eitaa logo
درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
23.2هزار دنبال‌کننده
32.6هزار عکس
17.8هزار ویدیو
223 فایل
کانالی جهت آگاهی ازمفاهیم قرآن وذکر وحدیث https://eitaa.com/joinchat/1541734514C7ce64f264e تعرفه تبلیغات☝
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از خانواده بهشتی
💑 خشمتان را کنترل کنید😡 اگرهمسرتان قبلاً این ویژگیها رامیدید هرگز باشما ازدواج نمیکرد!😏 در آینه حالتهای خشم خود را ببینید این حالت حتی برای خودتان هم خوشایند نیست 💞❤️💞❤️💞❤️ سرکوفت زدن به شوهرت همان و شمارش متلاشی شدن زندگی شما هم همان حرفهای مثل توحالیت نیست تو زندگی ماروخراب میکنی توبی عرضه هستی.اینازندگی رونابودمیکنه... 💞❤️💞❤️💞❤️ گاهی به همسرتان بگویید که چه چهره زیبایی دارد حتی اگر همسر شما واقعا به این زیبایی نباشد از اینکه گمان کند درنظر شما زیبابه نظر می رسد احساس غرور خواهد کرد.....
هدایت شده از خانواده بهشتی
👨‍👩‍👧‍👦 دستور دادن، نصيحت، دعوا، داد، تنبيه فقط باعث جنگ قدرت كودك ميشود وشما بازنده خواهيد بود.
🌸یک روز صبح سرد در سرمای شدید مونیخ آلمان من کودکی 8 ساله بودم. لباس هایم هم آنقدر گرم نبود که بتوانم تحمل کنم. خانه مان هم که یک اتاق کوچک بود من و خواهر و برادر و مادرم زندگی میکردیم. من برادر بزرگتر بودم. مادرم از سرطان سینه رنج میبرد. تا اینکه آنروز صبح نفس کشیدنش کم شد. اشک در چشمانش جمع شد. نمیدانست با ما چه کند. سه کودک زیر 9 سال که نه پدر دارند نه فامیل. مادرشان هم که اکنون رو به مرگ است. دم گوشم به من چیزی گفت، او گفت که تو باید از برادرو خواهرت مراقبت کنی. من که هشت سال بیشتر نداشتم قطره اشکم ریخت روی صورت مادرم. سریع بلند شدم تا پزشکی بیاورم. نزدیک ترین درمانگاه به خانه من درمانگاهی بود که پزشکانش یهودی بودند. رفتم التماسشان کردم. می‌خندیدند و می‌گفتند به پدرت بگو بیاید تا یک پزشک با خود ببرد. آنقدر التماس کردم آنقدر گریه کردم که تمام صورتم قرمز بود اما هیچکس دلش برای من نسوخت. چند دارو که نمیدانستم چیست از آن جا دزدیدم و دویدم. آن هاهم دنبال من دویدند. وقتی رسیدم به خانه برادرم و خواهرم گریه میکردند. دستانم لرزید و برادر کوچکم گفت مادر نفس نمیکشد آدلف! شل شدم، دارو ها افتاد آرام آرام به سمتش رفتم. وقتی صورت نازنینش را لمس کردم آنقدر سرد شده بود که دیگر کار از کار گذشته بود. یهودیان وارد خانه شدند و مرا به زندان کودکان بردند. آنقدر مرا زدند که دیگر خون بالا میاوردم. وقتی بعد چند روز آزاد شدم دیدم خواهرو برادر کوچکم نزد همسایه ما هستند. همسایه مادرم را خاک کرده بود. دیگر هیچ چیز برای از دست دادن نداشتم. کارم شب و روز درس خواندن و گدایی کردن بود، چه زمستان چه بهار چه ... وقتی رهبر آلمان شدم اولین جایی را که با خاک یکسان کردم همان درمانگاه مونیخ بود. سنشان بالا رفته بود و مرا نمیشناختند. اما هم اکنون من رهبر کشور آلمان بودم. التماسم میکردند، دستور دادم زمین را بکنند و هر 6 نفر را درون چاله با دست و پای بسته بیاندازند و چاله را پر کنند. تمنا میکردند و میگفتند ما زن و بچه داریم. آنقدر بالای چاله پر شده ماندم تا درون خاک نفسشان بریده شود و این شد شروع کشتار میلیونی.. آدلف هیتلر خاطرات کودکی نبرد من 1941 با کودکان به مهربانی رفتارکنیم، آنان ازما الگو میگیرند اگرالگوی خوبی باشیم، جهانی در آرامش خواهیم داشت.
معجون تعادل اعصاب 👈برای حفظ تعادل اعصاب مخلوط عسل و دارچین میل کنید. زیرا عسل به ایجاد آرامش کمک کرده و دارچین مدت آن را افزایش می دهد.🍯
✨﷽✨ ✨ 🌹اين 5 كار رو همين الان ترك كن: 🌹سعى در راضى كردن همه 🌹سركوب كردن خودت 🌹در گذشته زندگى كردن 🌹ترس از تغيير 🌹بيش از حد فكر كردن
یا نُورَ کُلِّ شییءٍ وَ هُداهُ ✍🏻اگر کسی را دشمنی باشد و خواهد که بر وی غالب آید روز یکشنبه فردا 🍃🌸روزه بگیرد 🍃🌸و غسل کند 🍃🌸و جامۀ پاکیزه بپوشد 🍃🌸و به صحرای خلوتی رود 🍃🌸و هزارو هفتصد(۱۷۰۰) بار این اسم 👇را بخواند و حاجت بطلبد، به فرمان خدای تعالی بر دشمن ظفر یابد و غالب گردد ⇦ یا نُورَ کُلِّ شییءٍ وَ هُداهُ اَنتَ الَّذی فَلَقَ الکَلِماتَ بِنُورِه⇨ 📚هزار و یک ختم صفحه ۲۵۲
🌸مرحوم نائینی مے‌فرماید↯ براے وسعت در روزی ازسحرگاه تا طلوع آفتاب گفتن این ذکرمجربست↯ ✨ 【 یٰا حَیُّ یٰا قَیّوم 】 ➣●•. 📚گوهرشب چراغ۱۳/۲
‏ ✍🏻مروے است ڪہ اين دعائے است ڪہ بہ برڪت اين دعا تخت بلقيس را آورد و اين دعائے است ڪہ بہ برڪت اين حضرت عيسى عليہ السلام مردگان را زنده مے ‏ڪرد و آن اين است↯↯↯↯↯ 🍃🌸اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِأَنَّكَ أَنْتَ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ الطَّاهِرُ الْمُطَهَّرُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرَضِينَ وَ فِي رِوَايَةٍ أُخْرَى رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرَضِينَ عالِمُ الْغَيْبِ وَ الشَّهادَةِ الْكَبِيرُ الْمُتَعالِ الْحَنَّانُ الْمَنَّانُ ذُو الْجَلالِ وَ الْإِكْرامِ أَنْ تَفْعَلَ بِي كَذَا وَ كَذَا وَ تَجْعَلَهُ أَنْ تُصَلِّيَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَنْ تَفْعَلَ بِي كَذَا وَ كَذَا🌸🍃 و بہ جاے ڪذاوڪذا حاجت خود رابخواهد این دعا جهت , , , و هر حاجت مشروئہ اے مجرب است...... ‌‌____________________________ 🔚 بیا کانال 👇
👆 ❤️ خواندن سوره همه عاشقت میشوند و دوستتتان دارند 📚درمان با قرآن ➿〰➿〰➿〰 💞 3 مرتبه سوره را بر روی شربتی بخونید و بخورانید. 📚خواص آیات 〰➿〰➿〰➿ ❣ آیه 20 سوره را مداوم بخونید. 📚خواص آیات
🍃💖🍃💖🍃💖🍃💖🍃💖🍃 مطابق 📅 پنجم بهمن ۱۳۹۹ هجری شمسی دهم جمادی الثانی ۱۴۴۲ هجری قمری ۲۴ ژانویه ۲۰۲۱ میلادی 🌸 اذکار روز یکشنبه : - یا ذَالْجَلالِ وَالْاِكْرام (100 مرتبه) - ایاک نعبد و ایاک نستعین (1000 مرتبه) - یا فتاح (489 مرتبه) برای فتح و نصرت. 🌸 یکشنبه روز خوبی است و برای امور زیر مناسب است: 🔹 خرید و فروش و امور تجاری 🔹تعلیم و تعلم 🔹امور ساختمانی 🔹زراعت و باغداری 🔹معالجات و امور درمان 🔹مسافرت کردن بعد از ظهر با صدقه 🔹انجام تمام امور خوب است 🔹همچنین وصیت کردن بیمار در این روز خوب است. ❌ دیدارهای سیاسی خوب نیست. 🌹 نوازدی که امروز به دنیا بیاید مبارک و پاکدامن است و عمرش طولانی باشد و رزقش وسیع باشد ان شاالله . 