فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸 سلام
🌸 روزتون پرانرژی
امیدوارم
کوله بار زندگیتون
پرباشه ازبرکت الهی
امیدوارم امروز
خوشبختی ، سلامتی
پیشرفت و روزی فراوان
نصیب تون بشه..
🌸 در پناه لطف خدا
🌸 یکشنبه تون شاد و زیبا
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
#آیه_درمانے
#برای_ایجاد_مهر_و_محبت
برای محبت درساعت سعد روز یکشنبه قبل از طلوع صبح قدری نمک را بسیار سایئدہ که بسیار نرم بشود و در پیش روی خود گذارد و ۵۱ دفعـه این دعا را بخواند و بر آن دمد و نمک را بـه آتش بسوزاند به قصد محبت مطلوب
آیات ۷۸ و ۷۹ سورہ یس
وَضَرَبَ لَنَا مَثَلًا وَنَسِيَ خَلْقَهُ قَالَ مَنْ يُحْيِي الْعِظَامَ وَهِيَ رَمِيمٌ ۷۸ قُلْ يُحْيِيهَا الَّذِي أَنْشَأَهَا أَوَّلَ مَرَّةٍ وَهُوَ بِكُلِّ خَلْقٍ عَلِيمٌ ۷۹
📚اسرار المقاصد ص۲۷۱
🍃🌸👇🏻
@shamimrezvan
#ذڪرهاےگرـღگشا👆👆
#ذڪرهاےگرـღـگشا👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹 جانم امام رضا جان
ای پسر فاطمه، نور هدیٰ
سبزترین باغ بهار خدا
با تو دل از غصه رها میشود
پاکتر از آینهها میشود
ای گل گلزار خدا، یا رضا
آینهی قبله نما یا رضا
💖#السلام_علیک_یاامام_رضا
🌹ولادت با سعادت امام رضا_ع
🌹 بر شما خوبان مبارک باد.
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
💓🌿💓🌿💓
🌿💓🌿💓
💓🌿💓
🌿💓
💓
#سوره_درمانے
🌸✨دعای مجرب زبان بند ✨🌸
🍂هر کسی می خواهد زبان کسی را ببندد(کاروشغل وخواستگاری) قبل از این که پیش او برود 7 بار سوره کوثر بخواند و بعد با او صحبت کند البته در موارد ضرورت و مشروع و با اعتقاد کامل باشد.
⚜بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم⚜
🔱إِنَّا أَعْطَیْنَاکَ الْکَوْثَرَ ﴿1﴾ فَصَلِّ لِرَبِّکَ وَانْحَرْ ﴿2﴾ إِنَّ شَانِئَکَ هُوَ الأبْتَرُ ﴿3﴾🔱
@shamimrezvan
#ذڪرهاےگرـღگشا👆👆
🌿
💓🌿
🌿💓🌿
💓🌿💓🌿💓
🌿💓🌿💓🌿💓
↬ ↫
💫✨💫✨💫✨💫✨💫
#دعا_درمانی #محبت_و_عشق
دعاهای زیر را 101 مرتبه بر شیرینی در روز یک شنبه بخواند و بدمد و به مطلوب بخوراند او از محبت بی قرار خواهد شد
فَسُبْحَانَ الَّذِي بِيَدِهِ مَلَكُوتُ كُلِّ شَيْءٍ وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ و لا حول و لا قوة الا بالله العلی العظیم
📚دو هزار دستور العمل مجرب ص 314
@shamimrezvan
#ذڪرهاےگرـღگشا👆👆
💫✨💫✨💫✨💫✨💫
#حدیث_روز
💎 #امام_علی (ع)
هرگاه يكى از شما وارد منزل خود شود به خانوادهاش سلام نمايد
اگر خانواده نداشته باشد چنين بگويد:
«سلام بر ما از جانب پروردگارمان»
و هنگام ورود به منزل خود سوره «توحيد» را بخواند كه فقر را از بين ببرد.
