((اَلسَّــلامُ عَلَیـْكَ یَـا اَمِیــرِالْمـُؤمِنـِین))
ا࿐❁❈❁࿐✿࿐❁❈❁࿐ا
#مدح
#میلاد_امیرالمؤمنین
(مولا علی)
ای سَرور والا علی ، ای رهبر عظما علی
ای مظهر یکتا على ، مولا علی مولا علی
ای رهنمای اهل دین ، ای پیشوای متقین
ای مقتدای مؤمنین ، مولا على مولا علی
سلطان مُلک جان تویی سلطان به هر سلطان تویی
شاه مَلک دربان تویی ، مولا على مولا على
شاها خدیوا خسروا ، هستم سر کویت گدا
کن سکّه ی شاهی مرا ، مولا على مولا على
من عبدم و مولا تویی، مجنون منم لیلا تویی
لیلای عشق ما تویی ، مولا على مولا على
عشق تو دین و مذهبم ، مهر تو تنها مطلبم
نام تو ذکر هر شبم ، مولا على مولا على
دلدادهی موی توام ، دیوانه ی روی توام
خاك سر کوی توام ، مولا على مولا على
سرمست جام بادهات ، مست ز پا افتادهات
درعاشقی دلدادهات ، مولا على مولا على
هرجا که عشقت سر کشد، دلهای شیدا پر کشد
تا مهر تو در بر کشد ، مولا على مولا على
هم جان و هم جانان تویی، هم دین و هم ایمان تویی
هم عدل و هم میزان تویی ، مولا على مولا على
نبض زمان در دست تو ، خلق جهان پا بست تو
هستی ما از هست تو ، مولا على مولا على
تنها ندیم مصطفیٰ ، یکتا معین اتقیا
بعد از نبی یار خدا ، مولا على مولا على
با احمد آمد همنشین، هم در فلک هم در زمین
با امر ربّ العالمین ، مولا على مولا على
مسطورهی علم احد ، مجموعهی فیض صمد
در بیشهی قدرت اسد ، مولا على مولا على
آغاز او ، فرجام او ، بنیاد او ، انجام او
هر کار را اتمام او ، مولا على مولا على
در عرصهی میدان فرید، در طاعت یزدان وحید
در محضر قرآن مُرید ، مولا على مولا على
یزدان پرست و بتشکن، خیبرگشا مرحب فکن
گو در خفا و در علن ، مولا علی مولا علی
بیخود ز خود اندر نماز، با دوست در راز و نیاز
از مرحمت قاتل نواز ، مولا علی مولا علی
(شمس قمم) روشن ضمیر، از نور فیض آن امیر
با عشق او گویم دلیر ، مولا علی مولا علی
شادروان سيد عليرضا شمس قمی
#شمس_قمی
eitaa.com/shamseqomi
((اَلسَّلامُ عَلَیكَ یَـا اَمِیرالْمـُؤمِنـِین))
ا࿐❁❈❁࿐✿࿐❁❈❁࿐ا
#مدح
#عید_ولایت
#عید_غدیر_خم
#امیرالمؤمنین
(اکسیر ولایت)
تا ز دست ساقی بزم ولا ، ساغر زدم
پشت پا بر زمزم و بر چشمۀ کوثر زدم
تا که از دامان مادر ، اوفتادم بر زمین
دست بر دامان میر مؤمنین حیدر زدم
آری از روز ازل مهر علی بر قلب خود
کیمیاسان، بهر اکسیر ولایت بر زدم
چون به چشم دل خُم پاک غدیرش دیدهام
تا که مست معرفت گردم یکی ساغر زدم
نشئة الاولیٰ عیان دیدم به چشم معرفت
تا صبوحی ، از کف ساقیِ مَه پیکر زدم
از مِی خمخانهی عشقش چشیدم زآن سپس
بَر جم و جامش از آن می، تا ابد آذر زدم
تا شدم از بادهی مِهر و ولایش جرعه نوش
پرچم فرزانگی ، بر گنبد اخضر زدم
محور عدل و کرامت چون علی مرتضاست
