eitaa logo
درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
23.3هزار دنبال‌کننده
32.6هزار عکس
17.8هزار ویدیو
223 فایل
کانالی جهت آگاهی ازمفاهیم قرآن وذکر وحدیث https://eitaa.com/joinchat/1541734514C7ce64f264e تعرفه تبلیغات☝
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸بسم الله الرحمن الرحیم🌸 🌱الهی به امیدتو🌱 خدایا❣ در بیست ودومین روز از ماه مبارک رمضان 🌙 درهای رحمتت🍃🌸 رابسوی دوستانم بگشا وتوشه امروزشان☀️ را پر کن ازآرامش😇 سلامتےوموفقیت و🌺 خوشبختی راحک کن در سرنوشت‌شان ❣ 🌺🍃 @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸شروع روز بیست ودوم ماه رمضون رو معطر کنید نفستون رو خوشبو کنید🌸 به ذکر صلوات بر محمد وآل محمد برای امروزتون برکتی عظیم 🌸 ومعجزه هایی بی بدیل آرزومندم❣ 🌸اللّهُمَّ ✨🌸صَلِّ ✨✨🌸عَلَی ✨✨✨🌸مُحَمَّدٍ ✨✨✨✨🌸وَ آلِ ✨✨✨✨✨🌸 مُحَمَّدٍ ✨✨✨✨🌸وَ عَجِّلْ ✨✨✨🌸فَرَجَهُمْ ✨✨🌸وَ اَهْلِکْ ✨🌸اَعْدَائَهُمْ 🌸اَجْمَعِین @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
﷽❣ ❣﷽ سلام بهار روزگاران، مهدے جان اگر امید ظهورٺ نبود،اگر ایمان بہ طلوع دولتٺ نبود،اگر دلخوشی بہ گسترش حڪومٺ دادگسترٺ نبود،اگر مژده ے بهارانِ دیدارٺ نبود... چگونہ تاب می آوردیم رمضانهاے گرم و عطش روزهایش را ؟... ❤️ 🌺 @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
سلام ✋ میدهم سوی امیرم یک سلام صبح من آغاز شدبااین کلام کارهر روز من از فرط فراق یک سلام ازراه دورازروی بام السّلام ای ساڪن کرب وبلا من حرم خواهم همین آقاسلام ‌‌‌‌«اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ» ─┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅─ @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👆 ‍ ‍ 🌙⭐️ 🌼🍃بسم الله الرحمن الرحیم🍃🌼 🌸اللهمّ افْتَحْ لی فیهِ أبوابَ فَضْلَكَ وأنـْزِل علیّ فیهِ بَرَكاتِكَ وَوَفّقْنی فیهِ لِموجِباتِ مَرْضاتِكَ واسْكِنّی فیهِ بُحْبوحاتِ جَنّاتِكَ یا مُجیبَ دَعْوَةِ المُضْطَرّین. 🌺خدایا بگشا به رویم در این ماه درهاى فضلت و فرود آر برایم در آن بركاتت را و توفیقم ده در آن براى موجبات خوشنودیت و مسكنم ده در آن وسط‌هاى بهشت اى اجابت كننده خواسته‌ها و دعاهاى بیچارگان 🌺 @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
☝️☝️ 🌍اوقات شرعی به افق تهران🌍 ☀️امروز 27 اردیبهشت ماه 1399 🌞اذان صبح: 04:20 ☀️طلوع آفتاب: 05:58 🌝اذان ظهر: 13:01 🌑غروب آفتاب: 20:03 🌖اذان مغرب: 20:24 🌓نیمه شب شرعی: 00:12 @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
☝️ ⚜﷽⚜ ❣ذكر روز شنبه 🥀يا رَبَّ العالَمين 🌸اي پروردگار جهانيان هرڪس روزشنبه این نماز را بخواند خدا او را در درجه پیغمبران صالحین وشهدا قرار دهد [۴رڪعت ودر هر رڪعت حمد، توحید، آیة‌الکرسے] 📚مفاتیح الجنان @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❌وقتی آتش‌نشان‌ها روی انبار منیزیم آب می‌ریزند، عجب انفجاري! درست مثل وقتي كه روي معده اي كه ١٦ ساعته ورودي نداشته يهو موقع افطار آب يخ بريزيد! 📛 👇👇👇 @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸شروع هفته تون عالی 💜الهی 🌸آرامش باشه 💜شادی باشه 🌸کارخوب باشه 💜خوشبختی باشه 🌸سلامتی باشه 💜خداباشه و شما 🌸واین همه خوبی برای شما 💜روزتـون زیبـا و در پنـاه خـدا @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
‍ ‍ 🍀 🍀 ☘ختم کلمه طیبه« لا اِلهَ اِلَّا الله» به جهت همه خواسته ها که آزموده و مجرب است بدین نحو است: 1-شنبه ۱۰۰۰۰ مرتبه 2-یکشنبه ۱۱۰۰۰ مرتبه 3-دوشنبه ۱۲۰۰۰ مرتبه 4-سه شنبه ۱۳۰۰۰ مرتبه 5-چهارشنبه ۱۴۰۰۰ مرتبه 6-پنجشنبه ۱۵۰۰۰ مرتبه 7-جمعه ۱۶۰۰۰ مرتبه که جمعا می شود ۹۱۰۰۰ مرتبه. ان شاء الله موجب روا شدن مطلب و حاجت خواهد گردید.☘ 📚هزار و یک ختم ص 34 ختم 3 ✍ڪلیڪ ڪنید👇 @shamimrezvan ღگشا👆👆
🌸✨روضه حضرت مسلم ؏ در خانه موجود در طی هفت شنبه پشت سر هم به نیت صاحب‌خانه شدن گیرد ان‌شاءالله برآورده شود✨ 📚دو هزاردستورالعمل مجرب۶۰۷ ڪلیڪ ڪنید↩️ @shamimrezvan ღگشا
♡☕️♡☕️♡☕️♡☕️♡☕️♡☕️♡ از نویسنده گیلانی زهرا اسعد دوست ✍رمان  ۷۶ ❤️گیج و منگ به درخواستهایِ در گوشیِ فاطمه خانم و نگاههایِ پر نگرانیِ دانیال، لبیک گفتم و رویِ دورترین مبل از حسام نشستم. استرس و سوالهایِ بی جواب، رعشه ایی پنهانی به وجودم سرازیر کرده بود. در مجلس چشم چرخاندم.. حسام متین وموقر مثله همیشه با دانیال حرف میزد و میخندید.. پروین و فاطمه خانم پچ پچ میکردند و منِ بی خبر از همه چیز، زل زده بودم به جعبه ی شیرینی و دسته گلِ رویِ میز.. امیرمهدی برایِ تمامِ شب نشینی هایِ دوستانه اش، چنین کت شلوارِ شیک و اتوکشیده ایی به تن میکرد؟؟ یا فقط محضِ شکنجه ی من و خودنمایی خودش؟؟ بی حرف و پرتنش مشغولِ بازی با انگشتانم شدم.. هر چه بیشتر میگذشت، تشنج اعصابم زیادتر میشد. این جوانِ خوش خنده یِ شیک پوش، امروز پتک به دستم داد تا خودم را خورد کنم و وقتی مطمئن شد، بی خیالِ حالم همانجا درست وسطِ حیاتِ امامزاده رهایم کرد. و حالا انگار نه انگار که اتفاقی افتاده، با همان ژستهایِ سابق دلبری میکرد. اینجا چه میخواست؟؟ آمده بود تا له شدنم را بیند و گوشزد کند که هیچ چیز برایم نمانده؟؟ عصبی انگشتانم را فشار میدادم و اصلا چرا باید در جمعشان مینشستم؟؟ از جایم بلند شدم که همه به جز حسامِ عهد بسته با زمین، در سکوتی عجیب سراسر چشم شدند برایِ پرسیدن دلیل البته بدونِ بیان کلمه ایی.. و من با عذر خواهی،عازمِ اتاق شدم. این روزها چقدر دلم ناز و ادا داشت و چشمانی که تا چند وقت پیش معنی گریه را نمیفهمید، بی وقفه بغض را تبدیل به اشک میکرد. رویِ تخت نشستم و زانو بغل کردم. بغضِ عقده شده در سینه ام، ترکید و نرم نرم باران شد بر گونه ام. درد داشت.. شکستنِ غرور از کشیده شدن ناخن هم دردناکتر بود. دوست داشتم جیغ بزنم و آن جوانِ متکبرِ بیرونِ اتاق را به سلابه بکشم.. اشک ریختم و گریه کردم و با تموم وجود در دل ناسزا نثار خودمو خواستنم کردم که هنوزم پر میکشید برایِ آن همه مردانگی در پسِ پرده یِ حیا و نجوایِ قرآنی اش.. ناگهان چند ضربه به در خورد. مطمئن بودم که دانیال است. آمده بود یا حالم را بپرسد یا دوباره خواهش کند تا به جمعشان بپیوندم. نمیدانست.. او از هیچ چیز مطلع نبود.. از قلبی که حالا فرقی با آبکشِ آشپزخانه پروین نداشت.. جوابش را ندادم. دوباره به در کوبید.. چندین و چند بار.. سابقه نداشت انقدر مبادی آداب باشد. لابد دوباره حسِ شوخی های ِ بی مزه اش گل کرده بود. کاش برای چند ساعت کلِ دنیا خفه میشد. وقتی دیدم نه داخل میشود و نه دست از کوبیدن به درب برمیدارد، با خشم به سمتش دویدم و زیر لب درشت گویان، درب را بازش کردم. ( چته روانی.. جایی که اون دوستِ ….) زبانم در دهان باز خشکید. ابرویی بالا انداخت و سعی کرد لبخندِ پهنش را جمع کند. ( میفرمودین.. میشنوم.. داشتین میگفتین جایی که اون دوستِ …. دوست؟؟؟؟؟؟ دوستِ چی؟؟؟) آّب دهانم را با تعجب و خجالت قورت دادم. او اینجا چه میکرد؟؟ انگار قرار نبود که راحتم بگذارم این حسامِ امیر مهدی نام.. نهیبی به خود زدم.. خجالت برایِ چه؟؟ باید کمی گستاخ میشدم.. شاید کمی شبیه به سارایِ آلمان نشین (با اجازه ی کی اومدی اینجا؟؟ ) سرش پایین بود ( با اجازه ی دانیال اومدم تا پشت در اتاقتونو در زدم.. بعدشم که خودتون باز کردین.. و تا اجازه صادر نکنید داخل نمیام.. ) خوب بلد بود زبان بازی کند ( چیکار داری؟؟ ) چشمانش را بست ( خواهش میکنم اجازه بدین بیام داخل.. زیاد وقتتونو نمیگیرم.. فقط چند کلمه حرف..) مقاومت در برابر ادبی که همیشه خرج میکرد کمی سخت بود. روی تخت نشستم و داخل شد. در را کمی باز گذاشت و با فاصله از من گوشه ی تخت جای گرفت. خاطراتِ اولین دیدارش در این اتاق مقابل چشمانم سبز شد.. بیهوشی.. تصویر تار این جوان.. بیمارستان.. سرطان.. نجوایِ قرآن.. خانه.. آینه.. اولین تماشایِ صورت بعد از شیمی درمانی.. قفل شدنِ در اتاق.. شکستنِ آینه.. قصد خودکشی.. شکسته شدنِ در.. ورود حسام.. درگیری.. خون.. زخم رویِ سینه اش.. @tafakornab @shamimrezvan ادامه قسمت ۷۶ در پست زیر 👇👇👇👇👇 ♡☕️♡☕️♡☕️♡☕️♡
♡☕️♡☕️♡☕️♡☕️♡☕️♡☕️♡ از نویسنده گیلانی زهرا اسعد دوست ✍رمان  ۷۶ ❤️راستی چه بر سر کلید این اتاق آورده بود؟ ( کلید اتاقمو چیکار کردی؟؟ ) گوشه ابرویش را خاراند ( پیش منه.. ) ابرو در هم کشیدم و دست جلو بردم ( پسش بده.. ) لبهایِ متبسمش را در هم تنید ( جاش پیش من امنه.. نگران نباشید..) این مرد زیادی از خود متشکر نبود؟؟ وقتی صدای نفسهای عصبی و بلندم را شنیدم، لبخندش کش آمد ( قول نمیدم اما شاید دفعه ی بعد که اومدم آوردم براتون.. البته به این شرط که دیگه هوس نکنید درو قفل کنید و خودتونو زندانی..) داشت یادآوری میکرد.. تمام خاطرات آن روز را.. گفت دفعه ی بعد؟؟ یعنی باز هم قصد حضور و عذابم را داشت؟؟ دندانهایم را از شدت خشم بر هم ساییدم و خواستم فریاد بزنم که دستانش را به نشانه ی تسلیم بالا آورد ( باشه.. باشه.. حرف بزنیم؟؟) این جوان مذهبی چه حرفی با یک دختر نامحرم داشت؟ ( حرف زدن با نامحرم مشکل شرعی نداره احیانا؟؟ برااادر… ) کمی با کنایه حرف زدن که ایرادی نداشت. دستی به محاسنش کشید و مکث کرد ( اگه واسه خاستگاری باشه.. نه.. خواهرِ، دانیال.. ) چشمانم گرد شد.. او چه گفت؟؟ خواستگاری؟؟ از کدام خواستگاری حرف میزند.. همان که به شیوه ی مذهبی هایِ ایرانی از طریق مادرش بیان شد؟؟ همان که فاطمه خانم آبِ پاکی را رویِ دستانم ریخت که مریضم.. که پسرش، تک فرزندست.. که آرزوها دارد برایش.. نمیدانستم چه بگویم.. فقط تواناییِ سکوت را داشتم و بس.. و او اینبار پر از جدیت کمر صاف کرد (وقتی از علاقم به شما با مادر صحبت کردم، شوکه شدن و مخالفت کردن. البته دلایل مادرانه ی خودشونو داشتن که واسه من قانع کننده نبود. پس باهاشون حرف زدم. از عمری که دستِ خداست گفتم تا برگی که اگه بالاسری نخواد از درخت نمیوفته. ظاهرا قانع شدن و قبول کردن تا بیان واسه صحبت با شما. اومدن. و بهم گفتن که شما مخالفت کردین. خب منم فکر کردم که یه “نه” قاطعانست.. و کلا به ازدواج با آدمی مثله من فکر هم نمیکنید.. دروغ چرا؟؟ ناراحت بودم، خیلی زیاد.. اما نه به این خاطر که غرورم خورد شده، نه.. به این دلیل که واقعا فکر و دلم رو مشغول کرده بودین.. ولی من شبیه خودمو اعتقاداتم فکر میکنم و نمیتونستم هروز یه شاخه گل بگیرم دستمو با حرفهایِ صد من یه غاز دلتونو ببرم که جواب مثبت بگیرم. توکل کردم به خدا که هر چی خیره، که زور که نیست، خب سارا خانووم از تو خوشش نمیاد.. و مدام خودمو با این حرفا مثلا، آروم میکردم.. ولی نمیشد.. تا اینکه دیشب مامان اومدم اتاقمو سیر تا پیاز ماجرا رو با چشم گریون، برام تعریف کرد.. اینکه چه چیزهایی گفته و چه درخواستی کرده..) دلیلِ تغییرِ عقیده ی فاطمه خانم برایِ معما شد (چرا.. چرا مادرتون همه چیزو گفت؟؟) پنجه هایش را در هم گره زد ( خب شاید حرفی که میزنم به نظرتون کمی جهان سومی بیاد.. اما ما به بهشون اعتقاد داریم.. مادر میگن، چند شبِ پدرِ شهیدمو خواب میبینن که ازشون رو برمیگردونن و ناراحتن.) مذهبیا دنیایشان فرایِ باورهایِ زمینی ست.. و چقدر پدرِ این جوانِ با حیا، با دلم راه آمد.. ادامه دارد.... @tafakornab @shamimrezvan ♡☕️♡☕️♡☕️♡☕️♡
👆 💎 : 🔸 رأسُ السَّنَةِ لَيلَةُ القَدرِ ، يُكتَبُ فيها ما يَكونُ مِنَ السَّنَةِ إلَى السَّنَةِ؛ 🔹 آغازِ سال ، شب قدر است. در آن شب ، آنچه از اين سال تا سال آينده خواهد شد ، نوشته مى‌شود. 📚 تهذيب الأحكام : ج ۴ ص ۳۳۲ ح ۱۰۴۲ ➿〰➿〰➿〰➿〰➿〰➿ 💎امام رضا عليه السلام: هر كس مى‏خواهد از گناهى توبه كند، در ماه رمضان از آن گناه به آستان الهى توبه كند؛ زيرا اين ماه، ماه توبه و بازگشت و ماه آمرزش و رحمت است و هيچ شبى از شب‏هاى آن نيست، مگر آن كه خداوند در آن شب، آزادشدگانى از آتش دارد كه همه آنان به سبب گناهانشان، مستحقّ آتش اند 📚فضائل الأشهر الثلاثة صفحه 106 @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
ⓗⓞⓟⓔ: ☹️ اطمینان از عدم ضرر روزه و کشف ضرر بعد از افطار ☹️ 🚦: کسی که اطمینان دارد روزه برایش ضرر ندارد، در صورت کشف مضر بودن آن پس از افطار، چه تکلیفی دارد؟ : ↩️اگر کسی اطمینان پیدا کند که روزه برایش ضرر ندارد‌، ولی پس از اذان مغرب متوجه شود که ضرر داشته است، روزه اش صحیح نیست و باید قضای آن را به جا آورد. منبع: کتاب «آموزش مصور احکام» مطابق با فتاوای آیت الله العظمی خامنه ای، احکام عبادات، بخش روزه، ص 353. ➖➖➖➖➖➖➖➖ 😬مسواک و نخ دندان هنگام روزه😬 : آیا مسواک زدن و استفاده از نخ دندان در حال روزه اشکال دارد؟ : ✅مسواک زدن با خمیر دندان در حال روزه اشکال ندارد، ولی باید از فرو رفتن آب دهان جلوگیری شود و دهان را بعد از آن بشوید. همچنین استفاده روزه دار از نخ دندان - که ماده فلوراید و طعم نعنا دارد - اگر آب دهان را فرو نبرد، اشکال ندارد.... منبع: کتاب «آموزش مصور احکام» مطابق با فتاوای آیت الله العظمی خامنه ای، احکام عبادات، بخش روزه، ص 360. ➖➖➖➖➖➖➖➖ 👨⚕حکم استفاده از وسایل دندانپزشکی هنگام روزه👨⚕ : آیا بردن وسایل غیر خوراکی مثل وسایل دندانپزشکی و ابزار معاینه به دهان باعث ابطال روزه می شود؟ : ✅خیر، مگر این که رطوبت دهان روی آن بماند و بعد آن را به دهان برگرداند و به اندازه ای باشد که در آب دهان از بین نرود و‌ آن را فرو برد که در این صورت روزه اش باطل می شود... منبع: کتاب «آموزش مصور احکام» مطابق با فتاوای آیت الله العظمی خامنه ای، احکام عبادات، بخش روزه، ص 360. http://eitaa.com/joinchat/815792139C7badb43017 ღـگشا⬆️⬆️⬆️
✨وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ(۵۶) ✨من جن و انس را نیافریدم ✨جز برای اینکه عبادتم کنند(۵۶) 📚سوره مبارکه الذاریات ✍آیه ۵۶ @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
‌ 💐🍃🌿🌸🍃🌾🌼 🍃🌺🍂 🌿🍂 🌸 🌺 🌺 ✳️دعا واعمال مخصوصه شب بیست و سوم رمضان✳️ در هدیة الزائر ذکر شده از دو شب قدر سابق افضل است و از احادیث بسیار مستفاد مىشود که شب قدر همین است و در این شب جمیع امور بر وفق حکمت مقدر مىگردد و از براى این شب غیر از اعمالى که با دو شب سابق شریک است چند عمل دیگر است: 👈اول: خواندن سوره عنکبوت و روم که حضرت صادق علیه السلام قسم یاد فرموده که خواننده این دو سوره در این شب از اهل بهشت است 👈دوم: خواندن حم دخان 👈سوم خواندن سوره قدر هزار مرتبه 👈چهارم آنکه تکرار کند در این شب بلکه در تمام اوقات این دعا را اللهم کن لولیک را. 👈پنجم: بخواند: اللَّهُمَّ امْدُدْ لِی فِی عُمُرِی وَ أَوْسِعْ لِی فِی رِزْقِی وَ أَصِحَّ لِی جِسْمِی وَ بَلِّغْنِی أَمَلِی وَ إِنْ کُنْتُ مِنَ الْأَشْقِیَاءِ فَامْحُنِی مِنَ الْأَشْقِیَاءِ وَ اکْتُبْنِی مِنَ السُّعَدَاءِ فَإِنَّکَ قُلْتَ فِی کِتَابِکَ الْمُنْزَلِ عَلَى نَبِیِّکَ الْمُرْسَلِ صَلَوَاتُکَ عَلَیْهِ وَ آلِهِ یَمْحُو اللَّهُ مَا یَشَاءُ وَ یُثْبِتُ وَ عِنْدَهُ أُمُّ الْکِتَابِ 👈ششم: بخواند: اللَّهُمَّ اجْعَلْ فِیمَا تَقْضِی وَ فِیمَا تُقَدِّرُ مِنَ الْأَمْرِ الْمَحْتُومِ وَ فِیمَا تَفْرُقُ مِنَ الْأَمْرِ الْحَکِیمِ فِی لَیْلَةِ الْقَدْرِ مِنَ الْقَضَاءِ الَّذِی لا یُرَدُّ وَ لا یُبَدَّلُ أَنْ تَکْتُبَنِی مِنْ حُجَّاجِ بَیْتِکَ الْحَرَامِ فِی عَامِی هَذَا الْمَبْرُورِ حَجُّهُمْ الْمَشْکُورِ سَعْیُهُمْ الْمَغْفُورِ ذُنُوبُهُمْ الْمُکَفَّرِ عَنْهُمْ سَیِّئَاتُهُمْ وَ اجْعَلْ فِیمَا تَقْضِی وَ تُقَدِّرُ أَنْ تُطِیلَ عُمْرِی وَ تُوَسِّعَ لِی فِی رِزْقِی 👈هفتم: بخواند این دعا را که در اقبال است: یَا بَاطِنا فِی ظُهُورِهِ وَ یَا ظَاهِرا فِی بُطُونِهِ وَ یَا بَاطِنا لَیْسَ یَخْفَى وَ یَا ظَاهِرا لَیْسَ یُرَى یَا مَوْصُوفا لا یَبْلُغُ بِکَیْنُونَتِهِ مَوْصُوفٌ وَ لا حَدٌّ مَحْدُودٌ وَ یَا غَائِبا [غَائِبُ] غَیْرَ مَفْقُودٍ وَ یَا شَاهِدا [شَاهِدُ] غَیْرَ مَشْهُودٍ یُطْلَبُ فَیُصَابُ وَ لا یَخْلُو [لَمْ یَخْلُ] مِنْهُ السَّمَاوَاتُ وَ الْأَرْضُ وَ مَا بَیْنَهُمَا طُرْفَةَ [طَرْفَةَ] عَیْنٍ لا یُدْرَکُ بِکَیْفٍ [بِکَیْفَ] وَ لا یُؤَیَّنُ بِأَیْنٍ [بِأَیْنَ] وَ لا بِحَیْثٍ [بِحَیْثُ] أَنْتَ نُورُ النُّورِ وَ رَبُّ الْأَرْبَابِ أَحَطْتَ بِجَمِیعِ الْأُمُورِ سُبْحَانَ مَنْ لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَیْءٌ وَ هُوَ السَّمِیعُ الْبَصِیرُ سُبْحَانَ مَنْ هُوَ هَکَذَا وَ لا هَکَذَا غَیْرُهُ پس دعا مىکنى به آنچه بخواهى. 👈هشتم: آنکه غیر از غسل اول شب غسلى نیز در آخر شب کند و بدان که از براى غسل و احیاء این شب و زیارت امام حسین علیه السلام و👈 صد رکعت نماز فضیلت بسیار و تاکید شده (شیخ در تهذیب روایت کرده از ابو بصیر از حضرت صادق علیه السلام که فرمود: در شبى که امید مىرود شب قدر باشد صد رکعت نماز کن بخوان در هر رکعت قل هو الله أحد را ده مرتبه گفت گفتم فدایت شوم اگر قوت نداشته باشم ایستاده بجا آورم فرمود نشسته بجا آور گفتم اگر قوت نداشته باشم نشسته بجا آورم فرمود بجا آور به همان حالى که به قفا خفتهاى در فراش خود) (و از دعائم الاسلام روایت است که: حضرت رسول صلى الله علیه و آله در دهه آخر ماه رمضان رختخواب خود را جمع مىکرد و کمر خود را محکم مىبست براى عبادت و در شب بیست و سوم اهل خود را بیدار مىکرد و آنها را که خواب ربوده بود آب به صورتشان مىپاشید) و حضرت فاطمه صلوات الله علیها نمىگذاشت در این شب احدى از اهلش بخوابد و علاج مىفرمود خواب آنها را به کمى طعام و مهیا مىکرد آنها را براى احیاء آن شب از روز یعنى امر مىفرمود که روز را خواب و استراحت کنند که شب خوابشان نبرد و احیا بدارند و مىفرمود که محروم کسى است که از خیر امشب محروم بماند (و روایت شده که: حضرت صادق علیه السلام سخت مریض شده بود چون شب بیست و سوم ماه رمضان شد موالى خود را امر فرمود که حرکتش دادند به مسجد بردند و آن شب را در مسجد بود تا به صبح) علامه مجلسى رحمة الله علیه فرموده که هر مقدار قرآن که ممکن باشد در این شب بخواند و دعاهاى صحیفه کامله را بخواند خصوصا دعاى مکارم الاخلاق و دعاى توبه و روزهاى این شبها را نیز باید حرمت داشت و به عبادت و تلاوت و دعا بسر آورد زیرا که در احادیث معتبره وارد شده است که روز قدر در فضیلت مثل شب قدر است. 🌹💠اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم.💠🌹 @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
هدایت شده از خانواده بهشتی
✨‌💜بِسمِ ربِّ الزَهـــــــــراء«س»💜✨ مُقدم داشتن همسر بر خود . 🌼وقتی و به یکدیگر درآمدند خداوند آن دو را به یکدیگر می‌اندازد، گویی یک روح در دو بدن می‌شوند و از این پس، برای گرمتر کردن کانون به نکات فراوانی باید توجه شود🗣 از جمله آن‌ها و از خود گذشتگی است! به این معنا که برای تأمین و تداوم خانواده، دیگری را بر خود مقدم داشته و برخی از خود را نادیده بگیرند. به طور مثال: سخن حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) به همسرشان. 🌼 «یا ابا الحسن انی لاستحیی من الهی ان اکلف نفسک ما لا تقدر علیه؛  ای اباالحسن! من از پروردگار خود می‌کنم که چیزی را که تو بر آن و نداری، از تو درخواست نمایم» 📢 کاش ما نیز ایثار را از این بانوی بزرگوار الگو می‌گرفتیم. 📚بحار الانوار، ج ۳۷، ص ۱۰۳ و ج ۹۳، ص ۱۴۷. @zendegiasheghaneh @shamimrezvan
هدایت شده از خانواده بهشتی
کودک فرشته ای از فرشتگان خداوند است آسمان پاک دلشان مراقبت میخواهد زیادی زمینیش کنی پرواز یادش میرود به_آسمان_عا‌دتشان_دهیم @zendegiasheghaneh @shamimrezvan
➰ 💎از حضرت علی علیه السلام نقل شده است که : قارون در زمان حضرت موسى به زير زمين فرو رفته بود و خداوند فرشته اى را موكّل بر او كرده بود تا هر روز او را به اندازه قامت يك مرد به زمين فرو ببرد.بعد ها که يونس در شكم نهنگ زندانی شد و مشغول تسبيح و استغفار بود، قارون صداى او را شنيد و از فرشته موكّل خود پرسيد به من اندكى مهلت بده، گويا صداى يكى از آدميان را مىیشنوم، آنگاه خداوند به آن فرشته فرمان داد به او مهلت دهد! پس فرشته به قارون مهلت داد. قارون پرسيد: تو كيستى؟ يونس گفت: من بنده خاطى، يونس پسر متى هستم.. 🔰قارون گفت: به من بگو خداوند شديد الغضب با موسى بن عمران چه كرد؟ يونس گفت: افسوس از دنيا رفت، 🔰قارون گفت: خداوند رئوف و مهربان با هارون چه كرد؟ يونس گفت: افسوس از دنيا رفت.. 🔰 قارون گفت: كلثوم دختر عمران كه همسر من بود چه شد؟ يونس گفت: اكنون هيچ يك از آل عمران باقى نمانده است، قارون گفت: افسوس بر آل عمران.. ✨از آن پس خداوند به ملك موكّل او فرمان داد تا عذاب را در ايّام دنيا از او بردارد و از آن پس عذاب دنيوى او بر طرف شد زیرا او احوال نزدیکانش را پرسید.🔅 📚🖋بحارالأنوار-جلد 14-صفحه 380- باب 26- قصص يونس 🔮امام صادق (ع) فرمود : هر که دوست دارد ، خدا سختی هاى جانکندن را بر او آسان کند ، صله رحم کند و به پدر و مادرش نیکى کند در این صورت خدا جان کندن را بر او آسان کند و در زندگى دچار پریشانى و فقر نشود . ☄امالى شیخ صدوق☄ ♡••࿐ 📚 📚 قصه‌های زیبای معنوی @tafakornab @shamimrezvan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹»تصوير متحرک| شب عروج معنوی ✅»١٢ توصیه رهبر انقلاب برای استفاده بهتر از لیالی قدر شب قدر @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
🍀 برای رفع بد در طی روز ☀️ در ماه رمضان🌙 همراه با وعده سحری حتما از سبزی🍀 نعناع استفاده کنید ↪️ @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh