صلوات بفرستیم وسپس سلامی به امام زمان علیه السلام می دهیم.... ✋🏻🙃
#الهم_اعجل_فرج
#الهم_الزقنا_الشهادت
خیلی ها مے پرسند :
"ڪے گفٺہ
محجبہ ها فرشٺہ اند...؟
امیرالمومنین
علے علیه السلام :
-
^ همانآ عفیفـ و پاڪدامن ✨
• فرشتہ اے →
• ازفرشتہ هاسٺ 🌸💕
#نـــهــجالــبـــلاغه💚
#چـــادرانـه
♥️ @fbnjssryiopqhol ♥️
Hossein Taheri Ey Lashgare Saheb zaman-320.mp3
8.98M
#مداحی
ای لشکر صاحب زمان آماده باش.......🤞🏻
بسیار شنیدنی👌🏻🌹
#حسینطاهری
[ @fbnjssryiopqhol ]
✨🍁✨🍁
🍁✨🍁
✨🍁
🍁
#پارت48
به خانه که رسیدم، پشت در، یادداشت مادر را دیدم.
نوشته بود با اسرا به خرید رفته اند.
حال دلم خوب نبودچهره ی غمگین آرش ازجلو ی چشم هایم کنارنمی رفت. بعد از عوض کردن لباسهایم وضو گرفتم و دو رکعت نماز خواندم، کمی بهتر شدم. نزدیک اذان مغرب بود.
نشستم قرآن خواندم تا بالاخره اذان گفتند ومن برای خداقامت بستم.
یک حس عذاب وجدان باتمام وجود به من می گفت کارامروزم درست نبود.
تسبیحم را برداشتم و دوباره ذکر استغفرالله را شروع کردم.
هنوز مانده بود تا یک دور تسبیح تمام شودکه اشک از چشمهایم سرازیر شد.سر به سجده گذاشتم.
از سکوت خانه استفاده کردم و زجه زدم و از خدا خواستم که کمکم کند و صبرم را بیشتر کند.
آرامش گرفته بودم.
بلند شدم سجادهام را جمع کردم و تصمیم گرفتم یک شام خوشمزه برای مادر واسرا درست کنم. و فردارا هم روزه بگیرم. بایددلم را رام می کردم، مثل یک اسب وحشی شده بودآرامشش رافقط درکنارآرش می دانست. بایدبادلم حرف بزنم، اول با مهربانی بایدبتوانم قانعش کنم. اگرنشدباشلاق، مثل همان مهترهای خشن که اسبهای وحشی را رام می کردند.
در حال پخت و پز بودم که صدای پیام گوشیام امد. آقای معصومی بود خواهش کرده بود، برای خرید لباس ریحانه فردا همراهش بروم.
نوشتم:
– باید از مامانم بپرسم.
آقای معصومی:
–باعث زحمته، اگر زحمت بکشید خوشحال میشیم. ریحانه هم دلش براتون تنگ شده.
با خواندن متنش لبخند بر لبم امد.
یاد ریحانه و شیرین کاری هایش وادارم کرد بنویسم:
–دل منم تنگ ریحانس. چشم، من تا آخر شب بهتون خبر میدم. خودم اسم ریحانه را ازعمد نوشتم. گرچه دلم برای بابای ریحانه هم تنگ شده بود. برای مهربانی های پدرانه اش.
انگار از این پیام ها انرژی گرفته بودم.
در یخچال را باز کردم. هر چه صیفی جات در یخچال داشتیم را شستم و خرد کردم و توی پیاز داغ ریختم و تفت دادم. بعد رب آلو را با آب مخلوط کردم و روی موادریختم و دم گذاشتم.
سر سفره مادر واسرا با آب و تاب می خوردند و تعریف می کردند. مادر گفت:
– هم خوشمزس هم غذای سالمیه.
سعی کردم غذایم را کامل بخورم، تا فردا ضعف نکنم.
مادر لقمه اش را قورت داد و گفت.....
#ادامه_دارد......
{ @fbnjssryiopqhol }
♥️شبتون امام زمانی (عج)♥️
•
.
#نیازمندےهامون
یهویڪیبیادبگھ
پاشوبریمروضہۍ•|اباعبـ♡ـدللھ|•
-🌿 @fbnjssryiopqhol
#حرف_کاربردی↯
| شاه ڪلید رابطه با خدا |
از مـا، عمل چندانے نخواسته اند!
مہم تر از عمل ڪردن،
"عمل نڪردن" است!
#تقـوا یعنے "عمل گناه را مرتڪب نشدن!"
همه مےپرسند چه ڪار ڪنیم؟
من مےگویم:
بگویید چه ڪار نڪنیم؟
و پاسخ اینست: « #گناه_نڪنید .»
•| #آیت_الله_بہجت(ره)
شاھ ڪلید اصلے رابطه با خدا
" گناه نڪردن " است.
اللّٰھـُــم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَج
- @fbnjssryiopqhol |⏳🖇|