🌷️یکشنبه شب (یکشنبه که شب شد) مباشرت، و فرزند حاصل از آن گردد و به قسمت و سرنوشت خود راضی باشد ان شاءالله. ✂ طبق روایات، (سر و صورت) در این روز ماه قمری بسیار خوب و باعث عزت و احترام نزد دیگران است . 🚫 یا در این روز از ماه قمری ، خوب نیست و موجب درد و ناراحتی است . 💢️این یکشنبه برای (رفع موهای بدن با نوره) مناسب نیست. 🚫 یکشنبه برای ، روز مبارک و مناسبی نیست و طبق روایات ممکن است موجب بی برکتی در زندگی گردد. 🚫 یکشنبه برای ، خریدن و پوشیدن روز مناسبی نیست . طبق روایات موجب غم واندوه و حزن شده و برای شخص، مبارک نخواهد بود‌. 💢 وقت در روز یکشنبه: از طلوع آفتاب تا ساعت ۱۲ و بعداز ساعت ۱۶ عصر تا مغرب. : 🔹 اذان صبح: ۴۳ : ۵ 🔹طلوع آفتاب: ۱۰ : ۷ 🔹اذان ظهر:: ۱۶: ۱۲ 🔹غروب آفتاب: ۲۳ : ۱۷ 🔹اذان مغرب: ۴۳: ۱۷ 🔹نیمه شب شرعی: ۳۳ : ۲۳ 💫ذات الکرسی عمود ۱۳:۴۸ ❣دعا در زمان ذات الکرسی مستجاب است. 🔴ذات الکرسی مخصوص روز است 📚 منابع مطالب ما: الدروع الواقیة سید بن طاووس، سایت کانون قرآنی، وسائل الشيعه ؛ ج7 ، باب 190.، حلیة المتقین ، ختوم و اذکار، ج 1، ص 423، مفاتیح الجنان و بحارالانوار و...تقویم المحسنین شیخ محدث کاشانی 💖🍃💖🍃💖🍃💖🍃💖🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃❤️🍃 الهی....❣ در این شب سرد زمستانی تنور دل دوستانم را گرم زندگیشان را سبز لحظه هایشان را بدون غم و چرخ روزگار را به کامشان بچرخان "شبتون بخیر"
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👈 تو برای خدا باش، خدا و همه ملائکه اش برای تو خواهند بود. «مَن کانَ لله، کان الله لَه» بنام یاد خدا و طلب استمداد از او روز خود را آغاز می کنیم. 🍃بسم الله الرحمن الرحیم🍃 🌸 خدایا بامید تو 🌸 ‎‌‌‌‌‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹پیامبرمهربانیها فرمودند: 🍃صلوات فرستادن،فقررابرطرف می نماید 📚جلاء الافهام، ص ۲۵۲   🌹روزمان را شروع می کنیم 🍃پُر برکت با ذکر شریف صلوات بر 🌹حضرت مُحَمَّدٍ (ص) 🍃و خاندان مطهرش 🌹اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی محمد 🍃وَ آلِ مُحَمَّدٍ 🌹 وَعَجِّلْ فَرَجَهم 🍃اللهم عجل لولیک الفرج🍃
☝️ اوقات شرعی به افق تهران🌍 ☀️امروز 5 بهمن ماه 1399 🌞اذان صبح: 05:43 ☀️طلوع آفتاب: 07:10 🌝اذان ظهر: 12:16 🌑غروب آفتاب: 17:24 🌖اذان مغرب: 17:43 🌓نیمه شب شرعی: 23:33
🌸🍃🌸🍃 🍃🌸🍃 🌸🍃 🍃 ❓ آیا هر ، است یا آنکه میان و است؟! 🌷: 🔹 در قرآن، یکجا می‏خوانیم که مردم وارد دین می‏شوند: یدخلون فی دین الله افواجا ( سوره نصر،آیه 2. ) و در جای دیگر به کسانی که شعار دینداری می‏دادند گفته می‏شود: هنوز ایمان وارد دلهای شما نشده است: و لما یدخل الایمان فی قلوبکم ( سوره حجرات،آیه 14.) یعنی دین باید وارد مردم شود. 🔹 آری، دینداری مراحلی دارد: مرحله گرم شدن، مرحله داغ شدن و مرحله پخته شدن. هر گرم و داغی، سرد می‏شود ولی هیچ پخته‏ای خام نمی‏شود. 🔹 ورود مردم در دین آسان است؛ هر کس بگوید: اشهدان لا اله الا الله و اشهدان محمدا رسول الله مسلمان است. این مرحله گرم شدن است. اما بالاتر از گرم شدن، داغ شدن است. اصحاب پیامبر با احساس و هیجان داغی به جبهه ‏ها می‏رفتند و حاضر بودند در کنار پیامبر جان فشانی کنند. ولی قرآن به آنها می‏گوید اگر دین دارید، خمس غنائم جنگی را بدهید: و اعلموا انما غنمتم من شی فان لله خمسه و للرسول... ان کنتم آمنتم بالله ( سوره انفال،آیه 41. ) 🔹 آری، کسانی که شهادتین می‏گویند و حتی در جبهه ‏ها کنار پیامبر می‏جنگند، ممکن است در مسایل ‏ پذیر باشند که قرآن می‏فرماید: در کنار شهادتین و جبهه و نماز، حق خدا و رسول و را نیز بپردازید. در این مرحله است که ایمان وارد قلب می‏شود. 🔹 قرآن فقط به گروه خاصی می‏فرماید: اولئک هم المومنون حقا ( سوره انفال،آیه 4. ) گروه هستند، ولی نسبت به گروهی که ایمان دارند، می‏فرماید: اینها مومن واقعی :و من الناس من یقول آمنا بالله و بالیوم الاخر و هم بمومنین ( سوره بقره،آیه 8.) 🌸 🍃🌸 🌸🍃🌸 🍃🌸🍃🌸
۰۰۰۰☝️ ۱۰۰ مرتبه 💗یا ذَالجَلالِ والاِکرام💐 🌸ای صاحب جلال و بزرگواری 💗این ذکر موجب فتح و نصرت می‌شود 👇 ✍هرڪس این نماز را در روز1شنبه بخواند از آتش جهنم وعذاب ایمن شود ↻2رڪعت ؛ رکعت اول⇦حمد و 3 ڪـوثر رکعت دوم⇦حمد و 3 توحید 📚جمال الاسبوع۵۴
🌱 شخصی نزد امیرالمومنین (علیه السلام) از عدم اجابت دعاهایش شکوه کرد . حضرت علت آن را چنین بیان فرمودند : 👌دلهای شما در هشت چیز خیانت کرده اند؛ لذا دعایتان مستجاب نمی شود.. ❗️خدا را شناختید ولی حق او را چنان که باید ادا نکردید.. ❗️به رسول او ایمان آوردید ، سپس با سنتش مخالفت کردید.. ❗️کتاب خدا را خواندید ولی بدان عمل نکردید.. ❗️می گوئید از کیفر و عقاب خدا می ترسید، اما همواره اعمالی مرتکب می شوید که شما را به آن (کیفر و عقاب ) نزدیک می کند.. ❗️می گوئید به پاداش الهی مشتاقید ، لکن همواره کاری می کنید که شما را از آن (پاداش الهی ) دور می سازد.. ❗️از نعمتهای خدا بهره می برید و شکر او را به جا نمی آورید.. ❗️به شما گفته شده که دشمن شیطان باشید،ولی شما با او دوستی می کنید.. ❗️عیوب مردم را نصب العین خود کرده اید و از عیوب خود غافلید.. 👌 با این همه چگونه انتظار دارید دعایتان مستجاب شود در حالی که خود درهای آن را بسته اید.. 🌸 سپس فرمودند: • تقوا پیشه کنید.. • اعمال خود را اصلاح کنید.. • نیات خود را صادق گردانید.. • امر به معروف و نهی از منکر کنید • تا دعای شما مستجاب شود. 📚بحارالانوار-جلد۹۳-صفحه۳۷۶
👈اگر دچار اضطراب و افسردگی هستید صبح ها چای زعفران بنوشید 🔹️شادی آور 🔹️ضد آلزایمر 🔹️پیشگیری از سرطان 🔹️تسکین دردهای شکمی 🔹️ضد اضطراب و افسردگی 🔹️پیشگیری از فشار خون بالا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸 سلام  روز زیباتون بخیر ان شاءالله رزق و روزی تون زیاد تنتون سالم افکارتون مثبت شادی هاتون فراوون و زندگیتون پر از زیبایی باشه 🌹 در پناه لطف خدا 🌹 یکشنبه تون شاد و زیبا
