eitaa logo
شارح (شبکه اجتماعی حوزه انقلابی)
955 دنبال‌کننده
838 عکس
553 ویدیو
26 فایل
شبکه اطلاع رسانی حوزه انقلابی
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از روزنه
لشکر سایبری در حوزه دقیقا به دنبال چه می گردند؟! 💥اختصاصی @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 از دوران مشروطه به این سو٬ اصلاح طلبی دینی (دگراندیشی) با (بابی٬ ازلی٬ بهایی٬ روشنفکری٬ فراماسونی٬ اقلیت گرایی یهودانه و زردشتی٬ باستان گرایی و...) گره خورد و این جماعت٬ بر سر حذف شریعت شیعی یا ناکارآمدسازی اجتماعی آن٬ به رسیدند. آنان نسخه غرب مدرن را برای ایران شیعی راه نجات می دانستند و فقهای شیعه بر اجرای حداکثری احکام شریعت پای می فشردند. از منظر آنان در یک اقلیم دو شاه نمی گنجید! لازمه اجرای غرب اندیشان٬ ابتدا (دین سازی/ نوسازی دینی) و در نهایت حذف دین از ساحت جامعه بود. از همین نقطه سر و کله اش پیدا شد. العیاذ بالله خدا باید به پستوی خانه ها پس زده می شد و مطلق ولایت ها(ولایت رسول الله تا ولایت ائمه هدی و به تبع آن ) و امری قبیح شمرده شد که نباید زیر بارش می رفت! آن حقیقت تلخی که پیشتر و بیشتر از دیگران متوجهش شد٬ این هجمه سازمان یافته علیه دین مبین بود. وگرنه چنان که خود در گفته است٬ او و مرحوم آخوند هر دو به یک مشروطه باور داشتند. دوگانه واقعی در مشروطه٬ نزاع دین ستیزان غرب اندیش(معمم و مکلا) با فقهای عظام و مفسران امین شریعت شیعی بود. غرب اندیشان را به دل جامعه دینمدار شیعی راه نبود٬ لذا مستقیم گویی موجب طرد آنان می شد و لذا آنان راه از و را برگزیدند! این راهبرد در توصیه نامه تاریخی میرزاملکم خان به ٬ و نیز سند مربوط به مصوبات تشکیلات علنا قابل مشاهده است. در دوره گذار غرب اندیشی در عصر مشروطه٬ هیبت روحانی و ادبیات دینی٬ بسیار مؤثر می نمود. آنان همزمان از دو ابزار و راهبرد استفاده کردند؛ در حلقه اطرافیان بزرگان دین برای تغییر محاسبات آنان در سر بزنگاه ها و حذف عناصر اصیل. و برای تولید ادبیات جدید و زمینه سازی اجتماعی برای . امروز هم دو ابزار و به درآمده اند برای برهم زدن قم و ایجاد فاصله بین روحانیت و نظام سیاسی اسلامی. جوجه سکولارهای رسانه ای برای از تاریخی به غرب اندیشان٬ مدتهاست که در آشیانه آل محمد(ص) کرده اند. آنان با تجربه مؤفق آقایان و ٬ حالا بیشتر به امید بسته اند. آنان برای همه برنامه دارند؛ انقلابی ها٬ غیرانقلابی ها٬ ضدانقلاب ها. ضدانقلاب ها را از نهتوی انزوا بیرون می کشند٬ تطهیر می کنند و به مواجهه علنی می کشانند. جسارت بی سابقه فرزند تشیع لندنی به ولی فقیه را که یادتان هست؟ غیرانقلابی ها را به ضدانقلاب تبدیل می کنند.(نمونه در این مورد کم نیست) انقلابی ها را به غیرانقلابی یا خنثی و عناصر لابشرط مبدل می سازند.(علت سکوت برخی چهره های باسابقه در این است) و اگر نتوانستند٬ به روی می آورند؛ شبیه آنچه که در مورد شیخ شهید در تهران و برای صاحب عروه در نجف انجام دادند‌.