.
دو سه روزه گزارش موجودی ندادم شما هم از سکوت من سوءاستفاده کردید و بیخیال ترکوندن و رند کردن موجودی شدید.
ولادت حضرت زینب به شما از آنچه در آینه میبینید نزدیکتر است.
بزنید ۶۹ جلوش هر تعداد صفر و مضربهای ۶۹ رو به عدد ابجد نام مبارک زینب💚
5859831025491050. #نذر_فرهنگی نذر نور و کلمه .
شراب و ابریشم...
. دو سه روزه گزارش موجودی ندادم شما هم از سکوت من سوءاستفاده کردید و بیخیال ترکوندن و رند کردن موجو
پر برکت باشه دستت.
حرم عمه جان ببینمت🌱
.
شراب و ابریشم...
مریدای ما کلاس خط میرن از استادشون سرمشق اسم ما رو میگیرن، پتانسیل اینو دارم که با مریدام یک فرقه
الان مریم مقیسه میاد میگه یا شیخ ما رو دور ننداز ما اونقدرام بد نیستیم.😂
دوران کارشناسی من شیخ بودم و بچهها مرید.
شیخ به معنی آخوند و اینا نَه، شیخ به معنای پیر و مراد😂 از اون شیخا که تو حکایتای ادبیات داشتیم.
از فضائل شیخ ما این است، شیره را خورد و گفت شیرین است. از این شیخای با فضیلت😂
خلاصه بچهها منو شیخ صدا میزدن منم اونا رو مرید صدا میزدم؛ ولی متأسفانه انرژی کافی برای ترویج اندیشههام نذاشتم وگرنه منم الان فرقهی خودمو داشتم و چه بسا که ظهورم کرده بودم.😔🤣
.
شراب و ابریشم...
الان مریم مقیسه میاد میگه یا شیخ ما رو دور ننداز ما اونقدرام بد نیستیم.😂 دوران کارشناسی من شیخ بود
هر جا اومدم به مقام شامخِ شیخیم غره بشم، اسلامی با غلتک از روم رد شد و زد پودرم کرد و خلاصه اینطوری شد که من مبعوثنشده، دست از آیینم کشیدم😭😂
.
.
هشتگ از رنجهای رئیس فرقهای که مجال ظهور فرقهاش را پیدا نکرد.😂
.
شراب و ابریشم...
. تاجِ هر شاه، شاخصترین نمودِ پادشاهیشه. رفیعترین و مجللترین پوشش یک شاه تاج اون شاهه. توی زیارتِ
.☝️☝️
بعضی نوشتهها رو بازخوانی کنیم و ثوابش رو تقدیم کنیم به سید حسن نصرالله 💚
.
شراب و ابریشم...
هر جا اومدم به مقام شامخِ شیخیم غره بشم، اسلامی با غلتک از روم رد شد و زد پودرم کرد و خلاصه اینطوری
دیگه حالا که کلا از صرافتش افتادم و دیگه واقعا قصد ندارم آیینم رو معرفی کنم ولی شما ایمانتون رو حفظ کنید.😎
.
از لطف خدا درخشانترین عمهی دنیا سهم ما بچهشیعهها شد...
که زینب، زینتِ ابوتراب و ترابه💚
.
36.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
از آن شهیدهای کمنظیرِ تاریخ...
از آن شهیدهایی که در فراقش، امامِ معصوم صاحبعزاست...💔
.
حالا ما چهل روزه که نداریمش و اندازهی چهل سال اندوه و غم داریم...
.
.
باید برگردیم عقب.
قبلتر از سالِ پنجمِ هجری.
حداقل شش، هفت سال قبلتر؛ یعنی یکی دو سال پیش از هجرت.
وقتی جبرئیل با مَرکبی از بهشت خدمت رسولالله رسید و برای سفر به آسمان هفتم همراهش شد!
باید رفت آنجایی که جبرئیل عقبتر از پیغمبر ایستاد و گفت: قدم از قدم اگر بردارم، بال و پرم میسوزد!
آنجا که هیچ کس به آن اذن ورود نداشت و تنها و تنها پیغمبر به آن راه یافته بود، درست زیر طاقِ عرش...
و وقتی به آنجا رسیده بود، خدا را در صورتِ امیرالمؤمنین مشاهده کرده بود و خدا با صدای علیابنابیطالب با پیغمبر تکلم نموده بود.
باید اول آمد اینجای تاریخ، در سفر پیغمبر به معراج، چند لحظه با حیرت ایستاد و به جایگاه علی تکبیر زد!
اول باید حساب کرد علی کجای آفرینش ایستاده که اگر قرار باشد خدا در صورتِ بشر حلول کند با صورت علی هویدا میشود و اگر قرار باشد با کلمات بشر تکلم کند با صوت علی سخن میگوید!
باید آنقدری که عقل یارا میدهد اینجای معراج توقف کرد و با حیرت به علی نگریست...
بعد که خوب حیرتانگیزیِ این قصه معلوم شد و قلب از عظمت ماجرا مطلع شد، باید آمد جلو... شش هفت سال جلوتر...
تا سال پنجم هجری...
و بعد نگاه کرد به آن ساعتی که پیغمبر قرار شده به اذن پروردگار، نامِ دخترِ تازهمتولد شدهی علی را انتخاب کند...
آدمی که عظمتِ علی را دریافته باشد، همینکه بگویند خدا فرمان داد و پیغمبر به فرمانِ او اسم دخترِ علی را "زینب" گذاشت، ندیده و نشنیده میتواند حساب کند آن دختر تا کجاها مقام دارد...
زِینَب؛ زینِ اَب؛ زینتِ پدر!
الله اکبر!
پدری که خدا طاق عرش را با صورت و صوتِ او زینت بخشیده، حالا قرار است با وجود این دختر زینت بگیرد!
الله اکبر
الله اکبر
آدم به این چیزها فکر که میکند بیاختیار تکبیر از پِیِ تکبیر از جانش برمیخیزد...
زینب
زینتِ ابوتراب
ابوترابی که خودش زینت کائنات است!
زینب...
و به بلندای نامِ مبارکش تکبیر...
✍ملیحه سادات مهدوی
https://eitaa.com/joinchat/3329950063C640e43cb5a
.