📚 تحف العقول صفحه ۱۱۵
〰➿〰➿〰➿〰➿〰
💎 #امام_علی_علیه_السلام :
🔸 ـ فِي الحِكَمِ المَنسوبَةِ إلَيهِ ـ :غايَةُ الأَدَبِ أن يَستَحِيَ الإِنسانُ مِن نَفسِهِ .
🔹 ـ در حكمت هاى منسوب به ايشان ـ :نهايت ادب ، اين است كه انسان از خودش شرم كند.
📚 شرح نهج البلاغة لابن أبي الحديد: ج ۲۰ ص ۲۶۵ ح ۹۰
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
#هرروزیک_آیه
✨لَا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْسًا إِلَّا
✨وُسْعَهَا لَهَا
✨مَا كَسَبَتْ وَعَلَيْهَا
✨مَا اكْتَسَبَتْ ﴿۲۸۶﴾
✨خداوند هيچ كس را جز
✨به قدر توانايى اش
✨تكليف نمى كند.
✨آنچه از خوبى به دست آورده
✨به سود او، و آنچه از بدى به
✨دست آورده به زيان اوست(۲۸۶)
📚 سوره مبارکه البقرة
✍ بخشی از آیه ۲۸۶
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
#احکام_شرعی #حکم_پوشش
🌺 امام خامنه ای:
➖ #حفظ_حجاب به زن کمک میکند تا بتواند به آن رتبه معنوی عالی خود برسد و دچار آن لغزشگاههای بسیار لغزندهای که سر راهش قرار دادهاند نشود. [1]
➖ مسئله 1: به طور کلی بر زن واجب است در مقابل #نامحرم ـ مسلمان باشد یا غیر مسلمان- پوشش شرعی مربوط به خود را مراعات کند و در صورتی که نسب به رعایت پوشش واجب کوتاهی کند گناه کرده است.
➖ مسئله 2: مردها نیز نسبت به پوشش در مقابل دیگران، به ویژه #زنان_نامحرم وظایفی دارند که رعایت آن در مواردی واجب است؛ برای مثال اگر مردی بداند نامحرم به بدن او نگاه می کند، بنا بر احتیاط واجب باید بدن خود (مواضعی که معمولا #پوشاندن آن در بین مردان متعارف است) را به استثنای سر، گردن و دست ها بپوشاند. [2]
✳️ پی نوشت: 👇👇
[1]. دیدار با اعضای شورای فرهنگی – اجتماعی زنان 4/10/1370
[2]. توضیح المسائل ده مرجع، م 2435
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از خانواده بهشتی
#همسرانه #هردوبدانیم
✅احترام مهمترین اصل زندگی مشترک است؛
یکی از اصول مهم صمیمیت واقعی، رعایت احترام همسر است.
رعایت نکردن احترام متقابل،
باعث میشود طرفین احساس ناتوانی و بی ارزش بودن کنند.
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از خانواده بهشتی
👶👫👧👬 #عکس_نوشته👆
#تربیت_فرزند
کودکان زیر شش سال تخیلات بالایی دارند
و از روی تخیلات حرفهای زیادی می زنند
که واقعیت نداره اینها #دروغ نیست...
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
🔘 #حکایتبسیارزیبااا
مردی ساده چوپان شخصی ثروتمند بود
و هر روز در مقابل چوپانی اش پنج درهم از او دریافت میکرد.
یک روز صاحب گوسفندان به چوپانش گفت:
میخواهم گوسفندانم را بفرپوشم چون میخواهم به مسافرت بروم.
و نیازی به نگهداری گوسفند و چوپان ندارم و میخواهم مزدت را نیز بپردازم.
پول زیادی به چوپان داد اما چوپان آن را نپذیرفت و مزد اندک خویش را که هر روز در مقابل چوپانی اش دریافت میکرد و باور داشت که مزد واقعی کارش است، ترجیح داد.
چوپان در مقابل حیرت زدگی صاحب گوسفندان، مزد اندک خویش را که پنج درهم بود دریافت کرد و به سوی خانه اش رفت.
چوپان بعد از آن روز که بی کار شده بود، دنبال کار می گشت اما شغلی پیدا نکرد ولی پول اندک چوپانی اش را نگه داشت و خرج نکرد به امید اینکه روزی به کارش آید.
