عقرب
فردی عقربی را دید که در آب برای نجات خویش دست و پا می زند،
💕او به قصد کمک دستش را به طرف عقرب دراز کرد اما عقرب تلاش کرد تا نیشش بزند.
💟با این وجود مرد هنوز تلاش می کرد تا عقرب را از آب بیرون بیاورد
اما عقرب دوباره سعی کرد او را نیش بزند.
😳 مردی در آن نزدیکی به او گفت:
❗️چرا از نجات عقربی که مدام نیش می زند دست نمی کشی؟
💓 او گفت:
عقرب به اقتضای طبیعتش نیش می زند.
طبیعت عقرب نیش زدن است و طبیعت من❣ عشق ورزیدن❣
💗 چرا باید از طبیعت خود که عشق ورزیدن است فقط به علت این که طبیعت عقرب نیش زدن است دست بکشم؟ ⁉️
👌هیچگاه از عشق ورزیدن دست نکش همیشه خوب باش حتی اگر اطرافیانت نیشت بزنند.
@shayad_etefagh
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
#داستانهای_آموزنده
#شاید_برای_شما_هم_اتفاق_بیفتد
من مینویسم، تو اگر میخواهی بخوان!
🔸گاهی با چشمان بسته شیفته و شیدای کسی میشویم که آن فرد اولویت زندگیِ ما میشود، برای بودنش به همهٔ در های دنیا میزنیم و نمیگذاریم تنهایمان بگذارد، بارها شکست میخوریم ولی تن به باخت نمیدهیم، شب را با غم و اندوه برایش سَر میکنیم، بارها و بارها احساسات ما را به بازی میگیرد، هزاران بار او را میبخشیم ولی بازهم در قلبمان جای دارد.
🔹اما یک روزی میرسد که دیگر تحملی نمیماند و از چشم ما میافتد، دیگر بس است! از این خواب زهرآلود بیدار میشویم و آرام میگیریم؛ به علایق و آینده خود فکر میکنیم، به هرآنچه که قبلها از آن غافل بودیم سر میزنیم و آنجاست که دوباره به زندگی برگشتهایم.
💌 این همان دیوار فرسودهای است که قرار است بر سر و رویِ شما خراب شود؛ پس آن را قبل از ریزش ویران کنید و به آن تکیه ندهید.
@shayad_etefagh
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
#داستانهای_آموزنده
#شاید_برای_شما_هم_اتفاق_بیفتد
داستان زندگی #صبا
#منشی
#پارت_سی_سه
اسم من صباست…..۳۵ساله و اهل تهران اما در حال حاضر ساکن شهر دیگری هستم……
مامان گفت:کجا بودی؟؟؟چرا گریه میکنی؟؟؟؟همونی که گفته بودم بهت ثابت شد؟؟؟؟
گفتم:نه مامان!!!فقط بخاطر بی محبتیهاش گریه میکنم…..
مامان گفت:بی محبتی هم مثل خیانته فرقی نمیکنه……خب صبا !!کاری نداری من برم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
گفتم:دستت درد نکنه ،،،،چرا ناهار رو نمیمونی؟؟؟؟؟؟
گفت:حالت بهتر شد خودت بیا تا باهم بیشتر حرف بزنیم……
گفتم چشم و مامان رفت…….
به دو ساعت نرسید که امید اومدخونه و زد زیر گریه و گفت:ثریا گولم زده….با مادرش برام دعا گرفتند و منو کشیدند اون سمت و چند سالی هست که ازم سوء استفاد میکنند….بخدا من عاشقتم و بدون تو نمیتونم بمونم….جزئیاتش یادم نیست اما اشک تمساح ریخت و من هم یه زن درمانده و بدبخت که دوست داشتم حرفهاشو باور کنم امید گفت:منو ببخش….بعد شماره ی ثریا رو گرفت و بهش بد وبیراه گفت ومن هم باور کردم بخشیدمش….
از اون روز امید شد همون عاشق قبل از ازدواج ،،.هر شب میومد خونه و کلی قربون صدقه ام میرفت..
ادامه در پارت بعدی 👇
@shayad_etefagh
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
#داستانهای_آموزنده
#شاید_برای_شما_هم_اتفاق_بیفتد
🚫🚫🚫
بزرگی میگفت:
دختر ها و خانوم هایی که تو ایام عزاداری ماه محرم آرایش میکنن میان روضه یا میرن کنار خیابون تماشای دسته های عزاداری منو یادِ زن های شامی میاندازدن که وقتی بهشون خبر رسید کاروان اسرای کربلا و سر های بریده به شام رسیده آرایش کردن و خلخال به پاهاشون بستن و هلهله کنان به تماشای اون عزا رفتن ...
