. ممنونِ نفس‌های پاکتون می‌شم اگه با تلاوت سوره‌ی حمد شفای همه‌ی مریضان و شفای بابای عزیزم رو از خدا بخواین💚 توی این لینک تعداد حمدها رو ثبت کنید. https://EitaaBot.ir/counter/obu

. از پارسال همین ایام که عکسهای بابا رو می‌ذاشتم اینجا و با عکسهای بابا سفرنامه‌ی حج می‌نوشتم، بابا بین شراب و ابریشمی‌ها شهره شدند به حاج بابا. از وقتی پیامِ درخواست دعا برای بابا رو گذاشتم اینجا، دهها نفر از قدیمی‌های کانال پیام دادند و گفتند ایشالا حاج بابامون خوب می‌شن. خدا رو شکر می‌کنم که به برکت اهل‌بیت آدمهای خوش قلبی مثل شما اینجا جمع شدید که اینطور همدلانه با من همراهی می‌کنید و انقدر هوامو دارید.💚 حالا بابای عزیزم فرزندهایی دارند که هرگز اونها رو ندیدن و حتی نمی‌شناسنشون، فرزندهایی که واقعا بابا رو دوست دارند و من این رو از کلمه‌هاشون می‌فهمم... ممنونم از همه‌تون خدا عزیزانتون رو براتون نگه داره که اینطور عزیزِ من رو دعا می‌کنید.💚 این ختم حمد رو نیت کردم به ۴۹۰ تا برسه ان‌شاالله هفت تا ختمِ هفتادتایی ممنون میشم مدد برسونید:💚 تعداد حمدهایی که منت می‌ذارید رو سرم و می‌خونید رو توی لینک زیر ثبت کنید🙏 https://EitaaBot.ir/counter/obu .

. امروز ادامه‌ی واریزیها برای گروههای غدیری... 💚 الحمدلله رب العالمین 💚 ممنونم از حضرت زهرای اطهر که اذن دادند حسابِ بانکیِ من یکی از خزانه‌های غدیر باشه و بخشی از اموال محبینِ امیرالمؤمنین که خرجیِ غدیره تو این حساب بخوابه و از این حساب جا به جا بشه. حسابِ بانکیم از خودم خوشبخت‌تره، از خودم پیش حضرت زهرا آبرودارتره، از خودم برای اهل‌بیت نوکرتره! کسی چه می‌دونه! دیدی و فردای قیامت که حتی سنگ و کلوخ‌ها هم قراره علیه یا لَهِ ما شهادت بدن، کارتِ بانک ملی با شماره‌ی شونزده رقمیِ

6037998170738750

از یک گوشه‌ی محشر بلند شد و شفاعتِ ما رو کرد! گفت اینها از طریق من به عشق امیرالمؤمنین پول جا به جا می‌کردند، من صندوقچه‌ی اموالِ حضرت زهرا بودم، من شفاعتِ این بچه‌شیعه‌ها رو گردن می‌گیرم! .

. ممنونم از دعاها و نفس‌ها و نورهای وجودتون می‌شه حالا که انقدر مرام گذاشتید و بیشتر از هفتصد تا حمد تلاوت کردید مدد برسونید تا این ختم حمد رو هزارتایی کنیم؟ https://EitaaBot.ir/counter/obu .

. بله بله هنوز امکان واریز و همراهی با هزینه‌های غدیر وجود داره☺️ .

. بقدری کار ریخته رو سرم که ای کاش من چند نفر بودم، تقسیم کار می‌کردم🤦‍♀ . یا واسع الاوقات... .

. پس چی شد این تکریم سادات؟ من منتظرم بِچّا آدرس پستی بدم یا شماره کارت؟ .

. اومدم بیمارستان پیش بابا. اینجا شنیدم یکی از آشناهامون بستری هستن. گفتم برم بهشون سر بزنم. خلاصه بعد از کلی گشتن تو بخشا رسیدم به بخش مورد نظر و رفتم جلو ایستگاه پرستاری خیلی شیک و با کلاس سلام و خداقوت دادم و بعد گفتم ببخشید خانم فلانی اینجا دفنَن؟ می‌خواستم بپرسم اینجا بستری هستن؟🤦‍♀ و گفتم دفن هستن🤣 هیچی دیگه فقط رومو کردم اونور تا جلوی پرستارا نزنم زیر خنده و از بخش اومدم بیرون و الان نیم ساعته که دارم فقط می‌خندم. آه ای خداوندگارِ سوتی‌های نافرم ای ملیحه سادات😂 .

میگن شهدا ناظر اعمال ما هستن‌ سردار سلیمانی از اون دنیا خطاب به من: مهدوی آخه ببین این کاراتو.

جانم💚

. خب من دیگه واقعا می‌خوام عیدی بدم. .