(در زمان ما مانند ترور علامه مصباح) دوگانه سازی٬ انشقاق و فعال سازی گسل های اختلاف٬ تنها اول راه آنهاست. تشکل سازی٬ تولید تئوری های انحرافی و ترویج در دل حوزه علمیه٬ همه راهبردهای میان مدت است. هدف اصلی ایجاد برای نظام اسلامی با جداسازی حوزه از حکومت است. از بخت بد این جماعت حالا دیگر انقلابی ها با ابزار بیگانه نیستند و بومرنگ نیرنگ شان به صورت خودشان بازگشته است! خط نفوذ شناسایی شده و افشای آرام و با حوصله ٬ حوصله آنان را سر برده است‌. آخرین پروژه آنان از جریان انقلابی حوزه است برای آنکه هراس و واهمه ایجاد کنند حال آنکه جریان انقلابی پیرو امام خمینی در مواجهه با منحرفان عقیدتی و نفوذی ها هرگز نیازی به تقابل سخت ندارند اصلا فداییان اسلام واکنش اعاظم نجف و علمای سنتی(مثل صاحب الغدیر) به انحرافات کسروی بود٬ پاسخ جریان انقلابی مواجهه مستند علمی با پدیده های انحرافی است که نمادش است. از قضای روزگار این پروژه ضدانقلاب هم در آستانه شکست قرار دارد. فداییان انقلاب اسلامی٬ سلاح شان قلم و بیان است و همین سلاح است که اشک و را درآورده است! تقی زاده ها٬ حکمی زاده ها٬ کسروی ها را بشناسیم و بشناسانیم. اینها سر و کله شان مدتی است در قم پیدا شده و تلاش دارند پروژه شان را با کمک پیش ببرند. کشف اسرار دیگری باید نوشت... ۹۸/۱/۱۴ @rozaneebefarda‌
هدایت شده از روزنه
چه کسانی و چرا از آقای عصبانی اند؟! تحلیلی بر سلوک دوگانه در مواجهه با جناب آقای اعرافی 💥اختصاصی @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 جناب آقای اعرافی مدیر محترم حوزه های علمیه٬ در مدت فعالیت مدیریتی خود منشأ برکات و تحولات مثبت و قابل تقدیری در حوزه مقدسه بوده است و جریان انقلابی حوزه نیز با علم و اطلاع کامل از سابقه خانوادگی٬ فکری و مدیریتی ایشان٬ از بدو حضور تا کنون٬ بر اساس تکلیف شرعی خویش٬ همواره صادقانه حامی و همراه ایشان بوده است. گرچه ممکن است به برخی مقاطع مدیریتی یا سلایق سیاسی قبلی ایشان نقدی هم داشته باشد. تصمیم هوشمندانه جناب ایشان مبنی بر عدم شرکت در نشست نشان داد که مصالح عالیه حوزه مقدسه قم در نزد ایشان بر جلب رضایت یک طیف‌ خاص ترجیح دارد و ایشان حاضر نیست در بازی طراحی شده و قم پای بگذارد. بلافاصله بعد از اعلان غیر رسمی عدم حضور مدیر محترم حوزه در جلسه مؤسسه مذکور٬ عقبه رسانه ای نزدیک به ٬ و جریان ٬ همزمان به جوسازی و اعمال فشار علیه ایشان دست زده اند. این در حالی است که آنان می توانستند اقدام ایشان را حمل به صحت نموده٬ عذر عدم حضور در قم را بپذیرند و ایشان را به حضور در آن محفل خاص نسازند. همانطور که حدس زده می شد٬ این جماعت که خود را به دروغ٬ نماد معرفی می کنند٬ این تصمیم را منافی آزاداندیشی قلمداد کرده٬ تلاش دارند مدیر محترم حوزه را به انفعال بکشانند. حال آنکه طبعا در هیچ کدام از دو هدف خود موفق نخواهند شد. چه آنکه اولا جناب آقای اعرافی نشان داده کسی نیست که تحت فشار روانی و رسانه ای از تصمیم خویش برگردد چنان که اخیرا در ماجرای تشکیل تجمع در مدرسه فیضیه (در اعتراض به امکان تصویب لوایح استعماری پالرمو)٬ علی رغم جمع آوری هفت هزار امضا و تلاش جمعی از سران جریان انقلابی قم٬ با آن موافقت نفرمودند و آن تجمع نهایتا به صورت خودجوش و با حضور حداقلی روحانیون برگزار شد. ثانیا وصله مخالفت جریان انقلابی با کرسی های نظریه پردازی نیز وصله ناجور و تهمتی نابجاست؛ چه اینکه این مسأله توسط رهبر معظم انقلاب اسلامی مطرح شده و طبعا جریان انقلابی حوزه بیش از دیگران طالب و حامی تحقق آن است. از این گذشته٬ در طول تاریخ همواره آزاداندیشی به عنوان یکی از شاخصه های ثابت سران و پیشگامان انقلاب اسلامی بوده که بخاطر آن هزینه های فراوانی نیز متحمل شده اند. از مطهری و بهشتی گرفته تا مصباح و جوادی آملی و دیگران. جیغ بنفش سکولارهای وابسته