به حیرتم که چه گم کردهام،
چه میجویم ..!
دراین دیار که بویی زآشنایینیست...
#ذهنی_کاشانی
❄️
صبر بر هجران
آن آرام جــان باشد گــــناه
زنده بودن در
فراق او گناهی دیگر است
#فیضکاشانی
♥️
زندگی باید کرد؛
گاه با یک گُلِ سرخ
گاه با یک دلِ تنگ . . . . . . .
❤️❤️❤️
#سهراب_سپهری
💕شــاپــــرڪ💕
♥️ زندگی باید کرد؛ گاه با یک گُلِ سرخ گاه با یک دلِ تنگ . . . . . . . ❤️❤️❤️ #سهراب_سپهری
فال حافظ زدم آن رند غزلخوان میگفت:
زندگی بی تو محال است، تو باید باشی...
زشت رویی را پرسیدند :
آن روز کـــه جــمــال
پخش میکردند کجا بودی ؟
گفت :
در صف کمال ...!!
🕴عبیدزاکانی eپ
درميان دست هايت عشق پيدا ميشود
زيرباران نگاهت نسترن واميشود
باعبورواژه هاازگوشه ي لب هاي تو
مهرباني هاي قلبت خوب معنا ميشود
✅
گر بدانم با غزل هایم خوشی هر طور هست .
.
.
می شوم حافظ ، نظامی ، شهریارت تا ابد .
و گفت: یک روز دلم گم شده بود.
گفتم: الهی، دلِ من باز دِه.
ندایی شنیدم که: یا جنید، ما دل بدان ربودهایم تا با ما بمانی،
تو باز می خواهی که با غیر بمانی.
#تذکره_الاولیاء
#حدیث_دل ❄️
دلـم
یڪ #عصـر_زمستانی میخواهد
و آسمانی بارانی
شایـد
مـن از دلتنڪَی ڪمی اشڪ بریزم
اما تـو همیشہ زیر باران میخندیدے!
اشڪهایم
ارزانی خنـدههایت
دلم لبخنـدت را میخواهد...!
#نگـار_قاسمی
#عصــرتون_بهشت_درڪناردلبـرجان
#حدیث_دل ❄️
🌺🍃 به امید آمرزش و شهادت و شفاعت
#نذر_مادر_سادات_حضرت_زهرا_س 🌺🍃
شب های جمعه بیقرارم! روضه میخوانم
با چشم های اشکبارم روضه میخوانم
گاهی برای این دلِ عاصیِ هرجایی
گاهی برای روزگارم روضه میخوانم
طعنه زدند و بغض کردم! آمدم هیئت...
با هیچکس کاری ندارم! روضه میخوانم
من جز درِ این خانه جایی رو نخواهم زد
وقتی گره خورده ست کارم روضه میخوانم
از داغ های کربلا آشوبم و بیتاب
دل را به پرچم می سپارم، روضه میخوانم
یکروز می میرم از این بغض ِ بلاتکلیف
بالا سرِ سنگِ مزارم روضه میخوانم
حتی در آن بهبوهۂ تاریکیِ قبرم
آنجا که خیلی در فشارم روضه میخوانم
جانم فدای آن امامی که نگاهش گفت:
جان داده بین شعله یارم! روضه میخوانم...
میگفت زهرا(س)جان! پس از تو گوشۂ خانه
زل میزنم بر ذوالفقارم روضه میخوانم!
#بعلی_إلهی_العفو
#مرضیه_عاطفی
🌱آیتــ الله #بهجت:
آیا می شود امام زمـان چهارصدمیلیون یــاور داشته باشنـدو ظـهور نکنند
خدا توفیق دهد به سوی امـام تیـر پرتابــ نکنیم
🌼اللهم اجعلنا من خیر اعوانه وانصاره🌼
فانَ مَع العُسرِ یُسرا ، اِنَ مَع العُسرِ یُسرا
با هر سختی ، آسایشی ست.
و خداوند دوبار تکرار کرده که ته دلت قرص باشه ، پس دلت را به خدا بسپار...
ای باد صبح؛
نیک خراشیده خاطریم !
لطفی بکن،
به دوست رسان این خروش را …!