🌹 🌹 🌸قلِ اللَّهُمَّ فاطِرَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ عالِمَ الْغَيْبِ وَ الشَّهادَةِ أَنْتَ تَحْكُمُ بَيْنَ عِبادِكَ فِي ما كانُوا فِيهِ يَخْتَلِفُونَ «46»زمر 🌸وقُلْ رَبِّ أَدْخِلْنِي مُدْخَلَ صِدْقٍ وَأَخْرِجْنِي مُخْرَجَ صِدْقٍ وَاجْعَلْ لِي مِنْ لَدُنْكَ سُلْطَانًا نَصِيرًا (80)اسرا 🌸و قُلْ جاءَ الْحَقُّ وَ زَهَقَ الْباطِلُ إِنَّ الْباطِلَ كانَ زَهُوقاً (81) 🌸و نُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ ما هُوَ شِفاءٌ وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِينَ وَ لا يَزِيدُ الظَّالِمِينَ إِلَّا خَساراً (82)اسراء 🌷از جمله خواص این آیات🌷 🍂خریدو فروش 🍃رفع 🍂دعای 🍃شفای 🍂 🍃دعای بیرون رفتن از 🌷از ۱۰ تا ۱۰۰ مرتبه خوانده شود(انتخاب با خودتون) اگر کسی و ۱۰۰ مرتبه بخواند حاجتروا میشودتا 12 شب فرصت دارید 🌷ان شاءالله🌷 📕 راهنمای گرفتاران
👆 🖋 امام رضا ؏ ؛ سحر و جادو 《حق》 است و به اذن الهے ضرر مے رساند هرگا سحرے به تو اصابت کرد دستهایت را تا مقابل چهره بلند کن و بخوان ↻ 📚 مکارم الاخلاق ۲۸۶/۲
💫✨💫✨💫✨💫✨💫✨💫 ⭕️ ⭕️ 👈قسمت 1️⃣ 1 هرسال که به فصل بهار نزدیک میشدیم،خانه ی ما حال و هوای دیگری پیدا می کرد.از اول اسفند در فکر مقدمات سال تحویل بودیم.من انواع و اقسام سبزه ها مثل گندم و عدس و ماش و رشاد(شاهی)را می کاشتم.وقتی سبزه ها بلند میشدند،دور آن ها را با ربان های رنگی تزیین میکردم و روی طاقچه می گذاشتم.به کمک بچه هایم همه ی خانه را از بالا تا پایین تمیز میکردیم. فرش ها،پرده ها، ملافه ها، همه چیز باید همراه بهار، بهاری می شد.بچه هاهم در این روزها، بدون غر زدن و از زیر کار در رفتن، پا به پای من کمک میکردند.بهار آنقدر برای همه عزیز بود که انرژی همه چند برابر می شد.خرید عید هم برای بچه ها عالمی داشت.گاهی وقتها میدیدم که بچه هایم ، لباس ها و کفش های نویشان را شب بالای سرشان می گذاشتند و میخوابیدند.همه ی این شادی ها باشروع جنگ کم کم فراموش شد و فقط خاطراتش ماند. اولین شب فرودین ماه سال 1361، بی قرار و نگران در خانه راه میرفتم.چند ساعتی از وقت نماز مغرب و عشا میگذشت، اما هنوز خبری از زینب نبود. زینب ساعتی قبل از اذان برای خواندن نماز جماعت به مسجد المهدی خیابان فردوسی رفته بود. او معمولا نمازهایش را به جماعت در مسجد میخواند و همیشه بلافاصله بعد از تمام شدن نماز به خانه برمیگشت. آن شب وقتی متوجه تاخیر زینب شدم، پیش خودم فکر کردم شاید سخنرانی یا ختم قران به مناسبت اولین روز سال نو در مسجد برگزار شده و به همین دلیل زینب در مسجد مانده است. با گذشت چند ساعت، نگران شدم و به مسجد رفتم اما هیچ کس در مسجد نبود.نماز تمام شده بود و همه ی نمازگزارها رفته بودند. آشوبی به دلم افتاد. هوا تاریک تاریک بود و باد سردی می آمد.یعنی زینب کجا رفته است؟ ادامه دارد۰۰۰
