فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
__❤حضرت مهدی(عجلاللهفرجه)در تشرف بغلی فرمودند:
« شیعیان ما جان ما هستند
مگر ممکن است ما
جان خود را فراموش کنیم؟! »
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#السلام_علیک_یا_مولانا_یا_صاحبالزمان
خورشید کمیل
__❤حضرت مهدی(عجلاللهفرجه)در تشرف بغلی فرمودند: « شیعیان ما جان ما هستند مگر ممکن است ما جان خود ر
تعجیل در امر فرج آقا صاحب الزمان عج و شادی دل حضرت سهم شما ۵ صلوات محمدی 🌸🍃
نماهنگ فرقی ندارد.mp3
1.45M
دگر فرقی ندارد جمعه و شنبه فقط برگرد..
#یابقیةالله..
#دلنوشته
یابن الحسن💚
اي خوب بيا...😔
به روي نديده ات قسم چشمان عاشقم در پي واژه اي مي گردند تا نامت را صدا كنند ...
اما چه كند واژه ها و چه بي معناست هر واژه اي در برابر معناي وجودت ...
از مهرباني « م » مي چينم ...
از هدايت « ه » را ...
از دادگري « د » را ...
و از يوسف گمگشته « ي » را ...
و گاهي كه دلم به اندازه ي تمام غروب ها مي گيرد ...
و من از تراكم سياه ابرها مي ترسم ...
و هيچ كس مهربانتر از تو نيست صدا مي زنم ...
كجاست آن يوسف گمگشته مهرباني كه چراغ هدايت به دست در زمين دادگري كند ؟
كجاست مهـدي ... ؟
مرا در ياب ...
در انتظارت هستم و خواهم بود ... بيا ... بيا ...
مهديا دل شكسته ام را به تو مي سپارم ... دلدارم تو باش
« به اميد روز ظهور »
🌺 اللهم عجل لولیک الفرج 🤲
ـ•ـ شـــــهــــیدابراهــــیمهـــــادی ـ•ـ
- طلوع : ۱۳۳۶/۲/۱، تهران.
- تحصیلات : دیپلم ادبی.
- غروب : ۱۳۶۱/۱۱/۲۲، فکه.
علت : جنگ۸سالهدفاعمقدس،کانالکمیل
- کتابها : سلامبرابرهیم¹و².
- مزار : مفقود.
‹ معرفیشهید ›
✔️لحظاتی قبل از شهادت شهید محمدسلیمانی
روز شهادت از محمد شاید سه یا چهار عکس گرفتم اما هیچ کدام به دلم ننشست. هنوز خندههایش جلوی چشمم است.
وقت اذان ظهر شده بود. از پشت، دو کتف محمد را گرفتم و با نیمچه فشاری فرستادمش جلو برای پیشنمازی . برخلاف همیشه بدون مقاومت جلو رفت. فکرش را هم نمیکردم این آخرین نمازی باشد که در کنار محمد میخوانم و او قرار است کمتر از دو ساعت دیگر برود.
بعد از نماز رفتیم سراغ دنبالههای SPG،کمی که گذشت محمد را داخل چادر تنها گذاشتم و دنبال کاری رفتم. کمی بعد که برگشتم دیدم محمد SPG را داخل بطری آب، گذاشته و آب هم قلقل میکند. داد زدم گفتم: محمد بیندازش بیرون. من ورودی چادر صوت ایستاده بودم. خودم را کشیدم کنار. تا محمد SPG را بیندازد بیرون، ناگهان صدای روشن شدن خرج آمد. صدای فش فش میداد. چه قدرتی داشت! عین یک موشک شده بود. داشت چادر صوت را از جامیکند. رفتم داخل چادر. باور کردنی نبود. لوله دنباله SPG تا نصف داخل صورت محمد رفته بود
حالا من بودم وپیکر بیجان رفیقِ دوست داشتنیم که تا چند دقیقه قبل داشت با من حرف میزد. دور خودم میچرخیدم،
دوباره نگاه به پیکر بیجانش کردم. خیلی آرام و ساکت با چهرهای خندان به پهلوی راست خوابیده بود و دست راستش زیر سرش بود....
شادی ارواح طیبه شهدا صلوات
خورشید کمیل
✔️لحظاتی قبل از شهادت شهید محمدسلیمانی روز شهادت از محمد شاید سه یا چهار عکس گرفتم اما هیچ کدام به
✔️شهیدی که قبل از اینکه کربلا بره،امام حسین (ع)برد پیش خودش
آرزوی زیارت کربلا داشت، اون زمان پیاده روی اربعین نبود .
سال 88 سرباز بود . به من گفت
از سربازی که اومدم باید برم کربلا
هزینه ی سفرش رو هم کنار گذاشته بود ۴ فروردین 89 به شهادت رسید .
هزینه سفرش رو دقیقا یک روز قبل از شهادت، از حسابش برداشت کرده بود ....
بیتاب بودم که پسرم کربلا نرفت تا به آرزوش برسه
یکی از دوستان تو عالم خواب شهید رو میبینه میپرسه لحظه شهادت چطور بهت گذشت ، چطور به شهادت رسیدی؟؟
به من گفت در حال انجام کار بودم دیدم آقایی به سمتم اومد . گفت جوان قرار بود پیش ما بیای. من اومدم ببرمت .دستت رو به من بده . دستم رو به آقا دادم و
دیگه هیچ نفهمیدم .
#شهید محمد سلیمانی
شادی ارواح طیبه شهداصلوات