چرخ عرفان و طریقت را بر این محور زدم
چون نهادم سر به خاک پای مولا از خلوص
نی عجب کز تاج «کرّمنا» به سر، افسر زدم
در طریق عشقِ آن دلبر ، ز اخلاص عمل
از همه دل بر گرفتم، دم از آن دلبر زدم
چونکه احمد شهر عِلم است و علیاش باب آن
من به کسب علم، سر بر حلقهی آن در زدم
صارم "نصرُ منَ اللَّه" از طفیل لافتیٰ
بر میان فرق بدخواهانِ بد اختر زدم
چون به سر دارد علی فرخنده تاج «هل اتیٰ»
من هم از «مُلکاً کبیرا» افسری بر سر زدم
اژدهای نفس روبَه کیش را غالب شدم
تا دم از شیر خدا ، مولای اژدر در ، زدم
قلعهی اندوه و حرمان را بر افکندم ز بُن
چون قدم ، اندر طریق فاتح خیبر زدم
پرچم «انّا فتحنا» را نمودم پایدار
زآنکه با «فتحاً مُبینا» بر صف لشکر زدم
تا علیٰرغم حسودان برکشیدم تیغ مدح
بر صف هیجا به عشق حیدر صفدر زدم
چون «یداللَّه فوق ایدیهم» بود شایان او
بوسه بر دست خدای اعظم اکبر زدم
ناخدا و رهبر کشتی عالم چون علیست
دل به بحر معرفت ، با مِهر آن رهبر زدم
دم زدم از مدح سلطان سریر ِ «انّما»
از طریق بندگی ؛ نی بهر سیم و زر زدم
زَاسب پیل آسای عشقم مات شد شاه و وزیر
شهسواران را پیاده ، بس ز میدان در زدم
نردبازان وفا را در قِمار عشق دوست
مهرهی آمالشان را جمله بر ششدر زدم
این مباهی بس بوَد کز راه عشق و معرفت
این رقم در مِدحتِ داماد پیغمبر زدم
تا بدانند اهل دل با بیدلی در راهِ دوست
دل به دریای ولای ساقی کوثر زدم
(شمس قم) نور ولا ، تابید دوش اندر دلم
کاین فروغ ایزدی از شمس، روشنتر زدم.
شادروان سید علیرضا شمس قمی
#شمس_قمی
eitaa.com/shamseqomi
(السَّلامُ عَلَیْکَ یَا رَسُولَ الله)
#مبعث_الرسول
بهار عزت رسید ، ز لطف پروردگار
زمین شده سر به سر ز یُمن حق لالهزار
ز چشمهی ایزدی ، روان بوَد چشمهسار
هزاردستان عشق ، به نغمه بر شاخسار
ترانه خوانَد همی به عشق و شور و نوا
به رزم اسپند و دی سپاه نوروز بین
سپاه نوروز را ، همیشه پیروز بین
ز بعد شام سیَه درخشش روز بین
به چرخ دین و خرد مَهِ خود افروز بین
نبیّ امّی نسب ، محمّد مصطفی (ص)
بشارت ای مسلمین! که عید بعثت رسید
گذشت دور مِحن ، زمان عزّت رسید
شب غم آمد به سر چو روز عشرت رسید
بگو به لب تشنگان که ابر رحمت رسید
بریز ساقی کنون ، به جامم آب بقا
جناب احمد شبی به امر حق شد رسول
که درس احکام دین دهد به قوم جهول
کسی که اسلام را ، بکرد زاوّل قبول
خدیجه و بعد از او علیست زوج بتول
که صیت توحیدشان رسد بر ِ ماسَوا
رسول با فرّ و جاه چو اختری تابناک
فروغ یزدان فشاند ز چرخ دین تا سماک
ز گفتن حرف حق نشد دمی بیمناک
تناقص لا مکان ز صد رسد بر مَغاک
لوای اسلام شد ، فراز عرش عُلا
به عزم ترویج دین بکرد هفتاد جنگ
که لشکر ملحدان رهاند از کفر و ننگ
بدید در جنگ ها مصائب رنگ رنگ