هیچ وقت این حرفِش رو فراموش نمیکنم..
#تلنگر
📌 تا میتونید نشر بدید قطعا تأثیرِ زیادی خواهدگذاشت 📌
@shayad_etefagh
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
#داستانهای_آموزنده
#شاید_برای_شما_هم_اتفاق_بیفتد
#پندانه 🌹
📔 #ضرب_المثل_های_ایرانی
✍اگر را کاشتند سبز نشد
می گویند روزی ساربانی که از کنار یک روستای کویری می گذشت به زمین خشک و خالی ای رسید و شترهایش را آنجا رها کرد در این وقت ناگهان یکی از روستاییان آمد و شتر را زیر باد کتک گرفت ساربان گفت چه می کنی مرد؟
چرا حیوان بینوا را می زنی ؟
روستایی گفت چرا می زنم؟
مگر نمی بینی که دارد توی زمین من می چرد و از محصول من می خورد؟
ساربان گفت چه می گویی مرد؟
در این زمین که تو چیزی نکاشته ای به من نشان بده که شتر چه خورده؟
روستایی گفت چیزی نخورده؟
اگر من همه ی زمین را گندم کاشته بودم شتر تو آمده بود و همه چیز را خورده بود و آن وقت چه می کردی؟
اگر را کاشتند سبز نشد..
⚠️ این مثل زمانی استفاده می شود که یک نفر بخواهد از یک کار اتفاق نیفتاده یا محال یک نتیجه ی قطعی بگیرد.
@shayad_etefagh
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
#داستانهای_آموزنده
#شاید_برای_شما_هم_اتفاق_بیفتد
داستان زندگی #صبا
#منشی
#پارت_سی_چهار
اسم من صباست…..۳۵ساله و اهل تهران اما در حال حاضر ساکن شهر دیگری هستم……
هر روز برام کادو میخرید و حسابی مهربون و با محبت شده بود…شبها دوتایی میرفتیم بیرون برای تفریح و رستوران غذا میخوردیم….
اینکارای امید اصلا سابقه نداشت ،،حتی مامان و بابا هم وقتی بچه هارو میبردم بزارم اونجا تعجب میکردند….
روزهای خیلی خوبی بود ،،،روزهایی که حتی دوران دوستی هم نداشتیم اما امید داشت جبران میکرد…یکماه گذشت …..یک شب که داخل اشپز خونه بودم دیدم امید گوشی بدست لبخند میزنه…متوجه شدم که کاسه ایی زیر نیم کاسه است…..به بهانه ایی از کنارش رد شدم و دیدم داره داخل تلگرام چت میکنه…….از عکس پروفایل طرف فهمیدم ثریاست…..
همون لحظه مچشو گرفتم و با داد و هوار از خونه مثل خودش که جلوی چشمهای ثریا منو از خونشون پرت کرده بود،،،، پرتش کردم بیرون…هر چی در رو کوبید بازش نکردم ……
اومدم بشینم که دیدم بهم پیام داد……
امید نوشته بود:بخدامجبور شدم ،،،آخه ثریا حامله است …..مجبورشدم برم پیشش…..زودتر بهم نگفت وگرنه سقطش میکردم ……..الان سه ماهه است و نمیشه سقط کرد…….باور کن مجبورم بعنوان پدر هواشو داشته باشم…..
ادامه در پارت بعدی 👇
@shayad_etefagh
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
#داستانهای_آموزنده
#شاید_برای_شما_هم_اتفاق_بیفتد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☕️تلافی خدمت در دستگاه امام حسین علیه السلام
🔸مرحوم آیت الله العظمی سید باقر درچه ای:
هر کاری که در دنیا برای امام حسین (علیه السلام) انجام دادم به محض ورود به برزخ برایم تلافی کردند.
#حجت_الاسلام_و_المسلمین_انصاریان
#امام_حسین_علیه_السلام
@shayad_etefagh
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
#داستانهای_آموزنده
#شاید_برای_شما_هم_اتفاق_بیفتد
"احتـرام بـه همســر"
🍃 فرزند آیتالله فاطمینیا نقل میکند: روزی با پدر میخواستيم برويم به یک مجلس مهم؛ وقتی آمدند بيرون خانه، ديدم بدون عبا هستند.....!
گفتم عبايتان کجاست؟ گفتند مادرتان خوابيده و عبا را رويشان کشیدهام؛ گفتم بدون عبا رفتن آبروريزی است....
جواب دادند: اگر آبروی من در گروی اين عباست و اين عبا هم به بهای از خواب پريدن مادرتان است؛ نه آن عبا را میخواهم نه آن آبرو را......!
در خانهای که آدمها یکدیگر را دوست ندارند؛ بچهها نمیتوانند بزرگ شوند. شاید قد بکشند؛ اما بال و پر نخواهند گرفت.....!
@shayad_etefagh
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
#داستانهای_آموزنده
#شاید_برای_شما_هم_اتفاق_بیفتد
زندگی خیلی ساده است
در پنج عبارت خلاصه میشود،
که آنها اسرار حیات آدمیست...
آدمی باید بتواند سهم خطای خود را
ببیند تا بتواند بگوید: متاسفم
آدمی باید شجاعت داشته باشد
تا بتواند بگوید: من را ببخش
آدمی باید عشق داشته باشد
تا بتواند بگوید: دوستت دارم
آدمی باید شاکر داشته و نعمتهایش
باشد تا بتواند بگوید: متشکرم
و در نهایت آدمی باید به درک
راز نهفته در این چهار عبارت برسد؛
تا بتواند مسئولیت زندگی خویش را
به تمامی بپذیرد
@shayad_etefagh
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
#داستانهای_آموزنده
#شاید_برای_شما_هم_اتفاق_بیفتد
🌟🌙#داستــــــــــان شـــــــــب🌙🌟
⭕️✍حکایتی بسیار زیبا و خواندنی
روزی پادشاهی ولخرج هنگام عبور از سرزمینی با دو دوست جوان ملاقات كرد.
این دو دوست بینوا كه تا آن زمان با گدایی امرار معاش میكردند، همچون دو روی یك سكه جدانشدنی به نظر میرسیدند.
پادشاه كه آن روز سرحال بود، خواست به آنها عنایتی كند. پس به هر كدام پیشنهاد كرد آرزویی كنند.
ابتدا خطاب به دوست كوچكتر گفت: به من بگو چه میخواهی قول میدهم خواستهات را برآورده كنم.اما باید بدانی من در قبال هر لطفی كه به تو بكنم، دو برابر آن را به دوستت خواهم كرد!
دوست كوچكتر پس از كمی فكر با لبخندی به او پاسخ داد: «یك چشم مرا از حدقه بیرون بیاور..!»
حسادت اولین درس شیطان به انسان احمق است!
✍🏻📚 هر شب یک داستان جذاب و خواندنی 📚✍🏻
@shayad_etefagh
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
#داستانهای_آموزنده
#شاید_برای_شما_هم_اتفاق_بیفتد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃❤️🍃
🌹 #ارباب_خوبم_حسین
❤ السلام ای خالق عشق
❤ و محبت یاحسین(ع)
❤ السلام ای قتیل
❤ دشت غربت یاحسین(ع)
❤ السلام ای گل باغ
❤ علی(ع) وفاطمه(س)
❤ ای صفای آل
❤ عصمت یاحسین(ع)
❤ صلی الله علیک یا
❤ اباعبدالله الحسین(ع)
#صبحتون_حسینی
@shayad_etefagh
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
#داستانهای_آموزنده
#شاید_برای_شما_هم_اتفاق_بیفتد
📚#حکایتی_پندآموز
گویند فقیری به نزد هندوانه فروشی رفت وگفت هندوانهای برای رضای خدا به من بده فقیرم وچیزی ندارم.
هندوانه فروش درمیان هندوانه ها گشتی زد وهندوانهٔ خراب و بدرد نخوری را به فقیر داد.فقیر نگاهی به هندوانه کرد و دید که به درد خوردن نمیخورد،و مقدار پولی که به همراه داشت به هندوانه فروش داد و گفت به اندازه پولم به من هندوانه ای بده.
هندوانه فروش هندوانه خیلی خوبی را وزن کرد و به مرد فقیر داد،فقیر هر دو هندوانه را رو به آسمان کرد و گفت خداوندا بندگانت را ببین...
این هندوانه خراب را بخاطر تو داده هست و این هندوانه خوب را بخاطر پول.
وای از این ریا.....
@shayad_etefagh
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
#داستانهای_آموزنده
#شاید_برای_شما_هم_اتفاق_بیفتد