🌸 دستنوشته شهیده زینب کمائی🌸 🔺 شماره 1️⃣ 🔺
💫✨💫✨💫✨💫✨💫✨💫 ⭕️ ⭕️ 👈قسمت 2️⃣ زینب دختری نیست که بی اطلاع من جایی برود و خبری هم ندهد.بدون اینکه متوجه باشم، خیابان های اطراف مسجد و خانه مان را جستجو کردم.اما مگر امکان داشت که زینب توی خیابانها مانده باشد؟اوباید تا آن ساعت به خانه برمیگشت.مادرم و دختر بزرگترم شهلا، و پسر کوچکم شهرام، در خانه منتظر بودند.به خانه برگشتم. مادرم خیلی نگران بود اما نمیخواست حرفی بزند که دلهره من بیشتر شود.او مرتب زیر لب دعا میخواند. شهلا گفت: مامان، باید به خانه ی خانم دارابی برویم و از آنجا با چند نفر از دوستان زینب تماس بگیریم؛ شاید آنها خبری از زینب داشته باشند. آن زمان ، ما تلفن نداشتیم و برای تماس های ضروری به خانه ی همسایه می رفتیم.من و شهلا به خانه ی دارابی رفتیم.سفره ی هفت سین خانواده ی دارابی وسط پذیرایی پهن بود و همه دورهم تلویزیون نگاه می کردند و صدای خنده و شادی آنها بلند بود.خانواده ی دارابی باشنیدن خبر تاخیر زینب خیلی ناراحت شدند. خانم دارابی گفت: راحت باشید و خجالت نکشید. با هرکجا که لازم است تماس بگیرید تا ان شاءالله از زینب خبری بگیرید. شهلا به خانه ی چند نفراز دوستان زینب زنگ زد. شهلا خجالت می کشید که بگوید زینب گم شده؛ آخر دوستانش چه فکری میکردند؟ اما چاره ای نبود.شاید بالاخره کسی اورا دیده باشد و یا دوستانش خبری از او داشته باشند. گوشهایم را تیز کرده و به شهلا زل زده بودم.شهلا برای تک تک دوست های زینب، اول توضیح میداد که چه اتفاقی افتاده و بعد از آنها کسب خبر میکرد؛ اما در واقع آنها بودند که یک خبر جدید می شنیدند وآن خبر گم شدن زینب بود. خانم دارابی برای ما چای وشیرینی آورد، اما من احساس خفگی می کردم. انگار کسی به گلویم چنگ انداخته بود و فشار میداد.شهلا گفت:مامان دیگر نمیدانم با چه کسی تماس بگیرم. هیچکس از زینب خبری ندارد. شهلا یکدفعه یاد مدیر مدرسه شان افتاد.خانم کچویی، مدیر دبیرستان 22 بهمن، زینب را خوب می شناخت. زینب در دبیرستان فعالیت تربیتی داشت و برای خودش یکپا معلم پرورشی بود و خانم کچویی علاقه ی زیادی به او داشت.از طرفی خانم کچویی خیلی وقتها برای نماز به مسجد المهدی می رفت و در کلاسهای عقیدتی جامعه زنان هم شرکت میکرد.زینب مرتب با خانم کچویی ارتباط داشت.شهلا به خانه رفت و شماره تلفن خانم کچویی را آورد. در این فاصله خانم دارابی سعی می کرد با حرف زدن، مرا مشغول وتا اندازه ای آرامم کند.اما من فقط نگاهش میکردم و سرم را تکان میدادم. حرف های او را نمی شنیدم و توی مغزم غوغایی از افکار عجیب و غریب بود. شهلا به خانم کچویی زنگ زد و چند دقیقه ای با او حرف زد. وقتی تلفن را گذاشت، گفت: خانم کچویی امشب به مسجد نرفته و خبری از زینب ندارد. شهلا با حالتی مشکوک ادامه داد که خانم کچویی از گم شدن زینب وحشت زده شده و با نگرانی برخورد کرده است ادامه دارد۰۰۰
🌸 دستنوشته شهیده زینب کمائی🌸 🔺 شماره 2️⃣ 🔺