eitaa logo
کانون خدمت رضوی شمس الشموس
2هزار دنبال‌کننده
5هزار عکس
1.4هزار ویدیو
24 فایل
کانون خدمت رضوی شمس الشموس خیریه کوثر آدرس:اصفهان خ طالقانی ابتدای خ اردیبهشت شمالی مجتمع فرهنگی نور ۲ طبقه دوم 📞 03132403614 آدرس ایتا: 🆔️ @shamsalshomous آدرس اینستاگرام: 📷 https://instagram.com/shamsalshomous ارتباط با ادمین: 🆔️ @khadem_olreza
مشاهده در ایتا
دانلود
قَالَ علی(علیه السلام) : أَصْدِقَاؤُکَ ثَلاَثَةٌ، وَأَعْدَاؤُکَ ثَلاثَةٌ؛ فَأَصْدِقَاؤُکَ: صَدِیقُکَ، وَصَدِیقُ صَدِیقِکَ، وَعَدُوُّ عَدُوِّکَ. وَأَعْدَاؤُکَ: عَدُوُّکَ، وَعَدُوُّ صَدِیقِکَ، وَصَدِیقُ عَدُوِّکَ ...   امام علی (علیه السلام) می فرمایند: ✅ دوستانت سه گروهند ✅و دشمنانت نیز سه گروه؛ ✅اما دوستانت ◀️ دوست تو و دوست دوستت و دشمن دشمنت ✅و اما دشمنانت ◀️ دشمن تو و دشمن دوستت و دوست دشمنت هستند ... حکمت ۲۹۵✨ 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
امام رضا (ع) می‌فرماید: مَن زارَها بِقُمَّ کَمَن زارَنی هر کس (حضرت معصومه علیهاالسلام) را در قم زیارت کند، چنان است که مرا زیارت کرده است. (کامل الزیارات، ص ۵۳۶ ) 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🌸🌸🌸🌸🌸🌸 💠کانون تخصصی خبر و فضای مجازی در راستای حمایت و تولید محتواهای فاخر جهت شرکت در 🔻پذیرای ایده های خادمیاران و یاوران رضوی می باشد. 🔻همچنین از داوطلبین فعال در عرصه خبر و فضای مجازی در کلیه کانون های خدمت رضوی استان دعوت به همکاری می شود. 🔻خادمیاران و یاوران رضوی جهت همکاری و ارائه ایده های خود می توانند موضوعات مربوطه را به صورت فایل صوتی و نوشتاری به شماره زیر در پیامرسان واتساپ ارسال نمایند. 📞 09137372241 📌لازم به ذکر است در سه محور موضوعی ✅سیره رضوی ✅زائر و زیارت رضوی ✅وقف و نذر رضوی برگزار می گردد لذا خادمیاران و یاوران رضوی می توانند سوژه ها و ایده های خود را جهت تهیه محتوا ارسال نمایند. 📌مهلت اعلام آمادگی جهت همکار و ارسال ایده ها تا ۵ اسفند ماه می باشد. ⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️
