eitaa logo
درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
25.7هزار دنبال‌کننده
33.3هزار عکس
18.2هزار ویدیو
224 فایل
کانالی جهت آگاهی ازمفاهیم قرآن وذکر وحدیث کانال دوم مون(داستانهای آموزنده بهلول عاقل) http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727 تبلیغات👇 https://eitaa.com/joinchat/1541734514C7ce64f264e تعرفه تبلیغات☝
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
جز خدا کیست که ‌در سایه ‌مهرش ‌باشیم رحمت ‌اوست ‌که ‌پیوسته ‌پناه ‌من ‌و توست با توکل به اسم اعظمت آغاز میکنیم روزمان را 🌹بسم الله الرحمن الرحیم🌹 🍃الهی به امید تو🍃 امیدوارم تمام روزهای این هفته از شین شنبه تا جیم جمعه قدم به قدم لحظه لحظه فقط وفقط به عشق خداگام برداریم وطعم عبودیت واقعی رابچشیم سرآغاز هفته تون خدایی❣ @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸 شروع هفته را پُر برکت کنیم 🌸با صلوات بر حضرت محمد (ص) و خاندان مطهرش🌸 ✨ 🌸الّلهُمَّ ✨🌸صلّ ✨ 🌸علْی ✨ 🌸محَمَّد ✨ 🌸وآلَ ✨ 🌸محَمَّدٍ ✨ 🌸وعَجِّل ✨🌸 فرَجَهُم @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
❤️ ❤️ 💚 💚 💝 💝 🌹پیامبراکرم(ص)🌹 شمارا به مهدی میدهم اودرزمانی که مردم گرفتار اختلافات درگیری و آشوبها هستنددرامت من برانگیخته میشود و جهان را ازعدالت وبرابری پرمیسازد 📒المستندبیروت ج۳ص۳۷ 🌹تعجیل درفرج صلوات🌹 @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
👆عدالت وبرکت 🌍اوقات شرعی به افق تهران🌍 ☀️امروز 12 مرداد ماه 1398 🌞اذان صبح: 04:37 ☀️طلوع آفتاب: 06:13 🌝اذان ظهر: 13:11 🌑غروب آفتاب: 20:07 🌖اذان مغرب: 20:27 🌓نیمه شب شرعی: 00:22 @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
🌸پر مے ڪشد دلم بہ هواے حرمِ حسین 🌿دارم بہ اشتیاقِ شما مےپرم حسین 🌸خورشید از حوالےِ گنبد طلوع ڪرد 🌿صبح اسٺ و باز نام تو را مےبرم حسین ☀️ @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🕊♥️🕊 ♥️بزن کف مرتضی داماد گشته ♥️بزن کف قلب زهرا شاد گشته 👏👏👏 ♥️بزن کف در قدوم ماه داماد ♥️بزن لبخند تا حق را کنی شاد 👏👏👏 ♥️چنین داماد را باشد عروسی ♥️که هستی آیدش بر پای بوسی 👏👏👏 ♥️عروسی دختر ختم رسولان ♥️عروسی مصطفی را راحت جان 👏👏👏 ♥️عروسی مریم و هاجر کنیزش ♥️عروسی کو خدا دارد عزیزش 👏👏👏 ♥️عروسی هستی هستی فدایش ♥️عروسی خلق داماد از برایش 👏👏👏 ♥️چه دامادی که فخر کائنات است ♥️چه دامادی خداوند ثبات است 👏👏👏 ♥️چه دامادی سراپا فخر و عزت ♥️چه دامادی خدای عشق و غیرت 👏👏👏 ♥️چه دامادی محمد ساق دوشش ♥️ملائک هم غلام حلقه گوشش 👏👏👏 حلول ماه ذی الحجه و سالروز ازدواج حضرت علی(ع) و حضرت فاطمه ( س) مبارک باد 🎉🎊🎈🎁🌸🍃 @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
✅خواص فوق العاده تخم شربتی و مصرف آن در صبح: 5 برابر کلسیم بیشتر از شیر 7 برابر ویتامین C بیشتر از پرتقال 3 برابر آهن بیشتر از اسفناج @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خوانده احمد به لبش خطبه زهرا و علی💖 جبرییل آمده از عرش به یک صوت جلی💖 من وکیلم که به ساقی بدهم کوثر را؟ زیر لب فاطمه از سوی خدا گفت:بلی💖 عیدتون مبارک🌸🎊🎉🌸 @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‍ تقدیم به شما خوبان 🌸🍃 شروع تون عالی👌 حال دلتون خوبِ ،خوب💖 وجودتون سبز☘🌿 و سلامت زندگیتون غرق در خوشبختی عیدتون مبارک 🌸🎊🌸 @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
❖═▩ஜ••🍃🌸🍃••ஜ▩═❖ ✍🏻ختم کلمه طیبه« لا اِلهَ اِلَّا الله» به جهت همه خواسته ها که آزموده و مجرب است بدین نحو است🔰 1⃣شنبه ۱۰۰۰۰ مرتبه 2⃣یکشنبه ۱۱۰۰۰ مرتبه 3⃣دوشنبه ۱۲۰۰۰ مرتبه 4⃣سه شنبه ۱۳۰۰۰ مرتبه 5⃣چهارشنبه ۱۴۰۰۰ مرتبه 6⃣پنجشنبه ۱۵۰۰۰ مرتبه 7⃣جمعه ۱۶۰۰۰ مرتبه 🔹که جمعا می شود ۹۱۰۰۰ مرتبه. ان شاء الله موجب روا شدن مطلب و حاجت خواهد گردید. 📚هزار و یڪ ختم ص 34 ختم 3 http://eitaa.com/joinchat/815792139C7badb43017 ღـگشا⬆️⬆️⬆️
🔺🔻 🔰✨هرکس روز شنبه در ساعت اولیه روز ۱۰۶۰ مرتبه《 》گوید ثروتمند شود وشکی درآن نیست ان شا الله. 📚گل های ارغوان ج1ص195 http://eitaa.com/joinchat/815792139C7badb43017 ღـگشا⬆️⬆️⬆️
°❀°🌺°❀°‌🌺°❀°🌺°❀° 📖داستان زیبا از سرنوشت واقعی 📝نسل سوختــه 👈((محمد مهدی)) ⚜شب بود که تلفن زنگ زد. محمد مهدی، پسر خاله مادرم بود. پسر خاله ای که تا قبل از بیماری مادربزرگ، به کل، من از وجود چنین شخصی بی اطلاع بودم. توی مدتی که از بی بی پرستاری می کردم، دو بار برای اومد مشهد. آدم خون گرم، مهربان، بی غل و غش، متواضع و خنده رو، که پدرم به شدت ازش بدش می اومد. این رو از نگاه ها، حالت ها و رفتار پدرم فهمیدم. علی الخصوص وقتی خیلی عادی، پاش رو در می آورد و تکیه می داد به دیوار. صدای غرولندهای یواشکی پدرم بلند می شد. زنگ زد تا اجازه من رو برای یه سفر مردونه از پدرم بگیره. اون تماس، اولین تماس محمد مهدی به خونه ما بود. ⚜پدرم، سعی می کرد خیلی مودبانه پای تلفن باهاش صحبت کنه، اما چهره اش مدام رنگ به رنگ می شد. خداحافظی کرد و تلفن رو با عصبانیت خاصی کوبید سر جاش. ⚜– مرتیکه زنگ زده میگه: داریم یه گروه مردونه میریم ، ، اگر اجازه بدید آقا مهران رو هم با خودمون ببریم. یکی نیست بگه … و حرفش رو خورد و با خشم زل زد بهم ⚜– صد دفعه بهت گفتم با این مردک صمیمی نشو، گرم نگیر، بعد از ۱۹، ۲۰ سال، پر رو زنگ زده که… که با چشم غره های مادرم حرفش رو خورد. مادرم نمی خواست این حرف ها به بچه ها کشیده بشه و فکرش هم درست بود. ⚜علی رغم تمام وجود دلم می خواست باهاشون برم مناطق جنگی. عشق دیدن مناطق جنگی ، اونم دفعه اول بدون کاروان. ⚜اما خوب می دونستم چرا پدرم اینقدر از آقا محمدمهدی بدش میاد. تحمل ، کار ساده ای نیست. این رو توی مراسم ختم بی بی از بین حرف های بزرگ ترها شنیده بودم. وقتی بی توجه به شنونده دیگه داشتن با هم پشت سر پدرم و محمد مهدی صحبت می کردن. ✍ادامه دارد...... °❀°🌺°❀°‌🌺°❀°🌺°❀°🌺 📖داستان زیبا از سرنوشت واقعی 📝 👈((رقیب)) ⚜آقا محمدمهدی، که همه آقا مهدی صداش می کردن، از نوجوانی به شدت شیفته و علاقه مند به مادرم بوده. یکی دو باری هم خاله کوچیکه با مادربزرگم صحبت کرده بوده. دیپلم گرفتن مادرم و شهادت پدربزرگ و بعد پدرم و چرخش روزگار… وقتی خبر عقد مادرم رو به همه میگن، محمدمهدی توی بیمارستان، بوده و خاله کوچیکه هم جرات نمی کنه بهش خبر بده. حالش که بهتر میشه، با هزار سلام و صلوات بهش خبر میگن آسیه خانم عروس شد و عقد کرد و محمد مهدی دوباره کارش به بیمارستان می کشه. اما این بار، نه از جراحت و مجروحیت، به خاطر تب ۴۰ درجه … ⚜داستان عشق آقا مهدی چیزی نبود که بعد از گذشت قریب به ۲۰ سال، برای پدرم تموم شده باشه و همین مساله باعث شده بود ما هرگز حتی از وجود چنین شخصی توی فامیل خبر نداشته باشیم. ⚜نمی دونم آقا مهدی، چطور پای تلفن با پدر حرف زده بود. آدمی که با احدی رودربایستی نداشت و بی پروا و بدون توجه به افراد و حرمت دیگران، همیشه حرفش رو می زد و برخورد می کرد، نتونسته بود محکم و مستقیم جواب رد بده. ⚜اون شب حتی از خوشی فکر جنوب رفتن خوابم نمی برد، چه برسه به اینکه واقعا برم. اما… از که برگشتم، تازه داشت صبحانه می خورد. رفتم نشستم سر میز، هر چند ته دلم غوغایی بود. ـ اگر این بار آقا مهدی زنگ زد، گوشی رو بدید به خودم، خودم مودبانه بهشون جواب رد میدم. ⚜ـ جدی؟ واقعا با مهدی نمیری جنوب؟ از تو بعیده . یه جا اسم شهید بیاد و تو با سر نری اونجا لبخند تلخی زدم. ـ تا حالا از من دروغ شنیدید؟شهدا بخوان، خودشون، من رو می برن. ✍ادامه دارد...... @tafakornab @shamimrezvan 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 http://eitaa.com/joinchat/2767126539Cf9cc9852b1 حجاب فاطمی مخصوص بانوان👆آقا❌ °❀°🌺°❀°‌🌺°❀°🌺°❀°