به بیت منتظری و شیرازی٬ نه از سر دلسوزی برای آزاداندیشی که از روی ترس از افشای ماهیت واقعی است. آنان دریافته اند که حالا دیگر حاشیه امن آنان در نزد بدنه انقلابی و متقی حوزه قم برهم خورده و امکان نشو و نمای مخفیایه اندیشه های انحرافی از بین رفته است و باید حق داد که از این اوضاع باشند‌‌‌. فارغ از واقعه اخیر٬ بررسی نسبت جماعت مزبور با مقوله آزاداندیشی٬ حقایق زیادی را به دست خواهد داد که راهگشای پروژه پیچیده جنگ روانی سکولارهای حوزوی خواهد بود. اگر این طایفه به راستی طرفدار آزادفکری اند٬ چرا اندیشه های علامه مصباح به عنوان یک فیلسوف عالی رتبه و عصاره عمر علامه طباطبایی را تاب نیاوردند و راه فحاشی و اهانت پیش گرفتند؟! از چه رو اظهارنظر علمی آیت الله جوادی پیرامون یک کتاب گرانسنگ حوزوی را بهانه برای حمله همه جانبه قرار دادند؟ چرا به صرف چند دیدگاه (البته غیرقابل قبول) علامه فضل الله٬ با جوسازی شدید و سنگر گرفتن در پشت مراجع عظام٬ از حضور وی در قم مانع شدند. چرا چند دیدگاه فکری آقای سیدکمال حیدری(که مورد قبول نگارنده هم نیست) موجب صدور بیانیه شبه تکفیر علیه وی شد؟! جناتی ها و صادقی تهرانی ها توسط کدام جریان٬ منزوی و حذف شدند؟! از این که بگذریم٬ ادعای آزاداندیشی به شرطی پذیرفته است که سابقه افراد مؤید آن باشد و از قضای روزگار٬ گردانندگان موسساتی مانند فهیم٬ پیش از آنکه به نظریه پردازی فکری شناخته شده باشند٬ به عنوان عناصر سیاسی و جناحی رادیکال شهرت دارند که از هیچ وسیله ای برای رقبای سیاسی خود ابا و امتناع ندارند. آنان در حالی ژست استقلال می گیرند که سطح مناسبات حوزویان با اهالی سیاست را به موضع گیری های موسمی کاملا جناحی تنزل داده اند و در برخی مقاطع٬ خاصه در ۸۸ علنا در جرگه رخ نمایی کرده اند. این در حالی است که فقهای عظام تضعیف حکومت اسلامی را می دانند. خدشه در برخی مبانی اعتقادی و شعائر شیعی(حجاب و عزاداری سیدالشهدا «ع» و...) توسط این جریان نشان از آن دارد که حضرات پیش از آنکه به دنبال تولید نظریه علمی باشند٬ در پی بازتولید اند و طبعا فضلای متعهد حق دارند که نسبت به صداقت این جماعت در تولید علم٬ مشکوک باشند. @rozaneebefarda
هدایت شده از روزنه
استقبال رسانه منحوس ملکه از اظهارات غیرقابل دفاع و نادرست آقای پیرامون   @rozaneebefarda 🔻🔻🔻   بار اول نیست که رسانه فتنه انگیز  با رصد دقیق اظهارات حوزویان، به صید سوژه برای تضعیف روحانیت اصیل و اسلام ناب دست می‌ زند. اینبار اما ماجرا کمی متفاوت است؛ یاسر میردامادی نویسنده پیشین و ضدانقلاب ، با دقت نظر، سخنان یکی از حوزویان جوان پیرامون لباس روحانیت را بهانه ای برای تئوریزه کردن خلع لباس روحانیت شیعه قرار داده است!   در یادداشت «ماجراهای دین و فلسفه؛ اسلام‌های سیاسی و 'خلع لباس پیامبر'» به تاریخ 25 آذر 1398، ضمن لجن پراکنی علیه اسلام سیاسی و تکرار مدعاهای دروغین در مورد کاهش اعتماد عمومی به روحانیون، در تیتری با عنوان «روحانیان علیه لباس روحانیّت» به سخنان آقای محمّدتقی اکبرنژاد، پرداخته و چنین نوشته است:👇 🔴محمّدتقی اکبرنژاد، مدیر «مؤسسه فقاهت و تمدن سازی اسلامی» در قم، اخیرا در مصاحبه‌ای‌ با خبرگزاری ایکنا استدلال فقهی کرد که لباس روحانیّت «لباس پیامبر» نیست. استدلال اصلی اکبرنژاد، که خود در لباس روحانیّت است، این بود که پیامبر لباس متفاوتی از مردم زمان خود نمی‌پوشید و از آن‌جا که