eitaa logo
پویش مطالعاتی شمسه
278 دنبال‌کننده
370 عکس
33 ویدیو
4 فایل
◽مسابقه بزرگ کتابخوانی◽ از فرصت ها استفاده کن ◽ سوالات،انتقادات و پیشنهادات و شرکت در مسابقه: @adminshamseh_5◽ ◽ شماره دبیرخانه ۰۹۹۲۱۷۹۱۲۳٩ ◽ کاری از: #موسسه_فرهنگی_تربیتی_مدرسه_عشق #موسسه_عروج_دارالعباده ✏ با نظرات و پیشنهادات خود ما را یاری کنید
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام رفیق🤓 با یکی دیگرازقسمت های کتاب رویای نیمه شب در خدمت شما دوستان کتاب دوست خودم هستم👌 امید وارم از این بخش کتاب هم خوشتون بیاد😉 بازار شلوغ شده بود.صداها📢و بوها احاطه ام کردند.در آن بازار بزرگ و پر رفت‌وآمد‌‌‌‌‌‌‌، کسی احساس تنهایی نمی کرد. سمسارها کنار‌کاروانسراها‌‌‌‌،‌جنس‌هایی را که به تازگی تازه رسیده بود را جار می‌زدند. گدای کوری شعر می خواند و عابران را دعا می کرد🤲. ستون‌های مایلِ آفتا‌ب‌⁦☀️⁩،از نورگیرها و کناره های سقف، روی بساط دست فروش‌ها و اجناسی که مغازه‌دارها به درودیوارآویزان کرده بودند‌،افتاده بود.‌گرد ‌و غباردر ستون‌های نور می چرخید و بالا می‌رفت. از کنار کاروان‌سرا که می‌ گذشتم‌، ردیفی از شتران غبارآلود و خسته 😞را دیدم.حمال‌ها مشغول زمین گذاشتن بار آن‌ها بودند. در قسمتی که مغازه‌های عطاری و ادویه فروشی بود، بوی قهوه، فلفل، کُندرومِشک، دماغ را قلقلک می‌داد. بازرگانان، خدمت‌کارها، غلامان،کنیزان‌ و زنان‌ و مردان با اسب و الاغ و زنبیل‌های خرید در رفت‌وآمد بودند. دوست داشتم ...🤓 بسیار خوب امید وارم خوشتون اومده باشه🤓 اگه میخوای بقیش را در زمانی که باید در خانه بمانیم بخونی و جایزه بگیری میتونی این کتاب را سفارش بدی تا ما با تخفیف ۱۰ درصدی👌 و ارسال رایگان 😁بیاریم درب خانه شما به صورت استریل راستی نگران پرداخت آنلاین نباش چون شما میتونی بعد از تحویل گرفتن درب منزل هزینه را پرداخت کنی 😉💯 @Korona_ganayem
سلام رفیق🤓 با یکی دیگرازقسمت های کتاب رویای نیمه شب در خدمت شما دوستان کتاب دوست خودم هستم👌 امید وارم از این بخش کتاب هم خوشتون بیاد😉 ابوراجح خونی🩸را که از بینی‌اش راه افتاده بود، با دست مال پاک‌کرد و گفت:((مثل باج گیران به حمامم آمدی. با تکبر حرف زدی بی‌دلیل عصبانی‌شدی😤 مثل دیوانگان به من حمله کردی می‌خواستی پرندگانی را که دوستشان دارم و به کسب و کارم💰 رونق می‌دهد با تهدید از من بگیری. از همه بدتر،مقابل حاضران تحقیرم کردی. کتکم زدی. هنوز هم طلب کاری! اگر ذره‌ای انصاف داشته باشی، می‌توانی قضاوت کنی که وجود چه کسی شوم است!)) چشم‌های وزیر از خشم دودو می زد. فکری‌به‌خاطرش رسید‌.‌ برخود مسلط شد. با صدایی که می لرزید، گفت: ... بسیار خوب امید وارم خوشتون اومده باشه🤓 اگه میخوای بقیش را در زمانی که باید در خانه بمانیم بخونی و جایزه بگیری میتونی این کتاب را سفارش بدی تا ما با تخفیف ۱۰ درصدی👌 و ارسال رایگان 😁بیاریم درب خانه شما به صورت استریل راستی نگران پرداخت💰 آنلاین نباش چون شما میتونی بعد از تحویل گرفتن درب منزل هزینه را پرداخت کنی 😉💯 @Korona_ganayem @bachehaye_fateme
