eitaa logo
درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
25.3هزار دنبال‌کننده
33.2هزار عکس
18.1هزار ویدیو
224 فایل
کانالی جهت آگاهی ازمفاهیم قرآن وذکر وحدیث کانال دوم مون(داستانهای آموزنده بهلول عاقل) http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727 تبلیغات👇 https://eitaa.com/joinchat/1541734514C7ce64f264e تعرفه تبلیغات☝
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸سه چیز زیباست 🍀بی خبر دعایت کنند 🌸نبینی نگاهت کنند 🍀ندانی یادت کنند 🌸در این آدینه آبان‌ماه 🌸دعاتون میکنم به خیر 🍀نگاهتون میکنم به پاکی 🌸یادتون میکنم به خوبی 🍀تقدیم به شما 🌸آدینه آبان ماهتون مبارک @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
یوم الله 13آبان روز استکبارستیزی است وروز مرگ بر شیطان بزرگ روز محکومیت عمل تروریستی داعش در شاه چراغ شیراز ومحکوم کردن عمل اغتشاش گرانی که مدافعان امنیت را به شهادت رساندند را شعار خواهیم داد و غیرت مردان و زنان امت اسلام را نشان خواهیم داد @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کنایه مداح مراسم ۱۳ آبان تهران به برخی سلبریتی‌ها 🔹به جای اینکه به درد وطن بپردازید، چرا به مردم خود هی لگد می‌اندازید؟ @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
🔴 هالووین در مشهد رؤیت شد 🔹 چقدر خوب بود 😂 ------------------------- @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
امام حسین (ع): ‌ حضرت مهدى (ع) داراى غيبتى است كه گروهى در آن مرحله مُرتد مى شوند و گروهى ثابت قدم مى مانند و اظهار خشنودى مى كنند. افراد مرتد به آنها مى گويند: «اين وعده كى خواهد بود اگر راست میگویید؟» كسى كه در زمان غيبت در مقابل اذيّت و آزار و تكذيب آنها صبور باشد، مجاهدى است كه با شمشير در كنار رسول خدا (ص) جهاد كرده است. ‌📚بحارالأنوار، ج 51، ص 133 ‌ @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
🔸آنتن‌های ماهواره‌ایسؤال: آیا خرید و نگهداری و استفاده از دستگاه گیرنده‌ی برنامه‌های تلویزیونی از جایز است؟ و اگر دستگاه گیرنده‌ مجانی به دست انسان برسد چه حکمی دارد؟ ✅پاسخ: دستگاه ماهواره‌ای از این جهت که صرفا وسیله‌ای برای دریافت برنامه‌های تلویزیونی است که هم برنامه‌های حلال دارد و هم برنامه‌های حرام، حکم آلات مشترک را دارد. لذا خرید و فروش و نگهداری آن برای استفاده در امور حرام، حرام است و برای استفاده‌های حلال جایز است. ولی چون این وسیله برای کسی که آن را در اختیار دارد زمینه‌ی دریافت برنامه‌های حرام را کاملا فراهم می‌کند و گاهی نگهداری آن مفاسد دیگری را نیز در بردارد خرید و نگهداری آن جایز نیست مگر برای کسی که به خودش مطمئن است که استفاده‌ی حرام از آن نمی‌کند و بر تهیّه و نگهداری آن در خانه‌اش مفسده‌ای مُترتّب نمی‌شود. ولی اگر قانونی در این مورد وجود داشته باشد باید مراعات گردد. 📚 استفتائات رهبری @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
🍃بَقِيَّتُ اللَّهِ خَيْرٌ لَكُمْ 🍃إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ ﴿۸۶﴾ 🍃اگر مؤمن باشيد باقيمانده حلال خدا 🍃براى شما بهتر است (۸۶) 📚 سوره مبارکه هود ✍ آیه ۸۶ @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
هدایت شده از خانواده بهشتی
💑 همسرت را تحسين كن هرگز با فرض اين كه خودش اين چيزها را مي داند ، از تحسين كردن غافل مشو . مشكلي پيش نخواهد آمد اگر بارها با خلوص نيت به او بگويي : دوستت دارم... @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
هدایت شده از خانواده بهشتی
9.87M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 👆بخش‌هایی از صحبت‌های درباره "" با کودکی که خودش را می‌زند، چکار کنیم؟! 👨‍👩‍👧‍👦 @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
