم که براشون تولد بگیریم ولی اونشب با هم رفتیم و براشون کادو خریدیم و فکر کردیم با یک کیک ساده تولدشونو برگزار کنیم …..وقتی داشتیم بر می گشتیم ایرج از من پرسید رویا اگر نشد کاری بکنیم بیا بریم پیش حمیرا اونجا من می تونم یک کاری راه بندازم و همون جا بمونیم …..گفتم حرفی ندارم به شرط اینکه عمه و عمو رو هم با خودمون ببریم …. 🌸گفت : نمیشه که بابا الان مریضه ….ولی راست میگی نمی تونیم اونا رو ول کنیم بریم …… سال پنجاه و نه بود من تخصص قبول شدم ولی دانشگاه توی فروردین تعطیل شده بود ….. چهره همه چیز عوض شده بود ….من چون خودم با پوشیدگی زن مخالفتی نداشتم خیلی زود به مانتو و روسری عادت کردم ولی خیلی ها از این کار شاکی بودن … ○°●○°•°♡◇♡°○°●°○
○°●•○•°♡◇♡°○°●°○ " "بر اساس داستان واقعی و ششم ✍ بخش پنجم 🌸همون زمان ایرج بدون اینکه حرفی به ما بزنه که می خواد چیکار کنه می رفت کارخونه و از خودش می شنیدیم که دوباره کارگر ها رو جمع کرده و دست به دست هم دارن اونجا رو درست می کنن …. 🌸اون دوباره از صبح خیلی زود می رفت و تا دیر وقت کار می کرد …و از وقتی این کار و شروع کرده بود حال و هوای خودشم عوض شده بود ….. و مجبور شد برای راه اندازی کارش باغ چیذر رو به قیمتی نازل بفروشه ….. اوایل شهریور یک روز بعد از ظهر ساعت سه اومد خونه من تازه از سر کار اومده بودم و داشتم می خوابیدم ….. با خوشحالی کنارم دراز کشید و من بغل کرد و گفت : عزیزم میشه بلندشی می خوام با هم بریم یک جایی …. گفتم ..تو رو خدا ایرج بزار یک کم بخوابم خیلی خسته ام ….. 🌸گفت می دونم ولی این بار رو ازت خواهش می کنم لطفا … مامان و بابا رو هم می بریم ……. دیدم انکار مسئله ی مهمی باید باشه بلند شدم … گفتم اگر بهم بگی میام ……. گفت: نمیگم باید بیای… بلند شو تنبل خانم ….. گفتم دخترا چی اونا رو چیکار کنیم ؟ گفت تو حاضر شو به اونا کار نداشته باش ……و همین طور که از اتاق می رفت بیرون گفت: دیر نکنی ها زود باش ….. 🌸وقتی حاضر شدم و رفتم پایین , همه توی ماشین منتظر من بودن علیرضا خان جلوی نشسته بود و بچه ها و عمه عقب …. سوار شدم…….. عمه پرسید تو می دونی کجا میریم ؟ گفتم : حالا هر کجا که باشه همین که داریم با هم میریم خوبه ……. 🌸از در خونه که رفتیم بیرون ماشین تورج رو دیدم که با مینا و بچه ها دم در وایساده بودن …… راه افتادیم و هنوز هیچکدوم جز ایرج و تورج نمی دونستیم کجا داریم میریم ….. وقتی افتادیم تو جاده ی کرج همه فهمیدیم که داره میره کارخونه …. و من حدس می زدم که اون کاری رو که می خواسته انجام بده راه انداخته …… 🌸وقتی دم کارخونه پیاده شدیم چشمم افتاد به صورت علیرضاخان که دگرگون شده بود صورتش قرمز بود و چونه اش می لرزید اون بعد از مدتها باز اومده بود به جایی که تمام عمرشو براش گذاشته بود ، حالا دوباره دربون در و برای ما باز کرد و ساختمون باسازی شده و مرتبی در مقابل ما بود و این همه ی ما رو احساساتی کرده بود ……. 