سلام رفیق🤓 با یکی دیگرازقسمت های کتاب رویای نیمه شب در خدمت شما دوستان کتاب دوست خودم هستم👌 امید وارم از این بخش کتاب خوشتون بیاد دو نگهبان قدبلند و سیاه چهره👮🏿‍♂️بیرون از در چوبی و بزرگ باغ🌲،نگهبانی💂🏿‍♂️می‌دادند. میان آن دو، مرد میان سال وکوتاه قد و چاقی روی چهارپایه‌ای نشسته بود. اسمش "سندی" بود. شکم بزرگ و برآمده‌ای داشت که توی ذوق می‌زد. انگار خمره‌ای کوتاه را بغل کرده بود. سال‌ها بود که روی آن چهارپایه می‌نشست. نزدیک‌شدم و سلام😇کردم. جوابم را نداد.با گَردِش انگشتانش پرسید چه می‌خواهم. خیلی خلاصه آنچه اتفاق افتاده‌بود برایش گفتم. با اکراه😕برخاست. از بس عرق🥵کرده بود، لباس پشتش چسبیده بود. آن‌را از بدنش جدا کرد و لنگان لنگان به طرف در رفت. روی در، که بست های فلزی و گل میخ‌های درشتی داشت، دریچه کوچکی بود‌. حلقه‌ی روی دریچه را سه بار کوبید. که ناگهان... خوب🤓 امید وارم خوشتون اومده باشه🤓 اگه میخوای بقیش را در زمانی که باید در خانه بمانیم بخونی و جایزه بگیری میتونی این کتاب را سفارش بدی تا ما با تخفیف ۱۰ درصدی👌وارسال رایگان😁بیاریم درب خانه شما به صورت استریل و پرداخت درب منزل😉💯 @Korona_ganayem @bachehaye_fateme
سلام رفیق🖐 امیدوارم که حالت خوب باشه.... این بار با کتاب🔷 رویای نیمه شب🔷 در خدمتتم و امیدوارم لذت ببری از خوندن این کتاب قشنگ👌 امینه گفت: شما هرگز نباید از یک خدمتکار یا یک برده سیاه معذرت‌خواهی کنید. پسر سیاه پوست 👨🏿که دستمالی از حریر ارغوانی به سر پیچیده بود، تعظیم کرد و سرش را پایین انداخت. -"جوهر" کرولال است و در کارها به شما کمک خواهد کرد. گفتم: یک برده کرولال به چه درد من می‌خورد! این اتاق برای کاری که باید انجام دهد خیلی مجلل وبزرگ است وسایل لازم کجاست؟ هیچ چیز اینجا نیست. شاید محل کار من جای دیگری است. امینه به جوهر اشاره کرد تا صندوقچه را روی یکی از طاقچه‌ها بگذارد بدون نگاه کردن به من گفت: این چیزها به من مربوط نیست وقتی بانویم قنواء آمدند از ایشان بپرسید . جوهر، صندوقچه را ناشیانه روی طاقچه گذاشت و در انتظار دستور بعدی همانجا ایستاد. امینه با اشاره از او خواست در صندوقچه را باز کند. صندوقچه پر از زیورآلات و جواهرات💰 گران بها بود.» خب🤓 امیدوارم خوشتون اومده باشه🤓 اگه میخوای بقیش را در زمانی که باید توی خونه بمونیم بخونی و جایزه بگیری میتونی این کتاب را سفارش بدی تا ما با تخفیف 25درصدی👌وارسال رایگان😁 بیاریم درب خانه شما به صورت استریل و پرداخت درب منزل😉💯 @Korona_ganayem
سلام رفیق🖐 این بار با کتاب🔷 رویای نیمه شب🔷 در خدمتتم و امیدوارم لذت ببری از خوندن این کتاب قشنگ👌 ........... «دهان آنها از حیرت باز می‌ماند. یکی از آنها که مسیحی بوده فریاد می‌زند: این کار حضرت مسیح است!سید می‌گوید: ما خودمان بهتر می‌دانیم این کار کدام بزرگوار است. اسماعیل که به حله برگشت مردم دسته دسته به عیادتش امدند و پایش را دیدند... گفتم: باورش سخت است. چطور ممکن است یک نفر صدها سال عمر کند و هنوز جوان باشد!؟ ابوراجح برخاست ... میتونی این کتاب رو سفارش بدی تا ما با تخفیف 25درصدی👌وارسال رایگان😁 بیاریم درب خانه شما به صورت استریل و پرداخت درب منزل😉💯 #رویای_نیمه_شب #غنایم_کرونا @Korona_ganayem
