.
امروز چند تا عکس خوب از هیأت ثبت کردم.
فرصت بشه برای هر عکس یه تیتر خوب بنویسم انشاالله.
عکاسی و نویسندگی، صورتی از ثبت وقایع و بیان حقایقه، که میراثِ حضرت زینب کبری برای بَشَره...
زینبِ کبری صادقترین سخنور و خبرنگار و تصویرگرِ عالَمه که هزار و چهارصد ساله اخباری که ثبت کرده تو گوشِ عالَم میپیچه و فرزندِ آدم رو بیدار میکنه...
@sharaboabrisham
.
شراب و ابریشم...
درست میگید، اصلا این صحبتِ امام رضا جانه که فرمودن: فَإِنَّ النّاسَ لَوْ عَلِمُوا مَحاسِنَ کَلامِنا
برای بیان زیبایی، راهی جز بهره از هنر نیست. تنها و تنها با هنر میشود زیبایی را مجسم کرد...
لطفا فقط هنرمندان برای ما از اهلبیت بگویند.
مثلا شما آقای حاج محمود
شما که هم از شعر سردرمیآورید، هم از سَبک هم از موسیقی، هم خدا حنجره از بهشت به شما داده.
شما برای ما از اهلبیت بگویید و بخوانید.
اجازه بدهید ما از مسیرِ هنرِ شما جلوهای از آن زیباییها را ببینیم...
.
رحمت به حنجرهات مَرد
.
ولی بقولِ ریحانه ابراهیمی:
تنها چیزی که نسخهی مناطقِ محرومش نسخهی بهتر و باکیفیتتریه "روضههایخونگیه"...
.
.
بفرمایید چای روضه☺️
@sharaboabrisham
.
از صبح که چشمهایم را باز کردهام چند روضهی نصفه نیمه نوشتهام و هیچ کدام را به سرانجام نرساندهام.
چند عکس ثبت کردهام و چند سرخط به خودم دادهام اما دستِ آخر از دل هیچ کدام چیزی درنیاوردهام.
کلمهها و سوژهها پیش چشمم در حرکتند و من دست، سمت هیچ کدام نمیبرم.
دلتنگم و خسته؛ و آدم برای اینکه بنویسد باید هیچ کدام از این دو تا نباشد، نه دلتنگ و نه خسته.
کلمهها اگر کم آمدهاند برای آن است که دلتنگِ توأم و خسته از دوریِ تو، اباعبدالله...💚
.
13.17M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
من با این روضه خیلی گریه کردم.
مخصوصا اونجاش که آقا میگه: کاری هم ازش برنمیاد...
فدات بشم اباعبدالله به عددِ تمامِ لحظههایی که تو کربلا " کاری ازَم برنمیاد" رو تجربه کردی😭
@sharaboabrisham
.
بین تمام حالِ بدهایی که آدمیزاد میتواند تجربه کند،"کاش میشد یک کاری بکنم" با اختلاف در صدر قرار میگیرد!
این بدترین حالیست که میشود آدم دچارش شود، اینکه در شرایطی قرار بگیرد که بخواهد کاری بکند اما نتواند! که احساس کند باید کاری بکند اما هیچ از دستش ساخته نباشد!
این حالِ "خدا شاهد است میخواهم یک کاری بکنم ولی از دستم هیچ ساخته نیست"، یک جورِ بدی آدم را بیچاره میکند!
قربانِ اباعبدالله شوم، در کربلا نه یک بار و نه دو بار که بارها و بارها به این احوالات دچار شد، هی خواست یک کاری بکند اما مگر میشد؟
مثلا آنجایی که خودش را بالای سر قاسم رسانده بود و قاسم از شدت جراحت پا روی زمین میکشید، میخواست که به فریاد برادرزادهاش برسد ولی خب کاری از او ساخته نبود!
یا مثلا وقتی که اصغر روی دستش بال بال میزد، میخواست که یکجوری نجاتش بدهد اما خب کاری از دستش برنمیآمد!
یا مثلا وقتی عبدالله توی گودی افتاد و داشت جان میداد، ابیعبدالله میخواست که یک کاری بکند ولی خب کاری از او ساخته نبود.
میشود حساب کرد اباعبدالله در کربلا چند بار به این حال دچار شد و توی هر بار تجربهی این احوال چقدر از جانِ عزیزش کاسته شد؟
آه...
بخدا که مَردِ عاطفیِ غیرتمند به حالی بدتر از "کاش میشد کاری بکنم" دچار نمیشود...
جانهای ما به قربانِ آن غیورِ عاطفی، به عددِ تمامِ لحظههایی که میخواست کاری بکند اما خب کاری از دستش برنمیآمد...
✍ملیحه سادات مهدوی
https://eitaa.com/joinchat/3329950063C640e43cb5a
enc_16620652473994818195489.mp3
4.01M
امام حسینِ ما همه...
هیچ حرفی نمیتوانست شبیهِ این، حق مطلب را ادا کند:
امام حسینِ ما همه....
معمولا بعد از اینکه نمرهها را تأییدِ نهایی میزنم اول از همه سراغِ ارزیابیها میروم.
میخواهم ببینم از نگاهِ دانشجوها چه نمرهای گرفتهام.
یکی از واقعیترین ارزیابیها، همین ارزیابیِ دانشجوهاست، چون هیچ گونه دسترسی برای استاد وجود ندارد، استاد تا نمرهها را ثبت نکرده نمیتواند نمرهای را که دانشجوها به کیفیتِ رفتار و تدریسش دادهاند ببیند، تازه بعد از اعمال نمرهها هم فقط معدل نهایی برای استاد قابل نمایش است و استاد هیچ وقت نمیفهمد هر کدام از دانشجوها فرم ارزیابی را چطور پر کرده است و خب دانشجوها چون خیالشان از این بابت راحت است معمولا در ثبتِ ارزیابیها، خیلی راحت تمام فحشهایشان را نثار اساتید میکنند و میروند.
و معدلِ بالای نوزده برای یک استاد، یک نمرهی در ترازِ خیلی بالاست.
معدلِ من در رفتار علمی و اجتماعی ۱۹ و ۷۱ است.
در کلاسهای درس من همه مدل دانشجویی مینشینند از چادریهای سفت و سخت گرفته تا آنهایی که رسما کلاس درس را با عروسی اشتباه گرفتهاند و آخر ترم معدل من در رفتار اجتماعی بالای نوزده شده و این یعنی من بعنوان یک مدرسِ کاملا مذهبی و با بینش سیاسیِ کاملا همسو با جمهوری اسلامی، توانستهام با همه تیپ دانشجو به یک تعاملِ سازنده و مطلوب برسم.
فکر میکنید چطور میشود یک دانشجو که نه به حجاب اعتقادی دارد و نه به جمهوری اسلامی در ارزیابی پایان ترم به استادی مثلِ من بالاترین نمره را میدهد؟
جوابهایتان را برای من اینجا بنویسید تا انشاالله بعدش من به مناسبتِ ۲۱ تیر روز حجاب و عفاف، مطلبی بنویسم.