🌸تورج دست عمو رو گرفت تا با عصایی که داشت بیاد تو کارخونه حالا اون می تونست کمی راه بره ولی یک پاش روی زمین کشیده می شد …. با اینکه همه ی ما خوشحال بودیم ولی خوشحالی علیرضاخان برای ما چیز دیگه ای بود هنوز سرشو بالا گرفته بود و به روی خودش نمیاورد که توانشو از دست داده با غرور به اطراف نگاه می کرد ……… وقتی داخل سالن شدیم …. همه چیز با قبل متفاوت شده بود ایرج با زحمت زیاد اونجا رو تبدیل به کارخونه ی تولید پودر و صابون و مواد شوینده کرده بود چیزی که اون زمان بسیار کمیاب شده بود و مردم به سختی پیدا می کردن … 🌸ایرج هم به همین خاطر به فکرش رسیده بود که کارخونه رو تبدیل به چنین جایی بکنه …… من بهش افتخار کردم و خودش چقدر مغرورانه همه جا رو نشون ما داد و گفت که تورج چقدر کمکش کرده …..و ما با خوشحالی و امید واری برگشتیم خونه ولی هنوز بیست روزی از این افتتاح اونجا نگذشته بود که دوباره همه چیز بهم ریخت و ناقوس جنگ به صدا در اومد. ○°●○°•°♡◇♡°○°●°○
❣✨﷽✨❣ ✨ امام باقر علیه السلام: ✴️ اگر خواهان قرار گرفتن در مقامات رفیع هستید؛ اگر خواهان گشایش در هر امری هستید؛ اگر خواهان جلب رضایت خداوند می باشید؛ توجّه به دو امر الزامی است: ◁▣ شناخت امام زمان(عج) ◁▣ اطاعت از امام زمان(عج) ⚡️اگر شاه کلید «معرفت امام» در دست باشد، تمام قفل ها باز می‌شود. 📚 مکیال المکارم، ج۲، ص۱۸۰. ✍🏻 🍃 الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج 🍃 ⇱ ڪلیــڪ ڪنید ⇩
🌺 امام خامنه ای: ➖ به زن کمک می‌کند تا بتواند به آن رتبه معنوی عالی خود برسد و دچار آن لغزشگاه‌های بسیار لغزنده‌ای که سر راهش قرار داده‌اند نشود. [1] ➖ مسئله 1: به طور کلی بر زن واجب است در مقابل ـ مسلمان باشد یا غیر مسلمان- پوشش شرعی مربوط به خود را مراعات کند و در صورتی که نسب به رعایت پوشش واجب کوتاهی کند گناه کرده است. ➖ مسئله 2: مردها نیز نسبت به پوشش در مقابل دیگران، به ویژه وظایفی دارند که رعایت آن در مواردی واجب است؛ برای مثال اگر مردی بداند نامحرم به بدن او نگاه می کند، بنا بر احتیاط واجب باید بدن خود (‌مواضعی که معمولا آن در بین مردان متعارف است) را به استثنای سر، گردن و دست ها بپوشاند. [2] ✳️ پی نوشت: 👇👇 [1]. دیدار با اعضای شورای فرهنگی – اجتماعی زنان 4/10/1370 [2]. توضیح المسائل ده مرجع، م 2435
🍃أَنْفِقُوا مِنْ طَیِّبَاتِ مَا کَسَبْتُمْ ( البقرة ، آیه٢٦٧ ) 🍃از چیز های پاکیزه ای که به دست آورده اید انفاق کنید
❓ میدونستید یه بیماری هست به نام فابینگ؟ 🔸 بنا به تعریف Phubbing، عملی است که باعث می‌شود افراد در محیط‌های اجتماعی یا خانوادگی به جای توجه به دیگران به تلفن خود نگاه کنند. ✍ مطالعات بسیاری نشان داده‌اند که فابینگ به روابط اجتماعی افراد آسیب می‌زند و کودکان را به افسردگی دچار می‌کند. 🔸علائمش ایناست: ▫️ترس از دست دادن اخبار و پیام دوستان ▫️دنبال کردن دائمی صفحه موبایل با نگاه هنگام زمین گذاشتن گوشی ▫️عدم توانایی در صرف شام یا ناهار بدون چک کردن تلفن ▫️قرار دادن گوشی کنار بشقاب غذا ▫️چک کردن گوشی به محض بیدار شدن