✨﷽✨ 🌼داستان زیبای شیخ علی ✍️در کربلا واعظی بود به نام سید جواد که ساکن کربلا بود ولی در ایام محرم و عزا برای تبلیغ به نواحی و روستاهای دوردست می‌رفت نماز جماعت می‌خواند و مسائل شرعی می‌گفت و سپس به کربلا برمی‌گشت. (او می‌گفت): یکبار گذرم افتاد به روستایی که همه اهالی آن سنی مذهب بودند و در آنجا برخورد کردم با پیرمردی محاسن سفید و نورانی و چون دیدم سنی است با او از در صحبت و مذاکره وارد شدم ولی دیدم الآن نمی‌توانم تشیع را به او بفهمانم چون این مرد ساده‌لوح و پاکدل چنان قلبش از محبت غاصبین خلافت سرشار است که آمادگی ندارد و شاید گفتن حقیقت مطلب به او نتیجه برعکس بدهد. تا اینکه یک روز برای اینکه راه مذاکره با او را باز کنم و به تدریج ایمان در دل او پیدا شده و شیعه گردد از او پرسیدم: شیخ شما کیست؟ (عرب‌ها به بزرگ و رئیس قبیله شیخ می‌گویند) پیرمرد در پاسخ گفت: شیخ ما یک مرد قدرتمندی است که چندین خان ضیافت دارد. چقدر گوسفند دارد. چقدر شتر دارد. چهار هزار نفر تیرانداز دارد. چقدر عشیره و قبیله دارد. من گفتم: به به از شیخ شما چقدر مرد متمکن و قدرتمندی است! پیرمرد رو کرد به من و پرسید: شیخ شما کیست؟ گفتم: شیخ ما یک آقایی است که هرکس هر حاجتی داشته باشد برآورده می‌کند. اگر در مشرق عالم باشی و او در مغرب عالم و گرفتاری و پریشانی پیش آید و او را صدا بزنی فورا به فریادت می‌رسد و رفع مشکل از تو می‌کند. پیرمرد گفت: به به عجب شیخی است شیخ خوب است اینگونه باشد. اسمش چیست؟ گفتم: "شیخ علی". دیگر در اینباره صحبتی نشد ولی احساس کردم پیرمرد از شیخ علی خیلی خوشش آمده و دائم در فکر سخن من است. دهه محرم تمام شد و به کربلا برگشتم و بعد از مدتی دوباره به آن روستا عزیمت کردم و این دفعه با شور و علاقه فراوانی. با خود می‌گفتم: آن روز سنگ بنا را گذاشتم و نامی از "شیخ علی" بردم، این دفعه بنا را تمام نموده و "شیخ علی" را به طور کامل معرفی می‌کنم و پیرمرد روشن‌دل را با مقام مقدس ولایت، امیرالمومنین (ع)آشنا می‌سازم. تا وارد روستا شدم سراغ او را گرفتم. گفتند: از دنیا رفته است! خیلی متاثر شدم و با خود گفتم: عجب پیرمردی به او دل بسته بودم که او را با ولایت آشنا کنم. حیف که بدون ولایت از دنیا رفت. چون معلوم بود که اهل عناد و دشمنی نیست بلکه القائات و تبلیغات سوء او را از گرایش به ولایت محروم نموده است. به دیدن فرزندانش رفتم و پس از تسلیت تقاضا کردم که مرا سر قبر او ببرند. بالای قبر او گفتم: خدایا من به این پیرمرد امید داشتم. چرا او را از این دنیا بردی؟ خیلی به آستانه تشیع نزدیک بود. افسوس که ناقص و محروم از دنیا رفت. از قبرستان که برگشتیم شب را در منزل همان پیرمرد استراحت کردم. وقتی خوابیدم در عالم رویا از دری وارد شدم دیدم یک دالان درازی است و در یک طرف آن نیمکتی است بلند که روی آن دو نفر نشسته‌اند و آن پیرمرد سنی نیز در مقابل آن‌هاست. پس از سلام و احوالپرسی دیدم در انتهای دالان دری است شیشه‌ای که از پشت آن باغی بزرگ دیده می‌شود. از پیرمرد پرسیدم: اینجا کجاست؟ گفت: اینجا عالم قبر و برزخ من است و باغ در انتهای دالان متعلق به من و قیامت من است. گفتم: چرا به باغت نمی‌روی؟ گفت: هنوز موقعش نرسیده. اول باید این دالان را طی کنم. گفتم: چرا طی نمی‌کنی؟ گفت: این دو نفر معلم من هستند. آمده‌اند تا مرا تعلیم ولایت کنند، وقتی ولایتم کامل شد می‌روم. سپس به من گفت: آقا سید جواد گفتی و نگفتی! گفتی: شیخ ما چنین و چنان است ولی نگفتی که "شیخ علی" همون "حضرت علی بن ابیطالب علیهما السلام" است. به خداوند متعال قسم همین که صدایش زدم به فریادم رسید. پرسیدم: قضیه چیست؟ گفت:وقتی از دنیا رفتم و مرا دفن کردند نکیر و منکر به سراغم آمدند و از من سوال کردند که: (من ربک؟ و من نبیک؟ و من امامک؟) من دچار وحشت و اضطرابی شدید شدم و هر چه می‌خواستم پاسخ دهم زبانم نمی‌چرخید. با آنکه مسلمان بودم ولی نمی‌توانستم نام خدا و پیغمبرم را بر زبان جاری کنم. دور مرا احاطه کردند و می‌خواستند مرا عذاب کنند. من که به تمام معنا بیچاره شده بودم و می دیدم که هیچ راه گریز و فراری نیست ناگهان به یاد حرف تو افتادم که می‌گفتی (ما یک شیخی داریم که اگر کسی گرفتار باشد و او را صدا زند هر جا باشد فورا حاضر می‌شود و از او رفع گرفتاری می‌کند) من هم فریاد زدم: ای علی به فریادم برس. فورا آقای بزرگواری حاضر شدند و به آن دو مامور فرمودند: دست از این مرد بردارید. معاند نیست. او از دشمنان ما نیست. این طور تربیت شده. حضرت علیه السلام آن دو را رد کردند و دستور دادند دو فرشته دیگر بیایند و عقائد مرا کامل کنند. این دو نفری که روی نیمکت نشسته‌اند همان دو هستند که به امر حضرت مرا تعلیم عقائد می‌کنند. 📚کتاب راهنمای سفر آخرت، ناصرکاوه و کتاب معادشناسی، علامه طهرانی
Part07_سه روایت از یک مرد.mp3
10.63M
🎼 کتاب صوتی 📚سه روایت از یک مرد "سه روایت از زندگی شهید سید حسین علم الهدی" قسمت 7⃣ پایان ••✾•🍃🌸🍃•✾••
