فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤به نام خدایی که
💙مهر او قوت قلب ما
💛و یاد او راحتی روح ماست
💚آباد آن زبان
💜که بر آن ذکر اوست
❤آزاد آن کس
💙که وی دربند اوست
💞بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحيمِ💞
❣الهی به امید تو❣
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💖به علی فاتح خیبر صلوات
💚به علی شافع محشر صلوات
💖به علی همسر والای بتول
💚به علی ساقی کوثر صلوات
💖اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ
💚وآلِ مُحَمَّدٍ
💖وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
🌹 #سلام_امام_زمانم #روزت_بخیر
صبح یعنی ...
تپشِ قلبِ زمان ،
درهوسِ دیدنِ تــو
کہ بیایی و زمین،
گلشنِ اسرار شود
🌹 #السلام_علیک_یابقیه_الله
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
🍂🍃🍂
🍃صلی الله علیڪ یا حضرٺ ارباب🍃
🌸صبحم شروع مےشود آقا بہ نامتان
🍃روزےِ من همہ جا ذکر نامتان
🌸صبح علي الطلوع سلام بر شما
🍃من دلخوشم بہ جواب سلامتان
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
#قرار_صبحگاهی
🌸اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا اَبا عَبْدِاللهِ
🍃وَعَلَى الاَْرْواحِ الَّتي حَلَّتْ بِفِنائِكَ
🌸عَلَيْكَ مِنّي سَلامُ اللهِ اَبَداً ما.
🍃 بَقيتُ وَبَقِيَ اللَّيْلُ وَالنَّهارُ
🌸وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ
🍃مِنّي لِزِيارَتِكُمْ، اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ 🌸وَعَلى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ
🍃وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ
🌸 وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَيْنِ
#التماس_دعا
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
#آیه_روز👆 #نیکی_وتقوا
🌍اوقات شرعی به افق تهران🌍
☀️امروز #دوشنبه 28 مرداد ماه 1398
🌞اذان صبح: 04:55
☀️طلوع آفتاب: 06:26
🌝اذان ظهر: 13:08
🌑غروب آفتاب: 19:50
🌖اذان مغرب: 20:09
🌓نیمه شب شرعی: 00:22
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
#پیام_سلامتی
🔹بهترین صبحانه ها برای کودکان کم اشتها و ضعیف:
🔸حلیم
🔸عدسی
🔸شیر و خرما
🔸تخم مرغ (حتما با نان های سبوس دار یا جو مصرف شود)
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🌸عید
🍃🌸سعید
🍃🌸غدیر
🍃🌸خــم
🍃🌸بـــر
🍃🌸همه شما
🍃🌸دوستان
🍃 🌸مبارک باد
تقدیم بہ شما دوستان عزیز🌸🍃
بخصوص سادات گروه🌸🍃
عیدتون مبارک 🌸🍃
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلام 😊✋
🌹دوشنبه تون زیبا🌹
🌹آخرین دوشنبہ مرداد ماهتون🌹
پر از عشق و امید
امیدوارم
زندگی به ڪامتون
خوشبختی
سرنوشتتون
و سایہ عشق مهمان
همیشگی دلتون باشہ
❤چند قدم مونده
❤به ماه زیباے شهریور
❤پیشاپیش شهریور ماه مبارک🎊
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
#آیه_درمانی
#ختم_سوره_نمل_براحاجتهای_بزرگ
✅از دوشنبه تا جمعه ختم زیر خوانده شود فقط جمعه رو نخوانید و گرو بذارید تا حاجت تون رو خدای مهربون بده
آیه 60 سوره نمل تا 64 که امن داره مد نظر هست
وقتی آیه 60 رو می خونین 100یا محمد بفرستید
وقتی آیه 61 رو می خونین 100یاعلی بفرستین