🌸اهمیت خواندن سوره قدر در عصر جمعه 🍃حاج اقا رحیم ارباب (ره) : 🌹 آقا سيد جمال گلپایگانی نامه‌اي براي من نوشته و درآن نامه سفارش كرده که: ✨در طول هفته هر عمل مستحبي را يادت رفت.. اين را يادت نرود كه عصر جمعه صدمرتبه سوره قدر را بخوانی. ‎‌‌‌‌‌‌‌
هدایت شده از خانواده بهشتی
🌸پیامبر مهربانی صلی الله علیه و آله : 🌸آن کس که فرزند خود را شاد کند خداوند او را در قیامت مسرور می نماید🌸 📚کافی، ج ۶، ص ۴۹ @zendegiasheghaneh
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃 🌹ترمان مردی شیرین‌عقل، در شهر مشهور بود که غالباً در ترمینال با شستن و تمیزکردنِ اتوبوس‌ها امرار معاش می‌کرد. گویند: روزی مردی بازاری به او پیشنهاد داد، نزد او کار کند. (سابق که بیمه نبود، کارفرماها بعد از مدتی که کسی عمری نزدشان کارگری می‌کرد، هزینه‌ی ازدواج و مسکن و کمک برای خرید مغازه‌ را برای او انجام می‌دادند.) چون می‌دانست ترمان بر اثر شهرت در شیرینیِ گفتار و جذبه‌اش باعث جذبِ مشتری‌های زیادی برای او خواهد شد. ترمان در پاسخ پیشنهاد به آن مرد بازاری گفت: روزی در خانه کوزه‌ای عسل داشتم که گاهی از آن، در ظرف کوچکی می‌ریختم و می‌خوردم. روزی درب کوزه را باز گذاشتم، دیدم دو مگس در کنار لبه‌های کوزه‌ی عسل نشستند و از لایه‌ نازکی از عسل که دور آن بود، می‌خوردند. یکی از مگس‌ها برخاست و در بالای کوزه چرخی زد و درون کوزه رفت تا روی عسل بنشیند و با خیال راحت و بیشتر بخورد. آن مگس تا روی عسل رفت، عسل او را به خود گرفت و پاهایش گرفتار عسل شد و چاره‌ای ندید و روی عسل با شکم نشست و مرگ را با چشم خود انتظار کشید. از آن دو مگس یاد گرفتم، به اندازه‌ی نیازم که خدا مرا روزی می‌دهد، شکر کنم و دنبال روزیِ بیشتر نگردم که مگس از طمع عسل و شیره‌ی زیاد در چنگ مرگ افتاد. چه بسیار انسان‌هایی را به چشم خود دیدم که به روزی کم قانع نشدند و بدنبال توسعه‌ی سرمایه و کار و کسب ثروت بیشتر رفتند و طمع شیرینی دنیا بیشترشان را گرفت و برای ابد از دست بدهکاران در زندان حبس شدند و یا سکته کرده و جان دادند. من تصمیم گرفتم تا زنده‌ام، آن مگس کناره‌ی کوزه باشم و به همین شغل و روزی کفایت کنم. ترمان به مرد گفت: بدان! شهرت هم عذاب است و نعمت نیست و شکر خدا ما به حماقت و سفاهت در شهر شهره هستیم. اگر تو یک خطایی کنی در همین بازار و چند همسایه تو را می‌شناسند و آبروی تو در جایی غیر از اینجا نمی‌رود ولی من اگر خطایی کنم تمام شهر مرا می‌شناسند و آبروی من در کل شهر خواهد رفت. @tafakornab @shamimrezvan