امام رضا (ع) می‌فرماید: السلام: اَنَّ رَجُلاً اَتَى سَیِّدَنا رَسولَ اللّه ِ صلی الله علیه و آله فَقالَ یا رَسولَ اللّه ِ عَلِّمْنى خُلُقایَجْمَعُ لى خَیْرَ الدُّنْیا وَ الآْخِرَةِ فَقالَ صلی الله علیه و آله لا تَکْذِبْ. مردى نزد سرور ما رسول خدا صلی الله علیه و آله آمد و عرض کرد: به من اخلاقى بیاموزید که خیردنیا و آخرت در آن جمع باشد، حضرت فرمودند:دروغ نگو. (فقه الرضا علیه السلام، ص ۳۵۴) 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
تدبر در سورۀ مبارکۀ ذاریات(قسمت هفدهم) يَوْمَ هُمْ عَلَى النَّارِ يُفْتَنُونَ ﴿۱۳﴾ دیده اید در کوره های بسیار داغی فلزات را حرارت می دهند تا خالص و ناخالص از هم جدا شود... این می شود فتنه... حالا در این آیه خداوند سرانجام دارندگان قول مختلف و خراص ها و افک گویان و فی غمره ساهون ها را بیان می کند... جزایی که حتما محدود به آخرت نیست بلکه در همین دنیا هم اتفاق می افتد... روزی که دچار فتنه می شوند یعنی درست و نادرست، حق و باطل آشکار می شود و آنها به دستانشان نگاه می کنند که از درست و از حق خالی است...😭 از فطرت خالی است... چون هرکاری کرده اند بر خلاف فطرتشان بوده است...😔 و اینجا اول عذاب است... زمان تحقق وعده های الهی ... خدایا ما را دست خالی در روزهای فتنه که حق از باطل و فطرت از غیر فطرت جدا می شود قرار مده...🤲🏻 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
*🔵 سلسله جلسات تدبر در قرآن در پرتومعارف اهل بیت* *با موضوع :نسخه کلیدی پروردگار برای دستیابی به موفقیت* *🧕مدرس :سرکار خانم میرلوحی* *🕔زمان :چهارشنبه۱۴۰۰/۱۲/۴* *ساعت ۱۵:۴۵ الی۱۷* 🏢مکان : خیابان طالقانی ابتدای اردیبهشت شمالی،ساختمان نور۲، طبقه دوّم ، کانون خادمیاران خدمت رضوی شمس الشموس خیریه کوثر 🍃🌸🍃 🔹أَلسَّلٰامُ عَلَیکَ یٰا عَلی اِبنِ موسَی أَلرضا 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
✨﷽✨ 🌼اﮔﺮ ﺟﺎﯾﯽ ﺑﺎ ﻣﺎﻧﻊ ﯾﺎ ﺷﮑﺴﺖ ﺭﻭ ﺑﻪ ﺭﻭ ﺷﺪﯼ ﻧﺎﺭﺍﺣﺖ ﻧﺸﻮ ✍️ﺣﺎﺝ ﻣﺤﻤﺪ ﺍﺳﻤﺎﻋﯿﻞ ﺩﻭﻻﺑﯽ: ﺭﺍﻫﺖ ﺭﺍ ﺑﺮﻭ. ﻋﻘﺐ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺑﺮﻭ ﺍﻣﺎ ﺍﮔﺮ ﺟﺎﯾﯽ ﺑﺎ ﻣﺎﻧﻊ ﯾﺎ ﺷﮑﺴﺖ ﺭﻭ ﺑﻪ ﺭﻭ ﺷﺪﯼ ﻧﺎﺭﺍﺣﺖ ﻧﺸﻮ. ﺑﺎﺭ ﺩﯾﮕﺮ ﻣﻮﻓﻖ ﻣﯽﺷﻮﯼ. ﺍﮔﺮ ﺑﺎﺭ ﺩﯾﮕﺮ ﻫﻢ ﻧﺪﺍﺩﻧﺪ، ﻫﺮ ﻭﻗﺖ ﺩﺍﺩﻧﺪ ﺑﮕﯿﺮ. ﻫﺮ ﻭﻗﺖ ﻫﻢ ﻧﺪﺍﺩﻧﺪ ﺑﯿﺎ. ﺍﮔﺮ ﻣﻦ ﺷﺎﮔﺮﺩ ﮐﺴﯽ ﺑﺎﺷﻢ ﻭ ﺍﺳﺘﺎﺩﻡ ﻣﺮﺍ ﺑﻔﺮﺳﺘﺪ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﮐﺎﺭﯼ ﯾﺎ ﭘﻮﻟﯽ، ﺟﻮﺍﺏ ﻧﻪ ﺑﺪﻫﺪ، ﻣﻦ ﻧﺒﺎﯾﺪ ﻧﺎﺭﺍﺣﺖ ﺑﺸﻮﻡ. ﺑﺮﻣﯽﮔﺮﺩﻡ ﻭ ﺍﻃﻼﻉ ﻣﯽﺩﻫﻢ ﮐﻪ ﺭﻓﺘﻢ ﻭ ﮔﻔﺖ ﻧﻤﯽﺩﻫﺪ ﻭ ﯾﺎ ﻧﺪﺍﺭﺩ ﺑﺪﻫﺪ. ﺍﻧﺴﺎﻥ ﻓﻘﻂ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺩﻧﯿﺎ ﯾﮏ ﺣﻮﺍﻟﻪ ﺑﺮ ﺍﺳﺖ، ﺩﻫﻨﺪﻩ ﺧﺪﺍﺳﺖ. ﺣﻖ ﺷﻤﺎ ﺳﺮ ﺟﺎﯾﺶ ﻣﺤﻔﻮﻅ ﺍﺳﺖ. ﺟﺰﺍﯼ ﻋﺒﺎﺩﺕﻫﺎﯾﺘﺎﻥ ﻣﺤﻔﻮﻅ ﺍﺳﺖ. ﻣﻨﺘﻬﯽ ﯾﮏ ﺟﺎ ﺑﻪ ﺗﻮ ﻣﯽﮔﻮﯾﻨﺪ ﺑﻠﻪ، ﯾﮏ ﺟﺎ ﻫﻢ ﻣﯽﮔﻮﯾﻨﺪ ﻧﻪ. ﯾﮏ ﺷﺐ ﺳﺎﻟﻢ ﻭ ﯾﮏ ﺷﺐ ﻫﻢ ﻣﺮﯾﺾ. ﺍﯾﻦ ﺟﻮﺭ ﺟﺎﻫﺎ ﺍﯾﺮﺍﺩ ﻧﮕﯿﺮ، ﻫﺮﭼﻨﺪ ﻫﺮ ﭼﻪ ﺟﯿﻎ ﻭ ﺩﺍﺩ ﮐﻨﯽ ﻓﺎﯾﺪﻩﺍﯼ ﻧﺪﺍﺭﺩ ﭼﻮﻥ ﺧﺪﺍ ﻏﺮﺽ ﻫﯿﭻ ﮐﺲ ﺭﺍ ﺑﺮﻧﻤﯽﺁﻭﺭﺩ ﭼﻪ ﺷﻘﯽ ﭼﻪ ﮐﺎﻓﺮ ﭼﻪ ﻣﻮﻣﻦ ﺍﻻ ﺁﻥ ﮐﻪ ﺑﺎ ﺧﺪﺍ ﺑﺴﺎﺯﺩ ﻭ ﺗﺴﻠﯿﻢ ﺑﺎﺷﺪ. ﺗﺴﻠﯿﻢ ﺧﺪﺍ ﺷﺪﻥ ﺿﺮﺭﯼ ﻧﺪﺍﺭﺩ. ﭼﻪ ﮐﺎﺭ ﺑﻪ ﮐﻢ ﻭ ﺯﯾﺎﺩﺵ، ﯾﺎ ﺩﯾﺮ ﻭ ﺯﻭﺩﺵ ﺩﺍﺭﯾﻢ؟ ﺗﺴﻠﯿﻢ ﮐﻪ ﺑﺎﺷﯿﻢ ﻫﻤﻪ ﮐﺎﺭﻫﺎ ﺑﺮ ﻭﻓﻖ ﻣﺮﺍﺩ ﻣﺎﺳﺖ. 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🌷🌷🌷 *چهارشنبه های دانایی در ایستگاه مطالعه کانون شمس الشموس* 📚 🌷🌷🌷 *پاتوق دانایی در کانون خادمیاران رضوی شمس الشموس خیریه کوثر تقدیم می کند.* 💎 ارائه کتابهای امانی جهت مطالعه 💎 معرفی ومشاوره کتاب های مفید کودک و نوجوان، رمان، کتاب های تربیتی و...‌. 💎 نمایشگاه کتاب کودک و نوجوان 💎 قصه خوانی برای کودکان 💎 ارائه محصولات فرهنگی *زمان:* *چهارشنبه ها از ساعت ۱۵:۳۰ الی ۱۷:۳۰* ‌‌ مکان : خیابان طالقانی، ابتدای اردیبهشت شمالی، ساختمان نور، طبقه اوّل 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
نگارا از وصال خود مرا تا کی جدا داری؟چو شادم می‌توانی داشت، غمگینم چرا داری؟ 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
تدبر در سورهٔ مبارکهٔ ذاریات(قسمت هجدهم) ذُوقُوا فِتْنَتَكُمْ هَذَا الَّذِي كُنْتُمْ بِهِ تَسْتَعْجِلُونَ ﴿۱۴﴾ به واسطۀ این خرص یا زیر بار وعده های الهی نرفتن یا گمانه زنی های اشتباه انسان دچار استعجال در عذاب می شود: پیدا کردن روحیه عذاب خواه...😳😳 مگه میشه آدم عذاب بخواد؟😱🧐 بله! خدایا روزی من را کم کن...😳 چطور؟ با بداخلاقی... خدایا مرگ بد و ناگهانی نصیب من کن... چطور؟ با حسد با بد دیگران را خواستن... خدایا روزی من را آنقدر تنگ کن که آب خوش از گلویم پایین نرود... مگر می شود؟ بله با مال یتیم خوردن، به دیگران اعتنا نکردن، ظلم کردن... وقتی کسی را کتک می زنی داری دعا می کنی که خدایا کاری کن آب خوش از گلویم پایین نرود... چون دعوا، دعوا می آورد... ناسزا، ناسزا می آورد... زدن، بی محبتی می آورد... لطفا جلوی بچه ها دعوا نکنید...❌ چون در حقیقت دارید دعا می کنید که خدایا بچه ام هیچوقت سعادتمند نشود... چرا وعده های الهی را شوخی گرفته ای...😔 چرا بر اساس گمانه زنی حرکت می کنی و کار انجام می دهی؟... 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