به راه اسلام داد بسی گهرها ز چنگ
هزار رعنا جوان ، چو حمزهی باوفا
به غیر لطف و کرم نبود منظور او
سوای پند و حِکم نبود دستور او
جهان ز ظلمت رهید ز پرتوِ نور او
علوم کاهن همه شدند مسحور او
جز (إهدَ قَومی) نگفت به پیشگاه خدا
فراز دنیای کفر ، فراشت احمد عَلَم
تمام اصناف را ، فکند بر خاک غم
به سقف بتخانه ها کلام حق زد رقم
که در تعجب شدند کرسی و لوح و قلم
سرود توحید خواند به خفیه و بر ملا
بگویم این تهنیت به جمله خلق جهان
ز بعثت مصطفی ، رسول با عزو شان
چنو بوَد راهبر ، جهانیان پیروان
ز فرّ ایمان او بیافت گیتی ، امان
ز شرّ کفّار دون ، شدند امّت رها
چو طبع (شمس قمی) ز لطف یزدان بود
مدایح نغز او چو شمس رخشان بود
ز یُمن طبع روان همیشه شادان بود
به وصف عشّاق حق، لبش دُر افشان بود
بسی بوَد مفتخر ، به مدح آل عبا
شادروان سید علیرضا شمس قمی
برگرفته از روزنامه استوار قم 1337
#شمس_قمی
eitaa.com/shamseqomi
(السَّلامُ عَلَیْکَ یَا رَسُولَ الله)
#خاتم_الانبیا
یار من نارفته مکتب، مصدر تعلیم شد
نقطهای ناخوانده درس استاد هفت اقلیم شد
بی معلّم بر علوم هر دو عالم شد علیم
لا یُعلّم بود و علمش مکتب تعلیم شد
در جوانی بود ، پیرانِ خرد را رهنمای
تا بیاناتش به اهل معرفت ، تفهیم شد
سر به سر دانشوران بودند در بحثش زبون
وآنکه زد کوسِ سخن در منطقش تسلیم شد
در امانت شهره ی آفاق بود و در شباب
شد مُلقّب بر "امین" و مورد تکریم شد
کیمیای سیم و زر بود و ز استغنای طبع
بی نیاز از کیمیا و گنجِ زرّ و سیم شد
شد محمّد نام نیکویش چو بستودش خدای
وز ازل ، حکم رسالت بهرِ وی ترقیم شد
با یکی میم از اَحد در سالِ چل مبعوث گشت
تا مُلقّب شد به احمد ، کامل از آن میم شد
در شب مسعودِ بیست و هفتم ماهِ رجب
در "حِرا" دستورِ کارش تا ابد تنظیم شد
جبرئیل از سوی حق در خدمتش آمد فرود
گفت: "اقرأ بسمِ ربّك" پس برآن تصمیم شد
از "حِرا" شد جانب اُمّ القریٰ آن شاه دین
تا درآن شب آیتِ حق بر سرش دیهیم شد
با شهامت نغمه ی اللّٰه اکبر ، بر کشید
کز شعارش خصم کافر در هراس و بیم شد
گفت : "قولوا لا اله" آنگاه "اِلّا الله" گفت
قدر گفتارش ز فیضِ "تفلحوا" تقدیم شد
عالم امّی حسب ، پیغمبر مَکّی نسَب
کز خداوندش سلام دوستی تقدیم شد
آیتِ عظمای حق بود و کتاب اعظمش
بهر ادیان معظّم ، واجب التعظیم شد
احمد مرسل که باشد رحمة لِلعالمین
فیضِ لطفش عالمی را موجب ترحیم شد
در پناه عدل و دادِ آن خدیوِ دادگر
خطّهی دین را خطوطِ مَعدلت ترسیم شد
کرد قانونِ مساواتی ز قرآن ، پایدار
تا حقوق مردمان در سهمِ خود تسهیم شد
(شمس قم) گفت این قصیدت را به مدح خسروی
کز تولّایش مرا نقص سخن ، ترمیم شد.
شادروان سیّد علیرضا شمس قمی
#شمس_قمی
eitaa.com/shamseqomi