(اللهم عجل لوليك الفرج)
مرآت تجلّی خدا ، شد مولود
مجموعهی شرح «انما» شد مولود
مهدی زمان صاحب عصر و دوران
آن مظهر عدل کبریا ، شد مولود .
شادروان سید علیرضا شمس قمی
#شمس_قمی
eitaa.com/shamseqomi
(اللَّهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِيِّكَ الْفَرَج)
دی هاتف عشق ، داد بر طبع نوید
شد نیمهی شعبان و دل از غصه رهید
دل ، علّت آن ز طبع پرسید بگفت :
مولود ولیّ حىّ معبود رسيد .
شادروان سید علیرضا شمس قمی
#شمس_قمی
eitaa.com/shamseqomi
(موکب دلدار)
ای دل از خواب گران خیز که دلدار گذشت
کاروان رفت سوی مقصد و دیدار گذشت
چند خفتی به رباط غم و حرمان و فراق
همت از عشق طلب موکب دلدار گذشت
باغبان غافل و طی شد طرب فصل بهار
موسم گشت و گذار گل و گلزار گذشت
ای که سرگشتهی خورشید جمال یاری
آفتاب رخ او ، از سر دیوار گذشت
کار امروز ، به فردا مگذار از سستی
ورنه افسوس خوری کار تو از کار گذشت
از گرانباری اوضاع جهان ، دوری جوی
ره به پایان ببرد هر که سبکبال گذشت
"به عمل کار برآید ، به سخندانی نیست"
چونکه کار از سخن و دعوی گفتار گذشت
چون بوَد (شمس قمی) ذرهای از خاک رهش
نورش از مهر و مه و ثابت و سیار گذشت .
شادروان سید علیرضا شمس قمی
#شمس_قمی
eitaa.com/shamseqomi
(مناظرهی خارکن و تبر)
یکی خارکن پای یک بوته خار
چنین گفت روزی سخن با تبر :
اگرچه بوَد نیش تو سخت و تیز
ز شمشیر هم گر بوَد تیزتر
ز نیروی بازوی من خارِ سخت
شود از بن خاک و خارا به در
نباشد اگر زور ِ بازوی من
نیاید برون با تبر ، خارِ تر
تبر بی تأمل زبان برگشود
بگفتا که : ای ابله بی هنر
گرت هست نیروی خرطوم پیل
و یا زور ِ سر پنجهی شیر ِ نر
نخواهی توانست با زور خویش
ز بُن برکنی خار را بی تبر
اگر من نباشم به کف خار تیز
برآرد ز دست تو خون جگر
خَلَد بر تن و دست و پایت چنانک
سر از پای نشناسی و پا ز سر
به یاری تو هیچکس همچو من
به خار شررگر نیابد ظفر
به همدستی من توان بر کَنی
ز بن ریشهی خار و بیخ شجر
نشاید کنی سعی ما را تباه
نشاید بری قدر ما از نظر
بخوان درس همکاری و اتحاد
ز خودخواهی و خودسری کن حذر
من و تو دو همکار با همتیم
تویی کاردان و منم کارگر
تو پای مرا هِشته در دست و من
کَنم خار ها را به نیروی سر
چو یک دست را نیست هرگز صدا
نیاز من و توست بر یکدگر
کنون وقت کار است و نبوَد مَجال
سخن واگذارم به وقت دگر
کن اندیشه در شعر (شمس قمی)
به فحوای این گفت و گو پی ببر
شادروان سید علیرضا شمس قمی
1334
#شمس_قمی
eitaa.com/shamseqomi
#فانی_عشق
واله ِ عشق تو هستیم خدا میداند
دل به کس جز تو نبستیم خدا میداند
با سر زلف تو پیوند دل و دین چو زدیم
مِهر اغیار ، گسستیم خدا میداند
ما نه امروز شده عاشق و شیدای رخت
واله ِ از روز الستیم خدا میداند
ساقیا خوش بنشین! جام بِهل، باده مریز
کز مِیِ عشق تو مستیم خدا میداند
دُردنوشِ دَر ِ میخانهٔ عشقت چو شدیم
ساغر باده شکستیم خدا میداند
دانه و دام نهادی چو ز خال و خم زلف
ما ز دام تو نرستیم خدا میداند
همه دم خون دل از چشمهٔ چشمم ریزد
که به خونابه نشستیم خدا میداند
هوس سلطنتم ، بندگی کوی تو داد
سرفرازیم که پستیم خدا میداند
(شمس قم) در طلبت جان دهد ای مایهٔ جان!
فانی عشق تو هستیم خدا میداند .
شادروان سید علیرضا شمس قمی
#شمس_قمی
eitaa.com/shamseqomi
#بهــــار
چه زیباست بهار یا مسیحای طبیعت که با دم فیضبخش و روحپرورش مردگان باغ و بستان و دشت و چمن را احیا میکند و خفتگان شاخسار و خاک نشینان دشت و صحرا را از خواب خستگی زدای زمستان بیدار میسازد.
فصل آرایشگر و موسم بساط گستری که مرغکان غمزده و مصیبت دیدهی شاخسارها را به وجد و سُرور و نغمهسرایی واداشته، و مُهر خموشی و سکوت را از لبشان برمیدارد.
یار مهربانی که دشمن کینهتوزی چون زمستان را با همهی باد و بروت و صولت و عتاب و خطابش از در میراند و خود چون دایهای مهربان، نوباوگان شاخ و شکوفههای نوزاد را در برمیگیرد و با نسیم عطرآگین و روحبخشش زندگی و حیاتی دیگر میبخشد.
درختان خشک و عریان را لباس سبز ورق به تن میپوشاند و اطفال شکوفه را با شیر شبنم صبحگاهی سیراب و شاداب میسازد.
این بهار، نه فقط پیک نوروز و سال نو برای اشجار و نباتات است؛ بلکه پیامآور نوسازی و نوآوری و تصفیهی روح و تزکیهی نفس و تهذیب اخلاق و رفتار برای انسانهاست؛ و ما را به آغاز زندگانی تازه و نوی رهبری و ترغیب میکند.
نوروز بهاری به ما میآموزد که ای خفتگان غافل و رفتگان راه باطل! بههوش باشید و خود را از کهنگی و آلودگی فکر برهانید و رسم و آداب کهن را که گلبرگ روح شما را زرد و پژمان ساختهاست در هوای آزادگی و مردانگی و صفا ، لطف و نزهت بخشید و افسردگان و دلمردگان را دلجویی کرده و فراموششدگان خویش و بیگانه را دیدار و تیمار کنید.
آری! بهار، یا پیک نوسازی و نوآوری، همه چیز و همه کس را نو میخواهد و هر روز را نوروز میطلبد تا در سایهی نوعدوستی و تفقد و توجه به افراد همنوع خود، یک زندگی بهارآیین معنوی و حقیقی تحصیل کنیم.
بهار به ما میگوید نه فقط یک سال دیگر از عمر اشجار و نباتاتی که از بهار گذشته تا این بهار، سبز خرم بودند و خشک و عریان شدند و به خواب استراحت فرو رفتند و دوباره بیدار شدند گذشت، و این عمر یک سالهی آنها برگشت ناپذیر است؛ بلکه عمر گذران ما را هشدار میدهد که هرآینه عبرت گیریم که عمر رفته باز نگردد همانگونه که آب رفته به جوی، باز نخواهد گشت.
شادروان سید علیرضا شمس قمی
#شمس_قمی
eitaa.com/shamseqomi