‍ 🌴 🌴 ⚫️ عنایت حضرت مهدی عج ⚫️ آقا سید عبدالرحیم خادم مسجد جمکران می گوید: « در سال وبا (سال 1322) بعد از گذشتن مرض، روزی به مسجد جمکران رفتم. دیدم مرد غریبی در آن جا نشسته است. احوال او را پرسیدم. گفت: من ساکن تهران می باشم و اسمم مشهدی علی اکبر است. در تهران کاسبی و خرید و فروش دخانیات داشتم؛ اما پس از مدتی سرمایه ام تمام شد؛ چون به مردم نسیه داده بودم و وقتی وبا آمد آنها از بین رفتند و دست من خالی شد؛ لذا به قم آمدم. در آن جا اوصاف این مسجد را شنیدم. من هم آمدم که این جا بمانم، تا شاید حضرت ولی عصر ارواحنا فداه نظری بفرمایند و حاجتم را عنایت کنند. سید عبدالرحیم می گوید: مشهدی علی اکبر سه ماه در مسجد جمکران ماند و مشغول عبادت شد. ریاضتهای بسیاری کشید، از قبیل: گرسنگی و عبادت و گریه کردن. روزی به من گفت: قدری کارم اصلاح شده؛ اما هنوز به اتمام نرسیده است. به کربلا می روم. یک روز از شهر به طرف مسجد جمکران می رفتم. در بین راه دیدم، او پیاده به کربلا می رود. شش ماه سفر او طول کشید. بعد از شش ماه، باز روزی در بین راه، ایشان را که از کربلا برگشته بود، در همان محلی که قبلاً دیده بودم، مشاهده کردم. با هم تعارف کردیم و سر صحبت باز شد. او گفت: در کربلا برایم این طور معلوم شد که حاجتم در همین مسجد جمکران داده می شود؛ لذا برگشتم. این بار هم مشهدی علی اکبر دو سه ماه ماند و مشغول ریاضت کشیدن و عبادت بود. تا آن که پنجم یا ششم ماه مبارک رمضان شد. دیدم می خواهد به تهران برود. او را به منزل بردم و شب را آن جا ماند. در اثنای صحبت گفت: حاجتم برآورده شد. گفتم: چطور؟ گفت: چون تو خادم مسجدی برایت نقل می کنم و حال آن که برای هیچ کس نقل نکرده ام. من با یکی از اهالی روستای جمکران قرار گذاشته بودم که روزی یک نان جو به من بدهد و وقتی جمع شد پولش را بدهم. روزی برای گرفتن نان رفتم. گفت: دیگر به تو نان نمی دهم. من این مسأله را به کسی نگفتم و تا چهار روز چیزی نداشتم که بخورم مگر آن که از علف کنار جوی می خوردم، به طوری که مبتلا به اسهال شدم. این باعث شد که من بی حال شوم و دیگر قدرت برخاستن را نداشتم، مگر برای عبادت که قدری به حال می آمدم. نصف شبی که وقت عبادتم بود فرا رسید. دیدم سمت کوه « دوبرادران » ( نام دو کوه در اطراف مسجد جمکران ) روشن است و نوری از آن جا ساطع می شود، بحدی که تمام بیابان منور شد. ناگهان کسی را پشت در اتاقم که یکی از حجرات بیرون مسجد بود دیدم، مثل این که در را می کوبید. سیدی را با جلالت و عظمت پشت در دیدم. به ایشان سلام کردم؛ اما هیبت ایشان مرا گرفت و نتوانستم حرفی بزنم. تا آن که آمده و نزد من نشستند و بنای صحبت کردن را گذاشتند، و فرمودند: « جده ام فاطمه علیها السلام نزد پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم شفاعت کرده که ایشان حاجتت را برآورند. جدم نیز به من حواله نموده اند. برو به وطن که کار تو خوب می شود. و پیغمبر صلی الله و علیه و آله و سلم فرموده اند: برخیز برو که اهل و عیالت منتظر می باشند و بر آنها سخت می گذرد. » من پیش خود خیال کردم که باید این بزرگوار حضرت حجت علیه السلام باشد؛ لذا عرض کردم: سید عبدالرحیم خادم این مسجد نابینا شده است شفا شفایش بدهید. فرمودند: « صلاح او همان است که نابینا بماند. بعد فرمودند: بیا برویم و در مسجد نماز بخوانیم. » برخاستم و با حضرت بیرون آمدیم، تا به جاهی که نزدیک درب مسجد می باشد، رسیدیم. دیدم شخصی از چاه بیرون آمد و حضرت با او صحبتی کردند که من آن را نفهمیدم. بعد از آن به صحن مسجد رفتیم که دیدم، شخصی از مسجد خارج شد. ظرف آبی در دستش بود که آن را به حضرت داد. ایشان وضو گرفتند و به من هم فرمودند: با این آب وضو بگیر. من از آن آب وضو گرفتم و داخل مسجد شدیم. عرض کردم: یابن رسول الله چه وقت ظهور می کنید؟ حضرت با تندی فرمودند: تو چه کار به این سؤالها داری؟ عرض کردم: می خواهم از یاوران شما باشم. فرمودند: هستی؛ اما تو را نمی رسد که از این مطالب سؤال کنی و ناگهان از نظرم غایب شدند؛ اما صدای حضرت را از میان چاهی که پای قدمگاه در صفه ای که در و پنجره چوبی دارد و داخل مسجد است، شنیدم که فرمودند: برو به وطن که اهل و عیالت منتظر می باشند. در این جا مشهدی علی اکبر اظهار داشت که عیالم علویه (سید) می باشد. » @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh 🏴🌴🏴🌴🏴🌴🏴🌴
👈رنگ ارغوانى چغندربه دلیل وجودترکیبى به نام بتاسیانین است 👈که خاصیت ضدسرطانى داشته و از بروزسرطان‌ها به‌خصوص سرطان کولون جلوگیرى مى ‌کند. @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh