eitaa logo
درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
26هزار دنبال‌کننده
34.4هزار عکس
19.7هزار ویدیو
226 فایل
کانالی جهت آگاهی ازمفاهیم قرآن وذکر وحدیث کانال دوم مون(داستانهای آموزنده بهلول عاقل) http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727 تبلیغات👇 https://eitaa.com/joinchat/1541734514C7ce64f264e تعرفه تبلیغات☝ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌‌ ‌ ‌ ‌ #ترک_کانال
مشاهده در ایتا
دانلود
°❀°🌺°❀°‌🌺°❀°🌺°❀°🌺 📖داستان زیبا از سرنوشت واقعی 📝 ((نت برداری)) 🌷امتحانات آخر سال هم تموم شد. دلم پر می کشید برای مشهد و امام رضا، تا رسیدن به مشهد، دل توی دلم نبود. مهمانی ها و دورهمی ها شروع شد. خونه مادربزرگ پر شده بود از صدای بچه ها، هر چند به زحمت ۱۵ نفر آدم، توی خونه جا می شدیم، اما برای من اوقات فوق العاده ای بود. اون خونه بوی مادربزرگم رو می داد و قدم به قدمش خاطره بود. 🌷بهترین بخش،رفتن سعید به خونه خاله معصومه بود و اینکه پدرم جرات نمی کرد جلوی دایی محمد چیزی بهم بگه. رابطه پدرم با دایی ابراهیم بهتر بود. اما دایی ابراهیم هم حرمت زیادی برای دایی محمد قائل بود و همه چیز دست به دست هم می داد و علی رغم اون همه شلوغی و کار، مشهد، بهشت من می شد. شب، خونه دایی محسن دعوت بودیم. 🌷وسط شلوغی، یهو من رو کشید کنار – راستی مهران، رفته بودم حرم، نزدیک حرم، پرده رو دیدم. فردا بعد از ظهر سخنرانی داره. گل از گلم شکفت ـ جدی؟ مطمئنی خودشه؟ ـ نمی دونم، ولی چون چند بار اسمش رو ازت شنیده بودم با دیدن پرده، یهو یاد تو افتادم. گفتم بهت بگم اگه خواستی بری. 🌷محور صحبت درباره “جوانان، خدا و رابطه انسان و خدا ” بود. سعید، واکمنم رو شکسته بود، هر چند سعی می کردم تند نت برداری کنم، اما آخر سر هم مجبور شدم فقط قسمت های مهمش رو بنویسم. بعد از سخنرانی رفتم حرم، حدود ساعت ۸ بود که رسیدم خونه. 🌷دایی محمد، بچه ها رو برده بود بیرون، منم از فرصت و سکوت خونه استفاده کردم. بدون اینکه شام بخورم، سریع رفتم یه گوشه و سعی کردم هر چی توی ذهنم مونده رو بنویسم. سرم رو آوردم بالا، دیدم دایی محسن بالای سرم ایستاده. ✍ادامه دارد...... °❀°🌺°❀°‌🌺°❀°🌺°❀°🌺 📖داستان زیبا از سرنوشت واقعی 📝 ((مرزهای خیال)) 🌷سرم رو آوردم بالا دیدم دایی محسن بالای سرم ایستاده. – چی می نویسی که اینقدر غرق شدی؟ ـ بقیه حرف های امروزه، تا فراموش نکردم دارم هر چی رو یادم مونده می نویسم. 🌷نشست کنارم و دفترم رو برداشت. سریع تر از چیزی که فکر می کردم یه دور سریع از روش خوند و چهره اش رفت توی هم. ـ مهران از من می شنوی پای صحبت این آدم و اون آدم نشین. به این چیزها هم توجه نکن. خیلی جا خوردم. 🌷ـ چرا؟ حرف هاش که خیلی ارزشمند بود. ـ دوستی با خدا معنا نداره، وارد این وادی که بشی سر از ناکجا آباد در میاری. دوستی یه رابطه دو طرفه است. همون قدر که دوستت از تو انتظار داره، تو هم ازش انتظار داری. نمیشه گفت بده بستونه، اما صد در صد دو طرفه است. 🌷ساده ترینش حرف زدنه، الان من دارم با تو حرف میزنم. تو هم با من حرف میزنی و صدام رو می شنوی، سوال داشته باشی می پرسی. من رو می بینی و جواب می شنوی. تو الان سنت کمه، بزرگ تر که بشی و بیوفتی توی فراز و نشیب زندگی، از این رابطه ضربه می خوری. رابطه با انسان، با رابطه انسان ها با هم فرق می کنه. رابطه بنده و معبوده، کلا جنسش فرق داره. دو روز دیگه، توی اولین مشکلات زندگیت، 🌷 با خدا مثل رفیق حرف میزنی، اما چون انسانی و صدای خدا رو نمی شنوی و نمی بینیش، شک می کنی که اصلا وجود داره یا نه. اصلا تو رو می بینه یا نه. این شک ادامه پیدا کنه سقوط می کنی. به هر میزان که اعتماد و باورت جلوتر رفته باشه، به همون میزان سقوطت سخت تره. 🌷حرف هاش تموم شد. همین طور که کنارم نشسته بود، غرق فکر شدم. ـ ولی من همین الان یه دنیا مشکل دارم، با خدا رفاقتی زندگی کردم و خدا هم هیچ وقت تنهام نگذاشته و کمکم کرده. زل زد توی صورتم ـ خدا رو دیدی؟ یا صداش رو شنیدی؟ از کجا می دونی خدا کمکت کرده؟ از کجا می دونی توهم یا قدرت خیال نیست؟ 🌷شاید به صرف قدرت تلقین، چنین حس و فکری برات ایجاد شده. مرز بین خیال و واقعیت خیلی باریکه ✍ادامه دارد...... @tafakornab @shamimrezvan 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 http://eitaa.com/joinchat/2767126539Cf9cc9852b1 حجاب فاطمی مخصوص بانوان👆آقا❌❌❌ °❀°🌺°❀°‌🌺°❀°🌺°❀°
⁠✅حتما بخوانید؛ حالتون عوض میشه 🏴 ماه ؛ خدانگهدارت!... نمی‌دانم دوباره تو را خواهم دید یا نه؟! 🏴امااگر وزیدی وازسَرِ کوی من گذشتی، سلام مرا به حسین ع برسان! 🏴و اگر این آخرین محرمم باشد، بگو همیشہ برایَت به تَن می‌ڪرد و دوست‌داشت تانامَش؛بانام تو عجین شود 🏴اگر چہ جوانی می‌ڪرد، اما از اعماق وجودش، تو را از تَہ‌دل داشت 🏴با چای ، صفا می‌ڪرد و سَرَش درد می‌ڪرد برای ! 🏴مُحَرَّم! تو را به می‌سپارم و دلم شور میزند‌، برای که از "سَفَر" ‌رسیده! صدقه امشب فراموش نشه لطفانشر دهید🥀 @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
✨اينكه هر شب بخيرمي گذرد چيزعجيبي نيست اما اينكه چرا آدمي نگران آينده و فرداست عجيب است تا وقتی #خدا هست... 🌙شبتون در پناه حق 🍁🍁 @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
🌺🍃🍁🍃🍂🍃🍁🍃🍂 روزی حاکم نیشابور برای گردش به بیرون از شهر رفته بود که مرد میانسالی را در حال کار بر روی زمین کشاورزی دید . حاکم پس از دیدن آن مرد بی مقدمه به کاخ برگشت و دستور داد کشاورز را به کاخ بیاورند . روستایی بی نوا با ترس و لرز در مقابل تخت حاکم ایستاد. به دستور حاکم لباس گران بهایی بر او پوشاندند. حاکم گفت یک قاطر راهوار به همراه افسار و پالان خوب به او بدهید. حاکم که از تخت پایین آمده بود و آرام قدم میزد به مرد کشاورز گفت میتوانی بر سر کارت برگردی ، ولی همین که دهقان بینوا خواست حرکت کند حاکم کشیده ای محکم پس گردن او نواخت . همه حیران از آن عطا و حکمت این جفا ، منتظر توضیح حاکم بودند. حاکم از کشاورز پرسید : مرا می شناسی؟ کشاورز بیچاره گفت : شما تاج سر رعایا و حاکم شهر هستید. حاکم گفت: آیا بیش از این مرا میشناسی؟ سکوت مرد حاکی از استیصال و درماندگی او بود. حاکم گفت:بخاطر داری بیست سال قبل که من و تو با هم دوست بودیم در یک شب بارانی که در رحمت خدا باز بود من رو با آسمان کردم و گفتم خدایا به حق این باران و رحمتت مرا حاکم نیشابور کن و تو محکم بر گردن من زدی و گفتی که ای ساده دل! من سالهاست از خدا یک قاطر با پالان برای کار کشاورزیم می خواهم هنوز اجابت نشده آن وقت تو حکومت نیشابور را می خواهی؟ یک باره خاطرات گذشته در ذهن دهقان مرور شد. حاکم گفت: این قاطر و پالانی که می خواستی ، این کشیده هم تلافی همان کشیده ای که به من زدی. فقط می خواستم بدانی که برای خدا حکومت نیشابور یا قاطر و پالان فرق ندارد. فقط و من و توست که فرق دارد.... از بخواه فقط بخواه و زیاد هم بخواه خدا بی نهایت و است و در بخشیدن بی انتهاست ولی به خواسته ات داشته باش.... @tafakornab @shamimrezvan
⁠✅حتما بخوانید؛ حالتون عوض میشه 🏴 ماه ؛ خدانگهدارت!... نمی‌دانم دوباره تو را خواهم دید یا نه؟! 🏴امااگر وزیدی وازسَرِ کوی من گذشتی، سلام مرا به حسین ع برسان! 🏴و اگر این آخرین محرمم باشد، بگو همیشہ برایَت به تَن می‌ڪرد و دوست‌داشت تانامَش؛بانام تو عجین شود 🏴اگر چہ جوانی می‌ڪرد، اما از اعماق وجودش، تو را از تَہ‌دل داشت 🏴با چای ، صفا می‌ڪرد و سَرَش درد می‌ڪرد برای ! 🏴مُحَرَّم! تو را به می‌سپارم و دلم شور میزند‌، برای که از "سَفَر" ‌رسیده! صدقه امروزفراموش نشه لطفانشر دهید🥀 @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
💓🥀💓🥀💓🥀💓🥀💓🥀 🔻یادخداوآرامش قلب‌ها🔻 ✍ قرآن کریم می‌فرماید، مومنین دلهاشون با آرامش پیدا میکنه. یعنی به خدا، میاره:😌👇 🕋 اَلَّذينَ ءَامَنُوا وَ تَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِكْرِ اللهِ. (رعد/۲۸) 💢 كسانى كه آورده‌اند، دل‌هايشان به آرامش مى‌گيرد. ⚡️ بعد دنباله‌ی آیه، بعنوانِ یک قاعده‌ی کلّی می‌فرماید:👇 🕋 اَلا بِذِكْرِ اللهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ. (رعد/۲۸) 💢 آگاه باشید که، فقط با دل‌ها پيدا مى‌كند. ✍ علّامه طباطبائی در تفسیر المیزان می‌نویسد، از ظاهر آيه، انحصارى بودن اين مطلب فهميده میشه.👇 ✅️ یعنی معنای دقیق آیه این است که «دل‌ها فقط و فقط با آرام میگیرد» 🍃 یعنی دل‌ها❤️ جز به ، با چيز ديگه‌ای اطمينان و پیدا نمی‌کنه. ☝️ این یک کلّی و عمومی است که اضطرابِ هر قلبی، فقط و فقط با ذکر خدا و تسکین پیدا میکنه، نه با چیز دیگه. ✔ مال و ثروت💸💰 رفاه🛏 تکنولوژی و... برای انسان میاره، و زندگی رو راحت‌تر میکنه، ولی در زندگی نمیاره.❌ ✅️ فقط و فقط در است. 👌 ما رو طوری ساخته که جز با یادش دلمون آروم نمی‌گیره. ✖️ اگر بیقراری.. ✖️ اگر دلتنگی.. ✖️ اگر دلگیری.. ✖️ اگر متحّیری.. ✖️ اگر استرس و اضطراب داری.. 👈 گیرِ کار اینجاست که هزار یاد، جز در دلت جولان میده.❗️ ، ، ، ، ، ، . ❣ألـلَّـهُـمَــ عَـجِّـلْ لِـوَلـیِـکْ ألْـفَـرَج 💥اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ ⭐️وآلِ مُحَمَّدٍ 🌙وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ 💓🥀💓🥀💓🥀💓🥀💓🥀
درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
ادامه درس 👆 🌹🍃🌹🍃🌹 🍃🌹🍃🌹 🌹🍃🌹 🍃🌹 🌹 #تفسیر_سوره_نور #لطفا_توجه_بفرمایید 👇👇👇 🌹برای جمع آوری و نوشتن مطا
ادامه درس 👆 💚💛💚💛💚 💛💚💛💚 💚💛💚 💛💚 💚 💚 👇👇👇 💛برای جمع آوری و نوشتن مطالب و ها وقت گذاشته می شود. 💚 💛 💚 در سیستم فرنگی و سیستم ‏ یکی از چیزهایی که پایه خانواده و محیط خانوادگی را محکم می‌کند ، همین مسئله‌ است 💛(یعنی کامیابی جنسی در خارج از کانون خانواده است)و علت این که پایه کانون خانوادگی در دنیای اروپا سست و متزلزل است رعایت نکردن این ‏ است 💚و امروز هم در جامعه ما به هر نسبت که از فرنگی ها پیروی کنیم خانوادگی را متزلزل کرده‌ایم. وقتی که جامعه ما به دستور اسلام واقعاً عمل می‌کرد؛ یعنی واقعاً قبل از ازدواج، با و در تماس نبودند و به اصطلاح فرنگی های امروز یک گرل فرند( dneirf lrig ) نداشتند (رفیق نداشتند) و 💛دخترها هم همین طور، برای یک یا یک آرزو بود. 💚یک پسر به سن پانزده شانزده سالگی که می‌رسید، احساس طبیعی نیاز به همسر در او پیدا می‌شد، یک هم همین طور، و این است که آرزوی یک پسر این بود که زن بگیرد . 💛چون به وسیله از و استفاده از زن خارج می‌شد و به مرز آزادی استفاده از زن می‌رسید. 💚آن وقت «شب کم از صبح پادشاهی» نبود چون روی خاصیت روانی، اولین موجودی که این پسر را به این‏ و بهره رسانده یعنی از به رسانده بوده... 💛برای دختر هم این پسر اولین کسی بوده که او را از به رسانده است. این بود که پسر و دخترهایی که اصلًا همدیگر را ندیده بودند می کردند . 💚آنچنان با یکدیگر می‏ گرفتند که وضع عجیبی بود. نمی‌خواهم بگویم که ندیدن کار درستی است. نه، اجازه داده است، که ببینند، ولی اگر هم ندیده بودند همدیگر را ، وقتی به یکدیگر می‌رسیدند تا لب گور به یکدیگر عشق می‏ ورزیدند. ↩" 💛 فَاجْلِدُوا كُلَّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا مِائَةَ جَلْدَةٍ ۖ وَلَا تَأْخُذْكُمْ بِهِمَا رَأْفَةٌ فِي دِينِ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ ۖ وَلْيَشْهَدْ عَذَابَهُمَا طَائِفَةٌ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ ﴿٢﴾ 💚به و تازیانه بزنید، و اگر به و روز قیامت ایمان دارید، نباید شما را در [اجرای] دین خدا درباره آن دلسوزی و مهربانی بگیرد، و باید گروهی از ، شاهد آن دو نفر باشند. (۲) ادامه دارد۰۰۰
درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
ادامه درس 👆 💚🍃💚🍃💚 🍃💚🍃💚 💚🍃💚 🍃💚 💚 #تفسیر_سوره_نور #لطفا_توجه_بفرمایید 👇👇👇 💚برای جمع آوری و نوشتن مط
ادامه درس 👆 🌼🍂🌼🍂🌼 🍂🌼🍂🌼 🌼🍂🌼 🍂🌼 🌼 👇👇👇 🌼برای جمع آوری و نوشتن مطالب و ها وقت گذاشته می شود درس 🌼وَالَّذِينَ يَرْمُونَ أَزْوَاجَهُمْ وَلَمْ يَكُنْ لَهُمْ شُهَدَاءُ إِلَّا أَنْفُسُهُمْ فَشَهَادَةُ أَحَدِهِمْ أَرْبَعُ شَهَادَاتٍ بِاللَّهِ ۙ إِنَّهُ لَمِنَ الصَّادِقِينَ ﴿٦﴾ 🌼و که همسران خود را به می کنند و بر آنان جز نباشد، پس هر کدام از آن [برای اثبات اتهامش] باید بار شهادت دهد که سوگند به خدا، او [درباره همسرش] در این قطعاً راست می گوید، ( ایه ۶ سوره نور❤️ ) 🌼والْخَامِسَةُ أَنَّ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَيْهِ إِنْ كَانَ مِنَ الْكَاذِبِينَ ﴿٧﴾ و [شهادت] این است که [بگوید:] خدا بر او باد اگر [در این اتهام بستن] دروغگو باشد؛ (آیه۷ سو ه نور) آیات ۶_۷_ ❤️مفهوم کلی آیات (۶_۷_۸_۹_۱۰) 🌼در این آیات اثبات شرع میان وشوهر وحکم اتهام همسر از خود بیان می شود 🌼 اتهام به همسر این آیات مورد استثنای قذف را بیان میکند یعنی زنا زدن به کسی (در آیه حد قذف بیان شد👇 که اگر کسی زنان را متهم به عمل عفت کند و شاهد نیاورد تازیانه اورا می زنند ودیگر او مورد قبول نیست و است) 🌼 نزول آیات ۶ و ۷(منظور از شآن نزول این است که این آیات چه زمانی وبرای چه موضوعی نازل شده است) این دو را در فقهی آیات لعان می گویند یعنی برای حق باید ، خدا ، و گرفتن خدا را به میان آورند و به خدا بخورند مرتبه طرفین برای اتهام از خود می خورند که این قسم ها هردو انها برای به همدیگر میشوند و امکان به ازدواج مجدد می گردد 🌼این ایه میکند که اگر خود را در حال دید راه حل ادعای او برای رفع قذف (هشتاد تازیانه) این است که چهار بارشهادت دهد که در این ادعا ودر بار بگوید خدا بر او باد اگر از باشد ❤️در آیات ۸_۹_۱۰ هم به این میکند که اگر ادعای مرد کرد ویا به رد اتهام خود نشود حد بر او ثابت می شود اما اونیز می تواند زنا را از خود کند بار را به شهادت طلبد که ان مرد در این که به او می دهد از است و در مرتبه بگوید خدا بر او باد اگر آن در این نسبت باشد ( ادامه دارد 👆)
درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
ادامه درس 👆 🌼🍂🌼🍂🌼 🍂🌼🍂🌼 🌼🍂🌼 🍂🌼 🌼 #تفسیر_سوره_نور #لطفا_توجه_بفرمایید 👇👇👇 🌼برای جمع آوری و نوشتن مطا