سلام رفیق🖐 این بار با کتاب🔷 رویای نیمه شب🔷 در خدمتتم و امیدوارم لذت ببری از خوندن این کتاب قشنگ👌 ........... حکومت شخص پلیدی مانند مرجان صغیر را حاکم این شهر قرار داده که دشمن فرزندان پیامبر و شیعیان است. سیاهچال‌های دارالحکومه پر است از شیعیان بی‌گناه. شهری که اکثر ساکنانش شیعه‌اند. قبل از این شیعه و سنی با هم در صلح و صفا زندگی می‌کردیم. حالا می‌خواهند کاری کنند که یکی مثل تو فکر کند من دشمنش هستم. برخوردی که با ما دارند با کافران و بیگانگان ندارند.... چون... میتونی این کتاب رو سفارش بدی تا ما با تخفیف 25درصدی👌وارسال رایگان😁 بیاریم درب خانه شما به صورت استریل و پرداخت درب منزل😉💯 @Korona_ganayem
سلام رفیق🖐 این بار با کتاب🔷 رویای نیمه شب🔷 در خدمتتم و امیدوارم لذت ببری از خوندن این کتاب قشنگ👌 ........... «دهان آنها از حیرت باز 😳می‌ماند. یکی از آنها که مسیحی بوده فریاد می‌زند: این کار حضرت مسیح است! سید می‌گوید: ما خودمان بهتر می‌دانیم این کار کدام بزرگوار است. اسماعیل که به حله برگشت مردم دسته دسته به عیادتش امدند و پایش را دیدند... گفتم: باورش سخت است. چطور ممکن است یک نفر صدها سال عمر کند و هنوز جوان باشد!؟ ابوراجح برخاست ... مگر نمی‌دانی که حضرت نوح حدود هزار سال عمر کرد و حضرت خضر و عیسی هنوز زنده‌اند!؟ آیا در توان خداوند نیست که به انسانی چنین عمر بلندی.... ............ میتونی این کتاب رو سفارش بدی تا ما با تخفیف 25درصدی👌وارسال رایگان😁 بیاریم درب خانه شما به صورت استریل و پرداخت درب منزل😉💯 @Korona_ganayem
سلام رفیق🖐 این بار با کتاب🔷 رویای نیمه شب🔷 در خدمتتم و امیدوارم لذت ببری از خوندن این کتاب قشنگ👌 ........... با آمدن حاکم جدید قنواء و مادرش دارالحکومه را ترک کرده بودند و در خانه بزرگ و زیبایی زندگی می کردند روز بعد حماد به ما گفت که مادر قنوا از ارثیه پدری‌اش خانه و کاروان سراهایی در بازار خریده. قرار بود حماد و قنواء به زودی ازدواج کنند و حماد اداره کاروانسرا را بر عهده بگیرد‌. این کاروانسرا بین مغازه پدربزرگ و حمام ابوراجح بود. همه با هم به دیدن قنواء رفتیم و به خاطر درگذشت پدرش به او تسلیت گفتیم. ریحانه از او پرسید ((دور شدن از آن زندگی اشرافی و آن همه خدمتکار و نگهبان و ثروت قدرت برایت سخت نیست؟)) گفت... ............ خوب🤓 امیدوارم خوشتون اومده باشه🤓 اگه میخوای بقیش را در زمانی که باید در خانه بمانیم بخونی و جایزه بگیری میتونی این کتاب رو سفارش بدی تا ما با تخفیف 25درصدی👌وارسال رایگان😁 بیاریم درب خانه شما به صورت استریل و پرداخت درب منزل😉💯 @Korona_ganayem
سلام رفیق🖐 این بار با کتاب🔷 رویای نیمه شب🔷 در خدمتتم و امیدوارم لذت ببری از خوندن این کتاب قشنگ👌 ........... ایستادم. - سلام! با چهره برافروخته از شادی یا خشم به من خیره شد و در آغوشم کشید. - سلام فرزندم! شانه‌ها و بدنش چند لحظه‌ای تکان خورد. فهمیدم می خندد یا گریه می کند. وقتی از من فاصله گرفت دیدم میخندد. - مثل بچه ها برای خودت قهر کرده ای و به اینجا آمده ای؟ راه بیفت برویم. احساس کردم هنوز بچه ام بغض گلویم را گرفت اشکم سرازیر شد. گفتم:(( کجا را دارم بروم؟!)) -معلوم است خانه ابوراجح -مگر خبر تازه ای شده؟ اگر می خواستم می‌آمدم -قرار است از دختری خواستگاری کنند. آن وقت تو برای خودت اینجا نشسته ای؟ - از ریحانه؟ خودم می دانم. - بله من می خواهم او را برای تو از ابوراجح خواستگاری کنم. به خوش خیالی پدربزرگم پوزخندی زدم و روی کرسی نشستم و گفتم: ... ............ خوب🤓 امیدوارم خوشتون اومده باشه🤓 اگه میخوای بقیش را در زمانی که باید در خانه بمانیم بخونی و جایزه بگیری میتونی این کتاب رو سفارش بدی تا ما با تخفیف 25درصدی👌وارسال رایگان😁 بیاریم درب خانه شما به صورت استریل و پرداخت درب منزل😉💯 @Korona_ganayem
سلام دوست عزیز حالت خوبه؟؟؟؟ پیشنهاد میدم اگه قراره کتاب بخونی واین کتاب رو نخوندی حتما بخون چون یه کتاب رمان#عاشقانه_مذهبی هست. پبشنهاد میدم بخونیش.... اخه نویسندشم مال شهر خودمونه شهر جهانی یزد تازه کتاب هم کتاب جهانی هست از دستش نده.... ........... از وقتی قنوا وارد بازی شده بود بد جور بیمار شده بو کسی چه میدانست از سر درونش... گفته بود شوهرش را در خواب به او نشان داده اند ولی نمی توانست به پدر ومادرش بگوید فقط یک هفته تا پایان زمانی که پدرش مشخص کرده بود برای تعبیر خوابش مانده بود وگرنه باید به اولین خواستگارش جواب مثبت می داد...😔😔 یک سال صبر کرد تا هاشم به خواستگاریش بیاید ولی هاشم خبر نداشت وفکر میکرد ریحانه عاشق.... است و .... کسی است که در خواب به او نشان داده اند تا روزی که ... ............ خوب🤓 امیدوارم خوشتون اومده باشه🤓 اگه میخوای بقیش را در زمانی که باید در خانه بمانیم بخونی و جایزه بگیری میتونی این کتاب رو سفارش بدی تا ما با تخفیف 25درصدی👌وارسال رایگان😁 بیاریم درب خانه شما به صورت استریل و پرداخت درب منزل😉💯 #رویای_نیمه_شب #غنایم_کرونا @Korona_ganayem
سلام رفیق🖐 این بار با کتاب🔷 رویای نیمه شب🔷 در خدمتتم و امیدوارم لذت ببری از خوندن این کتاب قشنگ👌 ........... وارد راهروی دیگری شدیم که کوتاه بود و به سمت راست پیچ می‌خورد. از آن پیچ که گذشتیم به حیاط بزرگی رسیدیم. دور تا دور حیاط، اتاق هایی بود که هر کدام دری کوتاه با روزنه ای کوچک داشت. از یکی شان صدای ناله شنیده می‌شد. گوشه‌ای از حیاط چند نفر را به تیرک‌هایی بسته بودند. روی پیراهن همگی، خط هایی از خون نقش بسته بود. مرد تنومند و قد بلندی از اتاق بزرگی که با بقیه اتاق ها فرق داشت بیرون آمد و با گام هایی سنگین به ما نزدیک شد. به قنواء تعظیم کرد و گفت:«..... امیدوارم خوشتون اومده باشه....👌 میتونی این کتاب رو سفارش بدی تا ما با تخفیف 25درصدی👌وارسال رایگان😁 بیاریم درب خانه شما به صورت استریل و پرداخت درب منزل😉💯 @Korona_ganayem
به اسم حبیب... 📢 🤗باسلام خدمت شما دوستان عزیز شما میتوانید با ضربه زدن👇 به روی هشتک مورد نیاز به راحتی به موارد زیر دسترسی پیرا کنید... 1⃣ 2⃣ 3⃣ 4⃣ 5⃣ 6⃣ 7⃣ 8⃣ ❓❓سوالی داشتی زنگ یکی از دوشماره زیر بزن: 📞09130975342 📞09103323507 ✅لطفا رسانه باشید.❤️❤️ ♻️منتظر اطلاعیه های بعدی ماباشید....... @korona_ganayem