لباس روحانیان امروزه متفاوت از دیگر مردم است این لباس، هر چه که باشد، «لباس پیامبر» نیست. از نظر او لباس روحانیّت اگر «لباس شهرت» نباشد دست‌کم لباسی متمایز از دیگران است و پوشیدن لباس متمایز، اگر «حرام» نباشد، از نظر شرعی توصیه هم نشده است. «لباس شهرت» اصطلاحی فقهی در باب لباس «نامشروع» است و به لباس‌هایی اشاره دارد که موجب انگشت‌نما شدن فرد در جامعه می‌شود و از این رو پوشیدن آن از نظر فقهی «حرام» قلمداد می‌شود. رأی اکبرنژاد در حلقه‌های حوزوی اعتراض به پا کرد. اکبرنژاد اما از رأی خود عقب ننشست و در مناظره‌ای با یکی دیگر از روحانیان از رأی خود دفاع کرد. او بعد از مصاحبه و مناظره‌اش‌ در یادداشتی به این نکته اشاره کرد که پس از طرح نظریه «لباس روحانیت لباس پیامبر نیست» پیام‌های هم‌دلانه‌ بسیاری از سوی خانواده‌ روحانیان دریافت کرده است. با این حال اکبرنژاد با این پرسش مکرّر مواجه شد که اگر از نظر او «لباس روحانیّت لباس پیامبر نیست» چرا خود او همچنان در این لباس است. در پاسخ به این پرسش او در یادداشت دیگری توضیح داد که تغییرات در جامعه مذهبی باید به تدریج رخ دهد. او پیشنهاد کرد که در میان روحانیان «در آغاز باید دو لباسه بودن را جا بیندازیم» و اشاره کرد که او خود نیز گاهی بدون لباس روحانیّت بیرون می‌رود بحث شرعی در باب لباس روحانیّت گرچه بحثی رایج در میان روحانیان نیست و در گذشته هم نبوده اما کاملا هم بی سابقه نیست. پیشتر احمد قابل، مجتهدی که خود روزگاری در لباس روحانیّت بود، پوشیدن آن را «مکروه» می‌دانست. استاد تاریخ دانشگاه تهران، که خود روحانی است، نیز از یک روحانیِ از-لباس-در-آمده در دوره «متحد الشکل کردن لباس» در عصر رضا شاه یاد می‌کند که در کتابی استدلال کرده بود لباس روحانیت «لباس پیامبر» نیست و بهتر است روحانیان آن را کنار بگذارند ــــ کاری که البته رضا شاه در مورد اکثر روحانیان با اجبار انجام داد. از این گذشته، در گذشته نه چندان دور مجتهدان ناموری وجود داشتند که خود مختارانه هیچ گاه به لباس روحانیّت در نیامدند و با این حال جایگاهی برجسته در میان روحانیان یافتند، مانند میرزا جهانگیرخان قشقایی (استادِ سید حسن مدرّس، آقا ضیاء عراقی، آیت‌الله بروجردی، رحیم ارباب و حسنعلی نخودکی) و نیز رحیم ارباب (استادِ جلال‌الدین همایی، بهشتی، مفتح و عبدالجواد فلاطوری). میرزا جهانگیرخان و شاگردش رحیم ارباب هر دو تا آخر عمر کلاه پوستی به سر می‌گذاشتند و نه عمّامه. صرف نظر از بحث نظری در باب مشروعیّت یا عدم مشروعیّت پوشیدن لباس روحانیّت و نیز صرف نظر از نمایندگی یا عدم نمایندگی این لباس از «لباس پیامبر»، در عمل به ویژه پس از انقلاب روحانیان بسیاری برای زندگی عادی و کم دردسر در میان مردم، فقط در مکان‌های مذهبی و رسمی لباس ویژه صنف خود را می‌پوشند و در باقی ایام با لباس عادی در میان مردم ظاهر می‌شوند. به این عدّه در اصطلاح غیر رسمی حوزوی «دو زیست» می‌گویند و یا به تعبیر اکبرنژاد «دو لباسه». حوزه‌های علمیّه در ایران اما این وضعیت را به رسمیّت نمی‌شناسند و برخی امتیازهای حوزوی را صرفاً به کسانی اختصاص می‌دهند که به اصطلاح رسمی «تلبّس دائم» داشته باشند، یعنی لباس صنف خود را همیشه حتی در مکان‌های عمومی نیز بپوشند 🔻متن کامل یادداشت تخریبگرانه رسانه ملکه در پیوند ذیل قابل دسترسی است: https://www.bbc.com/persian/iran-features-50799848   @rozaneebefarda