ادامه درس 👆 ❤️🔹❤️🔹❤️ 🔹❤️🔹❤️ ❤️🔹❤️ 🔹❤️ ❤️ 👇👇👇 ❤️برای جمع آوری و نوشتن مطالب و ها وقت گذاشته می شود درس 🔹آیات لعان آیات ۶ ،۷ 🔹برای این دو آیه ۶ و ۷ دو شآن نزول مشابه ذکر شده است که یکی رابیان می کنیم ❤️شأن نزول آیه‏ در زمان اکرم صلی الله علیه و آله و در حضور ایشان این عمل صورت گرفت، که می‌گویند نزول این آیه همان است. 🔹 به نام هلال بن امیه هراسان آمد خدمت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و گفت: یا الله! من به چشم خود را دیدم که با فلان مرد می‌کرد. ♥️پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله "رویشان را برگرداندند. برای بار دوم و بار سوم نیز این سخن را بر زبان آورد و گفت: یا رسول الله! خدا خودش می‌داند که من راست می‌گویم و دروغ نمی‌گویم. ❤️همین آیات نازل شد و پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله بعد از نزول این آیات، هلال بن امیه و زنش را احضار فرمود 🔹 زنش از مدینه و فامیل‏دار و قبیله دار بود. هم با فامیل و قبیله خودش آمد. ❤️ برای اولین بار پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله مراسم «لعان» را اجرا کرد به مرد فرمود: 👇 🔹بیا بار قسم بخور و خدا را گواه بگیر که راست می‌گویی، دفعه هم لعنت خدا بر تو اگر دروغگو باشی. 🔹آمد و با کمال اینها را گفت. وقتی هلال بن امیه چهار بار را قسم خورد و خواست خودش را لعنت کند، ❤️ پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: 👇 بدان که آخرت از عذاب دنیا خیلی شدیدتر است، مبادا زن خودت را به متهم کرده باشی، از خدا بترس! گفت: نه یا رسول الله! خدا خودش می‌داند که من دروغ نمی‌گویم. 🔹به هم فرمود : [چهار بار بخور که دروغ می‌گوید، دفعه پنجم هم خدا بر تو اگر مرد راست گفته باشد. 🔹[ زن، اول کرد و زبانش تقریباً بند آمد نزدیک بود کند. نگاهی به خویشاوندان خود کرد و گفت: 🔹 نه، من هرگز روی اینها را نمی‌کنم و اسباب خجلت اینها را فراهم نمی‌کنم. این کار را کرد. 🔹به‏ زن هم بعد از شهادت، وقتی خواست بگوید: «غضب خدا بر من اگر او راست گفته باشد» ❤️پیامبر فرمود: از غضب خدا بترس، آنچه در آخرت است از آنچه در دنیاست خیلی شدیدتر است، اگر حرف شوهرت حقیقت دارد او را کنی! این بود که زبان زن بند آمد یک مدتی هم توقف کرد و گفت : نه ؛ من خویشاوندان خودم را رو سیاه نمی کنم وقتی آن جمله را گفت، ❤️پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: دیگر از این شما زن و شوهر یکدیگر نیستید." ( ادامه دارد 👆)
درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
ادامه درس 👆 ❤️🔹❤️🔹❤️ 🔹❤️🔹❤️ ❤️🔹❤️ 🔹❤️ ❤️ #تفسیر_سوره_نور #لطفا_توجه_بفرمایید 👇👇👇 ❤️برای جمع آوری و
ادامه درس 👆 🔷🔻🔷🔻🔷 🔻🔷🔻🔷 🔷🔻🔷 🔻🔷 🔷 👇👇👇 🔷برای جمع آوری و نوشتن مطالب و ها وقت گذاشته می شود درس 🔻آیات ۸_۹_۱۰_ سوره نور وَيَدْرَأُ عَنْهَا الْعَذَابَ أَنْ تَشْهَدَ أَرْبَعَ شَهَادَاتٍ بِاللَّهِ ۙ إِنَّهُ لَمِنَ الْكَاذِبِينَ ﴿٨﴾ و را از آن که مورد اتهام قرار گرفته دفع می کند اینکه بار شهادت دهد که سوگند به خدا، آن مرد دروغگوست، (۸) 🔷وَالْخَامِسَةَ أَنَّ غَضَبَ اللَّهِ عَلَيْهَا إِنْ كَانَ مِنَ الصَّادِقِينَ ﴿٩﴾ و [شهادت] پنجم این است که [بگوید:] خدا بر او باد اگر [آن مرد در این اتهام بستن] راستگو باشد. (۹) 🔻وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ وَأَنَّ اللَّهَ تَوَّابٌ حَكِيمٌ ﴿١٠﴾ و اگر فضل و رحمت خدا بر شما نبود، و اینکه خدا بسیار پذیر و حکیم است [به کیفرهای بسیار سختی دچار می شدید.] (۱۰) 🔷آیات ۸_ ۹ _۱۰ سوره نور در ادامه این آیات گفتیم : 👇 که آیات ۶_۷ تفسیر سوره در کتب فقهی به آیات معروف است 🔻درتعریف گفتیم یعنی برای حق خداوند را شاهد گرفتن وقسم بخورند این آیات۶_۷_۸_۹__۱۰ را در فقهی آیات می گویند یعنی برای اثبات حق باید ، خدا ، وشاهد گرفتن را به میان آورند وسوگند به خدا بخورند مرتبه طرفین برای رفع اتهام از خود قسم می خورند 🔷که بعد این قسم ها هردو انهابرای ابد به همدیگر میشوند وامکان بازگشت به ازدواج مجدد منتفی می گردد 🔻آیات ۶_۷ اشاره میکند که اگر همسر خود را در حال دید راه حل اثبات ادعای او برای رفع حد قذف (هشتاد تازیانه) این است که شوهر بارشهادت شرعی دهد که در این ادعا راستگوست ودر پنجمین بار بگوید خدا بر او باد؛ اگر از دروغگویان باشد 🔷در آیات ۸_۹_ سوره هم اشاره به این میکند که اگر ادعای مرد را تصدیق کرد ویا حاضر به رد اتهام خود نشود حد بر او ثابت می شود 🔻اما اونیز می تواند مجازات زنا را از خود دفع کند بار خدا را به شهادت طلبد که ان مرد در این که به او می دهد از است ودر مرتبه بگوید غضب خدا بر او باد اگر آن مرد در این نسبت راستگو باشد ( ادامه دارد 👆)
683.7K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔹همه ی موجودات میگن ولی تفاوتشون در اینه که با چه ارتعاشی میگن 🔹یکی با ارتعاش ناامیدی میگه 🔹یکی با ارتعاش طمع میگه 🔹یکی با ارتعاش امید و یقین میگه 🔹یکی با ارتعاش خشم میگه 🔹یکی با عشق میگه 🔹مهم گفتن نیست مهم اینه که با چه ارتعاشی صداش می کنیم چون جوابی که دریافت می کنیم مطابق با همون ارتعاشیه که فرستادیم. 🌹خدا را باید با عشق و امید و یقین صدا بزنیم 💫✨ 💫✨
11.96M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❤ مهربان باش! یک سنگ ریزه از اسمش پیداست، یعنی ریز است، ناچیز است. اما اگر همین سنگ در جوراب یا کفشت باشد. تو را از رفتن و حرکت باز می دارد.بعضی چیزها ریز است نا چیز است. اما انسان را از حرکت در راه و به سمت خوبی ها باز می دارد. یکی ازآنها نامهربانی نسبت به پدرومادراست، هرچند کم باشد و درحد گفتن اُف باشد. این حرف خداست که فرمود: 🌸 لا تَقُل لَهُما اُفٍ؛ به پدر و مادر خود، اف هم نگو. 📚سی تدبر،سی تلنگر،محمدرضا رنجبر 🌸 اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّـدٍ 🌸 و آلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ 🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 👌 برای تحول زندگیت به پدر و مادرت احترام بگذار 👤 دکتر حسین اقبالی نسب