صبح است و هوای پَر گشودن دارم از حالِ دلم قصدِ سرودن دارم جز عشقِ تو هر چه گفته ام، فرعی بود در اصل، خیالِ با تو بودن دارم. #حسینعلی_زارعی 😍✋

گفتم بگویم " دوستش دارم " ، نشد رنگم پرید و زیرِ لب گفتم: " سلام "... 🙈😅✋ #حسینعلی_زارعی

صبح است و هوای پَر گشودن دارم از حالِ دلم قصدِ سرودن دارم جز عشقِ تو هر چه گفته ام، فرعی بود در اصل، خیالِ با تو بودن دارم. #حسینعلی_زارعی 😍✋

تویی که در همه حالی به عشق پابستی تمامِ دل خوشی اَت را به دلبرت بستی همین دقیقه و ساعت، به هر وسیله که شد به او بگو که چه اندازه عاشقش هستی... #حسینعلی_زارعی

دور از غزل های نگاهت، قطعهٔ عشق بحرِ طویلِ خنده هایم، چارپاره است.. #حسینعلی_زارعی

گفتی: بگویم اَز اصولِ شعر گفتن جانا، برای شعر گفتن یک " تو " کافی است... #حسینعلی_زارعی

قلبِ خوشی ها گرم و قلبِ غصّه ات سرد رویِ تو باشد سرخ و رویِ دشمنت زرد لبخندِ نازت سورهٔ قرآنِ احساس روزت مبارک آیهٔ آرامشِ مرد. #حسینعلی_زارعی

دستانِ تو دستانِ احساس و اجابت چشمانِ تو چشمانِ تشویق و ارادت با بودنِ تو زندگی معنا گرفته روزت مبارک مادرِ صبر و محبّت. #حسینعلی_زارعی

جهان را با تمامِ حسّ و حالش امتحان کردم در اين دنيا، " تو " آن حسّی که تکراری نخواهد شد... #حسینعلی_زارعی ☺️✨

خبر دارم برایت دست اول که در فکرِ تو بودن هست کارم مهمتر آن که در صدرِ خبرهاست تو را از عمقِ جانم دوست دارم #حسینعلی_زارعی @shapark1🦋🌺🦋

ما از سببِ حادثه‌ها، بی خبریم در کوچهٔ خنده‌ها و غم در گذریم حالا که مجالِ زندگی هست، بیا از داشته‌های خویش لذّت ببریم. #حسینعلی_زارعی @shapark1🦋🌺🦋

خبر دارم برایت دست اول که در فکرِ تو بودن هست کارم مهمتر آن که در صدرِ خبرهاست تو را از عمقِ جانم دوست دارم #حسینعلی_زارعی @shapark1🦋🌺🦋

هر که ملحق شد به دریاهای ذاتِ اقدسی کِی پریشان می‌شود از طعنهٔ خار و خسی مثلِ کوهی سخت و محکم، پیشِ بادِ روزگار روحِ او آرام و شادان، بی غم و دلواپسی چون‌که با سيمرغِ هستی، عشق‌بازی می‌کند کِی معطّل می‌شود با لاشه‌های کرکسی در گلستانِ جهان با یادِ یارش سرخوش است خنده‌هایش مثلِ غنچه، حرف‌هایش اطلسی بس که قلبش پُر شده از مهربانی‌های دوست جانِ بی‌مِهری ندارد تا برنجد از کسی. #حسینعلی_زارعی ‌•|🌿@Shapark1

بی تو در دایرهٔ تنگِ خودم محبوسم چشمِ من باز، ولی در قفسِ کابوسم هر کسی در لغتِ عشق به اصلی وصل است بی تو، بی‌ریشه‌ترین واژه در این قاموسم بس که بی حکمِ تو اوضاعِ دلم ریخت به هم حاکمِ عقل شده سلسلهٔ افسوسم "رودِ" خوش بودم و از منبعِ خود "دور" شدم کرده آیینهٔ این فاصله‌ها، معکوسم بار دیگر تو صدایم بزن ای نغمهٔ عشق غیرِ تو از همهٔ حنجره‌ها، مأیوسم هر چه شد، خنده‌ات از زندگی‌ام باز مگیر من به لبخندِ پُر از عاطفه‌ات، مأنوسم با کمی حوصله بر شیشهٔ این قلب بتاب تا ببینی که در آن لحظه پُر از فانوسم بندگان را به خردمندیِ مولا بخشند گرچه ناپاک ولی بندهٔ آن قدّوسم بختِ من نیست که سیمای تو را لمس کنم هر شب ای خاطره، از دور تو را می‌بوسم. #حسینعلی_زارعی ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ •|🌿@Shapark1        ‎‌‌‌‌‌‌

صبح است و هوا کمی خنک‌تر شده است جانانه‌ترین دما میسّر شده است من هستم و گرمایِ پُر از مِهرِ شما ممنونِ خدا که این مقدّر شده است. #حسینعلی_زارعی ‌•|🌿@Shapark1

خورشیدِ چشمانش گرفته کُلِّ اشعارم باید نمازِ عاشقی را هم به جای آرم در وقتِ هر تکبیر می‌گویم: "ارادتمند" هر رکعتی هم پنج نوبت "دوستت دارم"... #حسینعلی_زارعی ‌•|🌿@Shapark1

مُرید امشب دو چشمش بر مراد است رضا از ديدنِ فرزند، شاد است اگر دنبالِ اصلِ عشق هستی شروعِ عاشقی، بابُ الجواد است. #حسینعلی_زارعی •|🌿@Shapark1