در آن روستا که چوپان زندگی می کرد مرد تاجری بود که مردم پولشان را به او می دادند تا به همراه کاروان تجارتی خویش کالای مورد نیاز آنها را برایشان خریداری کند.
هنگامی که وعده سفرش فرا رسید، مردم مثل همیشه پیش او رفتند و هر کس مقداری پول به او داد و کالای مورد نیاز خویش را از او طلب کرد.
چوپان هم به این فکر افتاد که پنج درهمش را به او بدهد تا برایش چیز سودمندی خرید کند.
لذا او نیز به همراه کسانی که نزد تاجر رفته بودند، رفت. هنگامیکه مردم از پیش تاجر رفتند ، چوپان پنج درهم خویش را به او داد.
تاجر او را مسخره کرد و خنده کنان به او گفت:
با پنج درهم چه چیزی می توان خرید؟
چوپان گفت: آن را با خودت ببر هر چیز پنج درهمی دیدی برایم خرید کن.
تاجر از کار او تعجب کرد و گفت: من به نزد تاجران بزرگی میروم و آنان هیچ چیزی را به پنج درهم نمیفروشند، آنان چیزهای گرانقیمت میفروشند.
اما چوپان بسیار اصرار کرد و در پی اصرار وی تاجر خواسته اش را پذیرفت.
تاجر برای انجام تجارتش به مقصدی که داشت رسید و مطابق خواسته ی هر یک از کسانی که پولی به او داده بودند ما یحتاج آنان را خریداری کرد .
هنگام برگشت که مشغول بررسی حساب و کتابش بود، بجز پنج درهم چوپان چیزی باقی نمانده بود و بجز یک گربه ی چاق چیز دیگری که پنج درهم ارزش داشته باشد نیافت که برای آن چوپان خریداری کند.
صاحب آن گربه می خواست آن را بفروشد تا از شرش رها شود ، تاجر آن را بحساب چوپان خرید و به سوی شهرش بر می گشت.
در مسیر بازگشت از میان روستایی گذشت، خواست مقداری در آن روستا استراحت کند ، هنگامی که داخل روستا شد ، مردم روستا گربه را دیدند و از تاجر خواستند که آن گربه را به آنان بفروشد .
تاجر از اصرار مردم روستا برای خریدن گربه از وی حیرت زده شد. از آنان پرسید: دلیل اصرارتان برای خریدن این گربه چیست؟
مردم روستا گفتند: ما از دست موشهایی که همه زراعتهای ما را می خورند مورد فشار قرار گرفته ایم که چیزی برای ما باقی نمی گزارند.
و مدتی طولانی است که به دنبال یک گربه هستیم تا برای از بین برن موشها ما را کمک کند.
آنان برای خریدن آن گربه از تاجر به مقدار وزن آن طلا اعلام آمادگی کردند .
هنگامی که تاجر از تصمیم آنان اطمینان حاصل کرد، با خواسته ی آنان موافقت کرد که گربه را به مقدار وزن آن طلا بفروشد.
چنین شد و تاجر به شهر خویش برگشت ، مردم به استقبالش رفتند و تاجر امانت هر کسی را به صاحبش داد تا اینکه نوبت چوپان رسید ، تاجر با او تنها شد و او را به خداوند قسم داد تا راز آن پنج درهم را به او بگوید که آن را از کجا بدست آورده است؟
چوپان از پرسش های تاجر تعجب کرد اما داستان را بطور کامل برایش تعریف نمود.
تاجر شروع به بوسیدن چوپان کرد در حالی که گریه می کرد و می گفت:
خداوند در عوض بهتر از آن را به تو داد چرا که تو به روزی حلال راضی بودی و به بیشتر از آن رضایت ندادی.
در اینجا بود که تاجر داستان را برایش تعریف کرد و آن طلاها را به او داد.
این معنی روزی حلال است
الهی ما را به آنچه به ما دادی قانع گردان
و در آنچه به ما عطا فرموده ای برکت قرار ده
─┅─═इई 🌸🌺🌸ईइ═─┅─
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh