#دعا_درمانے ⬆️
#ادعیه
🍃🍂 چشم زخـــم 🍃🍂
🖊 جهت دفع یا هنگام ترس از
چشم زخم بخواند موثر است
ڪلیڪ ↩️
@shamimrezvan
#ذڪرهاےگرـღگشا👆👆
#ذڪرهاےگرـღـگشا⬆️
💠 #آیه_درمانی #باطل_السحر #رفع_بستگی_کسب_منزل
ابطال السحر و بستگی مغازه یا منزل( بسیارمجرب)
اگر کسی براي رزق شماسحري کرده باشد ویا بستگی و کسادي درفروش و کار دارید
کافیست بر روي یک ظرف آب 70 مرتبه این آیات رابخوانید وبعد از هر مرتبه به آن بدمید .سپس درچهارگوشه محل کسب وجلوي درب ورودي بپاشید واین کار راتا7روز ادامه دهید.
✨یا معشَرَ الْجِنِّ والْإِنسِ إِنِ استَطَعتُم أَن تَنفُذُوا منْ أَقْطَارِ السماوات والْأَرضِ فَانفُذُوا لَا تَنفُذُونَ إِلَّا بِسلْطَانٍ✨
📚سوره الرحمن: آیه 33
@shamimrezvan
#ذڪرهاےگرـღگشا👆👆
┅┄🍃┄┄💕💕┄┄🍃┄┅
#سوره_درمانے
🌹آیت الله بهجت فرمودند:
💙سوره هایی که با
《 #قـــــل》
شروع میشود دروقت خواب جهت رفع خوابهای بدوپریشان بخوانید.💙
@shamimrezvan
#ذڪرهاےگرـღگشا👆👆
هدایت شده از ڪـانـال تخصصے دلتنگ ڪــღــربــلا
*#ماموریت*
*#هر_خانه_یک_پرچم_سیاه*
🏴🏴🏴🏴🏴🏴
😌 ماموریت نوجوان، برای آنهایی که میخواهند عطر محرم را در کوچهپسکوچههای شهر زنده نگهدارند
🔹بیاید خونه هامون رو به حسینیه تبدیل کنیم وسر در خونه هامون یه پرچم مشکی نصب کنیم وبه همسایه هامون هم توصیه کنیم این کار رو انجام بدن🏴
💧 با ما همراه شو تا در ایام کرونایی به دور از اجتماعات مرسوم هر ساله، بتوانیم با کوچههای آذین بسته به نام سیدالشهدا، عطر محرم رادر کوچه پس کوچه های شهر زنده نگه داریم👌
📸 عکس پرچم عزای حسینی را که بر سر در خانهتان نصب کردهای را با هشتگ #هر_خانه_یک_پرچم_سیاه به اشتراک بگذار.
😉 ماموریت هر خانه یک پرچم سیاه را در شبکههای اجتماعی به دوستانت معرفی کن.
🏴 #به_رهبری_حسین علیهالسلام
🍀🍀🍀🍀🍀🍀
#مثبت_بهنام_دانش_آموزی
هدایت شده از ڪـانـال تخصصے دلتنگ ڪــღــربــلا
مادری درخیمه ها میداد دلداری به خویش
بچه های من رعناتر ز اکبر نیستند
#دو_طفلان_مسلم
#شب_چهار_محرم
هدایت شده از ڪـانـال تخصصے دلتنگ ڪــღــربــلا
☘
و اگر نبود باب توبهاى كه خداوند با خون حسين، ميان زمين و آسمان گشوده است،
آدم نيز، وحشتزده و سرگردان، در برهوت گمگشتگى وا مىماند ...
🍀☘🍀
📚 #فتح_خون
✍🏻 #سید_مرتضی_آوینی
هدایت شده از ڪـانـال تخصصے دلتنگ ڪــღــربــلا
4_6035068511380833689.mp3
6.17M
♥️🎧
#خبر_عشق را در عالم پخش کنید !
🍃 💖🍃💖🍃💖🍃
مطابق #محاسبات_نجومي
#تقویم_اسلامی_نجومی_سه_شنبه
چهارم شهریور ۱۳۹۹ هجری شمسی
پنجم محرم ۱۴۴۲ هجری قمری
۲۵ اوت ۲۰۲۰ میلادی
🌸 اذکار سه شنبه :
- یا اَرحَمَ الرّاحِمین ( 100مرتبه )
- یا اللهُ یا رَحمانُ
- یا قابض (903 مرتبه) برای رسیدن به حاجت
🌙 سه شنبه ساعت ۱۹ : ۱۴ قمر از برج عقرب خارج می شود .
☝ اگر در این مدت مجبور به انجام کاری بودید #صدقه دادن ، خواندن آیت الکرسی و توکل بر خدای متعال را فراموش نکنید.
❌نکته: (برخی بزرگان ، صبر نمودن برای امور مهم را تا حدود یکی دو روز بعد از قمردرعقرب نیز سفارش نموده اند).
🌸 این سه شنبه برای امور زیر خوب است:
🔹دیدارهای سیاسی
🔹امور کشاورزی
🔹تعلیم و تعلم
🔹نقل و انتقالات
🔹امور بنایی و ساختمان سازی
🔹سفر همراه با صدقه باشد.
☝از انجام کارهای اساسی و مهم پرهیز شود.
🌹نوزادی که امروز به دنیا بیاید حالش خوب است و خوب تربیت شود نرم دل و مهربان باشد ان شالله.
🌷 سه شنبه شب (سه شنبه که شب شد) مباشرت برای فرزند دار شدن ، مکروه است و باید از آن #پرهیز شود.
✂ طبق روایات، #اصلاح_مو (سر و صورت) در این روز از ماه قمری ، خوب است و موجب شادابی و نشاط می گردد.
♦ #خون_دادن یا #حجامت در این روز از نظر ماه قمری، خوب نیست. و موجب زردی رنگ می گردد.
🚫 سه شنبه برای بریدن، دوختن ، خریدن و پوشیدن #لباس_نو روز مناسبی نیست و شخص، از آن لباس خیری نخواهد دید. (به روایتی آن لباس یا در آتش میسوزد یا سرقت شود و یا شخص، در آن لباس مرگش فرا رسد).
🔸️️ این سه شنبه برای #نوره_کشیدن (رفع موهای بدن با نوره) مناسب نیست.
وقت #استخاره در روز سه شنبه: از ساعت ۱۰ صبح تا ساعت ۱۲ ظهر و بعداز ساعت ۱۶ عصر تا عشای آخر( وقت خوابیدن)
#اوقات_شرعی_به_افق_تهران
🔹اذان صبح: ۰۲ : ۵ 🔹طلوع آفتاب: ۳۱: ۶
🔹اذان ظهر::۰۶ : ۱۳ 🔹غروب آفتاب: ۴۱: ۱۹
🔹اذان مغرب: ۰۰ : ۲۰ 🔹نیمه شب شرعی: ۲۱: ۰۰
💫ذات الکرسی عمود ۱:۴ بامداد
❣دعا در زمان ذات الکرسی مستجاب است.
🔴ذات الکرسی مخصوص روز #سه_شنبه است
📚 منابع مطالب ما:
الدروع الواقیة سید بن طاووس ،سایت کانون قرآنی، وسائل الشيعه ؛ ج7 ، باب 190.، حلیة المتقین، ختوم و اذکار، ج 1، ص 423، مفاتیح الجنان و بحارالانوار و تقویم المحسنین شیخ محدث کاشانی
💖🍃💖🍃💖🍃💖🍃
@shamimrezvan
#ذڪرهاےگرـღگشا👆👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💜به گمانم فردا روز خوبی باشد
⭐️صورتِ مــــاه بـه من میگوید:
💜گـر چـه شـب تــاریڪ اسـت
⭐️دل قویدار سحر نزدیڪ است
💜شبــتــون مـــ🌙ــاه عـــزیـــزان
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌺بِسمِ اللهِ اَلرَّحْمٰنِ اَلرَّحِيم🌺
🍃الهی به امید تو🍃
زنده بودن حرڪتی است افقی
از گهـواره تا گـور ……
اما زندگی ڪردن حرکتی
است عمودی از فرش تا عـرش …..
ماموریت مــا در زندگی
بی مشڪل زیستن نیست
با انگیزه زیستن است...
سلام🌺روزتون بخیرو نیکی🍃
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹 #سلام_امام_زمانم
📚صبح یعنی ...
💕تپشِ قلبِ زمان ،
🌸درهوسِ دیدنِ تــو
💕کہ بیایی و زمین،
🌸گلشنِ اسرار شود
🌹 #السلام_علیک_یابقیه_الله
💕بر جلوه ی روی مهدی صلوات
🌸بر جذبه ی هر نگاه مهدی صلوات
💕ما را نبود چو هدیه یی در خور او
🌸بفرست به پیشگاه مهدی صلوات
💕اللّهُمَّصَلِّعَلي
🌸 مُحَمَّدوَآلِمُحَمَّد
💕 وَعَجِّلفَرَجَهُــم
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨ #سلام_ارباب_خوبم❤
✨ سلامی بی جواب
از جانب خوبان نمی ماند✋
✨ به سمت کربلا هر صبح میگویم سلام
✨السلام علیک یااباعبدالله الحسین
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
#حدیث_روز☝️#سبقت_تقواپیشه
🌍اوقات شرعی به افق تهران🌍
☀️امروز #سه_شنبه ۴ شهریور ماه ١٣٩٩
🌞اذان صبح: ٠۵.٠٢
☀️طلوع آفتاب: ٠٦.٣١
🌝اذان ظهر: ١٣.٠٦
🌑غروب آفتاب: ١٩.۴١
🌖اذان مغرب: ٢٠.٠٠
🌓نیمه شب شرعی: ٠٠.٢٢
#روز_کارمند
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
السـلاـم علـیک یــا ابا عبداالله الحسین
#ذکرروز "سه شنبه"﷽"
"۱۰۰مرتبه"
✨یا ارحم الراحمین✨
✨ای مهربان ترین مهربانان✨
🌙دیگرگناه نمی کنم #آقابیا🌙
#اللهم_عجل_الوليك_الفرج🌻
#نماز_سه_شنبه
✅هرکس نمــازسهشنبه را
بخواندبرایش هزاران شهرازطلا
دربهشت بسازند↯
دورکعت؛
درهر رکعت بعدازحمدیک بارسوره
تین توحیدفلق ناس
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
▪سلام بر آخرین سرباز عاشق کربلا
▪یک نفس آمدهام تا که عمو را نزنی
▪که به این سینۀ مجروح، تو با پا نزنی
▪ذکر لا حول و لا از دو لبش میبارد
▪با چنین نیزۀ سر سخت به لبها نزنی
▪عمه نزدیک شده بر سر گودال ای تیغ
▪میشود پر به سوی حنجره حالا نزنی؟
▪نیزهات را که زدی باز کشیدی بیرون
▪میزنی باز دوباره نشد آیا نزنی؟
▪من از این وادی خون زنده نباید بروم
▪شک نکن این که پرم را بزنی یا نزنی
▪دست و دل باز شو، ای دست بیا کاری کن
▪فرصت خوب پریدن شده! در جا نزنی
▪السَّلَامُ عَلَی عَبْدِاللهِ بْنِ
▪الْحَسَنِ بْنِ عَلِی الزَّكِی
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
#پیام_سلامتی
🎋دمنوش زعفران-بهار نارنج باعث افزایش شادابی پوست می شود و سیاهی زیر چشم را کاهش می دهد! ☕️
❌صبحانه هیچگاه سوسیس و کالباس و ترشیجات نخورید
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴 اهتزاز پرچم امام حسین (ع) در نیویورک
🔹این روز حضور در خیابانهای نیویورک را
روز «امام حسین» یا «حسین دِی» میخوانند.
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹 ســــلام صبح بخیر
عزاداری هاتون قبول
خدایا بهترین ها را
نصیب همه ی ما بفرما
توفیق عزاداری
خالصانه برای امام حسین
و قبولی طاعات و نیایش
روزی فراوان..
برکتی عظیم..
زیارت مولایمان
در دنیا و آخرت
و عاقبت بخیری را
به همه ی ما عطابفرما.
#الهی_آمین
🌹 سه شنبه تون عالی و پربرکت
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
#آیه_درمانی #آیه_جهت_برآمدن_هر_حاجت
گویند اگر سه بار (آیهالکرسی) (آیات ۲۵۵ تا ۲۵۷) سوره بقره را بر آب بخواند روی خود را با آن بشوید و دو رکعت نماز بگذارد...
در هر رکعت یک مرتبه حمد و یک مرتبه آیهالکرسی را بخواند هر مرادی داشته باشد حاصل شود. انشاءا...
📚 کتاب گنجهای معنوی از رضاجاهد
#باب_حاجات
@shamimrezvan
#ذڪرهاےگرـღگشا👆👆
#سوره_درمانی #جهت_وسعت_رزق
✍🏻بین نماز ظهر و عصر باخواندن بیست و یڪ مرتبہ سوره ےفیل از عالم غیب رزق و روزے میرسد
بطوریڪہ فڪرش را هم نمیڪند بسیار مجرب و تجربہ شدہ است.☄
📚اسرار دعا
@shamimrezvan
#ذڪرهاےگرـღگشا👆👆
○°●•○•°♡◇♡°○°●°○
#رمان " #رویای_من "بر اساس داستان واقعی
#قسمت_هجدهم✍ بخش چهارم
🌹دنیا روی سر حمیرا خراب شد… اونم که مغرور… فکر کرد اگه بگه من نگار رو نگه نمی دارم اگر طلاق بگیریم می خوام برم ازدواج کنم، این طوری از رفتن رفعت جلوگیری می کنه.. ولی رفعت خیلی راحت گفت کار خوبی می کنی و نگار رو هم با خودش برد و حمیرا رو هم طلاق داد… تنها چیزی که برای حمیرا موند یک خونه ی مجلل با زرق و برق بود و تنهایی…
کم کم حالش بد شد. از صبح تا شب گریه می کرد و به خودش می پیچید تا اینکه مریضی اون جدی شد و اومد اینجا… با اومدن اون شادی و آسایش از این خونه رفت. همه در اختیار حمیرا بودن و بس… الان نزدیک دو سال و چند ماه هست که اون به این حاله… خونه اش با همه ی اون چلچراغ های گرون قیمت و وسایلش داره خاک می خوره… نه فکری برای زندگیش داره نه آسایشی…
بیشتر آدمایی که همیشه از همه طلب کارن هیچ وقت احساس رضایت ندارن… اگر توقعاتشون بر آورده بشه که راضی نمیشن و روز به روز بر کبر و غرورشون اضافه میشه اگر هم نشه سر خورده و عاجز میشن….
گفتم: ولی عمه به نظرم این طوری که تو گفتی نیست. یک شخصیت دیگه داره. باگذشت و فداکار و صبوره. نمی دونم من اینطوری به نظرم اومده… گفت: آره تو اشتباه نکردی… قبول دارم. ولی اونم یک حدیث دیگه داره… یک موقع بود که خیلی وضع مالی بابا خوب بود و دلش می خواست مهمونی بده و عیاشی و قمار کارش بود. با زن های زیادی هم رابطه داشت… و مامان مجبور بود به حرفش گوش کنه در عین حال همشیه کنترل و نبض زندگی تو دستش بود… غصه ها خورد وگریه ها کرد اونا سالهاست تو سر و کله ی هم می زنن… ما شاهد صحنه های خیلی بدی تو این خونه بودیم و این وسط روح و روان مامان خیلی آزرده شده و کلا حوصله ی چیزی رو نداره. اگر دقت کنی اون اصلا نمی خنده و و آدم غمگینیه. ولی برای اینکه بابا رو از دست نده تن به همه ی خواسته های اون داده… خود مامان یک قربونی بود مثل حمیرا…..
پرسیدم: گفتی اونوقت ها که وضع مون خوب بود! مگه حالا نیست؟ گفت: الان بهتریم بابا داشت ورشکست می شد ولی خوب تونست دوباره رو پاش وایسه. منم که رفتم به کمکش حالا بد نیست…. خوب حالا تو بگو از خودت، خانوادت….
گفتم: راستش من هیچ رازی ندارم غیر از اینکه همشیه حسرت زندگی شما رو خوردم! فکر می کردم شما خوشبخت ترین آدمای روی زمین هستین، ولی الان با چیزایی که شنیدم دلم نمی خواست حتی یک لحظه جای شما باشم. ببخشید ولی حالا که نگاه می کنم من خیلی خوشبخت بودم. .بابام یک معلم ساده بود. سر شب با دست پر میومد خونه. من و مامانم رو خیلی دوست داشت و همه ی تلاشش برای این بود که ما راضی باشیم. آدم متین و آرومی بود. حتی یک بار هم به من و هادی توهین نکرد… یک جوری اون زمان منم نازپرورده بودم.
