شراب و ابریشم...
کتاب را گذاشتم کنار، چشمهایم را بستم و آن نوزادِ نمکینِ درشتچشمِ غنچهدهانِ خوشبو را در ذهنم تصور
منظورم از دو شهید جوان بنیهاشم حضرت آمنه و حضرت عبدالله پدر و مادر گرامی پیغمبر هست.
یهود تمام حجاز رو به دنبال این زوج زیر پا گذاشته بود تا با به قتل رسوندنشون از تولد پیغمبر آخرالزمان جلوگیری کنه.
یهود خیلی علم داشت، خیلی نشانهها در دست داشت، شناسایی کرده بودن این خاندان رو.
چرا هم پدر و هم مادر پیغمبر باید جوانمرگ بشن؟؟ اون هم افرادی از اصیلترین قبایل عرب که در سلامت جسم و جان شهره بودن و اصلا مرگ جوان یک مسئلهی معمول و طبیعی نبوده بینشون!
خیلی حضرت عبدالمطلب و حضرت ابوطالب زحمت کشیدن تا تونستن پیغمبر رو حفظ کنن! شبیه تشکیلات زیرزمینی عمل کردن.
دایه و صحرا و اینها همه برای حفظ جان نوزاد بوده.
یهود توی نگارش تاریخ دست برده و رد پای جنایتهای خودش رو پاک کرده.
قبلا اشارههایی کردم که برخی واقعیتهای تاریخ با شنیدههای ما خیلی فرق میکنن. مخصوصا اونچه دربارهی سیرهی اهلبیت برامون ساختن.
یک پرده از زحمات حضرت ابوطالب برای حفظ جان پیغمبر رو اینجا آورده بودم.
درباره تحریفات تاریخ اهلبیت هم اینجا اشارهای کردم.
Hojat Ashrafzadeh - Iran Manam.mp3
7.53M
مبارکِ ایرانِ عزیزمون نهمین مدال طلای بازیهای آسیایی❤️
خدا خیر بده به ورزشکارهامون
چقدر این شادیهای مِلّی به جان میشینه و چقدر چشم و دل مردم رو چراغونی میکنه.
الحمدلله رب العالمین که پرچم عزیزمون باز و باز بالا رفت.
مدال طلای کاراته #سجاد_گنجزاده
12.14M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
هر وقت میخوام هدیهای به پیامبر تقدیم کنم حتما برای خدیجهی نازنینِ پیغمبر چند خطی مینویسم و مطمئنم که پیامبر رو خوشحال میکنه
هدیهی ولادت پیامبر لای ترمهی واژههام مونده بود و هر روز در انتظار توفیقی بودم که بتونم کلمهها رو بردارم و با نوشتن از خدیجهی گرامیِ پیغمبر، به پیامبرم بگم ناقابله ولادتتون مبارکمون آقا💚
اول ویدئو رو ببینید و بعد منتظر باشید تا پست بعدی رو بفرستم و هدیهی تولدم بازشود دیده شود بلکه پسندیدهی پیغمبر شود😅
https://eitaa.com/joinchat/3329950063C640e43cb5a
حجاز تصویری مسحور کنندهتر از نقشِ زنی بلندبالا ایستاده بر دامن جبلالنور بر خود ندیده!
زنی موقر که با تمام شکوه و مکنتش یک قرص نان و چند دانه خرما گوشهی دستمالی میبست و پیش از طلوع، راه صحرا پیش میگرفت تا در گرگ و میش صبح خودش را از دامن کوه بالا بکشد و پیشتر از خورشید بر دهانهی غار بتابد و چشم و دل مَردش را روشن کند.
خدیجه مقابلِ غار که میایستاد و لبریزِ اشتیاق صدا میزد: حبیبم محمد، نور بود که روی کوه میریخت، کهکشان بود که از دل کوه برمیخاست و کوهِ تاریک و دور به جبلالنورِ روشن و نزدیک بدل میشد.
جبلالنور بعد از قدمهای خدیجه بود که جبلالنور شد وگرنه پیش از آن یک کوهِ افتاده در گوشهای از شبهالجزیره بود که کسی اصلا نمیشناختش.