#اوحدی_مراغهای
e
#امام_حسین #مدح_امام_حسین
#اعیاد_شعبانیه
خوش به حال دل من مثل تو آقا دارد
بر سرش سایه ی آرامش طوبا دارد
با شما آبرویی قدر دو دنیا دارد
پای این عشق اگر جان بدهم جا دارد
آدم تو شده ام با تو سر افراز شدم
یعنی از موهبت داغ تو آغاز شدم
چه کسی گفت پریشان نشدن خوب تر است
مدیون لب جانان نشدن خوب تر است
دم به دم گریه ی باران نشدن خوب تر است
ظرف یک ثانیه توفان نشدن خوب تر است
هر کسی گفته غم نام ترا نشنیده
حرفی از سلسله احکام ترا نشنیده
قبل از اینکه برسی اشک همه در آمد
یعنی از معجزه ات کوثر دیگر آمد
بر سر بال و پر سوخته ها پر آمد
شاه از در نرسید این همه نوکر آمد
دست بر سینه به فرمان نگاهت دارند
سر روی آینه ی تربت راهت دارند
ما که هستیم ،تو را قلب خدا میخواهد
خوب ها هیچ که هر بی سر و پا میخواهد
اشک حاجت که بهانه است تو را میخواهد
پشت در هم بروی باز گدا میخواهد
چشم پر شرم کرم خانه خرابش بکند
وای یکبار شده یار خطابش بکند
ای مناجات پر از عاطفه های عرفه
دست بالا ببر ای مرد خدای عرفه
تا که شرمنده شود جای به جای عرفه
از صدای سخن عشق دعای عرفه
خوشتر از صوت دل انگیز ترا نشنیدیم
یادگاری است که در هیچ کجا نشنیدیم
من اگر در حرم روضه نبارم چه کنم
دست من نیست که از فصل بهارم چه کنم
از ازل خدمت تو شد سر و کارم چه کنم
تا محرم شب و روزم نشمارم چه کنم
همه اجداد من آواره ی آل تو شدند
یک به یک ایل و تبارم همه مال تو شدند
وسط روز دهم زمزمه ی باران بود
جنگ بین همه ی کفر و همه ایمان بود
کار تو منجی انسانیت انسان بود
کار تو کار نبوده ست که کارستان بود
نور حق از افق خاک تو در می آید
فقط از دست تو این معجزه بر می آید
داغ چشمان تو گلهای معطر داده
کربلا سوخت ولی از نفست بر داده
دست هایت به خدا اکبر و اصغر داده
به سر نیزه بی حوصله هم سر داده
سر به داری که شبیه تو شود آخر کیست
هیچ کس پیش تو محبوب تر از زینب نیست
سر به زیرند پس از بی سریت گردن ها
بعد عریانی تو وای به پیراهن ها
خاک بر حال و به فردا به همه بعدا ها
تف بر این زندگی مرده به این آهن ها
بعد تو هیچ نداریم علم را بفرست
منتقم صاحب آن تیغ دو دم را بفرست
شاعر:
#علیرضا_لک
بسم الله الرحمن الرحيم
#ولادت_امام_حسین_علیه_السلام
چه نسيمى ست كه امشب همه جا آكندست
چه هوايى ست كه از شوق پر از لبخند است
وه كه خورشيد على در همه جا تابندست
بنويسيد زمين از قدمش در بند است
شبِ جبريل درِ خانه ى مولا سر شد
و خبر داد،على!"فاطمه ات"مادر شد
اين پسر قامت مولاست قيامت كرده
دل مارا به خدا يكسره غارت كرده
عشق او بر همه افلاك سرايت كرده
او به فطرس كمى اعجاز عنايت كرده
مژه اش سرو بلنديست به طوبى رفته
جمع خوبيست يقيناً كه به مولا رفته
مُرده نامش ببرد يكسره رو مى آيد
تا كه نامش ببرم بغض گلو مى آيد
او شراب است به ما نيز سبو مى آيد
چِقَدَر واژه ى ارباب به او مى آيد
بى جهت نيست كه او خونِ خداوند شده
نام او ذكر جلالهَ ست و سوگند شده
چه كسى پر كند اين ساغر مينايى را
"در تو ديديم مسيحايى و موسايى را"
چشم من خيره شده اين همه زيبايى را
برده اى ارث ز كه اين همه آقايى را
حرمت عرش معلاى خدا نيست كه هست
بحث تو از همه افلاك جدا نيست كه هست
چِقَدَر فاصله را تا به خدا كم كردى
شاخه ى خشك درختم كه تو تاكم كردى
محملت رد شده از جاده خاكم كردى
اى دمت گرم كه از عشق هلاكم كردى
اين چه سِرّيست كه از دم همه دل ها بردى
نه فقط ما كه دل حضرت زهرا بردى
تو شدى آينه اى از گِلِ سلطان نجف
در جمالت شده پيدا رخ جانان نجف
تو اميرى و وليعهد سليمان نجف
اى فداى سر تو جان مريدان نجف
حق بده شوكت تو سير تماشا دارد
و اگر كعبه درد سينه ى خود جا دارد
تو كه زيرِ قدمت عرش معلى دارى
جَدّ و آباء چنين مرتبه والا دارى
به نظر جلوه ا ى از شخص خدارا دارى
آنچه خوبان همه دارند تو يك جا دارى
پس بگو از چه سرت را سر نى ها بستند؟
پيش چشمان تر زينب كبرى بستند
مادرت آمد و در گودى گودال حسين
تن تو ديد شده زخمى و بدحال حسين
بدن غرق به خونت شده پامال حسين
الف قامت تو نيست به جز دال حسين
ساربان رحم نكرد از بدنت غارت كرد
گر عقب ماند كسى پيرهنت غارت كرد
✍️ #آرمان_صائمى(٩٦/٢/٨)
🌹🍀
من گرفتار شبم در پی ماه آمده ام
سیب را دست تو دیدم به گناه آمده ام ،
سیب دندان زده از دست تو افتاد زمین
باغبانم که فقط محض نگاه آمده ام ،
چال اگر در دل آن صورت کنعانی هست
بی برادر همه شب در پی چاه آمده ام ،
شب و گیسوی تو تا باز به هم پیوستند
من به شبگردی این شهر سیاه آمده ام ،
این همه تند مرو شعر مرا خسته مکن
من که در هر غزلم سوی تو راه آمده ام،
#فریدون_مشیری
✅
هر سحر با یاد چشمانت
دلم بیتاب شد
تا که دیدم روی ماهت
روزهام افطار شد
•مهدی محققی