وقتی از دستشون دادم خیلی زندگی برام سخت شد. یک احساس دلهره ی همیشگی ودلشوره برای از دست دادن همراه منه… انگار زیر پاهام خالیه… یک جوری رو هوا هستم… ولی همین که تو این مدت سختی کشیدم و با زندگی واقعی آشنا شدم و فهمیدم هیچ چیز تو این دنیا پایدار نیست و من باید تلاش کنم تا جایگاهی مطمئن برای خودم پیدا کنم، من رو مقاوم کرده. خودم تغییر روحیه ی خودم رو حس می کنم، ولی همش منتظرم یک اتفاقی بیفته… می ترسم دل به کسی یا چیزی ببندم…که نکنه از دستش بدم…
#ادامه_دارد
@tafakornab
@shamimrezvan
○°●○°•°♡◇♡°○°●°○
○°●•○•°♡◇♡°○°●°○
#رمان " #رویای_من "بر اساس داستان واقعی
#قسمت_هجدهم✍ بخش پنجم
🌹گفت: حق داری این طبیعیه… تازه این همه حادثه برات اتفاق افتاده، اینجام یعنی خونه ی ما هم جای خوبی نبود برای اون زخم هایی که خوردی… حالا بگو هادی باهات چیکار کرده که نه تو سراغش رو می گیری نه اون؟
گفتم بهت میگم ولی به عمه نگو که می دونی… اون با دوز و کلک به کمک زنش خونه ی پدری رو فروخت و برای خودش خونه خرید و به اسم خودش کرد. از اون بدتر حرفای زنش رو باور کرد تا اون بتونه منو از خونه ی خودش بیرون کنه. البته هادی نمی خواست… نه فکر نکنم… ولی حرف اعظم رو گوش می کرد… تو این مدت یاد منم نکرده… عیب نداره در عوض تو و تورج واقعا درحقم برادری کردین…….
خیلی حرف زدیم… دیر وقت شده بود و خوابیدیم… حرفای اون خیلی منو به فکر وادار کرده بود… و باز هم دیرتر از اون خوابم برد… هنوز آفتاب نزده بود که صدای تورج اومد و هر دوی ما رو بیدار کرد…
ایرج سرش رو از روی بالش بلند کرد و خواب آلود گفت: این موقع صبح اینجا چیکار می کنی ؟
تورج با یک قیافه ی حق به جانب گفت: آخه بابا گفت زود بیا کارخونه، گفتم وقت داشته باشی بری خونه و دوش بگیری و لباس عوض کنی… ایرج هم حاضر شد که بره. از من خدا حافظی کرد و به تورج گفت: خواهشاً شوخی بی مزه نکنی ها… تورج جواب داد: یعنی نگم که کتک خورده؟ باشه نمی گم ولی این بار اقدام به قتل بود… داداش حواست هست؟؟ ایرج یک چشم غره بهش رفت ولی نتونست جلوی خندش رو بگیره… دستش رو بلند کرد به شوخی که یعنی می زنم… تورج خودش رو کشید کنار و به من گفت: چشم باشه… باشه نمی گم کتک خوردی…به خدا نمی گم… اصلا هم اقدام به قتل نبوده… ایرج به من گفت: تو رو خدا به حرفاش گوش نکن دلش پاکه زبونش کثیفه!! و رفت…
تورج با اومدنش سر صبح همه رو خندون کرد… بعد به من گفت: می دونی چی شد؟ بهش دروغ گفتم… خودم نگران تو بودم تا صبح نخوابیدم. گفتم حالا که بیدارم بیام تا خیالم راحت بشه… ولی به خدا خیلی بد شد. اصلا دلم نمی خواست این طوری بشه… گفتم طوری نشده که نگران نباش. گفت: چی رو طوری نشده؟ سیزده مون خراب شد رفت پی کارش!! دیگه چی می خواستی بشه؟ و خودش با صدای بلند خندید و گفت: پس فکر کردی تو رو گفتم؟
#ادامه_دارد
@tafakornab
@shamimrezvan
○°●○°•°♡◇♡°○°●°○