خدیجه اگر از کوه بالا نرفته بود کجا کوهی که جز آواز چوپانها و زنگ رمهها صدایی در دامنش نپیچیده بود، به شنیدن آوای جبرائیل مفتخر میشد؟
خدیجه اگر از مرد بالای کوه حفاظت نکرده بود و به صد شوق لقمه در دهانش نگذاشته بود، اگر به هزار مِهر به پیغمبر، جانِ تازه نبخشیده بود کجا کوهی پرت شده در صحرایی ناشناخته محمل وحی میشد و پذیرای کلام پروردگار؟
بالای آن کوه وحی هم اگر آمد و نبوت جاری شد، خدیجه پیغمبرِ مخاطبِ وحی را روی چشمهایش گذاشته بود و پَرِ چادر خدیجه پیش از پَرِ جبرئیل پیغمبرِ جبلالنور را زیر سایه گرفته بود!
جز این اگر بود که جبرئیل از آسمان هفتم خبر نمیآورد خداوند روزی سه بار به وجود خدیجه مباهات میکند و بر اهل آسمان فخر میفروشد!
جبلالنور هنوز موج صدای خدیجه را از خاطر نبرده، هنوز برق نگاهش را از دل نشسته، صخره به صخرهی آن کوه بارها بر خود بالیده وقتی چون خدیجهای با تکیه به آن تختهسنگها نفس تازه کرده، من خیال میکنم کوه نوبت به نوبت جای سنگهایش را عوض میکرده تا هیچ سنگ و صخرهای از مسیر آمد و شد خدیجه دور نیفتد و از زیارتِ قدمهایش محروم نمانَد.
صبحها که خدیجه به دامن کوه میرسیده کوه با شتاب خودش را به پای خدیجه میانداخته و قدم به قدم جای پایش را میبوسیده و روی سر میگذاشته.
حتما خدا کوه را سرجایش نگه میداشته و گرنه چطور در لحظهی تلاقیِ نگاه پیغمبر و خدیجه از جا کنده نمیشده؟ چطور وقتی پیغمبر لبریز و مشتاق به استقبال خدیجه از جا برمیخاسته و سجاده و محراب را به احترام خدیجه ترک میکرده کوه از شدت شوق جابهجا نمیشده؟
حتما از پیِ هر حبیم گفتنِ خدیجه و هر جانمِ پیغمبر جبرئیل بال و پر باز میکرده و آیههای مِهر بر قلب پیغمبر نازل میشده غیر از این اگر بود که پیغمبر نمیفرمود محبت خدیجه رزق من است.
"دیگر کجا مثل خدیجهای پیدا میشود؟" این را پیغمبر بارها با قلبی مالامال از عشق به زبان آورده بود!
یعنی خدیجه کجای آفرینش ایستاده بود که پیغمبر تا زنده بود دم از او میزد و هر جا که اسم خدیجه آورده میشد اشک در چشمان مبارکش مینشست!
یعنی مرتبهی خدیجه تا کجا بود که بلندمرتبهترین مخلوق پرودگار اینگونه شیفته و دلبستهی او بود؟
خدا در آفرینش خدیجه چقدر سلیقه به خرج داده بود که حتی خودش از تماشای او سر ذوق آمده بود و به جبرئیل سپرده بود به پیغمبر خبر بدهد که خدا در هفت آسمان به خدیجه مینازد!
به راستی دیگر کجا مثل خدیجهای پیدا میشود؟!
✍ملیحه سادات مهدوی
https://eitaa.com/joinchat/3329950063C640e43cb5a
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بینندگان عزیز توجه فرمایید!
توجه فرمایید!
شما در تصویر دومین آیه از سورهی مبارکهی حشر را مشاهده میکنید:
هُوَ الَّذِي أَخْرَجَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ مِنْ دِيَارِهِمْ لِأَوَّلِ الْحَشْرِ ۚ مَا ظَنَنْتُمْ أَنْ يَخْرُجُوا ۖ وَظَنُّوا أَنَّهُمْ مَانِعَتُهُمْ حُصُونُهُمْ مِنَ اللَّهِ فَأَتَاهُمُ اللَّهُ مِنْ حَيْثُ لَمْ يَحْتَسِبُوا ۖ وَقَذَفَ فِي قُلُوبِهِمُ الرُّعْبَ ۚ يُخْرِبُونَ بُيُوتَهُمْ بِأَيْدِيهِمْ وَأَيْدِي الْمُؤْمِنِينَ فَاعْتَبِرُوا يَا أُولِي الْأَبْصَارِ/حشر:۲
#طوفان_الاقصی
#فلسطین
الله اکبر و لله الحمد
الحمدلله رب العالمین
https://eitaa.com/joinchat/3329950063C640e43cb5a
هدایت شده از مدرسه مهارت آموزی مبنا
🔴ثبتنام رایگان مینی دورهی «روایت بنیاسرائیل»
🔶روایتی از آوارگی قوم بنیاسرائیل!