وقتی آیه 62رو می خونین 100یازهرا بفرستید
وقتی آیه 63 رو می خونین 100یا حسن بفرستین
وقتی آیه 64 رو می خونین 100یا حسین بفرستید
این هارو هر روز بخونین که میشه 5 روز
امیدوارم مفید باشه برای تمام دوستان
این ختم به طریق دیگری نیز امتحان شده
ختم سوره نمل مجرب
3 هفته پشت سر هم
هفته اول از دوشنبه تا جمعه
هفته دوم دوشنبه تا جمعه
هفته سوم دوشنبه تا جمعه
هفته اول و دوم کامل بخونید و هفته سوم گرو بکشید
اینجوریه که از ایه 59 تا 63 که امن داره باید بخونید. که 5 تا ایه است که امن داره.ایه اول بخونید یه دوره تسبیح یا محمد.ایه دوم بخونید یه دوره تسبیح یا علی.ایه سوم یا زهرا ایه چهارم یا حسن ایه پنجم یا حسین
📚منابع: «قرآن درمانی روحی و جسمی محسن آشتیانی، سید محسن موسوی ؛ و درمان با قرآن،محمدرضا کریمی»
http://eitaa.com/joinchat/815792139C7badb43017
#ذڪرهاےگرـღـگشا⬆️⬆️⬆️
#سوره_درمانی
#گشایش_کارهای_بسته_شده
🌸✨جهت گشایش امور و باز شدن
گره هاے ڪور خواندن
《سوره نـاس》بسیار مجرب و
پر ثمر خواهد بود✨
📚ذکرهای شگفت انگیز عارفان ۱۳۰
مطالب مشابہ ↩️
http://eitaa.com/joinchat/815792139C7badb43017
#ذڪرهاےگرـღـگشا⬆️⬆️⬆️
#ذکرروز👆دوشنبه
یاقاضی الحاجات(ای برآورنده حاجتها)×صد
#نماز_روز_دوشنبہ
✍🏻هرکس نمــاز2شنبه رابخواندثواب۱۰حج و۱۰عمره
برایش نوشته شود
2رکعت ؛
در هر رکعت بعد از حمد
یک آیةالکرسی ،توحید ،فلق وناس
بعد از سلام ۱۰ استغفار
#عیدسعیدغدیر_مبارک🎊🎉🎈🎀
http://eitaa.com/joinchat/815792139C7badb43017
#ذڪرهاےگرـღـگشا⬆️⬆️⬆️
°❀°🌺°❀°🌺°❀°🌺°❀°🌺
📖داستان زیبا از سرنوشت واقعی
📝 #نسل_سوختــه
#قسمت_نود_و_هشتم((خفه شو روانی))
🌷زمان ثبت نام مدارس بود و اون سال تحصیلی به یکی از خاص ترین سال های عمرم تبدیل شد.
من، سوم دبیرستان، سعید، اول. اما حاضر نشد اسمش رو توی دبیرستانی که من می رفتم بنویسن. برام چندان هم عجیب نبود، پا گذاشته بود جای پای پدر و اون هم حسابی تشویقش می کرد و بهش پر و بال می داد. تا جایی که حاضر نشد به من برای رفتن به کلاس زبان پول بده. اما سعید رو توی یه دوره خصوصی ثبت نام کرد.
🌷اون زمان، ترم ۳ ماهه، ۴۰۰ هزار تومن. با سعید، فقط ۶ نفر سر کلاس بودن.
یه دبیرستان غیرانتفاعی، با شهریه ی چند میلیونی. همه همکلاسی هاش بچه های پولداری بودن که تفریح شون #اسکی کردن بود و با کوچک ترین تعطیلات چند روزه ای، پرواز مستقیم #اروپا.
🌷سعی می کرد پا به پای اونها خرج کنه تا از ژست و کلاس اونها کم نیاره، اما شدید احساس تحقیر و کمبود می کرد. هر بار که برمی گشت، سعی می کرد به هر طریقی که شده فشار روحی ای رو که روش بود رو تخلیه کنه. الهام که جرات نزدیک شدن بهش رو نداشت. و من، همچنان هم اتاقیش بودم.
🌷شاید مطالعاتم توی زمینه های روانشناسی و #علوم_اجتماعی ، تخصصی و حرفه ای نبود، اما تشخیص حس خلأ و فشار درونی ای رو که تحمل می کرد و داشت تبدیل به عقده می شد، چیزی نبود که فهمیدنش سخت باشه.
🌷بیشتر از اینکه رفتارهاش و خالی کردن فشار روحیش سر من، اذیتم کنه و ناراحت بشم، دلم از این می سوخت که کاری از دستم براش بر نمی اومد.
هر چند پدرم حاضر نشده بود من رو کلاس زبان ثبت نام کنه، اما من، آدمی نبودم که شرایط سخت، مانع از رسیدنم به هدف بشه.
🌷این بار که دایی ازم پرسید کتاب چی می خوای؟ یه لیست #کتاب انگلیسی در آوردم با یه دیکشنری، و از معلم زبان مون هم خواستم خوندن تلفظ ها رو از توی دیکشنری بهم یاد بده. کتاب ها زودتر از چیزی که فکر می کردم تموم شد. اما منتظر تماس بعدی دایی نشدم، رفتم یه روزنامه به زبان #انگلیسی خریدم.
🌷از هر جمله ۱۰ کلمه ایش، شیش تاش رو بلد نبودم. پر از لغات سخت، با جمله بندی های سخت تر از اون، پیدا کردن تک تک کلمات، خوندن و فهمیدن یک صفحه اش، یک ماه و نیم طول کشید. پوستم کنده شده بود. ناخودآگاه از شدت خوشحالی پریدم بالا و داد زدم.
ـ جانم، بالاخره تموم شد.
🌷خوشحالی ای که حتی با شنیدن خفه شو روانی هم خراب نشد.
✍ادامه دارد......
°❀°🌺°❀°🌺°❀°🌺°❀°🌺
📖داستان زیبا از سرنوشت واقعی
📝 #نسل_سوختــه
#قسمت_نود_و_نهم((داشتیم ؟؟؟))
🌷مادرم روز به روز کم حوصله تر می شد. اون آدم آرام، با وقار، خوش فکر و شیرین گفتار، انگار ظرف وجودش پر شده بود. زود خسته می شد. گاهی کلافه گی و بی حصولگی تو چهره اش دیده می شد و رفتارهای تند و بی پروای سعید هم بهش دامن می زد.
🌷هر چند، با همه وجود سعی می کرد چیزی رو نشون نده، اما من بهتر از هر شخص دیگه ای مادرم رو می شناختم و خوب می دونستم این آدم، دیگه اون آدم قبل نیست. و این مشغله جدید ذهنی من بود. چراهای جدید و اینکه بیشتر از قبل مراقبش باشم.
🌷دایی که سومین کتابخونه رو برام خرید، پدرم بلافاصله فرداش برای سعید، یه لب تاپ خرید و در خواست #اینترنت داد. امیدوار بودم حداقل کامپیوتر رو بدن به من، اما سعید، همچنان مالکیتش رو روی اون حفظ کرد و من حق دست زدن بهش رو نداشتم.
🌷نشسته بود پای لب تاپ به فیلم نگاه کردن، با صدای بلند. تا خوابم می برد از خواب بیدار می شدم.
– حیف نیست هد ستت، آک بمونه؟
– مشکل داری بیرون بخواب.
🌷آستانه تحملم بالاتر از این حرف ها شده بود که با این جملات عصبانی بشم. هر چند واقعا جای یه تذکر رفتاری بود، اما کو گوش شنوا؟ تذکر جایی ارزش داره که گوشی هم برای شنیدنش باشه و الا ارزش خودت از بین میره، اونم با سعید، که پدر در هر شرایطی پشتش رو می گرفت.
🌷پتو و بالشتم رو برداشتم و اومدم توی حال. به قول یکی از علما، وقتی با آدم های این مدلی برخورد می کنی، مصداق “قالوا سلاما” باش.
کلی طول کشید تا دوباره خوابم برد.
🌷مبل، برای قد من کوتاه بود، جای تکان خوردن و چرخیدن هم نداشت. برای نماز که پا شدم تمام بدنم درد می کرد و خستگی دیشب توی تنم مونده بود.
🌷شاید، من توی ۲۴ ساعت، فقط ۳ یا ۴ ساعت می خوابیدم. اما انصافا همون رو باید می خوابیدم.
با همون خماری و خستگی، راهی مدرسه شدم. هوای خنک صبح، خواب آلودگی رو از سرم برد. اما خستگی و بی حوصلگیش هنوز توی تنم بود.
🌷پام رو که گذاشتم داخل حیاط، یهو فرامرز دوید سمتم و محکم دستش رو دور گردنم حلقه کرد.
ـ خیلی نامردی مهران، داشتیم؟ نه جان ما، انصافا داشتیم؟
✍ادامه دارد......
@tafakornab
@shamimrezvan
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
http://eitaa.com/joinchat/2767126539Cf9cc9852b1
حجاب فاطمی مخصوص بانوان👆آقا❌❌❌
°❀°🌺°❀°🌺°❀°🌺°❀°