🔹۵ جلسه به صورت آفلاین در ایتا یا تلگرام(به انتخاب کاربر)
🔹شروع از شنبه ۱۵ مهرماه (همین امروز)
🔴مبلغ دوره: رایگان!
✅برای ثبت نام روی لینک پایین بزنید.
🟢https://formafzar.com/form/8xccf
| @mabnaschoole |
سال ۸۷ بود که غزه از جنگِ ۲۲ روزه پیروز بیرون آمد.
ما چند سالمان بود آن وقت؟ نوجوانهای نورستهای که کلههایمان تا رفتن بالای بلندیهای جولان باد داشت و جدیجدی قرار شد برویم!
انداختیم و رفتیم تهران آنجا قاطیِ بقیه پیروزی غزه را جشن بگیریم و بعد از آنطرف برویم جولان!
توی شلوغیِ اجتماع عظیم تهران بودیم که سروکلهی حسینیِبای و میکروفنش پیدا شد و اد ایستاد جلوی اسلامیِ ما، فاطمهی اسلامی.
سوال همان سوال کلیشه که آمدید اینجا چه کار؟ اسلامی اتفاقا بقول ما بچهی خوشنَقلی بود ولی آنجا از هولِ دوربین و میکروفون کلمههایش را گم کرد و در جواب گفت: آمدیم برای مبارکگویی به مردم غزه!
مبارکگوییِ اسلامی پانزده سال است که اسباب خندهی ماست و اولین واژهی ادیبانهمان در مناسبتها و شادباشها.
امروز اخبار فلسطین را که شنیدم اول از همه گروه رفیقانه را باز کردم و پیام گذاشتم: اسلامی جمع کن بریم مبارکگوییِ فلسطین.
خوشحالم که مبارکگویی به غزه بعد از پانزده سال مبارزه و جهادِ مردمش رسید به مبارکگویی به کل فلسطین!
دامنِ جهاد و مقاومت و پیروزی از غزه تا تمامِ سرزمینِ پدریِ فلسطینیها کشیده شد و به مدد پروردگار به زودی پیروزی طعمِ شیرینش را به فلسطینِ عزیز خواهد چشاند.
آن وقت دیگر راستی راستی باید دست اسلامی و همهی آنهایی که سال ۸۷ دنبال خودم راه انداخته بودم را بگیرم و ببرمشان وسط مسجدالاقصی تا روی سر اهالیِ واقعیِ فلسطین نقل و شیرینی بریزند و رو به همهی دوربینها و جلوی تمام میکروفنها با خنده و شادی بگویند: آمدهایم برای مبارکگویی به مردم فلسطین🇵🇸
الحمدلله
✍ملیحه سادات مهدوی
@sharaboabrisham
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بیاین این کلام امام موسی صدر رو بهتون هدیه بدم تا خوشحالیتون از پیروزی مقاومت دوچندان بشه:
اسرائیل شرّ مطلق است. اسرائیل ضد اسلام، ضد مسیحیت، ضد ایمان، ضد قومیت عربی، ضد انسانیت و ضد میهن است. بدتر از اسرائیل در جهان وجود ندارد. ما اسرائیل را شرّ مطلق می دانیم. بدتر از اسرائیل در جهان وجود ندارد. اگر اسرائیل و شیطان با یکدیگر بجنگند، ما در کنار شیطان می ایستیم. اگر اسرائیل با چپ بجنگد، ما درکنار چپ خواهیم ایستاد. اگر اسرائیل با راست بجنگد، در کنار راست خواهیم ایستاد. این است معنای «اسرائیل شرّ مطلق است». من شخصا در حد مطالعاتم هیچ نهادی را خطرناکتر از اسرائیل نمی شناسم.
.
گوارای جان این شادیِ برخاسته از درهم کوفتنِ جرثومهی فساد و ظلم، اسرائیلِ کودککُشِ دشمن بشریت.
دعا کنیم این پیروزی به نقطهی نهاییش برسه انشاالله
🌱 @sharaboabrisham